سلام
در این ظرایط نابسامان و گرونی چطور ازدواج میشه کرد؟!!
به علاوه خیانت بی داد میکنه
Printable View
سلام
در این ظرایط نابسامان و گرونی چطور ازدواج میشه کرد؟!!
به علاوه خیانت بی داد میکنه
پسر هم میشه لاشی، عوضی، بی ناموس :n02: (چون قطعا اون پسر دوست نداره کسی با خواهر , مادر , زن خودش همون کارو انجام بده)نقل قول:
اما به هرحال نقش یه زن در رابطه جنسی متفاوته و نمیشه با نقش پسر تو رابطه جنسی مقایسه کرد! اون نقشی که جنس مونث تو این موقعیت داره قطعا از دید یه مرد سالم کاملا حقیرانه است و مرد هم بیشتر از این حس برتری که داره لذت میبره.
و دیدگاهتون نسبت به اینکه چه عنوانی ( پدر یا مادر یا اجتماع یا هیچ کس ) می تونه یا نمی تونه این اجازه رو داشته باشه مشخص کنه یه فرد ( چه دختر چه پسر) حق تصمیم گیری در مورد مساپل جنسی رو داره یا نه؟ و دلایلتون که این حق رو دارن یا ندارن؟نقل قول:
توجه داشته باشین در مورد فردی بالغ و با سن قانونی صحبت می کنیم.
اینها فقط دیدگاه من نیست این رسم و رسوم سالم زندگی کردنه و نتیجه سالها آزمون و خطای بشر بوده که با پیشرفت تکنولوژی و امن تر شدن محیط زندگی انسانها داره کم کم به بیراه میره. نمونه اش آمریکا که سالها پیش مسائل اخلاقی درش وجود داشته اما امروز نیویورک تبدیل شده به یکی از فاسدترین شهرهای جهان با بالاترین میزان خیانت و فساد جنسی.نقل قول:
معادله ساده ای هست پدری که یه روز دختر دار شده و با امید و آرزو دخترش رو بزرگ کرده قطعا دوست نداره دخترش فاحشه و زیر خواب هرکسی بشه و کسی که به این معادله ساده اهمیت نمیده حق انتخاب خودش هم نباید واسش مهم باشه. دیگه احترام به حق انتخاب و این حرفها مال زمانیه که راه بیراهه نباشه.
فکر می کردم سوال من واضح بود.نقل قول:
چه عنوانی مشخص می کنه این بیراهه هست یا این رسم و رسوم سالم زندگی کردنه ؟ پدر و مادر یا اجتماع و یا ....
همونجا گفتم دیگه. آزمون و خطا که نتیجه هزاران سال زندگی انسانه این قوانین رو مشخص کرده و خوب و بد رو از هم جدا کرده. اما امروز به خاطر پیشرفت تکنولوژی یه سری دچار تردید و فراموشی شدن (تجربه های گذشته رو از یاد بردن) و خوب بد رو دیگه از هم تشخیص نمیدن.نقل قول:
یکی از دلیل هاش امن تر شدن محیط زندگیه چون دیگه مثل گذشته تاوان تصمیم های اشتباه رو طرف چندان حس نمیکنه و این وسط انسان های وجدان و مشکل دار دیگه خوب و بد رو هم نمیتونن از هم جدا کنن.
حتی کشوری مثل آمریکا در گذشته زن ها پوشیده بودن و لباس های پوشیده و با وقارتری می پوشیدن (چون راه و رسم زندگی کردن رو بهتر از انسان های امروز بلد بودن) اما امروز می بینیم که نیویورک به عنوان فاسدترین شهر جهان از نظر جنسی شناخته میشه.
من اینطور برداشت کردم که پاسخ شما اجتماع هستنقل قول:
درنهایت سه تا سوال دیگه دارم
1- فاحشه و تن فروش به نظر شما چجوری تعریف می شه؟( چه مرد و چه زن)
2-ایا شخصی که خارج از چارچوب ازدواج به نیاز های جنسی خودش پاسخ می ده در همین تعریف قرار می گیره؟( چه مرد و چه زن)
3-راه کار شما برای رفع نیاز جنسی برای مواردی که ازدواج صورت نمی گیره یا تمایلی برای اون نیست چیه؟( چه مرد و چه زن)
نقل قول:جسارتا این نوع نگاه بسیار شبیه است به نگاه افرادی که هرزه مغزی یا همان فاحشه مغزی هستند.. :n15:نقل قول:
یعتی کسی که در ذهنش به دنبال هر رفتار قبیح و غیر اخلاقی باشد و هر رفتار غیر اخلاقی را با تصور اینکه دیگران هم مثل خودش هستند، به دیگران نسبت دهد یا هر نوع زندگی عادی دیگران را از فیلتر تخیلات هرز و غیر اخلاقی خودش عبور دهد ..
با در نظر گرفتن اینکه این نوع نگاه یک نوع بیماری روانی ست که باید درمان بشه و فارغ از ادبیاتی که به کار برده شد باید گفت درباره این بحث به نکته کلیدی و مهمی اشاره شد :
نقل قول:
زن آزاد مستقل و عاقل با فهم و شعور و درک در دایره عقاید برخی افراد وجود خارحی ندارد چون چنین زنی در دایره این عقاید فاحشه است. به طور کلی زن مثل یک حیوان چهارپاست یا افسارش در دست پدر و همسرش است یا فاحشه است.
حالا چیزی که متناقض است و بیان شد اینه که چطور یک زن با چنین اعتقاداتی می باییست ادعای عاقل بودن، آزاد بودن و دقاع از شعور و درک خودش کنه؟! آیا واقعا چیزی که ادعا میکنه هست ؟! :n41:
باتوجه به تاریخ عضویتت میتونم حدس بزنم که دختری هستی با سن بالا که فقط میخواهی از گندکاری هایی که در گذشته انجام دادی دفاع کنی که قطعا تو این راهی که رفتی موفق به ازدواج هم نشدی چون کسی با امثال تو با این عقاید ازدواج نمیکنه و حالا میخواهی از این شکست های پی در پی به این نتیجه برسی که مثلا انسان آزاده و روشنفکر و این حرفها هستی و ...
اما برگرد به عقب نگاه کنی میفهمی که واقعا چه انسانی بودی تا امروز مخصوصا در دیدگاه دیگران به خودت نگاه کن تا درک کنی چه اندازه مضر و اضافه هستی تو جمعشون. از لطف پدر و مادرته که تو این دنیا خشن تونستی رشد کنی و حالا به چشم صاحب افسار بهشون نگاه می کنی که حتی حق ندارن این انتظار رو از بچه خودشون داشته باشن که فاحشه نباشه!
اگه بگیم 90% دنیا رو انسان های نخاله پر کردن بیراه نگفتیم و خیلی مطمئن نباشید که جزء این 90% نباشید.
جالب اینکه کسی از فساد گله میکنه میشه فاحشه مغزی و کسی که میگه باید در هر سنی بدون اجازه پدر و مادر هر نوع رابطه جنسی رو داشته باشیم میشه روشنفکر! (خدایا بسه دیگه خدایا خسته شدیم دیگه :n02:)
با احترام با توجه به فشاری که به نظرم روی شماست(طبق نظراتتون درباره شرایطتون و تفکرتون نسبت به خانم ها و نقش حقیرانه ای که برای خانم ها توصیف کردین) و البته اون مشکلی که گفتم مربوط به فاحشه انگاری و هرزه انگاری میشه و فکر میکنم با توضیحاتی که تو این تاپیک و تاپیک های دیگه دادین تا حدود زیادی در شما وجود داره .. بهتون حق میدم اینطور صحبت کنید و سعی میکنم درکتون کنم.نقل قول:
تنها کمکی که بهتون میتونم کنم یک توصیه است تا مثل خیلی از افراد بتونید با روان سالم و اگاه و با عشق و علاقه به جنس مخالف نگاه کنید و از عشق و علاقه و آرامش مثل خیلی از افراد دیگه بهره مند بشین و اون توصیه اینه:
گاردی که زندگی تون رو محصور کرده رو بشکنین و سعی کنید مطالعه تون رو درباره زنان، روابط ج . ن .س. ی و روابط عاطفی و ازدواج بیشتر کنید و قبل از اینکه به دختری بخواین نزدیک بشین و بعد ازدواج کنید سعی کنید افکار زشت ، غیر اخلاقی و منفی و عوام گرایانه درباره انسان ها به خصوص زنان رو از خودتون دور کنید
بهتون توصیه میکنم عشق و دوست داشتن رو امتحان کنید و اجازه بدین روح و روانتون از آرامش عشق به جنس مخالف پر بشه ولی قبل ازون باید وجودتون رو از کینه و نفرت خالی کنید و از سلامت روانی خودتون اطمینان پیدا کنید وگرنه حتی با ازدواج با کسی که مد نظرتون هست هیچ وقت آرامش رو حس نخواهید کرد. قدرت و لذت تو چیزی جز دوست داشتن و علاقه به طرف مقابل نیست .
قبل از اینکه زمان رو بیشتر از این از دست بدین و تو فشارهای روحی و روانی و .. هم خودتون رو آزار بدین و هم دیگران رو ..سعی خودتون رو نجات بدین.
مطالعه کتاب های روانشناسی بهتون کمک میکنه
این لینک کمک میکنه که بدونید افکارتون واقعا بیمار گونه اس و البته سایت های بهتری برای مطالعه وجود داره:
این لینک تعدادی از کتاب ها کمک میکنه بعضی مسائل در ارتباط با جنس مخالف رو درک کنید و مهارتتون رو بالا ببرین بعضیاشون به نظرم مفیده:کد:
http://ravanhami.com/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A6%DB%8C%D8%AF/
کد:https://rooziato.com/1397160015/
جناب تانکر،نقل قول:
دیگه همه ما میدونیم، شما نژادپرست هستید، زن ستیز هستید، همجنسگرا ستیز هستید و در نهایت، از خود و جامعه و زمین و زمان عصبانی هم هستید که این از فعالیت شما با همه یوزرهاتون مشخصه. معمولا وقتی یک نفر اینچنین سنگین درباره زن و روابط جنسی و ... عقایدی داره و پشت سر هم بالای منبر میره و همه گفته هاش عین تحجر است، مشکل اصلیش برون سازی یک درگیری درونی است و این درگیری درونی به نوعی عدم امنیت فکری شخص درباره این مسائل برمی گرده.
نیازی نیست با ما و سایر کاربران انجمن مهربان تر باشید، با خودتون مهربان تر باشید. :n16: اگه بخواید کتاب میتونیم بهتون معرفی کنیم که کمکتون کنه در این مسیر حرکت کنید.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این حس بد و کینه و تنفر به جنس مخالف و که گفتی دقیقا درسته. اما این حس رو امثال خودت به وجود آورن وگرنه یکی مثل من وقتی می بینه طرف به پدر خودش به چشم افسار به دست نگاه میکنه به همسر خودش میخواد وفادار بمونه؟ نتیجه این عقاید میشه یه جامعه فاسد مثل جامعه فعلی ایران.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]از همجنسگرا ستیز بودن شرم نمی کنم آخه انسان باید انقدر حقیر و لذت پرست باشه که به درجه همجنسگرایی برسه؟ اینکه من زیاد حرص میخوام و از دنیای کنونی که درست کردید عصبانی هستم حقیقت داره اما خدا نکنه روزی انقدر حقیر و بی غیرت بشم که از این شرایط فعلی عصبانی نباشم.
به هرحال هرکسی واسه نداشته هاش حرص میخوره یکی شاید مشکل مالی داشته باشه از دست مسئولین و اختلاس و ... عصبانی باشه یکی مثل من شاید دنبال زندگی پاکتر و بدون فساد باشه که از دست امثال شما باید عصبانی باشه که حتی با همجنسگرایی مشکلی ندارید و این پدیده زننده رو عادی میدونید.
برادر گرامی! من درباره مسائل شخصی و زندگی شخصی هیچ وقت صحبت نمیکنم شما هم آزاد هستین هر نوع تصور و تفکری درباره ی من داشته باشین .نقل قول:
در باره جمله دوم اگر کسی از شما خوشش نیاد و علاقه ای به زندگی با شما نداشته باشد حق داره از شما جدا بشه کسی محکوم به زندگی همیشگی با دیگری نیست. زمانه ی زورگویی و قلدر بازی و تحمیل و اجبار به خانم ها تمام شده شما نمی توانید کسی رو مجبور به ارتباط داشتن با خودتون کنید ..
اگر از طرد شدن و تنها شدن میترسین نفرت و کینه وجودتون رو از بین ببرین و سعی کنید واقع بینانه به روابط بین دو نفر نگاه کنید.
حرفهاتون تواناییِ استدلال درست و بکارگیری منطق ابتدایی در شما رو زیر سوال میبره.نقل قول:
به نظر میرسه بخش مهمی از تفکرات ستیزهجویانه و پدرسالارانه با هرگونه گرایش مخالف، مثل این چیزی که شما نمونه بارزش هستید، برمیگرده به عصبانیتی که این گزایش ها برای این تیپ از آدمها (همون شما) بوجود میاره. بعضی ها اینطور استدلال کردند و شواهد آوردند که این عصبانیت در واقع بازتاب ناراحتی ترکیب شده با نوعی حسودی است که در انسان به واسطه دیدن این افراد متفاوت درشون بوجود میاد. چرا؟ آزادی. آزادی یکی از بالاترین ارزش های انسانی هست و همونطور که ما به پول همدیگر حسودی میکنیم به آزادی همدیگه هم حسودی میکنیم. بخصوص گاهی آزادی نشانه قدرت هست. برخی از مردها تاب دیدن قدرت زن رو ندارند و خودشون رو در مقابل یک زنِ قدرتمند بازنده میدونند [که حقیقتا هم همینطور هست، این دسته از مردها هرچند ادعای قدرتمندی میکنند اما در واقع ضعف خودشون رو فریاد میزنند]. اما فراتر از اینها، در جامعه ما بخصوص، تربیت و جامعه عرفی دائم در مغز شما چپونده که باید با زن اینگونه رفتار کرد. باید مالکش بود. وقتی به سنی رسیدید که تازه باید استدلال کنید مغز شما از این مسائل پر شده و توانایی استدلال شما هم کشته شده. مثل یک ربات برنامه ریزی شده هرگونه علائمی که خلاف این باورها رو نشون بده برنمی تابید و خشمگین میشید و فحش میدید و باقی مسائل...
نیچه هم یک تعبیر جالب از این مسئله داره. میگه این تربیت دینی، تربیت به اصطلاح اخلاقی و عرفی، در واقع مثل رام کردن حیوانات سیرک هست. اونهارو از همه حق های طبیعی و توانایی های غریزیشون عاری میکنند و ابزار دست خود قرار میدند. این عین کشتن هست. در واقع خانواده شما، خانواده این دو نوجوان که تبلیغ ازدواج در کودکی و نوجوانی رو میکنند، و امثالهم زاد و ولد کردند برای تمرین مرگ! تمرین کشتن انسان... همونطور که گفتم این دو نفر (و همینطور شما و کسانی که مثل شما فکر میکنند) معلول تباهی هستید، نه علتش.
سلام
میشه به من توضیح بدید ازدواج با یه دختر بزرگتر از خودمون چه مشکلاتی میتونه داشته باشه!؟
تا جایی یادمه اول خودت اومدی به اون بنده خدا که طرفدار ازدواج تو سن پایین بود گیر دادی اگه طرفدار آزادی بود اونجوری نباید جواب میدادی ..... آزادی که فقط عقاید ویرانگر شما نیست عقاید دیگران رو هم پس تحمل کنید.نقل قول:
حسادت به آدمهایی مثل شما؟ من فقط از دنیای بدی که میدونم امثال شما در به وجود اومدنش نقش داشتید دارم احساس تنفر خودم رو اعلام میکنم این چه ربطی به حسادت داره؟ شما خودت کجا زندگی می کنی که اینجور عقایدی داری؟ شاید تو یه شهرستان دور افتاده هستی که اونجا زیاد از حدی خفقان وجود داره و باعث شده اینجوری تفکراتت مسموم بشه واست تبدیل به عقده بشه من قبلا هم گفتم تو غرب تهرانم و وضعیت مالی خوبی دارم و قطعا از شما دستم بازتر تو انجام هر کاری. این چیزهایی هم گفتی هیچ کدوم به من مربوط نمیشه اینکه شما آزادی یه زن رو در فاحشگی می بینی نشون میده به شدت تحت فشار جنسی هستی وگرنه آزادی واقعی اینه که انسان ها در محیطی سالم و پاک (به دور از آدمهایی مثل شما) زندگی کنن که بتونن خود واقعیشون رو بروز بدن. وگرنه پاکترین انسان ها هم تو محیط فاسد و مسموم زندگی کنن احتمال زیاد آسیب می بینن و فاسد میشن. اگه دنبال آزادی هستی که ایران به معنی واقعی یکی از آزادترین کشورهای جهانه چون تو آمریکا 2 متر اون طرف تر از خط عابر پیاده بخواهی از خیابان رد بشی جریمه میشی (فیلمش هم موجوده) پس قوانین همه جا وجود داره و آزادی کامل فقط تو جنگل معنی پیدا میکنه. شما از آزادی فقط آزادی در فاحشگی و مسموم کردن محیط زندگی دیگران می بینی؟نقل قول:
هیچ مشکلی نداره البته در حد 5 سال بزرگتر. بیشتر از اون یه جوری حالت مسخره پیدا میکنه چندان جالب نیست. البته بازم بستگی به شرایط داره.نقل قول:
یه دوستی دارم اینم زیاد حرف از آزادی و این حرفها میزد خیلی هم تو به فساد کشیدن اطرافیانش در تلاش بود تا اینکه رئیس اداره ای شد و چنان دیکتاتوری به پا کرده بود اونجا که به آب خوردن کارمنداش هم گیر میداد. معنی آزادی همفکرهای شمارو هم دیدیم. آزادی که فقط تو مسموم کرد محیط زندگی دیگران نیست.
چه کسانی «جشن طلاق» میگیرند؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یک کارشناس و مشاور خانواده معتقد است، عموما «جشنهای طلاق» توسط خانوادههایی برگزار میشود که مراسمهای ازدواجشان را با تجملات افسارگسیخته و اسراف شروع کردهاند این در حالیست که برخی افراد نیز که برای جدایی از همسر خود از رنجها و مشکلات زیادی عبور میکنند برای رسیدن به خواستهشان این اتفاق را جشن میگیرند.
طاهره همیز در گفتوگو با ایسنا، افزود: در سراسر دنیا انسانها برای پیروزی و موفقیتهای خود جشن میگیرند تا احساس شادمانی خود را با دیگران سهیم شوند، اما آیا طلاق را میتوان نوعی پیروزی دانست؟ طلاق در عرف جهانی نوعی شکست در زندگی محسوب میشود، چراکه زوجین به دلیل نوع رفتار نامناسب، انتخاب اشتباه و یا سبک زندگی با شریک زندگی خود دچار مشکلاتی شدهاند و برای رهایی از آن طلاق میگیرند، لذا جشن طلاق پیروزی نیست بلکه اعلام ناتوانی از ادامه زندگی است.
این مشاور خانواده در ادامه با بیان اینکه جامعه عفیف اسلامی ایران مراسمهای مرتبط با جشن طلاق را تأیید نمیکند، میافزاید: جشنهای طلاق به صورت نوعی بدعت در حال ورود به جامعه است و لازم است برای جلوگیری از افزایش مراسمهای غربی همه مراسمهای پیرامون ازدواج را برای آگاهی به جامعه عرضه کنیم.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از صحبتهای خود افزود: برخی افراد که برای جدایی از همسر خود از رنجها و مشکلات زیادی عبور میکنند برای رسیدن به خواستهشان این اتفاق را جشن میگیرند؛ از طرفی دیگر برخی زنان با برگزاری جشن طلاق قصد دارند مجرد شدنشان را اعلام کنند.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود افزایش دشمنی، احساس بدبینی نسبت به اطرافیان، مسدود شدن راه بازگشت زوجین به زندگی و ایجاد احساس بغض و کینه را از آثار برگزاری جشنهای طلاق دانست و گفت: برگزاری جشنهای طلاق راه بازگشت مجدد زوجین به زندگی را برای همیشه کور میکند چراکه میان همه افراد و افکار عمومیاینطور اعلام شده که آنها از یکدیگر جدا شدهاند و فرد از ترس افکار عمومی به سمت همسر خود باز نمیگردد، همچنین از طرفی دیگر این مراسمها موجب ایجاد احساس انتقام و انتقامجویی میشود.
همیز در پاسخ به این سوال که عموماً کدام زوجین بعد جدایی جشن طلاق برگزار میکنند؟ توضیح میدهد: این نوع جشنها معمولاً توسط خانوادههایی برگزار میشود که مراسمهای ازدواجشان را با تجملات افسارگسیخته و اسراف شروع کردهاند. زمانیکه رفتارهای ابتدایی هر کاری با فعالیتهای اشتباه آغاز شود طبیعتاً با رفتارهای اشتباه نیز به پایان میرسد.
انتهای پیام
متاسفانه کم اطلاعی شما باعث میشه حتی در جملات ساده دچار کج فهمی بشید.نقل قول:
نکته اول اینکه کسی نگفت تمام اینهای که گفتم خودآگاهانه رخ میده. بلکه برعکس. شما متوجه این نیستید که تحت تاثیر چنین مسائلی قرار دارید که الان شخصیت و تفکراتتون به این شکل در اومده.
نکته دوم اینکه کسی نگفت شما به من یا کس خاصی حسادت میکنید. شما به داشتن یا نداشتن یک چیز (قدرت، آزادی و ...) حسادت میکنید و این ربطی به شخص نداره. الفاظی که بکار میبرید کاملا این مسئله رو عیان میکنه. کسی که حسادت میکنه به هرچیزی که مصداق اون حسادتش باشه پرخاش میکنه. دقیقا به همین دلیله که شما الفاظی چون فاحشه رو بکار میبرید. اگر اینکارو نکنید این مسئله ازدرون شمارو میخوره. درحالی که بیرون از شما هیچ توجهی به این الفاظ نمیشه و شاید افرادی مثل ما دلمون برای این حالت شما بسوزه!
نکته سوم اینکه این تعریف شما از آزادی واقعی رو قاب بگیر بذار همیشه جلوت باشه!! هرکی ببینه متوجه سطح مطالعه و دانشت میشه!
نکته چهارم سعی کن تو صحبت چیزی که کاملا ازش بی اطلاعی رو بیان نکنی، چون هر نتیجه ای باهاش بگیری با یک حرف قابل رد خواهد بود. من هم تهران زندگی کردم هم شهرهای دیگه. اینکه شما فکر میکنید کسی تهران باشه عقده ای نیست و شهرستانی ها عقده ای هستن در واقع نشونه ی مسمومیت فکر شماست نه ما. حداقل در توانت نیست علمی صحبت کنی، خود زنی نکن با چنین حرفهایی!
نکته آخر اینکه همونطور که گفته شد شما اینجور تربیت شدید و فراتر از این نمیتونید برید. به شما یاد دادند ذهنتون رو ببندید، دشمن چیزهای خاصی باشید، به چیزهایی که به اسم گناه ازشون در تفکرتون یاد میشه فحش بدید [که اگه به کلمه فاحشه دقت کنید میبینید ریشه در فحش داره و فقط چند دقیقه فکر میخواد که متوجه بشیم فحش دادن خودش اولین قدم فاحشه بودنه]. یکمی دیگه روتون کار کنند حاضرید به خودتون نارنجک ببندید و برید بین این مردمان گناه کار فاسد و منحرف و خودتون رو منفجر کنید تا اون دنیا 72 تا حوری نصیبتون بشه! :21:
موفق باشید....
مشکل اینه که شما زیادی جوگیر شدی و از آواتار و امضایی که گذاشتی مشخصه چه فازی وجود داره. اینکه یکی نخواد از لغت فاحشه استفاده کنه این مشکل خودشه من مثل میلیاردها انسان دیگه از این کلمه فاحشه استفاده میکنم چون حقیقت رو با حرف چندتا روان پریش که توهم روشنفکری دارن که نمیشه تغییر داد. کسی که فاحشه هست فاحشه است.نقل قول:
این حرفهایی که میزنی فقط تو ذهن خودت واقعیت پیدا میکنه وگرنه اینکه تو شهرستان ها فرصت های جنسی واسه امثال تو تقریبا وجود نداره و باعث عقده شدید بعضی ها شده کاملا صحت داره حالا هی بیا بگو نه همه چیز تو این دنیا برابره و تهران و شهرستان نداره!
مشکلت اینه که همه چیزی رو به صورت نسبی اندازه گیری میکنی و همیشه هم کفه ترازو رو به سمت اون چیزی که تمایل داری سنگین میکنی و به همین خاطر صحبت هات به دور از واقعیت میشه.
از این جو دانشمند پنداری و مطالعه!! که واسه خودت درست کردی بیا بیرون برو یکم زندگی واقعی رو تجربه کن تا بفهمی عقایدت چقدر در دنیای واقعی مسخره و بدون کاربرده.
از خودت هویت داشته باشه و دنبال روی کسی نباش حتی اگه دانشمند باشه اینکه بری چندتا جمله از چندتا دانشمند رو یاد بگیری و احساس روشنفکری بهت دست بده فقط باعث کوچیک شدن خودت میشه.
آخر اینکه «خارج شوید! آخرین کلمات مال دیوانهگان (شخص خودم) است که به اندازه کافی حرف نزده ام.»
گیر؟! این خبر تو بوق و کرنا تو محیط مجازی و تلوزیون و روزنامه به نمایش گذاشته شده! چیزی که در مورد یک بحث در انجمن گفتگو ، زیر یک پست نوشته میشه اسمش هست : نقد! و بیان نظر . حداقل کاری که از دست یک کاربر بر میاد اینه که بفهمه کاربرد انجمن گفتگو دقیقا چی هست ؟!نقل قول:
بدون قصد هیچ گونه اهانتی : کسانی که مثل شما افکار خطرناک و هرز و بیمارگونه دارند تحمل شنیدن نقد و عقیده مخالف رو ندارند و به هرروش غیر اخلاقی تلاش میکنند طرف مقابل رو خفه کنند. خیلی از متجاوزان و جنایتکار ها دقیقا به همین نقطه رسیدن که کسی رو که هم عقیده شون نباشه مستحق تجاوز و آزار و اذیت میبینن و خودشون رو مجری قانون..
حالا این تجاوز میتونه به روح و روان و افکار ادم های دیگه یا به جسم شون باشه کسی که افکار زشت و غیر اخلاقی درباره دیگران داره و میخواد مالک جسم دیگری باشه و خودش درباره جسم دیگری تصمیم گیرنده باشه یک متجاوز و بیمار روانی هست.
اطمینان داشته باشین فحش و توهین برای ساکت کردن دیگران تو این دوره و زمونه کاملا بی اثره .. هر کسی که پست های شما رو میخونه متوجه شدت درد و رنج روحی تون که انگار از خودتونم نفرت دارین میشه و فقط به حالتون ترحم و دلسوزی میکنه که شما چقدر عمیق دچار عقده ها و دردهای درونی هستین که مجبورین برای تخلیه روانی خودتون: به ابراز عشق و علاقه دو نفر به هم، به آگاهی و دانش سایرین، به جسارت و شجاعت شون در بیان نظر و عقیده شون و به اینکه مشابه شما نیستن و آزاد از حس کینه و نفرت به خودشون هستن ،به این روش حمله کنید.
پ.ن : یک پیشنهاد دوستانه حتما به یک روانشناس خبره مراجعه کنید و درباره حال و احوالتون بهشون توضیح بدین ..:n06:
نقل قول:
.................................................. ..
سلام
به نظر من فاحشه به دختری میگن که همزمان بیش از یک نفر رابطه داشته باشه، مثلا 10 نفر رو همزمان تو دستش داشته باشه و برعکسش هم برای پسر صادق هست که هرزه میگن.
کلا پسر و دختر تا سن 18 سالگی پدر و مادر و خانواده میتونن براش تصمیم بگیرن چون عقلش کامل نشده، بعد از 18 از سالگی دیگه کسی برای کسی دیگه نمی تونه تصمیم گیری کنه.
چقدر بگیم عصر دنیای تک قطبی دیگه تموم شده، آدمایی مثل شما دیگه نمیتونند طرز فکر خودشون رو به زور به دیگران تحمیل کنند.
در کلام آخر هر انسانی هر جور که بخواد باید زندگی کنه.
چند وقت پیش سوالی از یکی کاربرها پرسیدم از شما هم میپرسم (لطفا کامل بخون بعد جواب بده)نقل قول:
فکر کن ازدواج کردی و فهمیدی همسرت بدکاره است و حتی به نزدیک ترین دوستانت هم سرویس داده. عکس العمل شما چی خواهد بود؟ آیا جدا می شید یا به این جمله هرجور دوست داره زندگی کنه بسنده میکنی و زندگی رو ادامه میدی؟ :eh:
داداش فضای فکریت خیلی مسموم و تاریک و بسته اس ... پایه و اساس اکثر ای افکار و حرفات فقط و فقط توهمات مذهبی و فرهنگی هست، و احتمالا تجربیات ناخوشایندی که داشتی ... حتی اگر خودت فکر کنی اینطور نیست ... اگر روزی سیستم فکریت عوض شه و بتونی منطقی تر به مسایل نگاه کنی حالت از این عقایدی که الان داری بهم خواهد خورد ... اگر می تونستیم (از جمله خودم) فارغ از احساسات و حب و بغض های که داریم فکر کنیم چقد خوب میشد ... امیدوارم از حرفم نارحت نشی چون قصد اهانت به شخص خودت رو ندارم، افکارت موضوع حرفام هست ...نقل قول:
نقل قول:
...............................................
من به شخصه اگه از یکی خوشم بیاد، باهاش حاظرم تا آخر عمرم زندگی کنم، گذشته ی شخص هم اصلا برام مهم نیست.
من به جنس مخالف خودم به چشم کالای جنسی و هوس و شهوت نیگا نمی کنم.
یادتون باشه زن جماعت یا دختر جماعت کالای جنسی نیست که دسته اول و دسته دوم داشته باشه مثل کامپیوتر و گوشی نو و کار کرده.
نقل قول:
به سوال من جواب ندادی! حالا خوبه خواهش کردم کامل بخونی و بعد جواب بدی. گذشته رو نگفتم. لطفا دوباره بخون جواب بده میخوام نتیجه گیری کنم :n01:
اما در مورد گوشی دست دوم و این حرفها اینکه به هرحال خواسته خودته نمیگم فلان کارو بکنی یا نکنی فقط نظر خودمو میگم.
فقط چندتا از معایبش رو میگم دیگه خود دانی. زنی که قبلا آلت دست مرد دیگه ای بوده چه خوشت بیاد چه نیاد تو رو از نظر جنسی با قبلی ها مقایسه میکنه! و ممکنه قبلی ها رو مردتر از تو بدونه تو اولین بحثی که پیش بیاد سریع به روت بیاره .... دوم اینکه اگه یکی از اون قبلی ها شما رو با همسرت تو خیابون ببینه مطمئن باش با پوزخند به استقبال شما میاد و مدام این موضوع تو ذهنشه که زن شما قبلا زیر ایشون بوده!!! دیگه نمیخوام قضیه رو خیلی باز تر این بکنم چون حتی گفتن این مسائل هم زشته و زننده است اما شما ظاهرا از زن واسه خودت الهه ساختی و فکر میکنی میتونی با مسائل کنار بیایی اما چند ماه که از ازدواجت بگذره تازه میفهمی چقدر واسه یه مرد چندش آوره که بدونه زنش با مرد دیگه ای بود.
نقل قول:
........................................
دقیقا سوال شما رو جواب دادم، سوالتون رو به خوبی خوندم و جواب دادم که خیلی واضحه.
بازم میگم دختر یا زن ها وسیله ی لذت جویی ما مردها نیستند، من با گذشته ی جنس مخالفم کاری ندارم، چون دید جنسی و مادی و لذت گرایانه نسبت بهش ندارم.
پست قبلیم رو به خوبی جواب دادم، یه بار دیگه بخونین لطفا.
نقل قول:
ادعا ساده است !
همین حالا یک تجربه ملموس در ذهن خود مجسم کنید که "بدترین" اتفاق ممکن از نظر شما در این زمینه در پیش چشمانتان رخ می دهد بعد اگر می توانید ان را برای ما هم توصیف کنید
متاسفانه به نظر می اید که تجربه چندانی در ارتباط با جنس مخالف ندارید بخصوص نزدیکی جنسی...
نقل قول:
.................................................. ........
متاسفانه این عقاید شما ریشه در عقاید مذهبی داره.
با آدمایی مثل هر چقدر جر و بحث کنیم فایده نداره، شما آخرش حرف خودتون رو خواهید زد.
شما با آدمایی دیگه کاری نداشته و اجازه بدین هر کس جور دوست داره همون طور زندگی کنه، برید دنبال زندگی خودتون و دنبال دختری باشید که آفتاب مهتاب ندیده باشه و پرده بکارتش سالم باشه تا به شما انسانهای جنسی خدمات بده و جنس آکبند رو خودتون بار اول از جعبه باز کنید، مثل قوطی گوشی همراه نو که بار اول توسط صاحبش باز میشه.
رسما داری میگی اگه حتی بدونی همسرت با مردهای دیگه و حتی دوستان نزدیکت رابطه جنسی داره برات مهم نیست؟ :n03: یعنی به معنی واقعی کلمه متاسفم برات. آخر جاده روشنفکری خیالی همین جاست. حرف عجیب زیاد تو زندگی شنیده بودم ولی این یکی رو نشنیده بودم چه تو آمریکا و چه تو جزیره آدم خوارها.نقل قول:
من میخواستم فقط نتیجه بگیرم ببینم طرف حسابم چه کسایی هستن که همچین افکاری رو دارن الان کامل دستگیرم شد جریان چیه. فکر کن من اصلا چیزی حالیم نیست اما این نظرت رو فقط به یه روانشناس بگو ببین چه جواب میشنوی. (اینو واسه تحقیر و توهین بهت نگفتم واقعا نگرانت شدم :n14:)
البته بازم امیدوارم سوال رو اشتباه فهمیده باشی چون زمان حال منظورم بود نه گذشته کسی.
شرمنده اما ضعف حاد جنسی داری مگه میشه مرد جماعت به زن دید جنسی نداشته باشه! حالا کم و زیاد داره اما اینکه اصلا نداشته بشی با عقل جور در نمیاد. این حرفهای عجیب غریب و دور از واقعیت رو نزنید آدم شاخ در میاره. اصلا دست به یکی کردید منو سکته بدید :n15:نقل قول:
چون دید جنسی و مادی و لذت گرایانه نسبت بهش ندارم.
انسان سالم نیاز به غیرت داره که بتونه سر قولش وایسته حتی اگه سرش بره هیچ وقت به معرفت و انسانیت پشت پا نزنه از خودگذشتگی داشته باشه و ...... که معمولا اوج غیرت یه انسان تو همین مسئله غیرتش به همسرش نمود پیدا میکنه. وقتی میگی هیچ غیرتی از نظر جنسی به همسر آینده ات نداری یعنی نه میشه رو قولت حساب کرد نه رو حرفت و نه روی هیچ چیزت.
من به این نتیجه رسیدم که تمام این نظرات و طرز فکر همش بر میگرده به حرف مردم!
مردم از کنارمون رد بشن چی میگن؟
مردم نمیگن زنش با من در ارتباط بوده؟!
مردم مسخره میکنن!
مردم میگن غیرت نداره!
مردم میگن فاحشه اس!
مردم میگن هرزه است!
مردم چپ چپ نگاه میکنن و پچ پچ میکنن:n02:
مردم فلان و ..
اینایی که چند بار ازدواج کردن پس باید برن بمیرن با این اوصاف! یا ازدواج با همسر سابق دوست و فامیل و کلا مردم ممنوعه!
اگر بخاطر مردم زندگی میکنید همین سبک زندگی رو ادامه بدین ولی حرف مردم تمامی نداره یه روز به خودتون میاین که چیزی از زندگی تون نمونده و مطابق میل مردم پیش رفتین و عمر و انرژی و جوانی و اموال و سلامتی و ... رو هم از دست دادین ولی بازم مردم نظرشون چیز دیگه است درباره شما.
مردم یک لیبل (Label=) درست میکنند و اسم خوب بهش میدن و هر کسی نتونه خودش رو داخل اون لیبل جا بده یه لیبل دیگه با اسم بد روش میذارن. یکم از یه زاویه متفاوت تر به قضیه نگاه کنید. اینا نه روشنفکریه نه کلاس گذاشتن نه ادای فلان دانشمند رو دراوردن نه تقلید از فلان طرز فکر غربی! نه ادای ادم های عاقل در اوردن ..
این حرفا همش بخاطر اینه که بتونیم یه زندگی آروم تر، بی دغدغه تر و راحت تر و سالم تر داشته باشیم و درگیر مسائلی نشیم که هیچ تاثیر مثبتی تو زندگی مون ندارن. این حرفا یه دو دو تا چهار تا با عقل خودمونه و زندگی مون..
هیچ اجباری هم برای کسی نیست میتونید انتخاب کنید که تا اخر عمر تو زندگی خصوصی و شخصیتون هدفتون رسیدن به همون لیبلی باشه که بعضی از مردم خوب میدونن یا انتخاب کنید این زندگی خودتونونه و زندگی خودتون به مردم ربطی نداره (ربطی نداره یعنی برام مهم نیست مردم نظرشون درباره انتخاب من در زندگی شخصی چی هست؟! چون مسائل شخصی من به خودم مربوطه! تاکید میکنم زندگی شخصی ! نیاین بگین پس یکی از دیوار مردم بالا بره میتونه بگه زندگی شخصیمه! نه این زندگی شخصی نیست این تجاوز به حریم مردمِ و همه جا جرمه!)
از خودتون بپرسید دقیقا این لیبل ها چیه ؟ عمیق بشین تو این کلمه هایی که برای خودتون تعریف کردین و توش غرق شدین و دارین زندگی و آینده و شادی و انرژی و سلامتتون رو به پاش میدین و انتظار دارین بقیه هم پیرو شما باشن و سبک فکری شما رو داشته باشن که چی ؟ که وقتی یه روز عمرتون تموم شد همه براتون کف بزنن عجب مردی بود! چقدر فلان لیبل رو داشت! یا وقتی مردم از کنارتون رد میشن بگن عجب مردیه کلی لیبل خوب داره!
این حرفا هم به معنی تایید بی اخلاقی و خیانت و هر چیز دیگه که الان تو ذهنتون نقش بسته و ازش هراس دارین نیست. شما فکر میکنید یک اسم و لیبل رو خودتون بذارین نجات بخش تون هست و باید بهش پناه ببرین تا از شر خیانت در امان باشین و بعد از اینکه با داشتن اون لیبل و اسم هر جنایت و هر رفتاری داشتین مهر تایید و پایبندی به اخلاقیات رو از مردم دریافت میکنید!
به قول خودتون التماس تفکر !
لطفا پاک شود.
پرسش من ساده استنقل قول:
"بدترین" اتفاقهای ممکن در یک رابطه از نظر شما کدام اند؟
در کدام حالت از رابطه خارج شده و یا عصبانی می شوید؟
باقی پرسش ها را لازم نیست در اینجا پاسخ بدهید فقط از خودتان بپرسید:
می توانید در یک مکان عمومی سر صحبت را با جنس مخالف باز کنید؟
می توانید ابراز وجود و علاقه کنید؟
می توانید درخواستی عاطفی و یا جنسی داشته باشید؟
نقل قول:
.............................................
جواب من هم ساده هست
1 - بدترین اتفاق ممکن اینه برام که کسی که باهام داره زندگی میکنه بره و با کس دیگه بگرده، اگه بنا به هر دلیلی از من خوشش نمی یاد یا میخواد با کس دیگه باشه، بیاد و بهم بگه که نمیخوامت دیگه، تا رابطه رو قطع کنیم، بعدش بره با هر کی که میخواد باشه، در کل منظروم اینه که در آن واحد آدم فقط و فقط باید با یکی باشه.
2 - در جواب بالا هم سوال دوم شما رو هم پاسخ دادم.
سه سوال آخرتون هم خیلی بی معنی هست،
مثل این میمونه که من بگم در یک مکان عمومی می تونید ماکارونی با سالاد و نوشابه بخورید؟
هدفم از این نقل قول ها گفتگوی با یک شمای نوعی و در واقع امثال شماستنقل قول:
البته که شما را نمی شناسم و لزومی هم نیست اما با توجه به این چند پست هدفم از این سوالات این است که به خوداگاهی ملموس برسید
چون همانطور که گفتم این حرفها را فقط کسانی می زنند که انگار سابقه چندانی در رابطه با جنس مخالف آنهم به صورت عینی ندارند و مسلما فقدان تجربه رابطه جنسی در آنان مشخص است.
وقتی می گویید "گذشته ایرادی ندارد"
وقتی می گویید "با هرکسی خواست باشد فقط قبلش من را در جریان بگذارد که رابطه کات شود"
و امثال این ها همه خبر از یک عزت نفس ناچیز و بی تجربگی می دهد چون ان کس یا کسانی که باید شما را در جریان نگذاشته اند،شاید انها نیز نداستنه اند و حتی نبوده اند
لازم است بدانید با این حرکات بزرگترین دارایی تان در یک رابطه یعنی تعهد را نصیب کسی می کنید که گذشته ،حال و حتی اینده اش رسواست
چنین زنی نتوانسته تمام ان مردانی را که با انها رابطه داشته را به خود متعهد کند حتی با سک^س و چون بهتر از شما گیرش نمی اید پس تن به رابطه می دهد ولی حکما منتظر نباشید با احترام و اگاهی رفتار کند
تنها حسی که به شما دارد در بهترین حالات ترحم است و اگر عصبانی و ناراحت شود توهین و تحقیرتان می کند چون لیاقت اش را دارید و برخلاف شما او در یک سطوح عمیقی خوداگاهی دارد
می داند جایگاه او در رقابت بین جنسی با سایر زنان در کجاست
می داند جوانی و زیبایی اش به زوال رفته و می رود
می داند تجربیات تلخ پیشین او را روان نژد و ناتوان کرده
حال به هر اسم و توجیهی که خود و اعمالش را موجه می کند اهمیت و موضوعیتی ندارد چون به هر حال او نیز یک انسان است و می خواهد موجودیت خود در جامعه را حفظ کند اما شما و امثال شما لازم نیست فدایی او شوید
شادی و آینده و زندگی ما در نبود فساد و آدمهای فاسده و همه که حقیر نیستن که شادی و زندگی رو در فساد ببینن.نقل قول:
چیزی که من میخوام اینه که مردم فقط یکم فساد و وقاحتشون رو تو همه چیز کمتر کنن تا شاید دنیا جای بهتری واسه زندگی بشه. از اون مسئولی که حقوق 90 میلیونی میگیره یا اختلاس میکنه تا اون زن فاسدی که از نظر جنسی جامعه رو فاسد میکنه تا اون متجاوزی که حتی از تجاوز به بچه دریغ نمیکنه واسه لذت خودش تا اون آدمی که از بقیه پل درست میکنه و فقط فکر خودشه و صدها فساد دیگه به همین صورت که اگه نبود الان این همه قتل و جنایت و فساد تو دنیا نبود و مسئولیت این همه فساد موجود تو دنیا هم آدمهای مثل شما هستن که تا نوک بینی خودشون رو بیشتر نمیتونن ببینن. اگه میتونستید این چیزها رو درک کنید هیچ وقت نمی گفتید هرکی هر جور دوست داره باید رفتار/زندگی کنه.
حرفت رو عوض کردی! قبلا یه چیز دیگه میگفتی؟ وگرنه اینکه یکی از یکی خوشش نیاد بخواد جدا بشه که چیز طبیعی هست و همه همین کار رو میکنن و کسی با زور کسی رو نگه نمیداره. قبلا چیز دیگه ای گفتی که فکر کنم خودت هم فهمیدی خیلی حرف ضایع بود سریع تغییرش دادی.نقل قول:
نقل قول:
.................................................
سلام
دوست عزیز شما و کسانی مثل کاربر "ژیان" هر جور دوست دارید همان گونه برید و زندگی کنید، با اشخاص دیگه ای مثل من کاری نداشته باشید.
من به گونه ای که دوست دارم زندگی خواهم کرد و نظر و عقیده ی دیگران اصلا برام مهم نیستند، مردم هر چی میخوان پشت سرم بگن، بگن، اصلا برام مهم نیست، من برای خودم زندگی می کنم نه برای نظر و عقیده ی دیگران.
موفق باشید.
نقل قول:
.............................................
در پست قبلیم جواب شما و یه کاربر دیگه رو با هم یکجا دادم، میتونید مطالعه کنید.