نقل قول:
مرسی دیگه کاملا درست شد لیلا خانوم :27:
Printable View
نقل قول:
مرسی دیگه کاملا درست شد لیلا خانوم :27:
من نمیدونم تازگی ها چرا همه مخفی میان
چرا بین دوستات فرق میزاری:13:نقل قول:
ستاره بیچاره پس چی ؟
:31:
چون ادامه اخبار را شدیدا میخان... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
فهمیدن اینجور چیزا آی کیو میخواد :31:نقل قول:
اسم کاربری: leila*نقل قول:
من دو تا دوست دارم که اسم یکیشون لیلاست و اسم یکیشون ستاره هست
leila + *
افتاد؟
خیلی تیزی پسرنقل قول:
صبح زنگ زدم خونه دوستم اعصابم از دستش حسابی خورد بود !! تا گوشی رو برداشت کلی داد و بیداد کردم سرش:19: ,گفتم احمق دیوونه مگه من به تو نگفتم پیش فلانی رفتی (استادمون) نگو فلان کتاب ماله من بود و ... بعد هم کلی مسخرش کردم:22: سر اون روز که دوست دخترش:1: چی بهش گفته بود !! کلی از اسرار رو هم فاش کردم و ... :33: ! ولی خوشبختانه فحش ندادم :20: بعد از حدود 3 - 4 دقیقه که خوب حرف هام رو شنید و هیچی هم نگفت ,صدا زد ... رضا جان بیا پسرم مثل این که با تو کار دارن !!!!! منو میگی یهووووو وا رفتم این طوری شدم :24: نگو باباش گوشی رو برداشته بود که صداشون خیلی به هم شبیه بود متوجه نشده بودم !! کلی خجالت زده و نادم و اینا ...:45:
حالا قضیه برعکس شد رضا گوشی رو گرفت و من هم :14:جوابی نداشتم ... و :whistle: ...رضا جان خدا حافظ ...
و بعد از ظهر ... رضا ... :grrr:
:18: راستی توی تست IQ چند گرفتی؟:31:نقل قول:
خیلی باحال بود. حالا باباش باهاش دعوا کرد؟ به خاطر جریان دوست دخترش؟نقل قول:
دعواش نکرده بود ولی ظاهرا کلی متلک بارش کرده بودن و اینا ...نقل قول:
خیلی باحال بود. حالا باباش باهاش دعوا کرد؟ به خاطر جریان دوست دخترش؟
پس بیخود نیست که میگن:نقل قول:
1- در موقع عصبانیت، خاموش باش
2- عجله کار شیطونه
:31:
اوه اوه چقدر کمبود Iq توي متفرقه غوغا ميکنه
بيخيال بابا يعني وجداناً نگرفتين چي شد؟
چه عجب بالا خره یکی فهمید من دارم چی میگم:46:نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
چه عجب بالا خره یکی فهمید من دارم چی میگم
من نفهیمدم :دی
ایول ...........نقل قول:
چون الان ایام کنکوره بزارید یه سوتی از دو بار شرکت کردن در کنکور دانشگاه آزاد برام اتفاق افتاده بگم. نمیدونم تو این تاپیک گفتم یا نه به هر حال اگر تکراری بود ببخشید.
سال اول که من تو کنکور دانشگاه آزاد شرکت کرده بودم.تو یه کلاسی افتاده بودم که اکثرا از قیافه هاشون معلوم بود مخ هستن فقط من بینشون نخاله بودم ( نمیدونم چرا اونجا افتادم شاید واسه اینکه معدلم رو الکی بالا زده بودم ) من درست ته کلاس بودم و بغل دستی من یه پسری بود که قیافه ش داد میزد این دیگه آخرشه. عینک ته استکانی ... لاغر ... تیک هم داشت. خلاصه من از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم. برگه ها رو پخش کردن و من این پسره رو زیر نظر گرفتم دیدم فرت و فرت داره پاسخنامه رو پر میکنه و منم همگام با اون جواب ها رو تیک میزدم و هر چند دقیقه یه نگاه به پاسخنامه م میکردم و از اینکه اینقدر پرپشت بود حال میکردم. خلاصه اون میزد منم میزدم تا اینکه مراقب اعلام کرد 10 دقیقه مونده ... یهو دیدم این پسره پاسخنامه رو آورد جلو صورتش و بعد تند تند دفترچه سوالات رو ورق زد دوباره پاسخنامه رو نگاه کرد بعد دیدم تیکش 10 برابر شد و رنگش عین گچ سفید شد و یه پاک کن در آورد تند تند همه پاسخنامه رو پاک کرد. منو میگی... قیافه م اون لحظه دیدنی بود. اون دست و پاش داشت میلرزید و تند تند پاک میکرد منم سرمو کج کرده بودم و با یه قیافه داغونی داشتم نگاش میکردم.... نگو طرف کلا مورد بود و مشکل روانی داشت از اینایی که اینقدر درس خوندن دیگه مغزشون تعطیل شده ... نتایج کنکور اومد و من انتخاب هفتم کاردانی ریاضی محض آبادان قبول شدم....
سال پیش بود داشتم از میله ی کناره راه پله مدرسه مون سر میخوردم یهو خوردم به یکی فکر کردم یکی از بچه هااست چون معلم ها بالا جلسه داشتن بهش گفتم پدر سگ برو اون ور دیدم نرفت کنار برگشتم دیدم معلم ادبیاتمون چیزم چیز شد.قشنگ سرخ شدم یعد معلمه گفت ببخشید جلو شما بودم از اون به بعد باهام یه جوری شد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چند تا دیگه دارم که فردا میگم(یعنی امروز ساعت 1 شبه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
من یه روز رفته بودم خونه ی یکی از رفیقام .
رفته بود تو پیچ 360 ش .
اون خیلی اهل رفاقت با دخترا و اد کردن و اینجور چیزاست ولی من اصلا اینطوری نیستم .
ولی همینطوری جهت اینکه یه چیزی پرونده باشیم یه نگاه به قسمت رفقاش انداختم چشمم به یه خانم افتاد ، گفتم ایول عجب چیزیه چه مخی زدی !!!
یهو دیدم رفیقم با یه حالت جالبی منو نگاه کرد و گفت : این دختر خالمه !!!
خدا نصیب نکنه ، یه لحظه یه احساس عجیبی بهم دست داد ، سریع بحثو عوض کردم و پیچوندم رفتم خونه .
من معذرت می خوام اگه پستام مورد اخلاقی دارن .
قبلا اینجا پست میدادم و مورد غضب قرار می گرفتم .
اگه کسی با اینجور خاطرات مشکل داره بگه تا من دیگه ننویسم .
اگر هم خوشتون اومد که مخلص همه هستم و بازم میذارم .
راستی یه چیزی : خاطراتی که من میذارم همشون واقعین و جدا اتفاق افتادن پس لطفا تو دلتون نگین طرف خالی بنده .
از قدیم گفتن هر چی سنگه مال پای لنگه ، البته خودمم یکم شرارت به خرج میدم ولی خب ...
خب حالا تو هم هی سوتی بگیرنقل قول:
دستم رفت رو اسپیس
من بهت پیشنهاد میکنم هر چیزی رو ننویسی پس فکر کردی من که پای اصلیه سوتی دادنم چرا نمینویسم؟؟؟ گذشت اون زمان که سوتی ها + بود حالا دیگه خطرناکه شاید منجر به بن شدنت نشه اما شدیدا طرز فکر دیگران تغییر میکنه و این خیلی بده البته میدونم خودت میدونی واسه چی میگم بده چون تو رو نمیدونم اما در حالت کلی حرف مردم برام اهمیتی نداره:11:نقل قول:
یور سوتی،س آر وری اندک. پیلیس بده سوتی بیشتر(کیف کردین )
سلام یه سوتی میخواستم براتون تعریف کنم این قضیه مال اولای زمانی بود که تازه اسکناس پنج هزار تومنی اموده بود :
آقا ما به قصد رفتن به ولی عصر یه جائی که با یکی قرار داشتم تو میدون جمهوری که بعد بریم ولی عصر به موقع رسیدم بعد از احوال پرسی گفتیم با اوتوبوس بریم که سریع تر برسیم جیبا رو نگاه کردیم دیدیم بلیط توی جیب یافت نمی شه رفتیم دم باجه پولو دادیم بعد منتظر موندم دیدم منو خیلی بد نگاه میکنه ( نگاه عاقل اندر صفیح ب.البته بلا نسب خودم و شما) منم پرو پرو گفتم آقا چرا انقدر لفتش میدی زود باش .بیلط فروش با عصبانیت گفت : آقا من چند تا بلیط بدم ؟ گفتم 10 تا بقیشم بده گفت مگه من بانکم !؟ منم دستشو نگاه کردم دیدم از اونجای که رنگشون شبیه هم هستن بجای 500 بهش 5000 هزاری دادم .آقا مارو بگی بیلط رو با بقیه پول گرفتیمو سریع دور شدیم
عزیزم کلاس پنجم ابتدایی فارسی نیفتادی؟نقل قول:
نگاه عاقل اندر صفیح
edited : نگاه عاقل اندر سفیه
سلام یه سوتی میخواستم براتون تعریف کنم این قضیه مال اولای زمانی بود که تازه اسکناس پنج هزار تومنی اموده بود :
آقا ما به قصد رفتن به ولی عصر یه جائی که با یکی قرار داشتم تو میدون جمهوری که بعد بریم ولی عصر به موقع رسیدم بعد از احوال پرسی گفتیم با اوتوبوس بریم که سریع تر برسیم جیبا رو نگاه کردیم دیدیم بلیط توی جیب یافت نمی شه رفتیم دم باجه پولو دادیم بعد منتظر موندم دیدم منو خیلی بد نگاه میکنه ( نگاه عاقل اندر صفیح ب.البته بلا نسب خودم و شما) منم پرو پرو گفتم آقا چرا انقدر لفتش میدی زود باش .بیلط فروش با عصبانیت گفت : آقا من چند تا بلیط بدم ؟ گفتم 10 تا بقیشم بده گفت مگه من بانکم !؟ منم دستشو نگاه کردم دیدم از اونجای که رنگشون شبیه هم هستن بجای 500 بهش 5000 هزاری دادم .آقا مارو بگی بیلط رو با بقیه پول گرفتیمو سریع دور شدیم
حسین چند بار پستت رو تکرار میکنی؟
یه بار زدم گفت 30 ثانیه صبر کن من دوباره بعد چند دیقه فرستادم نمیدونم زیاد که مهم نیست. 2 بار بخونید حالشو ببرید ولی زیاد نخندید دلتون درد بگیر .دینقل قول:
این هم از قول یکی از دوستان
یه معلم دینی داشتیم که کلاسش خیلی بی مزه و خشک بود و از اونجا که زنگ اول هم بود خیلی از بچه ها بقیه ی خواب شبانشون را در کلاس این آقا طی می کردند
یه بار که من هم خیلی خوابم اومد سرم را گذاشتم روی میز و خوابم برد
وسط خوب یکی از بچه های بیمزه خوشمزگیش از یه میزانی بالاتر رفته بود و شروع کرداز پشت دست زدن به من
من هم که شدیدا خوابم میومد شدیدا دستم را در پشتم تکون دادم و گفتم .......... نکن
دیدم دوباره زد
عصبانی بود که گفتم مرتیکه ی خر مگه مریضییییییی:18::18:
معلمون بود :41::41:
خداییش خوب معلمی بود فقط بلد نبود خوب درس بذه مه بعد هم معاون شد
ایول جالب بودنقل قول:
این هم از قول یکی از دوستان
یه معلم دینی داشتیم که کلاسش خیلی بی مزه و خشک بود و از اونجا که زنگ اول هم بود خیلی از بچه ها بقیه ی خواب شبانشون را در کلاس این آقا طی می کردند
یه بار که من هم خیلی خوابم اومد سرم را گذاشتم روی میز و خوابم برد
وسط خوب یکی از بچه های بیمزه خوشمزگیش از یه میزانی بالاتر رفته بود و شروع کرداز پشت دست زدن به من
من هم که شدیدا خوابم میومد شدیدا دستم را در پشتم تکون دادم و گفتم .......... نکن
دیدم دوباره زد
عصبانی بود که گفتم مرتیکه ی خر مگه مریضییییییی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معلمون بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خداییش خوب معلمی بود فقط بلد نبود خوب درس بذه مه بعد هم معاون شد
نمونه ای از یک سوتی
بعضیا میان جوک تعریف میکنن!
یه سوتی خفن منو پسر خالم دادیم.
یه سری منو پسر خالم میخواستیم بریم خونه ی اون یکی خالم تا اون یکی پسر خالم رو هم دنبالش بگیریم و با خودنون ببریم. بعد که از پشت آی فون صداش کردیم گفت الان میام ... بعد از 15 ثانیه من یه فکری به ذهنم زد. به پسر خالم گفتم بیا با هم پشت در قایم شیم تا اومد یه دفه "هووووووووو" کنیم بپریم جلوش و بترسه ...
پسرخالم هم با این فکر من موافقت کرد. یه دفعه صدای پاش رو توی راهرو شنیدیم و سریع قایم شدیم. تا در رو باز کرد منو و پسرخالم پریدیم وسط و گفتیم "هووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووو"
بعد اون بدبخت هم از شدت ترس دو متر پرت شد اون ور :27:... ولی پسر خالم نبود ... شوهر خالم بود !!! :31:
کلی خندیدیم .....نقل قول:
یه سری منو پسر خالم میخواستیم بریم خونه ی اون یکی خالم تا اون یکی پسر خالم رو هم دنبالش بگیریم و با خودنون ببریم. بعد که از پشت آی فون صداش کردیم گفت الان میام ... بعد از 15 ثانیه من یه فکری به ذهنم زد. به پسر خالم گفتم بیا با هم پشت در قایم شیم تا اومد یه دفه "هووووووووو" کنیم بپریم جلوش و بترسه ...
پسرخالم هم با این فکر من موافقت کرد. یه دفعه صدای پاش رو توی راهرو شنیدیم و سریع قایم شدیم. تا در رو باز کرد منو و پسرخالم پریدیم وسط و گفتیم "هووووووووووووووووووووووو �وووووووووووووووووو"
بعد اون بدبخت هم از شدت ترس دو متر پرت شد اون ور [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... ولی پسر خالم نبود ... شوهر خالم بود !!!
حالا یه سوتی دیگه دادم سر امتحان ریاضی :
9 ضربدر 1 رو 7 حساب کردم !!
نمیدونم چه جوری ؟ جمعش کنی، تفریقش کنی، تقسیمش کنی، بزنی تو سرش ! ! هر کاری کنی 7 در نمیاد.
ذهن بسیار خلاقی داری. قدرش رو بدون. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
حالا یه سوتی دیگه دادم سر امتحان ریاضی :
9 ضربدر 1 رو 7 حساب کردم !!
نمیدونم چه جوری ؟ جمعش کنی، تفریقش کنی، تقسیمش کنی، بزنی تو سرش ! ! هر کاری کنی 7 در نمیاد.
نقل قول:
من بیشتر به توضیح قرمزت خندیدم تا سوتیت!!!!:31::31::31:
البته الان 5000 تومانی دیگه پول خرد محسوب می شود :27:نقل قول:
خداییش اصلا نمیخوام تو اون موقعیت جای تو بودم. خیلی خفن بود. :31:نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من خودم رفتم تو اون تاپیک و بهش جواب دادم !!!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Paint :31:نقل قول:
نه عزيزم
Bug in subscription system of Vbulletin
گرفت؟
اتفاقا منم اصلا برام مهم نیست که راجع بهم چی فکر میکنن ولی چشم ، سعی میکنم خیلی غیر اخلاقی نباشه .نقل قول:
این یکی یکم احتیاج به IQ داره
دیروز با رفیقم داشتیم راجع به آلبوم محسن یگانه صحبت میکردیم وهر دوتا مون تو کف آلبوم بودیم .
پسر دایی این رفیقم اومد گفت : بحث در مورد چیه ؟
گفتم : محسن یگانه.
اون که از محسن یگانه بدش میاد گفت : شما هنوز آهنگهای اون زوزه کش رو گوش میدین ؟
رفیقم گفت : به شما ربطی نداره در ضمن زوزه کش هم عمته ...
نکته ش رو گرفتین ؟
نقل قول:
میشه مامان خودش:27: