کسی با سکوتش
مرا تا بیابان بی انتها جنون برد
کسی با نگاهش
مرا تا درندشت دریای خون برد
مرا بازگردان
مرا ای به پایان رساننده آغاز گردان
خیلی باحال بود
نیومده که استاد شدید دوست خوبم
بابا ای ول;)
خوب بخوابی
Printable View
کسی با سکوتش
مرا تا بیابان بی انتها جنون برد
کسی با نگاهش
مرا تا درندشت دریای خون برد
مرا بازگردان
مرا ای به پایان رساننده آغاز گردان
خیلی باحال بود
نیومده که استاد شدید دوست خوبم
بابا ای ول;)
خوب بخوابی
عزيز جان خيلي هم تازه كار نيستم ;)نقل قول:
خیلی باحال بود
نیومده که استاد شدید دوست خوبم
بابا ای ول
خوب بخوابی
خوب چي بشم ؟؟ خواب ؟؟ چه حرفا
========
ن : :angry: + :cray:
نميخوام بيدار بمونم نميشه
نميخوام جواب بدم باز نميشه
خدا اگه خوابم كنه با معجزه
خواب كهف قد بي خوابي من نميشه
==========
ه :sad:
MagmagF جان قصد جان ما رو كردي بگو ها
خب ما هم چشماني انتظار بستر رفتنمان را ميكشد خب
خب گناه داريم خب
خب ميفتيم از بيخابي ميميريم ، حونمون گردن شماست
خب گفتيم ها
هی گفت از هر در سخن ؛ از آب و آیینه
از مهـره مار و طلسم و هر چه می فهمید
بـا اینهـمـه او کــولی خــوبی نخــواهـد شـد
هـرچـند از باران چشـمـم نـم نـمی فهمـید
مــی خـــوانــد از آیـیـــنه راز مــاه را امـا
یک عمـــر من آواره اش بودم، نمی فهمید
تازه کار ف کهنه کار ، هر چی هستی خیلی خوش حالم که هستی
منم خوابم می یاد خوب
قول که این آخری باشه :cool:
دگر كاسه صبر خواب من يكي شكسته
ز اين جانم مانده فقط دو چشم خسته
برو جون من بد بخت مفلوك
كه روز از نو شد و صالح هنوز اينجا نشسته
=========
ه نده :sad:
توضيح : صالح اسم من ي بود كه مردم از بيخوابي
همه سوجم همه سوجم همه سوج
بگرمي چون فروزان اخگرستم
رخ تو آفتاب و مو چو حربا
و يا پژمان گل نيلوفرستم
بملك عشق روح بينشانم
بشهر دل يكي صورت پرستم
رخش تا كرده در دل جلوه از مهر
بخوبي آفتاب خاورستم
دیر اومدم که رفته باشی و بتونی به خ9وابت برسی اقا صالح;)
من نمی دونم چی میشه نمی شه بگذرم از تو
شاید اون موقع ببارم تا شاید بیای به خونه
خلاصه فقط می خواستم قصمون رو گفته باشم
می دونم که آخر عشق با خدای مهربونه
دل من فکراشو کرده که صبور و باوفا شه
کاش دل تو هم صبور شه این روزا اگر بتونه
دیگه حرفی نیست عزیزم بجز اشکی که می ریزیم
کاش بپرسی راز عشق و از گلای ناز پونه
---------
سلام صبح بخیر......
همه غایب تو دفتر
مث بالای کبوتر
خونه ها بدون باغچه
بدون حافظ و طاقچه
نه برای عشق میلی
نه کسی به فکر لیلی
دیگه پشت در بسته
کسی بیدار ننشسته
نه کسی نه انتظاری
نه صدای بی قراری
واسه عاشقی که دیره
لااقل دلت نگیره
سلام . صبحت به خیر
همه به جرم مستی سر دار ملامت
می میریم ومی جوییم سر ساقی سلامت
یک روزی گله کردم من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی و قهرت مصیبت شد و بارید
پشیمونم و خستم اگه عهدی شکستم
آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم
مثل شمع نیمه جون داره میسوزه تنم
کسی باور نداره این تنه خسته منم
خیره مونده به افق چشم انتظاره من
هم زبونه شعله ها داد من هوار من
نمی ذارم اینهمه خاطرمون
پنهونی کنج یه خورجین بمونه
قسمت طالع تو سفر بشه
واسه من یه درد سنگین بمونه
نمی ذارم اونا که کم عاشقن
من و از خیال تو جدام کنن
نمی ذارم تو بری که آدما
همشون با سرزنش ، نگام کنن