بیشتر به فکر زنده موندن هستم
تا به فکر اردواج
Printable View
بیشتر به فکر زنده موندن هستم
تا به فکر اردواج
دوست گرامی ممنون . من هم که میگم مخالفتی با گفته هاتون ندارم...نقل قول:
اما در مورد مثال هاتون ...
دوست عزیز و گرامی ... من چیزی میگم ... حتی از نوع پست دادن ها ... نوع نوشته ها ... و حتی از پشت همین صفحات مجازی اگر یه شخص تیز بین باشه میتونه متوجه شه که مخاطبش چه کسی هست و چه سن و سالی داره ...
باور نمیکنید که خیلی وقت ها ارزوم این بود که هنوز یه پسر 16 و 17 ساله بودم...صبح بیدارم میکردن برم مدرسه... ! و دغدغه ام حل کردن تمرین های ریاضی یا ... باشه و با این طور چیزایی سرگرم شم اما ....
مثالی زدید در رابطه با اب معدنی ...من جوابی به شما میدم و اونم اینکه فرض کنید همین خونه ای که دارید داخلش زندگی میکنید ... یا همین ماشینی که استفاده میکنید و هر وسیله ای دیگه و ... شما این رو در نظر بگیرید که هر آن امکان وقوع یه زلزله وجود داره که خونه هر شخصی نابود شه ... هر ان امکان وقوع تصادف وجود داره که ماشین داغون شه و سرنشینانش ... اصلا هم آدمی نیستم که بگم خدا اون روز رو نیاره یا بیاره چون هر آن امکان وقوعش هست...
اما : نکته مهم اینجاست : با وجود همه ی این خطر ها ایا شما از خونه استفاده نمیکنید ؟ آیا شما از ماشین استفاده نمیکنید ؟ حتما استفاده میکنید و اونم به این علت که نفع اون خونه یا ماشین خیلی بیشتر از اینه که مثلا شاید زلزله بیاد ...شاید تصادف شه ... و شما منفعت بیشتر رو انتخاب میکنید.
علوم انسانی مثل علوم دقیقه و علوم تجربه و عرصه ی ارایه ی مثال های نقض نیست که مثلا با یه مثال نقض یه حکم کلی بره زیر سوال... مثالی در رابطه با صرف و نحو عربی میزنم ... مثلا مصادر فعل هایی که بر حرکت دلالت دارن عموما بر وزن فعلان هست مثل : طیران , دوران , سیلان و ... این قاعده قیاسی هست اما ما مثال نقض هم داریم مثل مصدر فعل ذهب که میشه : ذهاب ... این قاعده زیر سوال نمیره با ارایه ی این مثال نقض...
باز هم میگم اگر شما شخص بدبینی هستی همنشین و رفقای من افرادی مثل : غزالی و بحتری و متنبی و کلیله و دمنه و ... بودن و هستن و این نشون میده اگر درجه ی بدبینی شما یک هست درجه ی بدبینی من 100 هست... اما فقط یه چیز رو میدونم این که ازاد اندیش هستم و عقاید خودم رو تا به امروز تحمیل نکردم به هیچکس... از دید شما و با استقرای شما و دیدن 4 تا دختر بد و فاسد حکم کلی گرفتین که همه دخترا بد و فاسدن به غیر از معدودی ! و من به شما بگم استقرای ناقص در علم منطق حجیت نداره! کما اینکه واقعا هم اینطور نیست که همه ی دختر ها بد باشن ...شخصا به دلیل تیپ شخصیتی خودم مورد پسند دختر های امروزی نیستم اما واقعا نمیتونم بگم حالا چون من به خاطر پایبندی به اصول خودم مورد توجه نیستم پس علت اینه که دخترا بد شدن یا پسر ها خیلی خوبن یا... البته باز هم میگم شما میگی دختر ها ... من درباره ی زنان متاهل واقعیاتی رو از افراد نزدیک خودم شنیدم که واقعا برام فوق عجیب بوده مثل زنی که با داشتن حمل ! با پسری حدود 23 ساله رفیق بود ! و این برام سخت ناپسند بود ...
اما یه دختر یا پسر جوان و ... خب حقیقتا نیار دارن ... نمیتونم منکر نیاز فیزیولوژیک افراد بشم... اگر وضعیت کلی اقتصاد که شالوده ی تمام مسایل و مصائب هست حل شه و افراد بتونن در سنی که نیاز دارن ازدواج کنن و یا مراکزی جهت انجام امور جنسی به هر نحو که مخالف با عقاید جامعه نباشه بوجود بیاد مطمئنا چنین مسایلی که فرمودید کمتر میشه اگر به کل رفع نشه.
سلامنقل قول:
بله درک می کنم که منظورتون چی هست. شاید کار کردن در محیط بهداشت و درمان و دیدن مورد های مختلف و شنیدن موارد مشابه از همکاران من رو آدم بدبینی (واقع بینی) کرده باشه. ولی آخر همون پست هم اشاره کردم هنوز خوبی و پاکی و درستی و راستی هم هست.
شاید بدبین بودن یا از نظر خودم واقع بینی عاقبت بهتری در ازدواج داشته باشه. فعلا که فقط میشه بهش فکر کرد و بعید می دونم برای آدمی مثل من تا سال ها مورد خوبی پیدا بشه :n11:.
به قول دوستم مثل هندونه در بسته س تا ازدواج نکنی و یا یکی زیر یه سقف نری هیچی معلوم نمیشه.
سام :n16:
یک کارشناس خانواده در گفتوگو با فارس:
زنان به دنبال فریبا شدن هستند چون مردان فریباخواه شدهاند:n27:
یک کارشناس خانواده گفت: زنان جامعه ما به سمت فریبا شدن متمایل شدهاند چون مردان اینگونه زنان را میپسندند، ما باید در آسیبهای بخش زنان، گاهی نوک پیکان را به سمت مردان بگیریم.
طاهره همیز کارشناس خانواده و استاد حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با بیان اینکه ما هنوز به زنان جامعه خود اهمیت نقش مادری را آموزش ندادهایم، اظهار داشت: زنان جامعه ما به سمت فریبا شدن متمایل شدهاند چون مردان اینگونه زنان را میپسندند، ما باید در آسیبهای بخش زنان نوک پیکان را در برخی موارد به سمت مردان ببریم و به مردان هم آموزش دهیم که زن را در نقش مادری ارزشمند بدانند در حالی که این کار را نکردهایم.وی افزود: اگر یک زن به نقش مادری خود واقف باشدو آن را ارزرشمند بداند هر نوع تلاشی برای انجام بهتر نقش مادری خود انجام میدهد؛ کاری که خروجی آن میتواند بسیار مهمتر و بزرگتر از اشتغال آنها باشد.همیز اضافه کرد: مخدری در جامعه ما تزریق شده که نتیجه آن این شده است که زنان وظایف اصلی خود را فدای وظایف فرعی خود کردهاند در حالی که این وظایف فرعی با جسم و روح آنها سازگار نیست و به تدریج آنها را افسرده و پژمرده میکند.این کارشناس خانواده با بیان اینکه در فقه اسلام زن وظیفهای برای درآمد ندارد، گفت، ما نقشها را جابجا کردهایم و بعد به دنبال این هستیم که تحلیل کنیم اشتغال بانوان آری یا خیر. در اینکه جامعه به زنان متخصص نیازمند است هیچ شکی نیست اما زن برای تأمین معاش مسئولیتی ندارد و این درخواست ظلمی براوست چون زن تکلیف مهمی چون تولید نسل و تربیت فرزند دارد که روح او هم خواستار این کار است و با درخواست تلاش برای معاش، زن را از خواسته روحی واقعی خود دور میکنیم.وی با بیان اینکه زنان خانهدار در رسانههای تصویری زنانی بیسواد و کمبهره از موقعیت اجتماعی نشان داده میشوند، تصریح کرد: ارزش متعالی مادری باید از نوجوانی به دختران آموزش داده شود؛ شخصاً 15 سال است که به دختران نوجوان ظرایف مادری، همسری و خانهداری را آموزش میدهم، کمترین مزیتی که در این دختران مشاهده شده است این است که به پسرانی که برای سوءاستفاده و دوستی به سراغ آنها میآیند، اهمیتی نمیدهند.همیز خاطر نشان کرد: در مدرسهای که برخی آسیبهای اجتماعی در آن فراوان بود همسرداری را تدریس میکردم چند جلسه نگذشته بود که یکی از دختران با چشم گریان پیش من آمد و گفت من به این نتیجه رسیدهام که پسرانی که با آنها دوست بودم هیچکدام به درد همسر بودن برای من و پدر بودن برای فرزند من نمیخورند به همین خاطر با همه آنها قطع رابطه کردم اما یکی از آنها مرا تهدید کرده است که کمکش کردم و آن تهدید بیاثر شد. باید قبول کرد که دانشآموزان دختر ما به اندازه کافی آموزش مادری و همسری نمیبینند، خواستگارهای آنها توسط خانواده رد میشود و نیاز روحی و جسمی آنها را به سمت دوستیها و گاه شکست روحی میبرد که نهایتاً برخی از آنها نمیتوانند با این تجربیات، زندگی موفقی تشکیل دهند.این کارشناس خانواده ادامه داد: اگر آموزش به موقع مهارتهای مادری به دختران داده شود روح آنها برای مادر شدن آمادهتر است و بیشتر به این کار متمایل خواهند بود حتی مشاهده شده است که آموزش برخی نکات خانهداری در افزایش اعتماد به نفس دختران هم مؤثر بوده است.انتهای پیام/
مدیر دفتر برنامهریزی و توسعه اجتماعی جوانان:
سال ۹۶ میانگین سن ازدواج تهرانیها در آقایان به ۳۱ و بانوان به ۲۷ سال رسید[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]مدیرکل دفتر برنامهریزی و توسعه اجتماعی جوانان گفت: ۲۰ درصد طلاقها در دو سال ابتدای زندگی و ۴۷ درصد آن در پنج سال نخست ثبت شده و میانگین سن ازدواج تهرانیها در آقایان به ۳۱ و بانوان به ۲۷ سال رسیده است.به گزارش خبرنگار اجتماعی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ؛ سید جواد رضوی مدیرکل دفتر برنامهریزی و توسعه اجتماعی جوانان در جلسه ستاد ساماندهی امور جوانان استان تهران که با حضور محمدحسین مقیمی استاندار تهران و دیگر معاونان و اعضای این ستاد با بیان توجه به لزوم بازنگری سیاستها با هدف کاهش آمار طلاق اظهار داشت: در صورت محقق نشدن این مورد، آمادگی وجود دارد که تجربیات خود در حوزه جوانان را به سایر دستگاهها انتقال دهیم.رضوی اظهار داشت: براساس آمارها 20 درصد طلاقها در دو سال ابتدای زندگی مشترک و 47 درصد از آن در پنج سال نخست زندگی به ثبت رسیدهاند؛ میانگین سن ازدواج در تهران در سال 96، برای آقایان 31 و برای خانمها 27 سال بوده است.مدیرکل دفتر برنامهریزی و توسعه اجتماعی جوانان گفت: تسهیلات در سال گذشته به یک میلیون و 175 هزار و 284 متقاضی تعلق گرفت که با عنوان تسهیلات وام ازدواج پرداخت شد؛ این رقم 91.04 درصد متقاضیان را شامل میشود. همچنین 133 هزار و 456 فقره از این وامها به متقاضیان تهرانی اعطا شد.وی خاطرنشان کرد: برگزاری دورههای آموزشی برای 1350 نفر فوقلیسانس روانشناسی انجام شد و وزارت ورزش برای هر فرد 380 هزار تومان هزینه پیشبینی کرده تا این افراد به عنوان مشاور در زمینه ازدواج مشغول شوند.انتهای پیام/
رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان عنوان کرد
هشدار در خصوص تجرد دختران۳۰ تا۵۰ ساله/ لزوم تغییر فرهنگ ازدواج مجدد زنان مطلقه و بیوه
رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده با اشاره به اینکه در سال ٩۵، یک میلیون و ٢٩٧ هزار و ٣٠٠ دختر ٣٠ تا ۵٠ ساله هرگز ازدواج نکرده داشتهایم، نسبت به افزایش سن ازدواج در جوانان هشدار داد.
زهرا آیت الهی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه باید کمک کنیم تا ازدواج ها آسان شود و به سمتی حرکت کنیم که میزان تجرد قطعی کاهش یابد، گفت: آمارها نشان می دهد در سال ٩۵، یک میلیون و ٢٩٧ هزار و ٣٠٠ دختر ٣٠ تا ۵٠ ساله هرگز ازدواج نکرده داشتیم که این تعداد اصلا آمار خوبی نیست.
وی با تاکید بر اینکه باید به سمتی برویم که ازدواجها درسن معقول اتفاق بیفتد، نه اینکه دختران در سن ٣٠ تا ۴٠ سالگی ازدواج کنند و جمع زیادی از دختران مجرد را داشته باشیم، افزود: بستری برای تعداد قابل توجهی از زنان که به دلیل طلاق یا فوت همسر، مجرد هستند فراهم شود تا امکان ازدواج مجدد پیدا کنند. بخشی از این کار به تغییر فرهنگ ما برمیگردد؛ در این تغییر فرهنگ، نظام و مسئولان می توانند خیلی موثر باشند.
رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده در ادامه اظهار کرد: همانطور که با چند فیلم سینمایی میتوانیم احساس مثبت یا منفی ایجاد کنیم، قاعدتا از طریق رسانهها و فیلمهای سینمایی، تئاتر، صدا و سیما و ... میتوانیم این فرهنگ را ایجاد کنیم که فرصت مجدد ازدواج را برای افرادی که همسرشان را به واسطه طلاق یا فوت از دست دادهاند فراهم شود تا بتوانند دوباره تشکیل خانواده جدید بدهند.
آیت الهی در پاسخ به این که در تدوین سیاستهای جمعیتی از تجربیات موفق دیگر کشورها نیز استفاده شده است؟ تصریح کرد: در تدوین سیاستهای مربوط به جمعیت که در نقشه مهندسی فرهنگی مورد استفاده قرار گرفت، نه تنها کشورهای اروپایی بلکه سیاستهای تشویق جمعیتی تمام کشورهای جهان را بررسی کردیم. اقدامات این کشورها خیلی جالب بود و آنها ابتکار عملهای زیادی انجام داده بودند که اتفاقا بخشی از این اقدامات در سند مهندسی فرهنگی آمده است و ما در سیاستهای جمعیتی آنها را لحاظ کردیم.
وی با تاکید بر اینکه زمانی میتوانیم از تجربیات کشورهای دیگر استفاده کنیم که بومی سازی شده باشند، اظهار کرد: بنابراین سیاستی مانند مشوق های مالی برای تولد دو فرزند را میتوانیم پیشبینی کنیم اما این سیاست باید متناسب با وضعیت کشور خودمان باشد. قاعدتا متناسب با رفاه اقتصادی که در کشورهای اروپایی وجود دارد نمی توانیم برنامهریزیهای مالی داشته باشیم اما این به آن معنا نیست که نمیتوانیم حمایتهای مالی داشته باشیم؛ بلکه متناسب با وضعیت اقتصادی خودمان باید این کار را انجام دهیم.
رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده ادامه داد: برای مثال دیدیم که کشوری طرحی در زمینه سیاستهای جمعیتی دارد و ما آن را در مهندسی فرهنگی وارد کردیم. در این طرح از ساخت مسکنهای «سه نسلی»حمایت میشد. این طرح قصد دارد که پدر بزرگ و مادر بزرگها با فرزندان و نوه هایشان در سه واحد مسکونی کنار هم باشند. یعنی در یک ساختمان سه طبقه زندگی کنند و این کار فواید زیادی برای خانوادهها و اقتصاد کشور دارد.
آیت الهی ضمن تشریح جزییات این طرح تصریح کرد: مسئولان این کشور میگفتند با این طرح عملا تعداد خانه های سالمندان کمتر شده است، چراکه پدربزرگ و مادر بزرگها با نوهها سرگرم هستند و دختر و پسرشان که کنارشان بودند به آنها رسیدگی میکنند. همچنین استفاده از مهد کودکها کمتر شده است چرا که فرزندان کنار پدربزرگ و مادربزرگها هستند؛ در این حالت پدرها و مادرهای شاغل راحت تر به اشتغال میپرداختند چرا که می دانستند فرزندشان کنار پدر بزرگ و مادر بزرگشان است و نگهداری میشود.
به گفته وی این موارد آثار مثبت اقتصادی برای این کشور هم داشته است و کاهش خانههای سالمندان، مهدکودک ها و ایجاد آرامش خاطر برای خانوادهها، بهتر شدن اشتغال زنان و مردان و ...بخشی از این آثار مثبت است.
انتهای پیام
از بس که کار ایجاد شده و همه سر کار هستن و حقوق مکفی دارن و تنها مشکلشون اینه که یه دختر خوب پیدا کنن برن سر زندگی الان به این مرحله رسیدیم که فکر زنان بیوه و مطلقه هم باشیم...نقل قول:
لزوم تغییر فرهنگ ازدواج مجدد زنان مطلقه و بیوه
خدا سایه مسئولان رو از سر ما کم نکنه .:n16:
با این گرونی هایی که اخیرا ایجاد شده قیمت خونه ها و اجاره خونه و همه چی ماشین اقلامی که هر روز مصرف میشن وحشتناک شده دیگ کی بدون پول daddy ش میتونه ازدواج کنه :n03:
هروقت تیتر این بحث رو میبینم خنده ام میگیره ، انگار که مثلا یه بحث ایجاد کنی با موضوع " چرا مازراتی نمیخرم " یا مثلا " چرا ما شمال ویلا نداریم ":n02:
یعنی جدا فکر میکنید مازراتی با ازدواج و ویلای شمال تو یه سطح هستنش؟! بین این 3 تا کلمه نباید" یا " گذاشت چون در یه سطح نیستن.نقل قول:
اگه برای ازدواج و تشکیل خانواده فقط مشکلات مالی وجود داشته باشه، به نظرم با یکم برنامه ریزی و مدیریت مالی و مقابله با بعضی سنت ها و فرهنگ های غلط که همه خودشون رو ملزم به انجامش کردن و نادیده گرفتنشون ، میشه یه مراسم خوب و آبرومندانه داشت و حداقل های یک زندگی رو هم تامین کرد.
مسلما اگر کسی خودش رو ملزم به اجرای کلی مراسم و سنت های بیخود و بی فایده و خرج اور کنه نمی تونه راحت ازدواج کنه باید تشخیص داد برای تشکیل خانواده چه بخش های هزینه اوری باید حذف بشن.
با سلام.نقل قول:
دوست عزیز یعنی به نظر شما الان تنها مشکل ازدواج اینه که مردم چشم و هم چشمی دارن و میخوان یه مراسم ابرومندانه بگیرن ؟ بعد از مراسم پول از کجا بیارن بقیه زندگی رو بچرخونن؟
مشکل الان این هست که اصلا شغلی وجود نداره که بشه باهاش چرخ زندگی رو چرخوند ...به غیر از یه سری شغل ها که فارغ التحصیلانش از همون بدو ورود به دانشگاه خیالشون از بابت شغل راحته مثل پزشکی که البته باید مقید کنم به اینکه پزشکی دانشگاه های سراسری نه دانشگاه های ازاد ؛ بقیه افراد که نسل امروز هستن و متولدین اواخر 60 و اوایل 70 هستن یا شغلی ندارن یا با تحصیلات مناسب و داشتن مهارت های مطلوب در حال حاضر به کارایی مشغولن که صرفا و صرفا و صرفا فقط میگن سر کار هستیم نه اینکه شغلی داشته باشن و بتونن باهاش زندگی تشکیل بدن...
با توجه به آماری هم که منتشر میشه میبینید افرادی که امروز دل میدن و فردا توی محضر عقد میکنن قبل از سالگرد ازدواج توی صف طلاق نشستن و حالا دیگه هر چی هم ادای روشن فکر ها و ... دربیاریم نمیشه دید مردم این جامعه رو نسبت به یه شخص مطلقه عوض کرد .
ازدواج صرفا مساله ی عشق و دوست داشتن و مراسم شب عروسی نیست ...
سلام ...نقل قول:
در مورد مراحل اولیه زندگی همونطور که کاربر "وستا" گفت میشه جمع و جورش کرد ولی در مورد مراحل بعدی و چرخاندن چرخهای خیلی سنگین زندگی که نیاز به موتورهای چندهزار اسب بخاری داره نه انسانی که همون یک اسبم نداره!
میشه گفت: مشاغلی رو میشه ایجاد کرد با توجه به مهارت و دانش واقعا حقیقی و زندگی رو هم تشکیل داد نه اینکه اصلا نشه ولی خب سخته و درآمد هم کمه با توجه به هزینه ها و شایدم یک ریسک باشه و احتمالا و شایدم حتما نیاز به کار کردن خانم ها در کنار شوهر باشه و با فراهم کردن اندک سرمایه و شاید مهاجرت به شهرهایی که از لحاظ اشتغال در وضعیت بهتری هستن و حتی خارج از کشور بشه شغلی فراهم کرد ولی تو این ایران خیلی سخته و طاقت فرسا که کم کردن توقعات و تن دادن به هر حرف و حدیثی رو میطلبه و شایدم شکسته شدن غرور
تعداد فارغ التحصیبان زیاده و موقعیت های شغلی کم و در این شرایط ناچارا باید ترمز توقعات و کشید و تن داد اگر میخوای ازدواج کنی و مسئولیت بگیری واگر نه که هیچی بیخیال!
البته دوست نداریم اینجوری باشه ولی هست:n27:
چکار باید کرد؟
بنظرم جوونها و نوجوونها باید از همون ابتدا بفکر مشکلات شغلی آینده باشن و پدر و مادر ها هم باید این مساله رو بجد مدنظر داشته باشن و بدونن که داشتن شغل در این جامعه نیاز به داشتن یکسری ملزومات داره
صرف مدرک خالی هیچگونه راهگشا نیست ... والدین خوب بفکر آینده فرزندانشون باشن اگر خودشون سختی کشیدن این موج سختی رو در فرزندانشون کم کنن مثلا از طریق پس انداز برای اینکه فرزندانشون یک فنی یاد بگیرن همزمان با تحصیل یا پس انداز کردن برای آینده که بتونن برای خوداشتغالی فرزندشون یکاری بکنن
یعنی همینجوری فرزند و به امان خدا وا نگزارن ...
بالاخره مسئولیت دارن در قبال فرزندانشون
شرایط و بسنجن حالا که شرایط اینجوریه و فرزندانشون و توجیه کنن شدید
دیگه چه باید گفت شاید این اقدامات آینده نگر شرایط حداقل فرزند خودمون و بهتر کنه در روزگاری که کسی بفکر آینده فرزندان ملت نیست!
که ایکاش اینجور نبود
متاسفانه یه جو جالبی هم که ایجاد شده هر کی از راه میرسه چه پسر چه خضوصوصا دخترا تازگیا میان میگن آقا ما سرکار میریم دستمون تو جیب خودمونه پول از بابامون نمیگیریم فلان بهمان :n02: حالا نمیدونم مثقال پولیم که همونم مث آدم بهشون نمیدن چه پوز دادنی داره :n13: جامعه ما فقط شده چشم و هم چشمی و کللاس گذاشتن و پوز دادن و ادای پولدارا دراوردن.بماند که چرا خانوما رو شرکتا و دفتراستخدام میکنن :n08:نقل قول:
من یک دو مورد که برخورد داشتم وقتی گفتم بهشون سرکار نمیرم دانشجو ام شروع کردن به تعریف کردن از خودشون که ما فلانیم چنانیم سر دو تا شغلم میریم تازه درسامونم میخونیم معدل فلان:n21: حالا بگو طرف میره علمی کاربردی دو جلسه بیشتر سر کلاس نمیره بهشون نمره هم میدن خوب بعد خودشو میاد اینجوری مقایسه میکنه طرف مقابلش میکوبونه.که تو هم باید شغل داشته باشی حتما مثل من خصوصا چون پسری! آخه کجای دنیا تعریف شده دانشجو باید شغل داشته باشه؟ هیچ جای دنیا حتی سابقه کار حین تحصیل قبول ندارن.متاسفانه این مملکت هیچی سر جاش نیست.دختره چیزایی که بابای ۵۰-۶۰ سالش واسش فراهم نکرده از ی پسر ۲۲ ساله میخواد آخه ادم بره به کی بگه :n35: حالا خوبه از روز اول دانشگاه ماشین زیر پام بوده وگرنه دیگ همونم نداشتیم میگفتن برو بمیر :n08: البته ادا اصولم زیاد در میارن آخرش میرن زن یه آقایی که شغلشون مامور ﻗﺮﺍﺋﺖ کنتور هست میشن و چند ماه نگذشته طلاقم میگیرن و آدم میمونه اون دختر خانومی که پیشت اینقدر از خواسته هاش میگفت چطور شد به این روز افتاد:n09: خلایق هر چی لایق.کسی لیاقت داشته باشه منطقی با شرایط زندگی خودش و شرایط جامعه از آقا پسر انتظار داره نه بیشتر...!
بله دو تا ادم بی هنر، بیکار، ناتوان، بی مهارت، بدون شغل، بدون استقلال فکری، بدون دانش، بی اعتماد به نفس نمی تونن یک زندگی رو بچرخونن و نباید هم بتونن حتی فکر ازدواج رو هم نباید کنن تو پست قبل فرض بر این هست تنها مشکل مشکلات مالی هست و فرض میگیریم با دو نفر انسان مستقل و بالغ از نظر اجتماعی و عقلی روبرو هستیم. فکر نمیکنم خارج از این مشخصه ها کسی برای ازدواج مناسب باشه.نقل قول:
ازدواج پذیرفتن یک مسئولیت علاوه بر مسئولیت هایی هست که هر شخص نسبت به خودش، خانواده و جامعه داره یعنی چی ؟
یعنی من نوعی علاوه بر اینکه به عنوان یک انسان نسبت به زندگی شخصی خودم به خودم باید جوابگو باشم و مسئولیت رفاه و ارامش و پیشرفت و اسایش خودم رو بر عهده بگیرم، علاوه بر مسئولیتی که نسبت به اعضای درجه یک خانواده دارم، علاوه بر مسئولیتی که در قبال جامعه دارم وقتی تصمیم به ازدواج میگیرم باید بتونم از پس مسئولیت های یک زندگی متاهلی در هر مرحله ای به هر شکلی و تو هر زمینه ای بر بیام چه دختر باشم چه پسر باشم.
مسئولیت هایی وجود دارد که جزو مسئولیت های مرحله اول زندگی هر شخص هستن و بعد اگر کسی از پس مسئولیت های مرحله اول خودش بر اومد تصمیم میگیره وارد مرحله بعدی بشه و مسئولیت های دیگه ای رو به مسئولیت های قبلی خودش اضافه کنه! حالا تصور کنید یک نفر هنوز از پس مسئولیت های مرحله اول خودش بر نیومده و هنوز نتونسته در پایین ترین سطح ممکن به عنوان یک شخص مستقل بعد از 25-30 سال زندگی بر بیاد .. عقل سلیم حکم میکنه چنین شخصی هیچ وقت به اضافه شدن مسئولیتی که از عهده اش بر نمیاد فکر نکنه! و اگر فکر کنه باید به عقل این شخص شک کرد.
صحبت من درباره کسی هست که به عنوان یک شخص مستقل تو اجتماع از مسئولیت های مرحله اول خودش بر بیاد بتونه خودش و زندگی خودش رو مستقل از خانواده مدیریت کنه. من کسی رو که هنوز بعد از 25-30 سال زندگی هیچ شغل/مهارت/توانایی نداره رو یک فرد استاندارد نمیبینم که اصلا شایستگی تشکیل خانواده رو نداره چه دختر باشه چه پسر.
نمیتونم درک کنم به چه دلیل بعضی افراد ازدواج رو یک مرحله الزامی تو زندگیشون میبینن که حتی اگر از پس تشکیل خانواده و مسئولیت هاش هم برنیان میخوان به زور با زندگی خودشون و طرف مقابل و نسل آینده شون بازی کنند.
آدم ها باید قبل از اینکه به ازدواج فکر کنن بدون تعارف با خودشون یه صحبتی داشته باشن ببینید تو زندگی مجردی از پس چه مسئولیت هایی در قبال خودشون، خانواده و جامعه بر اومدن که بتونن یک مسئولیت سنگین تر رو به دوش بگیرن.. وقتی سبک ادامه زندگی مون و سبک فکری مون درباره ازدواج همون سبک سنتی و قدیمی 100 سال و 200 سال و 1000 سال پیش باشه همون آش و همون کاسه اس و نسل بعد از خودمونم درگیر همین مشکلاتی خواهند شد که ما هستیم
دوست گرامی.نقل قول:
گوشه ای از حرفا های شما رو توهینی میدونم به حداقل 20 میلیون جوان و ...
کسی که 25 یا 30 سالش شده و نمیتونه از پس زندگیش بربیاد ... این یعنی چی؟
الان یه شخص که هم تحصیلات داره و هم خدمت نظام وظیفه رو انجام داده و توی دو تا رشته هم فنی و هم انسانی درس خونده و توی هیچ کدومش با سند و مدرک ادم ناموفقی نبوده... همچنین از وقتی که کوچیک بوده یه خونواده داشته که با هر شرایطی دوست داشتن بچه هاشون هنری بار بیان و فرستادنش کلاس های هنر و ... اونوقت آیا دست خودش هست که نمیتونه یه شغل با درآمد مکفی داشته باشه که بتونه یه زندگی رو تشکیل بده ؟
الان من یه مثال بزنم برای شما :
یه پسر توی 18 سالگس دیپلم میگیره یه سال پیش دانشگاهی میخونه و میشه 19 سالش اگر همون سال بره دانشگاه توی 23 سالگی فارغ التحصیل میشه از مقطع لیسانس؛ بعد اگر فوق لیسانس بگیره میشه 25 سالش و اینکه : اگر شما از دوره ای به نام خدمت نظام وظیفه هم خبر داشته باشید الان خدمت 21 ماه هست و به عبارتی با احتساب زمان فرستادن دفترچه و اعزام و دریافت کارت پایان خدمت این 21 ماه در بهترین حالت 30 ماه پای یه پسر اب میخوره! خب این فرد روند معمولی و عادی زندگی رو طی کرده ؛ در نظر بگیرید که ایشون اقا زاده نبوده و پدرش کارخونه دار نبوده و ...
خب به نظر شما الان این بی کفایت و بی لیاقت و ... هست؟ و از این به بعد هم پس دیگه نره دنبال زندگی چون بنا به نص صریح شما ایشون بی لیاقته ... اگر میدونید تا بگیم کوره آدم سوزی بیارن و اتیشش بزنن؟
این دیگه چه نوع استدلالی هست که شما بر پایه اون گفته هاتون رو استوار کردین...
بحث اینجا هست که همه تقصیر ها به گردن من و نوعی و امثال من نیست البته این به این معنی نیست که بخوایم خودمون رو تبرئه کنیم. ... مثل این میمونه که یه جا دارن غذا پخش میکنن و یه نفر میاد دیگ میاره ,یکی میاد پاتیل میاره و دیگری میاد قابلمه میاره ... اونوقت نصیب خیلی ها حتی یه ظرف یه بار مصرف اندازه یه وعده هم نمیشه... و این حکایت ما هست که پول ها دست یه عده هست اما خیلیا حتی توی نون شب خودشون هم موندن...
شخصا شخصی رو میخواستم اما مگر میشه رفت خواستگاری و در جواب اینکه ازت میپرسن خونه داری جواب بدی : من کارت پایان خدمت دارم.
ازت بپرست شغل داری بگی من فوق لیسانس دارم ... آیا به نظر شما میشه؟ آیا میشه رفت خواستگاری گفت به صورت پاره وقت جایی کار میکنم و نهایتا خرج خودم رو در میارم؟
دقیقا اون شخص هم با کسی ازدواج کرد که همونطوری که شما گفتین نه مراسم خاصی گرفتن و نه تشریفاتی...
عشق در دل ماند و یار از دست رفت...
سعی کنید دنیا رو صرفا از دریچه ی چشم خودتون نبینید .:n16: ما هم نه سن کمی داریم نه بی کفایت هستیم ... مشکل ما 20 درصدش خودمونیم و 80 درصدش رو برامون اشخاص ثالث تراشیدن.
دیشب یه دختر 29 ساله با یه پسر 27 ساله زنگ زده بودن برنامه رازها و نیازها دکتر هلاکویی از شهرستان مراغه پسره فوق لیسنانس و دختره لیسانس معماری... بعد دکتر هلاکویی پرسید درآمدتون روی هم چه قدره؟ پسره گفت روی هم ماهی 1
میلیون تومن...! بعد دکتر هلاکویی باورش نمیشد گفتش خط فقر 3 میلیونه شما چه طوری با ماهی 1 میلیون زندگی میکنید ؟ بعد پسره گفتش مرفح نیستیم ولی بد هم زندگی نمیکنیم.
این یتیکشو براتون آپلود کردم گوش کنید :
کد:uupload.ir/view/cply_2018-06-05_192155.mp3
سلام 110 سکه خیلی زیاده مثلا الان بشه 220 میلیون چند سال دیگه ممکنه نرخ بیشتری رشد کنه و مثلا 300 میلیون الان بشه ... تجربه نشون داده نرخ طلا و سکه دونده خوبیست !!!!
پس بهتر نیست با 14 سکه یا کمتر زندگی بگیریم؟ اونوقت خیالمون هم راحت تره
گیریم یوقت نشد حالا به هر دلیلی اونوقت گرفتاری واسه مرد وای اون روز نیاد هرگز.
لابد میگید اونها هم قبول میکنن خب دیدیم که میگیم ،،،، قبول کردن حتی با یک شاخه گل ...
مهریه : فرزندان و یک زندگی خوب!
دوست عزیزنقل قول:
مهریه تقسیم میشه به مهرالمتعه ؛ مهرالمسمی و مهر المثل.
خب بحث اینجا هست که مثلا شما یه دختر پیدا میکنید که فرشته هستن و میگن اصلا من مهریه نمیخوام! ==>یعنی چی نمیخوام ؟ یعنی من مهرالمسمی نمیخوام . به عبارتی یعنی مهریه ای که تعیین و تکلیف شده باشه نمیخوام. اما شما اگر فردا به هر دلیل با همین دختر سر ناسازگاری به هم زدین یه نوع مهر دیگه میاد وسط به نام مهر المثل! یعنی چی ؟ یعنی امثال و اقران دختر خانم مورد نظر شما رو در نظر میگیرن و چه بسا براش مهریه ای تعیین کنن اندازه قیمت 200 تا سکه!
این بحث مهریه که از مضجکات هست رو فراموش کنید چون با دوزار اشنایی با متون قانونی و استدلالات محکمه پسند و حقوقی میشه 1000 سکه رو تبدیل کرد به : طلب از خانم! یعنی یه چیزی هم طلبکارش بشی.
با تصویب قانون حمایت از خانواده 91 و قانون اجرای محکومیت های مالی سال 94 این قضیه به سود مرد ها تموم شده و در کل میشه زیر مهریه در رفت تا حد زیادی البته اگر خانم هم زرنگ نباشه و ...
الان که این پست رو مینویسم هنوز توی فکر اینم که یعنی یکی بشه 27 سال یا 30 سال یا ... اما نتونه اون طور که دوست داره درامد داشته باشه بی لیاقته ؟
یکی نیست بگه دوست عزیز الان یادم افتاد به آزمون وکالت که 80 هزار نفر براش اسم مینویسن و صرفا 2000 نفر قبول میشن یعنی هفتاد و هشت هزار نفر میرن کنار...
مثل کنکورم نیست که سیاهی لشکر داشته باشه ... همه افرادی که میان پشت این ازمون میشینن دنبال شغل هستن دنبال پول میگردن ... و من درصد های اخرین رتبه قبول شده کانون استان خودمون رو که نگاه میکردم زهره ترک میشدم ... چون کتابای حقوقی به صورت اسمی خوندنی هستن ولی وقتی میخوای بخونیشون میگی بزار برم حمالی کنم که بهتر از خوندن این کتابا هست...
با این شرایط الان تقصیر ما از ارزیدن و نداشتن اُرزه هست؟!
نقل قول:
با عرض معذرت من زیاد آدم تعارفی نیستم و جایی که ایراد وارد باشه با صراحت تمام برای اینکه مخاطب متوجه مسئله بشه نظرم رو بیان میکنم چون اعتقاد دارم خیلی از مواقع اگر در مقابل ایراداتی که به خودمون وارد هست گارد و البته تعصب نداشته باشیم و متوجه باشیم ایراد کارمون کجاست خیلی زودتر به نتیجه میرسیم.
بیان واقعیت امر توهین نیست اگر جایی نقطه ضعف و ایرادی وجود داره بهتر و البته دوستانه تر اینه که صراحتا مشخص بشه تا مسئله حل بشه ما باخودمون و زندگی و آینده که تعارف نداریم ؟! میتونیم تو این تاپیک تا 1000 صفحه دیگه باهم درد و دل کنیم و منتظر باشیم یه معجزه ای از غیب اتفاق بیفته یا میتونیم منطقی درباره ایراداتی که بهمون وارد هست بحث کنیم بلکه حل بشه.
من چند بار متن خودم رو خوندم و جایی رو پیدا نکردم که کسی رو بی لیاقت و بی کفایت خطاب کرده باشم مخصوصا کسی رو که مشغول به کار باشه، اگر شما چنین برداشتی از توضیحات من داشتین مربوط به من نیست بنابراین توضیحی برای این بخش از برداشت شما باقی نمیمونه.
بحث درباره کسی که درامد پایین داره نیست درباره کسی هست که هیچ مهارت، توانایی ، دانش و شغلی برای اداره زندگیش نداره و نتونسته یا تلاشی نکرده خودش رو تو این سن از نظر درامد از خانواده مستقل کنه کسی که به عنوان یک فرد بزرگسال با یک نوجوان 15 ساله یا کودک 10 ساله تفاوتی نمیکنه و علاقه مند به تشکیل خانواده هم هست! بین کسی که کاملا مصرف کننده هست (دختر/پسر) و کسی که داره تلاش میکنه زندگیش رو خودش اداره کنه تفاوت وجود داره فکر میکنم تو پست قبلی این مسئله به اندازه کافی رسا و واضح بیان شده .
به نظر من کسی که مهارت و توانایی یا دانش کافی داشته باشه امکان نداره بیکار باشه (چه درامد کم داشته باشه چه زیاد) کسی که بیکار هست یا دانش و مهارت و توانایی لازم برای کار کردن تو هیچ زمینه ای رو نداره (ممکنه مدرک دکترا هم داشته باشه) یا دوست نداره زمانش رو صرف کار با درامد کم کنه و دنبال شغلی هست که درامد بالا داشته باشه و ترجیح میده بیکار بمونه(این مورد هم زیاد هست)..
من هم مثل شما تو همین جامعه زندگی میکنم که درباره اش صحبت میکنید خیلی از افراد رو میشناسم که از صفر شروع کردن تو همون سن 25-30 سال ، صفر یعنی برای مدت کوتاهی بدون هیچ حقوقی شبانه روزی کار کردن تا درامدشون با مهارت و توانایی که داشتن افزایش پیدا کرده. خیلی از افراد رو هم میشناسم که اززحمت و تلاش فراری هستن و ترجیح میدن بیکارباشن و فقط اعتراض کنن.
من نمیتونم قبول کنم درحالی که تعداد زیادی از جوان های هم سن و سال خودم با تلاش شبانه روزی خودشون استقلال مالی پیدا کردن ( نه ارث پدری داشتن نه پارتی فقط و فقط توانایی و دانش داشتن ) گروهی دیگه از افراد منتظر هستن شغل با درامد بالا بهشون پیشنهاد بشه و نمیتونم باور کنم که یک جوان 25-30 ساله سالم و بالغ ، فارغ از رشته ای که تحصیل کرده هیچ مهارتی برای کسب درامد (حتی درامد کم) نداشته باشه.
دنیا رو از دریچه واقعیت ها نگاه کنیم!. میتوینم منتظر باشیم تا همون دیگران مشکلاتمون رو حل کنن یا تلاش کنیم خودمون حلش کنیم.
اتفاقا تعارفی بودن اصلا هم خوب نیست شخصا هم وقتی میبینم یکی دو تا کلام تعارف میکنه بدم میاد... این خصلت خیلی هم خوبه و شخصا از تعارف بدم میاد ...نقل قول:
خب من میتونم یه سوال بپرسم ... از اونجایی که چنین با قاطعیت پاسخ میدین و بدون تعارف.
میشه بپرسم شما چه هنری دارید و چه تحصیلاتی و چه شغلی ؟ (با توجه به اینکه خیلی تاکید دارید روی توانایی های افراد) حقیقتا برام سوال پیش اومد در این زمینه .. .
من فقط میتونم بگم بعضی وقتا ممکنه یه شخص بخواد بره مسافرت با ماشینش ... هم ماشینش رو چکاب میکنه هم شرایط جوی رو بررسی میکنه اما وقتی وسط راه میرسه میبینه جاده خرابه یا ... من فقط گفتم اون بخشش دست خود آدم نیست و کاری به توانایی آدم نداره بلکه بعضا حوادث و یا مسائل قهری هستن که باعث جلوگیری از پیشرفت آدم میشن وقتی میری استخدام قوه قضاییه بشی با بهترین رتبه ممکن طی ازمون علمی که خودشون برگزار کردن اما وقتی پاسخ نهایی میاد شما رد صلاحیت شدی این دیگه ربطی به شخص داره که میان و گزینش رو به صورت انتخابی و انحام میدن؟ وقتی میری مجلس ارگ بزنی و بعد یه مدت میبینی 4 تا بچه اومدن با یه قیمتی میرن مجلس که اگر فردا شبش هم نرن مجلس باید گرسنه بخوابن ...
حتی توی محاسبات سیستم های مکانیکی خودرو هم یه تلزانس و خطای مجازی در نظر میگیرن اما شما تمام مسائل و مصائب رو منتسب و قائم به شخص میدونید ...
خیلی برام جالب هست بدونم شخصی که چنین حرفی میزنه اگر حجت موجه نیاره که به کسی مربوط نیست و ... در حال حاضر واقعا دارای چه شغل و مقامی هست....
حرفایی که شما داری میزنی ، ایده ال گرایانه است و تاریخ مصرفش دهه هفتاد به قبله.نقل قول:
انتظاراتی که اون زمان ها از یک پسر جوون ۲۵ ساله داشتن ، شما در حالت خیلی خوشبینانه در حال حاضر باید از یک پسر ۳۵ ساله داشته باشی.
Sent from my SM-N920C using Tapatalk
آیا میشه بیکار نشست و حرکتی نزد ... بالاخره باید یجوری با محیط وفق پیدا کرد ... وگرنه کار درست نمیشه که ...
باید خودت و توانایی هات و بسنجی و شروع به حرکت کنی ... بالاخره یک مزیتی داری...
خب با همون شروع کن ...
حالا یا سرمایه ای داری ... یا تخصصی داری ... یا پارتی داری ... بالاخره باید سبک سنگین کرد و از یه جایی شروع کرد ...
با حرکت رو به پیشرفته که موفقیت ها ممکنه ظاهر بشن وگرنه در حالت سکون چه اتفاق خوشایندی ممکنه رخ بده جز در جا زدن و همان نقطه اول بودن ...
هدفی رو مشخص میکنیم و به اون هدف میرسیم و هدف های بعدی ...
بستگی داره خودت و چطور بسنجی و امکاناتت و محیطت و چطور برنامه ریزی میکنی...
اینکه من حتما کار دولتی میخوام خب بخواه ولی آیا از شرایطش خبر داری؟ قبولی اولیه و پارتی و آشنا و سهمیه ها ی ثانویه؟
اگر شرایطش و داری و میتونی قبول شی بسم الله ... درسته تلاش کن ولی با هدف و برنامه تلاش کن ...
من خودم بشخصه دوبار تو مصاحبه دولتی رد شدم بخاطر همین پارتی و این مسائل و من بی خبر ساده!!!!
شاید لازم باشه مسیرهای دیگه هم به صلاح خودمون یه امتحانی هم بشه ...
همون که گفتم بفکر این روزها باشیم آهای جوونترا ...
سرمایه ای ... فنی ... کاسبی یی ...
والا این دوره زمونه واسه هر کسی به این راحتی دعوت نامه نمیفرستن!
خودم خود اشتغالی رو خیلی دوست دارم اگه شرایطش مهیا باشه
دوست عزیز ... قربون زبان شما. به قول شاعر جانا سخن از زبان ما میگویی....نقل قول:
من دقیقا میخواستم همین رو بگم.
بنده با توجه به اینکه شخصا کارای مختلفی رو کردم و ... فقط میتونم بگم این چیزی که دوستمون میگه دقیقا تاریخ مصرفش گذشته... بنده منکر این نیستم و نخواهم بود که یه شخص شاگرد نونوایی بوده مثلای توی سال 65 و امروز خودش 5 تا نونوایی داره و ...
اما من مصداق عینی میارم : روزی توی زمستون با دوستم جهت انجام تعمیرات خودرو رفتیم نمایندگی اکبر دل افکار توی جاده بوشهر شیراز( این رو اسم میارم تا کسی اگه باور نمیکنه بره ببینه و بپرسه) .. خلاصه دوستم رفت دنبال کارای ماشین توی تعمیرگاه و من پیش نگهبان موندم و شروع کردیم به صحبت کردن... خلاصه فهمیدم بنده خدا لیسانس داره و میگه من به همین کارم راضی ام و خدا کنه ازم نگیرن ... چرا که گفت برو توی کارگاه و فلان فرد رو ببین ایشون دانشجوی دکتری مکانیک هستن! و در حال حاضر برای برجی حدود 700 دارن کار میکنن! و همچنین گفت توی چند روز اخیر افرادی با ده سال و 15 سال سابقه کار اومدن و اینجا دنبال کار میگشتن...
دوست خودم که کارشناس ارشد برق بود توی یه شرکت کار میکرد به سبب مسایل بین الملی و ... اون شرکت ورشکسته شد... باری زنگش زدم و احوال پرسی گفتم فلانی چه خبر و کجایی و ... گفت کافی شاپ هستم ... گفتم مگر سرکار نیستی؟ گفت چرا توی کافی شاپ کار میکنم !
این دوستمون صرفا میگه برید یه کاری بکنید ... اما در نظر نمیگیره کسانی هم که از قبل کارای بزرگی کردن در حال ورشکستگی هستن ... بنده قصد سیاه نمایی ندارم و میتونم ذقیقا مثال های عینی بزنم.
الان شخصی هست که پزشک عمومی هست و شب ها داره توی تاکسی تلفنی کار میکنه جهت امرار معاش زندگیش...
آخه فرض کنید بنده و هزار نفر دیگه مثلا بریم سیب زمینی بزاریم روی گاری و بفروشیم... اینم کار محسوب میشه ... اما آیا اینده داره؟ بحثی هست به نام ثبات و امنیت شغل...
همین مسائل اقتصادی اصلا باعث شده افرادی که خداوندگاران استعداد هستن در یه سری رشته ها ؛ نتونن حتی ادامه تحصیل بدن و مجبور شدن تن به کارای درجه دو و سه بدن و متاسفانه جمعیت دانشگاه ها مملو از افرادی هست که نه هیچگونه استعدادی دارن و نه حتی تربیت علم اندوزی! و این میشه که فردا این افراد فوق لیسانس و دکتر میشن و دید عموم این هست که توی سر هر کی بزنی مدرک داره...!
البته مقتضیات زمان به گونه ای شده که واقعا افراد با استعداد تن به هر کاری میدن که توی روی خونواده خجالت زده نباشن اما بحث اینجاست که تا ده سال دیگه هم با این شرایط اگر بد تر نشن بهتر هم نمیشن.
:n16:
در مورد شغل من تجربه خودم رو میگم.کسانی رو میشناسم که با 20 سال سابقه کار بدلیل مشکلات اقتصادی روزافزون ورشکسته شدن.واقعا نمیشه از افرادی که تازه شروع کردن یا میخوان شروع به کاری بکنن هیچ انتظاری داشت.بدلیل اینکه تو این کشور امنیت شغلی و امید به آینده در حال حاضر نزدیک به صفر هست.چند روز پیش بازنشسته شرکت واحدی رو دیدم که داشت با موتور کار میکرد و میگفت چندین ماه هست تامین اجتماعی حقوق بهشون نداده.واقعیت این هست که اقتصاد یه لنگ در هوای مملکت داره به آخر خط میرسه و باور بکنید این حرف سیاه نمایی نیست.پیشنهاد میکنم اگر تصمیم به ازدواج دارین به هیچ عنوان زیر بار تعهدی به اسم مهریه نرین حتی 14 تا سکه.خانواده ای هم که از روز اول شرایط رو درک نمیکنن و توقعات بیجا دارن همون اول دورشونو خط بکشین چرا که اگر بتونین ازدواج هم بکنین در جریان زندگی سرویستون میکنن.کم کم دخترها هم باید متوجه بشن دوره زمونه معامله کردن تموم شده الان هردو نفر باید شریک بار زندگی باشن هرچیزی از پسر توقع دارن دختر هم باید به همون اندازه داشته باشه.
به نظرم هیچ کار و کسب درامد قانونی و اخلاقی عار و کسر شان نیست ..من شخصا علاقه ای ندارم که همیشه مصرف کننده باشم و هیچ وقت حس خوبی به کسی که فقط نقش مصرف کننده داشته باشه ندارم .
در این که همه جوان هایی که تو ایران زندگی میکنن تو یه باتلاق گرفتار شدن شکی نیست (چه از نظر هزینه های بالا برای داشتن یک زندگی ساده چه از نظر نداشتن امنیت شغلی) بحث من روی اینه که گاهی میشه تو این باتلاق به جای دست و پا زدن با یه چوب خشک حداقل خودمون رو نجات بدیم ..
نقل قول:
چرا که نه؟!
ولی عادلانه تر،منصفانه تر و عاقلانه تر اینه که اگر دختر و پسر به اندازه هم شریک بار زندگی هستن حقوق شون هم در زندگی مشترک برابر باشه حقوقی که تو عقد نامه اسلامی از زن صلب شده و به مرد اهدا شده .. اگر این حقوق به دختر ها برگرده و هر دو طرف تو تمام حقوق مالی، حقوقی و اجتماعی کاملا برابر باشند و هیچ دو طرفی از نظر حقوق انسانی ارجحیت و برتری به دیگری نداشته باشد میتونیم انتظار داشته باشیم هر دو نفر به یک میزان شریک بار زندگی باشن.
نقل قول:
.................................................. ..
سلام
در مورد قسمت دوم حرفاتون که فرمودید باید برابری باشه، من مخالفتی ندارم، البته در این صورت در اولین اقدام شما دختر ها و کل خانومهایی که نرفتن خدمت سربازی حاظر بشین برای رفتن به خدمت مقدس سربازی، اونوقت شما رو هم بفرستن خدمت سربازی که پسرا رو به زور میفرستن، 2 سال کامل آوارگی و خر حمالی در پادگان ها، 6 الی 8 ساعت کار اجباری و کارگری در زیر آفتاب سوزان تابستان و در گرمای بالای 40 درجه، پست دادن با اسحله 5 کیلیویی ژ3 در زمستان و سرمای زیر 30 درجه در بالای کوهها و ... ، و کلی اثرات مخربی که خدمت سربازی بر جسم و روان پسرا میذاره که تا آخر عمرشون مثل کابوس باهاشون خواهد بود.
قانون و شما دخترها فعلا این مورد رو حل کنید، بعدش تشریف بیارید تا در بقیه مسائل دیگه ی زندگی که میگین برابری نیست صحبت کنیم.
یه توصیه مفید برای خودتون،خودش،خانواده هر دو طرف،جامعه،ملت و......:
هرکسی بهتون گفت ازدواج کنید با مشت،نه سیلی!فقط با مشت بکوب به صورتش.
پول بخیه و عمل و دیه رو خدا جور میکنه!!!
بحث تا الان مربوط به ازدواج و تغییر مسئولیت های دختر و پسر در دوران ازدواج بود ولی این قسمت از توضیح شما مربوط به مسائلی میشه که میتونه هیچ ربطی به افراد متاهل نداشته باشه و مشمول تمام افراد جامعه میشه.صحبت درباره حقوق برابر دختر و پسر فقط محدود به سربازی رفتن نمیشه و به موضوع این تاپیک هم ربطی نداره ولی برای روشن شدن بیشتر این موضوع:نقل قول:
سربازی رفتن چه برای دختر و چه برای پسر باید آزاد و به انتخاب و علاقه افراد باشه .شخصا با سربازی رفتن هیچ مشکلی ندارم اگر ممنوعیتی وجود نداشت به خواست و علاقه خودم سربازی رو میگذروندم.
دخترها از بدو تولد با محدودیت و ممنوعیت تو خیلی از مسائل شخصی و غیر شخصی شون مواجه هستن و 2 سال سربازی اجباری پسرها (به عنوان تنها اجبار قانونی که دارن) به هیچ وجه قابل مقایسه با مواجه شدن مادام العمر با انواع محدودیت ، تبعیض ، اهانت و زورگویی و خشونت های قانونی ( به جرم مونت بودن ) نمیشه، با اینحال اجبار در سربازی مثل خیلی از اجبارها و تضییع حقوق ادم ها قابل پذیرش نیست و باید تغییر کنه.
یادمان باشد روش حل یک مشک اساسی پاک کردن صورت مسئله نیست،
درگیر کردن بقیه افراد به مشکلی که خودمون دچارش هستیم درسته که ممکنه ارامش خیال بهمون بده ولی مشکل مارو حل نمیکنه.
نقل قول:
.................................................. .....
شما در مورد شرایط برابر در اجتماع و ازدواج حرف زدین، من هم در موردش نوشتم.
واقعا شما دختر ها حاظرید دو سال برید خدمت و مثل ما زندگی کنید؟ بعید می دونم از ته دل راضی باشید.
در این 2 سال ظلم هایی به ما پسرا میشه که بعید میدونم به شما دختر ها در کل عمرتون شده باشه.
در مورد محدودیت هایی که در مورد مسائل شخصی و غیر شخصی به شما اعمل شده میشه چند تا نام ببرید؟
" تبعیض ، اهانت و زورگویی و خشونت های قانونی ( به جرم مونت بودن ) " اینها رو هم لطفا بیشتر توضیح بدین.
در مقوله ازدواج که فقط حق طلاق با مردهاست، بقیه قوانین به نفع شماهاست که، من خودم دوستی دارم که 6 سال پیش طلاق گرفته، هنوز که هنوزه داره مهریه اش رو به صورت قسطی میده، دختره چنان ضربه ای بهش زد که فکر نکنم تا آخر عمرش بتونه کمرش رو راست کنه.
شما دخترها به وظایف مرد که می یاد انتظار دارید مردها مثل جامعه ی سنتی در بیرون کار کنن و پول در بیارن و 90 درصد سنگینی مسئولیت زندگی رو دوش اونها باشه، ولی از این طرف به حق و خودتون خودتون میرسه انتظار دارید جامعه و قانون مثل جوامع اروپایی رفتار کنند.
اولین باری که اومدن ملاقاتیم توی آموزشی روز پنج شنبه بود به قدری پا درد داشتم از بس که بشین و پاشو وتنبیه کرده بودن که فقط زنگ زدم گفتم به خدا نمیتونم راه بیام حتی تا پایین پادگان بیام... بعد به هر حال اومدن ... بابام وقتی دیدم به حالم گریه میکرد میگفت چطور تو توی این چند روز اینقدر سیاه شدی ...نقل قول:
و اون تازه شروع دوره بود...
سخن برخی افراد من رو یاد این پیرزن های 70 ساله میندازه که به عمرشون کاری نکردن و شوهرشون هم به رحمت خدا رفته و یه مقرری و مستمری دارن و بقیه رو نصیحت میکنن و امید میدن ...
بعد حدود 5 سال که از خدمت میگذره هر از گاهی خوابش رو میبینم و سریع میام نگاه کارت پایان خدمتم میکنم ببینم هستش ... هنوز خاطرات لجن و زشتش با من هست. ذات آدم ها رو خیلی خوب توی خدمت شناختم و مستقیم به داداشمم میگم بهت اعتمادی ندارم ! چه برسه به بقیه...
خیلی ها فقط خودشون رو فقط طرف حق میدونن اما بحث تکلیف که میشه کلا معاف هستن!.نقل قول:
در اولین اقدام شما دختر ها و کل خانومهایی که نرفتن خدمت سربازی حاظر بشین برای رفتن به خدمت مقدس سربازی، اونوقت شما رو هم بفرستن خدمت سربازی که پسرا رو به زور میفرستن، 2 سال کامل آوارگی و خر حمالی در پادگان ها، 6 الی 8 ساعت کار اجباری و کارگری در زیر آفتاب سوزان تابستان و در گرمای بالای 40 درجه، پست دادن با اسحله 5 کیلیویی ژ3 در زمستان و سرمای زیر 30 درجه در بالای کوهها و ... ، و کلی اثرات مخربی که خدمت سربازی بر جسم و روان پسرا میذاره که تا آخر عمرشون مثل کابوس باهاشون خواهد بود.
به قول کلیله و دمنه :نقل قول:
در مقوله ازدواج که فقط حق طلاق با مردهاست، بقیه قوانین به نفع شماهاست که، من خودم دوستی دارم که 6 سال پیش طلاق گرفته، هنوز که هنوزه داره مهریه اش رو به صورت قسطی میده، دختره چنان ضربه ای بهش زد که فکر نکنم تا آخر عمرش بتونه کمرش رو راست کنه.
آخرین سنگر من هم ادبیات بود. وقتی میبینی با بهترین رشته و دانشگاه... هیچی نمیشی پس حداقل به عشقت برس...اگرم به هیچی نرسیدم میگم ادب زندگیم بود.نقل قول:
«برکمال عیار زر بعون و انصاف آتش وقوف توان یافت؛ و بر قوت ستور بحمل بارگران دلیل توان گرفت؛ و سداد و امانت مردان بداد و ستد بتوان شناخت، و هرگز علم بنهایت کارهای زنان و کیفیت بدعهدی ایشان محیط نگردد. »
امیدوارم همه دوستان موفق باشن و اگر نتونستن مثل من ازدواج کنن و زندگی تشکیل بدن حداقل به بقیه مهم های زندگیشون برسن.
من در این مورد کاملا با شما موافقم.نقل قول:
خدمت سربازی ظلمی هست که داره به ما میشه.البته خودمون مقصر هستیم میتونیم نریم.کشور اگر نیروی نظامی احتیاج داره باید بصورت حرفه ای استخدام بکنه و حقوق بده شرایط فعلی کاملا غیر قابل قبول هست.نقل قول:
سلام ...
میگن آلوارو موراتا با همین یه نگاه موقع امضا دادن عاشق شد !!!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یعنی دست ما نیست؟! غیر ارادیه؟ اسیر میکنه؟
پس اون 14 سکه و یه شاخه گل چی میشه؟
این ها عشق های واقعی هستند. ای کاش برای هر کس لایق هست اتفاق بیافته.نقل قول:
من به چشم خودم دیدم دختره 200 میلیون پول لازم داشته برای خرید یه ماشین مدل بالا و لوکس. باباش بهش نداد. اولش به چند نفر از جمله من زنگ زد برای قرض کردن ولی خب ظاهرا نتونست جور کنه به 1 ماه نکشید همین دختره 27 ساله با پیرمرد 70 ساله ازدواج کرد. بعد 6 ماه هم طلاق گرفت.
من نمی دونم شما اسم این رو چی می ذارید؟ ولی این تعریف دقیق هرزگی هست.
سلام ...نقل قول:
ببخشید ،عشق یعنی همونیه که برای موراتا اتفاق افتاده؟ واگر کسی براش همچین حالتی اتفاق نیفتاده یعنی فعلا تقلا نکنه ؟
و اینکه عشقی مثل مورد بالا ، پایدارتره ؟ پس اینی که میگن عشق خودش پس از ازدواج شکل میگیره چه تفاوتی با مورد بالا داره و اینکه کدوم بهتره؟ مورد بالا بهترین حالته آیا؟
سلامنقل قول:
متشکرم که براتون نظرم اهمیت داشته و واکنش نشون دادید.
اما جواب سوالای شما از نظر شخصی من (شاید درست نباشه و مخالف باشید) :
ببخشید ،عشق یعنی همونیه که برای موراتا اتفاق افتاده؟ من آدمای عاشق زیاد دیدم. عشق های حقیقی. اصلا این عکس شما رو که دیدم کاملا معلوم بود عشق حقیقیه. لذت بردم به معنای واقعی. نگاه ها و حالت چهره هاشون رو ببین. از نظر من یکی از عشقای واقعی و حقیقی در همین عکسی هست که شما گذاشتید
واگر کسی براش همچین حالتی اتفاق نیفتاده یعنی فعلا تقلا نکنه ؟ نه اصلا اینطور نیست. ما تا نیمه خودمون پیدا کنیم باید تقلا کنیم. این ها خیلی خوش شانس بودن که همدیگر رو پیدا کردن. خود من، همیشه در تقلا هستم :n20: ولی کو نیمه گمشده؟؟؟؟؟؟
و اینکه عشقی مثل مورد بالا ، پایدارتره ؟ ببین میان عشق و ازدواج در ایران فاصله زیادی هست. به نظر من عشق این دو نفر پایدار خواهد بود. آخه دوست خودم در یک برخورد با یک مشتری دیگه در یک فروشگاه زنجیره ای موقع خرید وقتی با هم بودیم عاشق شد. نگاه این دوتا خیلی شبیه نگاه عکس شما ست. الان 10 ساله با هم هستن و ازدواج کردن. من اون نگاه خاص رو می گم/
پس اینی که میگن عشق خودش پس از ازدواج شکل میگیره چه تفاوتی با مورد بالا داره و اینکه کدوم بهتره؟ مورد بالا بهترین حالته عشق بعد از ازدواج عشق حقیقی نیست چرا که الان شما تشنه هستی چیکار می کنی میری سر یخچال یا کلمن آب می ریزی می خوری. توی اینجور ازدواج هام هر موقع نیاز جنسی، عاطفی یا هر چی پیدا کنی در دسترس ترین چیز دختری هست که الان رسما زنته. قطعا عشق واقعی و قبل ازدواج پایدارتره. متاسفانه ما تو ایرانیم و رسوم مون اجازه نمی ده خیلی وقت ها اصلا عشق رو بشناسیم. نظر شخصی من مورد بالا بهترین حالته که می تونه برای کسی رخ بده. ای کاش خدا نصیب هر جوونی کنه.
ازدواج چه فایده داره اصلا ؟ادم که پول داشته باشه زن نمیخواد که دیگه.راحت میخوره و میخوابه چرا یه مفت خور واسه خودش جور کنه
نه قربان اختیار دارید ...نقل قول:
خیلی ممنون از شما که با جواب عالی تون کمک میکنید به تسریع و بهبود تصمیم گیری و ارائه راه حل های بهتر و منطقی تر ...
سلام مجدد ...نقل قول:
خب یک سوالی پیش میاد :
اینکه در اون نگاه شخص چه چیزی رو در واقع میبینه؟ سر درون؟؟؟ اون که فقط یه قیافه رو دیده ... آیا نوع شکل بندی صورت شخص عاشقش کرده؟ اسرار زندگی گذشته و اینکه چطور آدمی بوده و هست رو با همون نگاه ، متوجه میشه آیا؟!!!
چطور ممکنه همون لحظه تصمیم قطعی میگیره که من ایشون و قطعا میخوام؟
ممکنه (دختری/ پسری) ظاهری زیبایی عامه پسند داشته و همون نگاه رو هم در شرایط مشابه شخص دیگه ای در مواجهه با ایشون داشته باشه ، حالا در بین این نگاهها کدوم عاشق واقعیست؟
مقوله دیگر بحث اخلاق و تناسبات شخصیتی :
خب مواردی بوده که در اجتماعی شامل هر دو نوع ، دو شخص در نگاه اول هیچگونه حسی بهمدیگر نداشتن ولی بمرور زمان و مشاهده رفتار و خصوصیات اخلاقی طرف مقابل به نوعی پی به متناسب بودن کردار او با اخلاقیات خودش میبره و حتما میگه من چقد باهاش راحتم و اینجاست که به نوعی حس خواستن درش شکل میگیره و علاقمند میشه و ...
البته این نوع دوست داشتن هم هست و خودم دیدم که میگم ...
آیا این نوع حس قبل از ازدواج هم میتونه از مضامین عشق های واقعی باشه؟؟؟
البته قاعدتا شیوه ای جدا از روش عاشق شدن پس از ازدواج خواهد بود...
باتشکر
دوست گرامی ؛ بنده قصد اسائه ی ادب نداشتم که جای دوست گرامی دیگمون جواب میدم.نقل قول:
خب یک سوالی پیش میاد :
اینکه در اون نگاه شخص چه چیزی رو در واقع میبینه؟ سر درون؟؟؟ اون که فقط یه قیافه رو دیده ... آیا نوع شکل بندی صورت شخص عاشقش کرده؟ اسرار زندگی گذشته و اینکه چطور آدمی بوده و هست رو با همون نگاه ، متوجه میشه آیا؟!!!
اما :
نیاز به دیدن هیچ کدوم از اون موارد نیست...
کافیه سری به دیوان شعرای بزرگ بزنید ؛ بزرگانی چون شیخ سعدی که هفت مرحله عشق رو طی کردن و علاوه بر غزلیات رساله ای به نام در عقل و عشق داره و ...
در این زمینه میگه :من همان روز که آن خال بدیدم گفتم *بیم آن است بدین دانه که در دام افتم.
شیخ سعدی از افرادی هست که امروزه توی بهترین دانشگاه ها و در بالاترین مقاطع تحصیلی دارن روی اندیشه ها و آثارش کار میکنن و مثلا یه شخص که فلان دانشگاه دکتری میگیره در جامعه و علم امروز تنها یه گوشه از اثار شیخ رو بررسی کرده و از رساله اش دفاع کرده... پس میخوام بگم این شخص با این مقام علمی و ... میگه چی ؟ میگه من یه بار با دیدن یه شخص در دام افتادم...
یا میگه :
کس دل به اختیار به مهرت نمیدهد * دامی نهاده ای که گرفتار میکنی ...یا حافظ میگه :
لطیفه ایست نهانی که عشق از او خیزد *که نام آن لب لعل و خط زنگاریست...
دوست عزیز برای عاشق بودن و عاشق شدن هیچ نیازی به استمرار رفت آمد و ... نیست چه بسا آدم با یه نگاه مهر کسی به دلش بنشینه. و اما بر عکس با افرادی چندین مدت هم رفت و آمد کنی و احساس کنی بسیار نچسب هستن!.
اما و اما... بحث ازدواج رو به هیچ عنوان با عشق سعدی و حافظ و ... خلط نکنیم!
شما اگر واقعا دلتون میخواد در این زمینه اطلاعاتی بدست بیارید و بدونید با ازدواج تحت الزام چه تعهداتی قرار میگیرید و... با زیر و بالا کردن صفحات این انجمن و اینترنت و یا سوال از 4 تا فرد به نتیجه خاصی نمیرسید و من دوست دارم از باب دوستی کتابی رو به شما معرفی کنم با توجه به تعداد سوالات و پست هاتون و ... که کاملا در این زمینه آگاه شید.
این کتاب رو که خودم هم خوندم و بسیار بسیار قلم عالی و سطح علمی فوق العاده ای داره اسمش هست کتاب : حقوق خانواده از دکتر شیروی.
ایشون استاد تمام دانشگاه تهران هستن و تمامی مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و مهریه و تعهدات و... در این کتاب بررسی کردن.
این که یه جا میگن حق طلاق با مرد هست... یه جا میگن حق زن ضایع شده یه جا میگن نابرابریه و.. اینا همش شنیده ها و گفته های بی بنیاد و اساس و غیر علمی هست.
کتاب رو میتونید از اینجا تهیه کنید : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و درباره دکتر شیروی و کتاب هم میتونید از اینجا اطلاعاتی کسب کنید : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و لُب لباب کتاب و ازدواج در ایران رو هم من خدمت شما عرض کنم :
تا زمان وجود قوانین موجود در رابطه با ازدواج و طلاق و ... و عدم اصلاح فوق اساسی و نه اساسی بلکه تا زمانی که قوانین به صورت فوق اساسی در این زمینه اصلاح نشن من فقط میتونم یه عبارت بگم و اونم اینکه : مرد با ازدواج کردن داره ایثار میکنه ! و باید نهادی باشه و توی ایران نام مردان متاهل رو در زمره ایثار گران و از خود گذشتگان ثبت کنه.
حالا کسی غیر این رو بگه من کاری ندارم و حرفام رو بر پایه علم و حقیقت زدم . نظر مخالفی هم داشته باشه کسی چندان اهمیتی نداره چون حقیقت و اون چیزی که اجرا میشه این هست که گفتم.
منظورم اینه که هرچیزی که شرایطش رو نداشته باشی بحث در موردش خنده دارهنقل قول:
مثلا برای سطح مالی من خرید اون ماشین خنده داره
و برای وضع اقتصادی اجتماعی فرهنگی بعضی از آدما ازدواج صحیح و به موقع و مناسب همینقدر دست نیافتنیه ! یعنی شخصی میاد بحث رو پیش میکشه یا درباره اش حرف میزنه که شرایط اولیه اش رو هم نداره ...