میثم جان دلم بند شد .حالا حالت خوبه سالمی،سلامتی:10:نقل قول:
Printable View
میثم جان دلم بند شد .حالا حالت خوبه سالمی،سلامتی:10:نقل قول:
ماله چند سال پيش بود.نقل قول:
میثم جان دلم بند شد .حالا حالت خوبه سالمی،سلامتی
از حموم اومده بودم بيرون و بعد از مدت ها به جاي استفاده از دستمال كاغذي از گوش پاكن استفاده كردم كه يهو گوشم گرفت.
شب بود گفتم صبح بلند شم ديگه درست شده.
صبح هم درست نشد منم دويدم رفتم درمانگاه سر خيابونمون. چون عجله اي بود و دكتر هاي متخصص هم فقط عصر ها هستند وگرنه عمرا گذرم به درمانگاه بيفته.
ویرایش شدشم قابل خوندن نیست :31:نقل قول:
حدوداً چهار سال پیش بود من قرار بود برم دستمال کاغذی بگیرم رفتم گفتم ببخشید دستمال دارید خانومه یه چیزی گفت من نفهمیدم گفتم آره
رفت اورد و خلاصه ما بردیم خونه دیدیم به به گل کاشتیم یارو دستمال توالت داده (همون جمله ای که من نفهمیدم)
خلاصه مهمونا رو نفهمیدیم چی کار کنیم رفتیم از همسایه دستمال کاغذی قرض (!) گرفیتم!
واقعا خودت فرق بین دستمال توالت و کاغذی نفهمیدی؟؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
حدوداً چهار سال پیش بود من قرار بود برم دستمال کاغذی بگیرم رفتم گفتم ببخشید دستمال دارید خانومه یه چیزی گفت من نفهمیدم گفتم آره
رفت اورد و خلاصه ما بردیم خونه دیدیم به به گل کاشتیم یارو دستمال توالت داده (همون جمله ای که من نفهمیدم)
خلاصه مهمونا رو نفهمیدیم چی کار کنیم رفتیم از همسایه دستمال کاغذی قرض (!) گرفیتم!
سوتیش تو همینه دیگهنقل قول:
واقعا خودت فرق بین دستمال توالت و کاغذی نفهمیدی؟؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته کلی خرت و پرت بود همه رو با هم انداختم تو پلاستیک اوردم خونه!
دوست بابام از آمریکا اومده ایران...
من و بابا و مامانم و این دوست بابام سوار ماشین بودیم داشتیم میرفتیم...از یه 206 صندوق دار که گذشتیم ، این دوست بابام گفت چه جالبه این 206 ها...من خوشم میاد ازشون....
منم اصلا حواسم نبود خانواده کنارم هستن، برگشتم گفتم : ااا شما هم جنیفرلوپز رو دوست دارید؟؟؟؟ :d
منم یه بار به بابام گفتم عمراً نفهمید منظورم چیه!نقل قول:
دوست بابام از آمریکا اومده ایران...
من و بابا و مامانم و این دوست بابام سوار ماشین بودیم داشتیم میرفتیم...از یه 206 صندوق دار که گذشتیم ، این دوست بابام گفت چه جالبه این 206 ها...من خوشم میاد ازشون....
منم اصلا حواسم نبود خانواده کنارم هستن، برگشتم گفتم : ااا شما هم جنیفرلوپز رو دوست دارید؟؟؟؟ :d
خب حالا یعنی چی؟؟؟:31:جریان همون لیلا علویه؟نقل قول:
بطور خلاصه:نقل قول:
ویرایش شدشم قابل خوندن نیست
اشتباهي زنگ زدم به يه نفر ديگه اونم متوجه شد و خودش ماسمالي كرد.
از لحاظ قسمت پشت ماشین (وارد جزئیات نمیشم)نقل قول:
چی؟نقل قول:
جریان همون لیلا علویه؟
قضیش چیه؟
این سوتی بود؟نقل قول:
بطور خلاصه:
اشتباهي زنگ زدم به يه نفر ديگه اونم متوجه شد و خودش ماسمالي كرد.
یه بار هم آیفون خونمون رو زدن من رفتم برداشتم گفتم الو بفرمائید.
آخه جنیفر لوپز هم صندوق داره :دی البته تقریبا میشه گفت الان دیگه لیموزین شده....نقل قول:
واسه اینکه پست بی ربط نباشه یه سوتی از خودم بگم. چند شب پیش سرزده شام رفتیم خونه یکی از اقوام. اونا هم سالاد الویه درست کرده بودن همونو گذاشتن جلو ما همگی سرسفره بودیم داشتیم میخوردیم. بعد یهو مادرم گفت به نظر من آدم وقتی میره بیرون تو فضای سبز واسه گردش و تفریح یه غذای ساده ای مثل همین سالاد الویه با خودش ببره. چیه همش کباب کلی هم دردسر داره. من در جواب گفتم این چه حرفیه آدم بزنه بره بیرون اونوقت بشینه سالاد الویه مزخرف و بخوره اصل حالش به همون کباب خوردنه. بعد یهو دیدم همه ساکت شدن منم اومدم ماسمالی کنم گفتم به به چه قدر خوشمزه س دستتون درد نکنه !!!!
در چنین مواقعی باید نیشتو تا پس کلت باز کنی تا فکر کنن شوخی می کردی!نقل قول:
واسه اینکه پست بی ربط نباشه یه سوتی از خودم بگم. چند شب پیش سرزده شام رفتیم خونه یکی از اقوام. اونا هم سالاد الویه درست کرده بودن همونو گذاشتن جلو ما همگی سرسفره بودیم داشتیم میخوردیم. بعد یهو مادرم گفت به نظر من آدم وقتی میره بیرون تو فضای سبز واسه گردش و تفریح یه غذای ساده ای مثل همین سالاد الویه با خودش ببره. چیه همش کباب کلی هم دردسر داره. من در جواب گفتم این چه حرفیه آدم بزنه بره بیرون اونوقت بشینه سالاد الویه مزخرف و بخوره اصل حالش به همون کباب خوردنه. بعد یهو دیدم همه ساکت شدن منم اومدم ماسمالی کنم گفتم به به چه قدر خوشمزه س دستتون درد نکنه !!!!
منم از این سوتیا زیاد میدم:5:نقل قول:
به این شاسی بلندا میگن لیلا علوی!اصلا کی هس این لیلا علوی؟؟نقل قول:
دیشب میخواستیم بریم مهمونی که خیلی دیر شده بود بابام داشت اروم اروم شام میخورد گفتم بابا جون زود باش مگه داری عروس میخوری!!!!!!!!!!!!!
منم چند بار همین سوتی و بر عکسش رو دادم. یه بار گوشی تلفن رو برداشتم و گفتم کیه؟:31:نقل قول:
امروز همراه بروبچ تو پیادرو وایساده بودیم بعد یه مرسدس بغلمون رد شد.یارو داشت دستشا میکرد تو دماغش من خیال کردم دست داره واسه من بلند میکنه من با صدای بلند داد زدم ســـــــــــــــلام بعد همه خندیدند و ما در حد game over ضایع شدیم
:34::39:سلام.چند روز پیش رفته بودم خونه مادر بزرگم.ناهار افتاده بودیم:20:
غذا رو اوردیم من رفتم شلوارمو عوض کنم که سوتی دادم:18:
رفتم پشت شیشه در که اونورش معلوم بود وایسادم و شلوارمو در اوردمو........:46:
خلاصه اومدیم بیرون دیدم زنداییم و هر کی اونجا بود داره میخنده:31::39::34::26::16::16:
تو چقدر سوتی های باحال میدی خوش بحال خانواده و دوستات.نقل قول:
چندین سال قبل به یک نمایشگاه بین المللی رفتم به اتفاق یکی از دوستانم که قصد خرید داشت اما من بشکل آزاد می رفتم بازدید
از اونجاییکه تازه محصول بنیادمون معرفی شده بود در جریده ای و به انضمام اون من می خواستم یک نرم افزار رایگان رو هم معرفی کنم و اسپانسر پیدا کنم
به بعضی از غرف که می رفتیم من بروشور مربوطه رو می داد و توضیح و درخواست همکاری
رسیدیم به غرفه ی بزرگترین شرکت ارائه دهنده ی خدمات پهنای باند و خب این مهم بود که بتونم از اونها اسپانسر بگیرم چون برنامه ی ما کاملا آن لاین بود
بگذریم بعد از کلی ایستاده شرح و بسط بنظرم رسید دارم فقط وقتم رو تلف می کنم
بعد که داشتیم با دوستم از پله برقی های نمایشگاه پایین می رفتیم گفتم : اینا اصلا نفهمیدند من چی می گم ، شرط می بندم تو عمرشون تابحال اسم ... رو نشنیدند و ..."
در وسط های مسیر برگشتم و دیدم همون فردی که ما با اون حرف می زدیم درست پشت سر ما ایستاده روی پله
از اون به بعد هر جای نمایشگاه که می رفتیم می گفتم ... ببین کسی پشت سرمون نباشه یکوقت
هنوز هم اون روز رو دوستم بخاطر داره و چقدر خجالت آور بود
اون نرم افزار هیچ وقت اسپانسر پیدا نکرد و تبدیل به یکی از تجربه های شکست شد
در پی تایپ کردن سوتی فوق الذکر همین الان غذام سوخت !
با یکی از دوستام تو کتابخونه ی دانشگاه داشتم حرف می زدم و از اون جایی که پسر ها مثل نقل و نبات فحش به کار می برن تو حرف هاشون، من هم بی خیال از همه جا هر چی دلم می خواست می گفتم که...
سرمو کردم اونور دیدم یه دختره که باهاش رفت و آمد خانوادگی داریم یه میز اون ورتر به فاصله ی یه متری از ما نشسته و خودشو زده کر ی.:27: من هم داشتم از خجالت آب می شدم(آخه شدت حرفام خیلی زیاد بود) گفتم خودمو بزنم به نادونی بد تره. رفتم باهاش سلام علیک کردم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده.:27:
سوتی ما :
یک سوتی خیلی خیلی تکراری!
امروز داشتم با چند نفر چت می کردم. یکیش هم استادمون بود که داشتیم با هم روی یه پروژه سرچ کار میکردیم. استاد جوونه و رفیق شدیم ! ولی رودربایستی داریم!
آقا اشتباه pm هایی رو که به یکی از رفیقام زده بودم و توش (بماند) داشت رو واسه استاد زدم و تا 1 ساعت داشتم پاچه خواری می کردم. آخرش استاد گفت : ببین من خودم این کارم :31:
این گونه بود که ما رو نمره این درس حساب ها باز کردیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چند وقته سوتی ننوشتم ولی الان جبران میکنم.
سه روز پیش ساعت 9 صبح بود. شب قبلش فیلم از کلوپ گرفته بودم و میخواستم نگاه کنم. خیلی گشنم بود و واسه خودم چیزی درست کردم. نون تو یه دستم بود و کاسه ماست هم تو دست دیگم. یهو دیدم کنترل بالا سر بابامه و بابام طبق معمول جلوی تلویزیون خوابه. خم شدم با همون دستی که نون توش بود کنترل رو بردارم که نمیدون چی شد محاصباتم اشتباه شد و کاسه ماست نصفش ریخت رو بابام. صحنه واقعا دیدنی بود.
ولی یک سوتی دیگه.
پارسال تو مدرسه معلممون از بچه ها سوال میکرد با زبون اتنگلیسی و اونها باید با YES و NO جواب میدادن. نوبت رفیقم که شد رفیقم به جای YES گفت Yea یا Yeh یا یه چیزی تو این مایه ها. من قبلنم دیده بودم که خارجیها اینطوری YES رو بگن.
ولی این دوست ما گویا جای دیگه ای این جریان رو دیده بود.
خلاصه معلممون در جوابش با حالت تعجب (مثلا بابا تو رو چه به این غلطا یا از تو بعیده کتاب خونده باشی) بهش گفت ooooo Yea???
و این دوست بد بخت ما هم فکر کرد سر شوخی باز شده و در جواب گفت:
ooohhhhh yea comon baby
همین کافی بود تا کلاس بترکه.
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!
زمان مدرسه داشتم با دفتر دار صحبت میکردم که بهم گفت ترتیب کارای پرینتر رو بده و در همین لحظه یکی از همکلاسیها اومد تو و بی مقدمه گفت:
آقا ترتیب کیو بدیم؟؟؟
دفتردار ما هم تا میخورد این بدختو زد.
ایول این دو تا سوتی ته خنده بود. نصفه شبی بهم حال دادینقل قول:
پارسال تو مدرسه معلممون از بچه ها سوال میکرد با زبون اتنگلیسی و اونها باید با YES و NO جواب میدادن. نوبت رفیقم که شد رفیقم به جای YES گفت Yea یا Yeh یا یه چیزی تو این مایه ها. من قبلنم دیده بودم که خارجیها اینطوری YES رو بگن.
ولی این دوست ما گویا جای دیگه ای این جریان رو دیده بود.
خلاصه معلممون در جوابش با حالت تعجب (مثلا بابا تو رو چه به این غلطا یا از تو بعیده کتاب خونده باشی) بهش گفت ooooo Yea???
و این دوست بد بخت ما هم فکر کرد سر شوخی باز شده و در جواب گفت:
ooohhhhh yea comon baby
همین کافی بود تا کلاس بترکه.
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!
زمان مدرسه داشتم با دفتر دار صحبت میکردم که بهم گفت ترتیب کارای پرینتر رو بده و در همین لحظه یکی از همکلاسیها اومد تو و بی مقدمه گفت:
آقا ترتیب کیو بدیم؟؟؟
دفتردار ما هم تا میخورد این بدختو زد.
خیلی خیلی توپ بود .نقل قول:
بچه من چند وقته که هر کاری می کنم ، نمیاد .(البته منظورم سوتی هست . کاش تنه ی ما به تنه ی Wookman , M.etalic.A و تنی چند از سوته دلان سوت زن بخورد :31:)
یه بار معلم نداشتیم و من و دوستم هم داشتیم با هم میرفتیم خونه . توی حیاط ناظم ما رو دید و با تعجب پرسید کجااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟
من و دوستم هم همزمان بهش گفتیم : خونه ی پسرِ پدرِ شجاع
اون هم تا ما میخوردیم زدمون و ما هم الفرار
چاه مکن بهر کسی اول خودت بعدا کسینقل قول:
ایندیگه آخر سوتی بود
مهم نیست کیه مهم اینه که پاستوریزه باشه!نقل قول:
به این شاسی بلندا میگن لیلا علوی!اصلا کی هس این لیلا علوی؟؟
فعلشو یه چیز دیگه به کار میبردی خیلی باحالتر میشد! :دینقل قول:
دیشب میخواستیم بریم مهمونی که خیلی دیر شده بود بابام داشت اروم اروم شام میخورد گفتم بابا جون زود باش مگه داری عروس میخوری!!!!!!!!!!!!!
من که همیشه میگم کیه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (مگه باید چی بگی !؟)نقل قول:
منم چند بار همین سوتی و بر عکسش رو دادم. یه بار گوشی تلفن رو برداشتم و گفتم کیه؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چقدر این صحنه برام آشناست!نقل قول:
امروز همراه بروبچ تو پیادرو وایساده بودیم بعد یه مرسدس بغلمون رد شد.یارو داشت دستشا میکرد تو دماغش من خیال کردم دست داره واسه من بلند میکنه من با صدای بلند داد زدم ســـــــــــــــلام بعد همه خندیدند و ما در حد game over ضایع شدیم
اینجا Oh my God yes baby خیلی معروفه که بنده چند بار به معلمامون پروندم نمیدونم فهمیدن یا نه ولی این فیزیکه خیلی یه جوری شد فکر کنم گرفتنقل قول:
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!
سوتی :
1- آخرین امتحانمونو که امسال دادیم با برو بچ رفتیم خیابون که یهو 3 تا دختر انگار دل و دندشون میخارید آقا ما هم تا میتونستیم تیکه پرونی کردیم اون هم از نوع آبدار (توی همچین کارایی کم نمیارم)
بعد که اومدم خونه sister گرامی فرمودند جدیداً زبونت دراز شده!(بعداً فهمیدم داشته پشت سر ما میومده و همه حرفا رو شنیده)
آقا ما رو میگی مردیم از فرط خجالت خلاصه یه مدت گذشت تا وضعیت سفید بشه
2- یه بار یکی از دوستام یه Cd از scooter داده بود نگا کنم نگو ترک آخرش ***** بوده ما هم با خیال راحت توی cd-rom ولش کردیم و رفتیم به امان خدا که بعد ها متوجه شدیم پدر گرامی اون ترک مذکور رو دیدن و خواستن دخل ما رو بیارن که ما با سر هم کردن چند دروغ و اینکه Cd مال دوستمونه خلاص شدیم
3- یه معلم فیزیک داشتیم که سوال سخت برامون حل میکرد و آخرش خیلی جالب می گفت: سختـــــــــــه؟
آخر سال بهش گفتیم نصیحت کن اون هم گفت نصیحت کردن سخته من حواسم نبود گفتم سختـــــــــــه؟
دیگه کلاسمون رفت تو هوا و تا آخر زنگ من سرم پشت صندلی جلوئیم بود
یعنی میگفت میکنی!نقل قول:
فعلشو یه چیز دیگه به کار میبردی خیلی باحالتر میشد! :دی
کیه اغلب پشت ff میگن! البته خیلی صوتی هم نیست!نقل قول:
من که همیشه میگم کیه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (مگه باید چی بگی !؟)
شاید شخص تو ماشین تو بودی؟ :18:نقل قول:
چقدر این صحنه برام آشناست!
هی ما سانسور میکنیم هی شما آنسانسور بکن!نقل قول:
یعنی میگفت میکنی!
میدونم میخواستم بگم که سوتی نیست من همیشه میگم (طرف جنبه نداشته باشه 4 تا فحش هم بهم میده)نقل قول:
کیه اغلب پشت ff میگن! البته خیلی صوتی هم نیست!
شاید اون شخصه من بودم شاید!نقل قول:
2 تا سوتی یادم اومده امیدوارم خوشتون بیاد :39:
رفته بودم اداره بابام کارش داشتم
بعد از این که کارم تموم شد داشتم می رفتم . بابام گفت بیا اینو بگیر
رفتم & گفتم چیه ؟
گفت بیا این کارتو بگیر برو ببین کانکت میشه ؟!!!
ظاهرا یه کارت اینترنت 10 ساعته بود که یکی از مدیرای یه شرکت به بابام همینجوری داده بود. (مدیره دوسته بابام بود) :34:
منم که می دونستم سرعتش تعریفی نداره رو به بابام با هزار ناز و قر :29: گفتم : این کارته زغالی رو کی داده ؟؟ این که سرعت نداره ؟ ماله عصر تیر کمانه ؟ و .... (حالا بیا خوبی کن !!)
طفلکی بابام هی داشت اشاره می کرد و دستاشو بالا و پایین می برد و :33:... ولی من متوجه نمی شدم :23:
بعد که یه نیگا به بابام کردم دیدم داره به پشتم اشاره می کنه !!!
یه نیگا به پشتم انداختم !! :41::18:...*^% به به آقای رستمی (همون مدیر شرکته بود)
نمیدونید چه رنگایی که من عوض نکردم ! :24:
با حالت شرمندگی و خجالت :eh:از بابام & مدیره خداحافظی کردم و از اون به بعد دیگه اداره نرفتم
این سوتیه یکی از دوستامه . ببخشید اگه خفن نیست :27:
دوره دوم دبیرستان یه دوستی داشتم (تازه با هم آشنا شده بودیم:10:) چون هنوز با هم شیش نشده بودیم زیاد با هم راحت نبودیم & اون یکمکی کلاس میذاشت ...:29:
اواسط سال بود زنگ ورزش داشتیم والیبال بازی می کردیم همون دوستی که براتون گفتم توی تیم حریف بود . وسطای بازی رفت تا سرویس بزنه خواست نتیجه رو اعلام کنه !! گفت : هیجده . بیست . مساوی !! :blink:
:39::16:من که دیگه پخش زمین شدم و تا آخر زنگ داشتم به اون بدبخت می خندیدم .
همون سوتی باعث شد ما 2 تا جون جونی بشیم ........:7:
خیلی باحال بود.نقل قول:
من همیشه توی تلفن میگم بله یا الو. به نظر من ضایع هست اگه بگی کیه یا کیستی؟:27:نقل قول:
من خوشم نمیا از کلمه الو (یه جورایی هالو یادم میفته)نقل قول:
من همیشه توی تلفن میگم بله یا الو. به نظر من ضایع هست اگه بگی کیه یا کیستی؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیگه کیستی که نمیگم
فوقش میگم بفرمائید!
يه بار داشتيم توي حياط مدرسه واليبال بازي مي كرديم يكي از بچه ها اومد ساعد بزنه(مي تونيد تصور كنيد كه كمي پاهاشون رو باز مي كنن و به پايين خم ميشن) كه يهو شلوارش از پشت پاره شد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا اون بدبخت چجوري رفت خونه بماند.
ديروز حالم خوش نبود ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اهل بيت ميگفتن برم دكتر اما خداييش حسش رو نداشتم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه هي اينور اونور كرديم بلاخره پا شدم برم دكي ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رسيدم مطب و رفت پپيش دكتر و كلي معاينم كرد ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخرش ديدم هي داره يه چيزايي خرچنگ قورباغه مينويسه ... مثلا دارو تجويز ميكرد ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفتم داروخونه چشتون روز بد نبينه نگو همش امفووووووله ! ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از اونجام كه ما ارادت خاصي به امفووووول داريم رفتيم اوليش رو افتتاح كنيم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتي اينجا بود:
كلي گشتم تا يه سوزن خونه (محلي براي زدن امفوووووول) پيدا كردم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همينجوري عين خ-ر سرمو انداختم پايين رفتم تو ... چشتون روز بد نبيده ! ... نگو مال خانوما بيده ! ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه وقتي بخودم اومدم كه صحنه هاي بسيار فجيعي را مشاهده نمودم ! ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يهويي با صداي جيغ چندين نفر از خواهران پس گردني خورده و به بيرون شووووت شدم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين شد كه از آن پس ياد گرفتم هنگام ورود به اتاق يا سالني اول تابلو دم در را نگاهي بياندازم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پس سعی کن دست تو دماغت نکنی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
:27:
دقیقا از همین کلمه گرفته شده(تو کتاب زبان انگلیسی 3 هم داریم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )نقل قول: