تعریف عشق, مثل نگاه تو مشکل است
شاید که عشق, سیب قشنگ مقابل است
تعریف عشق از لب سرخت شنیدنی است
تعریف عشق از لب سرخ توکامل است
شاید که عشق منطقه ای از جمال توست
شاید که عشق هم به جمال تو مایل است
Printable View
تعریف عشق, مثل نگاه تو مشکل است
شاید که عشق, سیب قشنگ مقابل است
تعریف عشق از لب سرخت شنیدنی است
تعریف عشق از لب سرخ توکامل است
شاید که عشق منطقه ای از جمال توست
شاید که عشق هم به جمال تو مایل است
با سلام
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست*******دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است*******لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست*******نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست
در اسرع وقت ويرايش مي شود.
تازه عاشق شده ام بر دل من رحمي كن
بگذار عشق زمينگير شود بعد برو
تازه از راه رسيدي به سفر فكر نكن
بگذار تا كه دلم از تو كمي سير شود بعد برو
بگذار كودك نوو خاسته ي عاشقي ام
زندگاني كند و پير شود بعد برو
وقتی که
گریه میکنم
تو را در اشکهایم
می بینم
آنوقت
به آرامی اشکهایم را
پاک میکنم
تا کسی تو را نبیند
وقتی که می خوابم
تو را در خواب میبینم
آنوقت
بیشتر می خوابم
تا بیشتر تو را ببینم
بخدا قسم
اگر می دانستم که مردگان خواب دارند
می مردم تا همیشه خواب تو را ببینم.
مهوشی عشوه گری لاله عذاری طناز
دیدمش دوش به بزمی شده با دل دمساز
دیده تا چشم سیاه و قد رعنایش دید
گفت احسنت بر این آیت زیبایی و ناز
زخم هاي تن مان خون مي بارد
و چنان باري از خفت مان بر دوش است
كه نه اشكي برچشم توانيم آورد از شرم
و نه آهي بر لب از بيم …
نگراني تان از چيست ؟
ما خطاهان را معترف ايم
و به جبران خطاهامان مي كوشيم .”
پدران
اما
در پاسخ
با نگاهي از نفرت
سوي من مي نگرند
از شاملو
در دایره ای کآمدن و رفتن ماست
آن را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کیت آمدن از کجا و رفتن به کجاست
تو بگو از چه خبر آوردی؟
قاصدک
این خبر از کیست که می نالی تو
مست در دامن شب ، بی خود و حیرانی تو
قاصدک
فصل اقاقی ها رفت
چند روزی است که چشمم به در و سایه شب خشک شده است
بگشا راز لبت ، دیر شده است
تا دور چشم مست او جای می از نای سبو پر کرده در پیمانه ها
بشنو ز ساز قصه گو شرح دل من مو به مو در پرده افسانه ها
اسمت رو ببخش به لبهام
بی تو خالیه نفسهام
خط بکش رو باور من
زیر سایه بوم دستات
خواب سبز رازقی باش
عاشق همیشگی باش
خسته ام از تلخی شب
تو طلوع زندگی باش