«سوپر ۱-۶-۳» امير قلعه نويى
تلفيقى از ۲-۴-۴ فلات و ۲-۴-۴ مربع
امير قلعه نويى دوباره در حال بازگرداندن شيوه «۱-۶-۳» به دربى است كه چند سالى بود ديگر در دربى ها شاهدش نبوديم. اين ۱-۶-۳ قلعه نويى اما با ۱-۶-۳ دوران پروين و پورحيدرى تفاوت هاى زيادى دارد.
امير قلعه نويى روز بازى با راه آهن وقتى ۲-۵-۳ را ناكارآمد ديد، ۱-۶-۳ را برگزيد. ۱-۶-۳ امير قلعه نويى با اين هافبك ها شكل گرفت. خسرو حيدرى و هاشم بيك زاده در جناحين نقش پيستون ها را بازى مى كردند. اكبرى و كاظمى ۲ هافبك دفاعى مركزى بودند و جبارى و جان واريو هم نقش هافبك هاى آزاد. اتفاقاً خوبى اين ۱-۶-۳ آگاهانه، دو برابر شدن قدرت حمله توپ در خط ميانى است. تا وقتى جبارى تنها هافبك آزاد استقلال بود او را مى زدند، پرس مى كردند، مانع توپ رسيدن به او مى شدند و تلاش مى كردند تا او را «محو» كنند. امروز اما فشار از روى دوش جبارى برداشته مى شود چون جان واريو هم كنار او هست و مى تواند بار توجه به او را به سمت خود معطوف كند. الگوى ۱-۶-۳ استقلال را بايد از ۲ منظر نگاه كنى. يك زاويه ديد به ۴ هافبك استقلال بدون توجه به پيستون هاست و نگاه دوم با اين نفرات.
•••
همه با روش هاى آرايش سيستم هافبك ها آشنا هستند. ۲ روش مرسوم براى آرايش ۴ هافبك در ايران شناخته شده. روش اول روش آرايش خطى است كه به «فلات» مشهور است. در اين روش هر ۴ هافبك روى يك خط مى ايستند. ۲ هافبك ميانى در همه كار با هم شريك هستند و ۲ هافبك لب خط هم وظيفه زنجيره اى دارند يعنى بايد به بازوى ميانى خود وصل باشند. اين يكى از ۲ زاويه ديدى است كه به هافبك هاى ميانى داريم. در اين روش اميرآبادى، اكبرى، كاظمى و بيك زاده(منيعى) ۴ هافبك اصلى استقلال هستند كه از سوى ۳ دفاع پشتى حمايت مى شوند. با اين نگاه استقلال ۱-۲-۴-۳ به مصاف حريف مى رود و جبارى و جان واريو از خط ميانى جدا مى شوند اما به خط حمله نيز اضافه نمى گردند. آنها در اين روش هافبك مهاجمان آزاد لقب مى گيرند كه وظيفه آنها حركت در فضاى بين خط ميانى تا يك سوم دفاعى حريف است. در اين صورت ۲ هافبك دفاعى از نيمه خودى دفاع مى كنند و ۲ هافبك هجومى به نيمه حريف حمله ور مى شوند. نقش پيستون ها در اين شيوه تهاجمى است و آنها با اضافه شدن به او هافبك آزاد يك زنجيره ۴ نفرى را پشت خط دفاع حريف به وجود مى آورند. يعنى سيستم از ۱-۲-۴-۳ به ۱-۴-۲-۳ تبديل مى شود كه اتفاقاً اين سيستم هم بسيار متوازن است يعنى ۵ نفر در نيمه خودى دفاع مى كنند و ۵ نفر در نيمه حريف حمله.
•••
از آرايش فلات صحبت كرديم. آرايش دوم سيستم هاى ۴ هافبكه آرايش لوزى يا دياموند است كه در اينجا با آن كارى نداريم. آرايش سومى هم موجود است كه كمتر ديده شده و در ايران كمتر مورد استفاده قرار مى گيرد. اين آرايش، آرايش «مربع» است كه در آن ۴ هافبك مركزى به شيوه ۲ تايى پشت هم مى ايستند. ۲ هافبك دفاعى با وظيفه تخريبى بالا و ۲ هافبك تهاجمى با وظيفه تهاجمى مشخص. در اين روش اثرى و خبرى از ۲ پيستون كنارى نيست و به همين خاطر فضاى كناره هافبك ها خالى مى ماند. اين روش اصلاً به درد تيمى كه با ۳ مدافع بازى مى كند نمى خورد چون جناحين كاملاً خالى مى ماند. اتفاقاً اين سيستم در چهار چهار دويى مورد استفاده قرار مى گيرد كه دفاع هاى كنارى نقش بالا را برعهده بگيرند يعنى به خط ميانى اضافه شوند.
•••
۱-۶-۳ امير قلعه نويى تلفيقى است از ۲-۴-۴ فلات و ۲-۴-۴ مربع. اگر ۴ هافبك ميانى را در نظر بگيريم (كاظمى و اكبرى در عقب و جبارى و جان واريو در جلو) آن وقت امير از سيستم ۴ هافبكه مربع استفاده كرده. اگر پيستون ها را در نظر بگيريم و جان واريو و جبارى را يك خط جلو بفرستيم آن وقت امير از آرايش ۴ هافبكه فلات بهره برده. يعنى قلعه نويى با ۶ هافبكه كردن تيم خود همزمان هم آرايش فلات را دارد كه آرايش جذاب و مفيدى است و هم از آرايش مربع بهره برده. يعنى اينكه اين ۲ سيستم كه هر كدام ايراداتى دارند را در هم تلفيق كرده و از آن به خوبى بهره برده.
•••
خوبى آرايش فلات اين است كه ۲ هافبك دفاعى خوب دارد كه كار خط دفاع را راحت مى كنند. بدى اين سيستم اين است كه كسى را پشت مهاجمان ندارد تا از ريباندها يا فضاسازى ها مهاجم بهره مند شود.خوبى آرايش مربع اين است كه فشار روى خط دفاعى حريف را با ۲ هافبك اعمال مى كند و اين يعنى دو برابر شدن قدرت تهاجمى.بدى اين سيستم خالى بودن كناره هاست. حالا اين ۲ را در هم تلفيق كنيد. هم ۲ هافبك تهاجمى به خط دفاع حريف فشار مى آورد و هم ۲ هافبك كنارى جناحين را تقويت مى كند. قلعه نويى عجب معجونى را براى دربى آماده كرده.
•••
تفاوت سيستم ۱-۶-۳ قلعه نويى با پورحيدرى و پروين فقط يكى است. پروين و پورحيدرى تيمشان را ۱-۱-۵-۳ وارد زمين مى كردند و قلعه نويى از ۱-۲-۴-۳ استفاده مى كند. اين سيستم زهردار به نظر مى رسد. چه در دفاع و چه در حمله. حالا فهميديد چرا ۱-۶-۳ قلعه نويى را «سوپر ۱-۶-۳» لقب داديم؟