قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تا بوت مگر بشنوم از رخنه تابوت
Printable View
قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تا بوت مگر بشنوم از رخنه تابوت
توبا خداي خود اندازكارو دل خوش دار
كه رحم اگر نكند مدعي ، خدا بكند
ز بخت خفته ملولم ، بود كه بيداري
به وقت فاتحه صبح يك دعا بكند
دست هایش را به هم مالید و گفت:
زندگی یک کوزه است
عشق هم آب خنک
بعد رو به کوزه ای
عشق را اندازه کرد
باز هم آهی کشید
کوزه ها را می شمرد
در کنار کوزه ای
سفره اش را باز کرد
گفت : بفرما زندگی!
نان ،پنیرش تازه است
چای هم آماده است
دیگه خوابم گرفته
مرسی خیلی خوش گذشت
تو بیا که اگر آمدنت دیر شود
یا اگر آمدنت قصه پوچی بشود
من تو را ای همه خوب تا دم مرگ نخواهم بخشید
.....................
شب خوش به منم خیلی خوش گذشت ممنون
با اجازه...
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
چرا که شیوه ان ترک سیه دل دانست
توان کرد با ناکسان بدرگی...................ولیکن نیاید ز مردان سگی
__________________________________________________ ________
یه سوال داشتم. چجوری میشه فهمید که یه شعر قبلا تو این تاپیک استفاده شده یا نه؟
یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که ازو خصم به دام امد و معشوق به کام
مبر حاجت بنزدیک ترشروی..............که از خوی بدش فرسوده گردی
اگر گویی غم دل با کسی گوی...............که از رویش بنقد آسوده گردی
یارب این نو دولتان را با خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر می کشند