عکس تو
می کشندم که زراه توکنارم بزنند
چشم های توکجایندکه زارم بزنند
راه امواج مرابرتوگرفتندچه سود
بی تو یاغی ترازآنم که مهارم بزنند
حق من هستی وخواهان توام تادم مرگ
دم زحق می زنم آنقدرکه دارم بزنند
شادی رقص توام گربنوازندبه ضرب
رخمه حزن توام گر به سه تارم بزنند
سرچشمان تو هرچندشلوغ است بگو
سرکی هم به دل بی کس وکارم بزنند
برسرمقبره ام عکس توراخواهم کوفت
مردم این گونه مگرسربه مزارم بزنند
دکترمهدی عابدی