ها
سلام مهدی جون :31: بزار برات تعریف کنم یکم طولانیه ولی خوب گوش بده تا بدونی جریا چی شد :31:
رفتم سر جلسه دیدم عجب مراقب باحالیه حدود 24 سالش بود ولی توپ , اول بار یه گ کوچیک باهاش زدم دیدم ادم باحالیه خلاصه تا اخر سر هوام رو خیلی داشت اساسی تقل کردم(یکی این مراقب باحالی بود یکی یه دختره سر آزمون جامع بود که تقلب میکردیم هیچی نمیگفت :دی)
مهدی سوالات رو که دادن همینطوری یه 20 دقیقه ای داشتم نگاه میکردم یه 4 تا از ادبیات زدم و رسیدم به معارف خیلی خوب زدم درصورتی که اصلا معارف ها رو من نمیدونستم موضوعش چیه چون مثل اینکه کتاب ها شده دین و زندگی و ویرایش های جدیدش هم اومده و عوض شده زبیخ :31: خلاصه نبودی ببینی دیدم اینطوری که نمیشه همش 4 تا ادبیات زدم 4 تا زبان و عربی هم که هیچ :دی دیدم این بقلیم عجب متفکرانه داره سوالات رومیزنه یه نگاه بهش کردم دیدم انگار برای خودش مخیه :31: دقیقا کپی برابر اون تست ها رو زدم بطوری که فکر کنم از 100 تا عمومی 94 تاش رو زدم و رسید به دروس تخصصی دیگه مناینجا هیچی بلد نبودم چون هیچ کدوم از این دروس رو نخونده تو دوران تحصیل :31: داشت ریاضیات رو میزد منم از روش داشتم میزدم لامصب ها کولر رو روشن کردن این به مراقبه گفت کولر بدجوری من رو اذیت میکنه خلاصه رفت ته کلاس نشست :دی منم که همش 20 تا ریاضی رو ا رو این زده بودم 80 تا یگه سوال تخصصی مونده بود :31: چکار کنم و چکار نکنم با مراقبه خیلی دیگه رفیق شده بودیم علنا خودش میرفت دم در وامیستاد و به من اشاره میکرد راحت باش کسی نیست و گه گاهی هم اشاره میکرد کسی داره میاد :دی بلاخره دید که من هیچی دیگه نمیتونم بزنم گفت پاشو برو ته کلاس :31: رفتم ته کلاس ولی یه میز جلوی اون پسره خالی بود و دیگه نشد از رو دست اون بنیسم همینطوری داشتم نگا میکردم دیدم ینبغلیم عجب خرخونیه ساعت خونشون رو ورداشته آورده داره تایم میزنه ببینه چقدر زمان میکشه سوالات رو جواب بده و شدید داشت رو مسائل فکر میکرد و فرمول مینوشت و جواب میگرفت یه 23 تایی رو هم از رو اون زدم ولی نمیذاشت ببینیم میترسید که یکوقت کسی بهش گیر بده :دی خلاصه وقت امتحان تموم شد زنه اومد داشت برگه ها رو جمع میکرد همینطوری چشم خورد به پاسخنامه همون پسر خر خونه 3 تا تست دیگه رو هم دیدم و زدم سریع زنه میگفت بده به من پاسخنامه رو گفتم خانوم اجازه بده اینها کمرنگ پر شده بزارید پرنگش کنم هی میگفت بده به من عزیزم :31: :دی خلاصه 45 تا تخصصی تونستیم تقلب کنیم و فکر کنم 94 تایی هم عمومی زدیم این وسط
دیگه الله اعلم که قبول میشیم یا نه
انتخاب اولم خمین بود که تراز پارسالش پایین ترین تراز تو رشته مهندسی نرم افزار بوده
بعدش که تموم شد ه پسره گفتم دمت گرم خیلی حال دادی گفت انتخاب اولت کجا بود گفتم خمین گفت 100 درصد شک نکن که قبولی گفتم چطور گفت اگه کرج رو هم میزدی با این درصدی که تو زدی قبول میشدی :31: خلاصه اینجا یکم حالم گرفته د از اینکه چرا کرج رو اول نزدم البته نمیشد فکر اینجا رو کرد که یه نفر خر خون بغل دستت بیوفته و مراقبه هم آدم گیری نباشه
به هر حال ما در این قرعه کشی بزرگ شرکت کردیم یادته دیشب چی گفتم بهت مهدی گفتم وقتی قبول شدم کارنامم رو میارم نشونت میدم بعد برو بشین بگو کنکور الکی نیست باید بشینی درس بخونی :31: : دی :31: