هر چند بسته مرگ کمر بر هلاک من
ای شعر من ، بگو که جدایی چه می کند
کاری بکن که در دل سنگش اثر کنی
ای چنگ غم ، که از تو به جز ناله بر نخاست
راهی بزن که ناله از این بیشتر کنی
ای آسمان ، به سوز دل من گواه باش
Printable View
هر چند بسته مرگ کمر بر هلاک من
ای شعر من ، بگو که جدایی چه می کند
کاری بکن که در دل سنگش اثر کنی
ای چنگ غم ، که از تو به جز ناله بر نخاست
راهی بزن که ناله از این بیشتر کنی
ای آسمان ، به سوز دل من گواه باش
شب ، نرمی خیس، اندکی تودار
آخر صفت تو را گرفت
تا مریم معصوم شود،
کیف آور بود، داغ، کم شیرینی
عین مزه داغ ( که در شغل فروشندگی کافه
مهمان ها تخصص تو می دانستند)
عین شب تو، شبی که پیشانیت
همواره خنک بود
و بوسه تو معطر از قهوه
هر لحظه ميخوانمت به هزار نجوا
كجايي ؟ در پشت كدام ابر بي شرم پنهان شدي ؟
نور ميخواهم نور ؛ ميفهمي ماه من ؟
=====
خدمت از ماست ؛ از دوغ ، شير و كره و ديگر لبنيات است كه استخوان را قوام ميبخشد ;)نقل قول:
من همه وقته از عصر به بعد در خدمتتون هستم
(( يكي بياد اون Smile " چقدر جلف " رو بزنه ))
يعني اميدي به زندگاني نبندم ؟؟ مهلت ندارم ؟؟نقل قول:
جبران می کنم اون روز را هم
نه در خورشید نور زندگانی
نه در مهتاب شور شادمانی
فلق ها خنده بر لب فسرده
سفق ها عقده در هم فشرده
کلاغان می خروشند از سر کاج
که شد گلزار ها تاراج تاراج
درختان در پناه هم خزیده
ز روی بامها گردن کشیده
خورد گل سیلی از باد غضبنک
به هر سیلی گلی افتاده بر خک
کفش های معرفت در پای تو
ای شبیه من، بیا
نیمه شب در خواب من
بی صدای بی صدا
این صدای پای تو
آبشار زندگیست
بر درخت خواب من
نیمه شب ها می دمی
ای مه شب تاب من
نقل قول:
يعني اميدي به زندگاني نبندم ؟؟ مهلت ندارم ؟؟
با این دید نگا کنید که چه قدر مشاعره در ساعات اخر شب یا اول صبح با من می تونه بهتر و لذت بخش تر از خواب باشه
هیچ چیز شعر نمی شود برادر:rolleye:
نون و پنیر و خربزه .............بزار دنبال اون بزه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این بیت رو از خودم در وکردم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هي شاعري را ريشخند كننقل قول:
نون و پنیر و خربزه .............بزار دنبال اون بزه
آخر به دست شاعري خواهي مرد
كلام دل را به تمسخر كش
آخر به چند حرفي دلت خواهد مرد :devil:
========
شكي نيست ، صد البتهنقل قول:
با این دید نگا کنید که چه قدر مشاعره در ساعات اخر شب یا اول صبح با من می تونه بهتر و لذت بخش تر از خواب باشه
بله درستهنقل قول:
هیچ چیز شعر نمی شود برادر
دلم خون شد از این افسرده پاییز
از این افسرده پاییز غم انگیز
غروبی سخت محنت بار دارد
همه درد است و با دل کار دارد
شرنگ افزای رنج زندگانی ست
غم او چون غم من جاودانی ست
تبر بر جان من ميتازد انگار
از آن روزي كه آسوده گذشتي
نماندي و نديدي حال زارم
به جز يادت همه احساس تو رفته است انگار
=======
من مثلا الان از ميدان كارزار برگشتم (( شبه 4 شنبه سوري كه براي مقاصد سياسي رفته بودم )) حالا ببين چه طبعم لطيفه
روسری زردت که از کوچه عبور میکند
عاشق می شوم
و تا کفش های رفتنت جفت می شوند
غریب میمانم
و تنها وقتی گریه ای گمان نمی برم در تو
من سبز میمانم
که نیلوفرانه دوستت می دارم
نه مانندهی مردمانی که دوست داشتن را
به عادتی که ارث بردهاند
با طعم غریزه نشخوار می کنند
من درست مثل خودم
هنوز و همیشه دوستت می دارم