عشق رازی است مقدس . برای کسانی که عاشقند ، عشق برای همیشه بی کلام میماند ؛ اما برای کسانی که عشق نمی ورزند ، عشق شوخی بی رحمانه ای بیش نیست
Printable View
عشق رازی است مقدس . برای کسانی که عاشقند ، عشق برای همیشه بی کلام میماند ؛ اما برای کسانی که عشق نمی ورزند ، عشق شوخی بی رحمانه ای بیش نیست
تنهاتویی که قدرمراخوب میدانی
تاکی چن تجسم یک خواب میمانی
من راکه هیچ سایه ابری ندیده ام
باخودببربه چشم خودت شهربارانی
توبیا سهم مرا ازلب این باغچه پروازبده
که دلم خوش باشد
یک نفرهست که بادست خودم
شاخه ای نسترن سرخ
برایش ببرم
بیا وبا چشمان آشوبگرت عشق را در چشمانم جستجو کن......بیا مرا دوست بدار همانگونه که من تو را دوست دارم و می پرستم..تو..تو می توانی مرا از دیدار خویش محروم سازی و من می توانم به آن عادت کنم....می توانم گوشم را از شنیدن صدای دلنشینت محروم سازم...می توانم زبانم را مجبور سازم که دیگر اسمی از تو به میاننیاورد..اما قلبم چه؟...زیرا سالهاست که در انتظار توست.
:40:
دست خودم نیست
اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای خدا بدان که این دست خودم نیست!
اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است بدان که این دست خودم نیست!
دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم و به یاد تو می باشم.
دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ، دستانت را بگیرم ،و تو را در آغوش خودم بگیرم!
به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم و ستاره ای درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم!
دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت مینشینم تا در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته باشی
:40:
هر کاری می خواهی بکن.
دنیا را آتش بزن
آسمان رو به مضحکه بگیر.
زمین را تحقیر کن .
باد و نفهم و گل را نبو.
خنده را فراموش کن و گریه را به خاک بسپار.
زیر دیروز دفن شو و در فردا غرق.
حتی اگر می خواهی کودکی را پشت سر بگذار
هر چه می خواهی بکن
اماهیچگاه رویاهایت را فراموش نکن
غصه هایی كه دلم را می آزرد و هرگز نتوانستم آنطور که باید، به او بگويم آن رنج ها و غصه ها با دلم، روحم و احساسم چه می کنند؟! غصه ها، انباشته شد و چون گلوله ای راه نفس را بر من بست، اكنون، با دلی شکسته و تنها، به ديوار اين اتاقك می نويسم شاید راه نفسم، باز شود و بتوانم باز با تمام عشق و احساس سرشارم به او بفهمانم که بی حضور سبزش زندگی، برايم معنا ندارد و اگر نباشد زندگی ام سیاه و غمگین خواهد بود. می خواهم به او بگویم که چقدر دوستش دارم و او مجالم نمی دهد ...
معشوق به يه فرشته گفتم :
برو و معشوق منو که عاشقشم ببوس !
فرشته رفت و وقتی برگشت ديدم چشاش اشکيه و گريه کرده !!!
به فرشته گفتم : معشوق منو بوسيدی ؟
فرشته گفت : نه ، نشد !
به فرشته گفتم : چرا ؟
فرشته مهربون گفت : دو تا فرشته هيچوقت همديگرو نمی بوسن .
:40:
بارها و بارها نوشتم
اما اينبار مينويسم براي تو , براي لبخندي نو
برايت مينويسم ,مينوسم که بخواني تا بداني: در زندگي ام فقط تو را دارم
که بخواني تا بداني
تنها چيزي که سرکشي ام را آرامش مي بخشد فقط تويي
که بخواني تا بداني
برايم همچون آب براي گل
برايت مينويسم که بخواني و بداني
من هرگز کسي را که با سختي ديگران در کنارش به آرامش رسيده ام
آسان از دست نخواهم داد
مينويسم تا بداني
وقتي آمدي پاييز بود
با آمدنت پاييز را بهار کردي
زندگي احساس من نه پاييز را داشته است و نه زمستان را
نگذار پاييز بيايد و ماندگار شود
نگذار زمستان بيايد و بهار گريزان شود و باز هم پاييز بماند
تو را به دل بهاريت قسم
بمان و فصل ها را بهم نريز
:40:
ديگر براي اينکه گريه نکنم
هيچ بهانه اي ندارم
گريه گاهي رمز تدبير اشتباهات است
کاش چمدان عشقمان را آنقدر سنگين نمي بستيم که وسط راه آنرا به زمين بياندازيم وراه را بدون آن ادامه بدهيم
زندگي بدون عشق اينقدرخاليست که بعضي مواقع حتي زودتر از سکوت مي شکند
وتو اي کاش مرا مي فهميدي
اماحالا که مي روي قرارميان ماهيچ ؛ ولي بگو به چه بهانه مي روي