-
اصلا نمیتونم فکرش رو هم بکنم که آلبرت پلیس شده وقتی بچه بود خیلی بز دل بود ( بزدل بودن)
i can't imagine albert becoming a police officer as a boy he was always so chicken- hearted
اون سه برادر میخواستن برن شکار خرس ولی یکیشون جیم شد ( جیم شدن)
the three brothers planned to go bear hunting, but one of them chickened out
پلیس از مجرم خواست هرچی داره روی دایره بریزه ( روی دایره ریختن)
the police urged the criminal to make a clean breast of every thing
-
او را بی رحمانه کشت ( بی رحمانه کشتن)
he murdered her in cold blood
او را به عنوان رئیسی میمون صفت می شناسند ( میمون صفت)
he is well - known as a copy cat boss
تا روز قیامت صبر کن تا جیم بدهی تو را بدهد ( تا روز قیامت)
you can wait until the cows com home before jim pays you what he owes you
-
آنها میگویند تنبا کوهاشان گل سر سبد تنباکوهاست ( گل سر سبد بودن)
they advertise their tobacco as being the cream of the crop
کلاهش رو برداشت تا با هاش صحبت کنه ولی او بهش کم محلی کرد ( کم محلی کردن)
he raised his hat to speak to her , but she cut him dead
آدم باید همیشه یه خورده پول برای روز مبا دا کنار بگذارد ( روز مبدا)
one should always put a little money aside for a rainy day
-
برادرش بعد از تصادف در جا مرد ( درجا مر دن)
his brother was dead as a doornail after the accident
سه شنبه گذشته آخرین مهلت مقالم بود ( آخرین مهلت)
last tuesdy was the deadline for my paper
پیشنهاد تو او را به بن بست کشاند ( بن بست)
your proposal leads him to a dead dead - end
-
تا زمانی که در مسکو بود پلیس مخفی سایه به سایه در تعغیبش بود ( سایه به سایه کسی رفتن)
all time he was in moscow the secret police dogged his steps
از موقعی که شروع به شرابخواری کرده بی آبرو شده ( بی آبرو شدن)
ever since he started drinking he has gone steadily to the dogs
تو بانک کار میکنه ولی انقدر زنش پز میده که انگار رییس بانکه ( پز دادن)
he works in the bank, but from the way his wife puts on the dog you would think he owned the bank
-
تصمیم گرفتیم ناهار رو دونگی بخوریم ( مهمانی دونگی)
we decided to go dutch on the luncheon
هلن و ماری مثل مرغ سحر خیز هستند ( مرغ سحرخیز)
helen and marry were the real early birds.
نمایش جدید گندش در آمد و بعد از یک بار اجرا تعطیل شد ( گند کاری دزآمدن)
the new show laid on egg and closed after one performance.
-
با سوالات مسخره اش انقدر اعصابم رو خورد کرد که بالا خره بش گفتم بروگم شو ( گورت را گم کن)
he kept bothering me so much with his silly questions that i finally told him to go fly a kite
تا چند وقت پیش ناشر ها باید در چاپ کلمه ممنوعهحواسشون رو جمع میکردند ( کلمات ممنوعه)
until recently publishers had to be careful about printing four- letter words
دوتا از خدمتکار ها همه سکه هارو جمع کردند و در رفتند ( در رفتن - فرار کردن)
two of the servants packed up all the silver and took french leave
-
او انقدر این روزها تند خو شده که بی دلیل از کوره در میره ( از کوره در رفتن)
he is so irritable these days that he goes up in the air for no reason at all
بعد از جنگ تصمیم گرفت برای همیشه از نظام خدا حافظی کند ( همیشه - تا ابد )
after the war he decided to leave the service for good
نمره بیل تو امتحان ریاضی یه صفر کله گنده بود ( صفر کله گنده)
bill's mark on his mathematics exam was a great big goose egg
-
بر اساس یک منبع غیررسمی تغییر تحولات در هیئت دولت قریب الوقوع است.( منبع غیر رسمی)
it has been learned via the grapevine that the cabinet shakeup is imminent
بیشتر کارهای سبکسرانه ای که مریم میکنه میشه به جوان بودن وبی تجربگیش نسبت داد ( سبکسرانه)
most of the hare - brained things maryam does can be attributed simply to her youth and lack of experience
بیل سکه رو بالا انداخت و گفت "شیر اومد من برنده ام خط اومد تو" ( شیر یا خط)
"bill tossed the coin into the air and said " heads i win and tails you win
-
مارو مطمئن کرد پول رو با هر دوز و کلکی شده میگیره ( با هر دوز و کلک)
she assured us that she would get the money by hook or crook
اگه مجرم شناخته بشه حتما میره رو صندلی مرگ ( صندلی مرگ)
if convicted; he will certainly get the hot seat
چی شده که مری با ما نمیاد گردش ( چی شده)
how come mary is not going on the picnic with us