به نظرم مشکل پیش اومده. درستشم نمیشه کرد.:21::5:نقل قول:
Printable View
به نظرم مشکل پیش اومده. درستشم نمیشه کرد.:21::5:نقل قول:
حالا که باب سوتی های چتی باز شد ما هم یکی تعریف کنیم...
چند سال پیش ما با یه خانمی دوست شده بودیم. بعد عکسمو بهش داده بودم. خلاصه یکی دو هفته ای از دوستی ما گذشته بود. یه روز تو کافی نت ای دی یه دختر رو از سیستم گرفته بودم و شبش داشتم باهاش چت میکردم.خلاصه بعد از معرفی و آشنایی اولیه چون من فکر میکردم خیلی باحال هستم و یک دونه جی اف برام کمه تصمیم گرفتم بهش پیشنهاد بدم. خلاصه پیشنهاد و دادیم و اونم گفت اول باید عکستو ببینم. منم عکسمو سند کردم یهو دیدم چند ثانیه سکوت کرد. بعد گفت من تورو یه جایی دیدم. یه کم فکر کرد و گفت آها تو کامپیوتر دوستم بود عکست. تو فلانی نیستی ؟ ای دروغگوی .... بعدشو هم که میتونید حدس بزنید همون یکی هم از دستمون پرید :دی
میبینی حاجی امثال من و تو اصلا شانس ندارم:10:نقل قول:
یک سوتی با حال دقیقا واسه ساعت 2 ظهره
سر سفره ناهار نشسته بودیم من در نمکدونا شل کردم تا اگه یکی خواست نمک بریزه رو غذاش همه نمکا خالی بشن:21:از روی بدشانسی هیچکه این کارو نکرد:41:خودم حواسم نبود نمکدونا برداشتم ریختم رو غذا خودم:13:
اقا من می خوام اینا رو کپی پیست کنم تو ورد در هم بر هم می نویسه. چرا؟
راهنایی کنین می خوام از الان تا ساعت 10 همشونو به ورد تبدیل کنم.
تو هر خطی نضفش رو اینور می نویسه نصفش رو اونور
کار نداره که همه رو کپی پیست کن آخرش همه رو سلکت کن بزن right to left
منظورت از همه از کدوم پست به بعده ؟ بگو من امشب Pdf برات می فرستم !
آقا این رایت تو لفتش کجاست؟
پست نویدیا تو صفحه اول : دی
آقا فعلا حل شد.
دیروز رفتم بانک قبض تلفنمو بدم.
فیش گرفتم شمارم بود 282. تازه 230 رو خونده بودن. منم نشستم تا نوبتم بشه! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نشستم و شروع کردم به [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
دوساعت دو ساعتو نیم بعد گفتن 282 ! منم اینجوری! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] رفتم جلو! قبض و دادم و رفتم پولو دربیارم بزارم رو پیشخوان، متصدی گفت قبض که فیش نمیخواد! :13: برو اونجا بی صف بده! منم اینجوری شدم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفتم اونور! تا قبضو دادم برق رفت ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
واسه بار چندمت بود میرفتی قبض بدینقل قول:
2سال پيش تابستون بابجه ها صبح از مشهد راه افتاديم به قصد شمال ولب دريا يكسره تا جنگل گلستان گازيديدم ساعت حول و هوش 3 عصر بود رسيديم گفتيم ناهارو اينجا بزنيم بعد راه بيفتيم بچه ها هم حسابي خسته و گرسنه بودن گفتم ناهار بامن خلاصه سيب زميني و تن ماهي و از اين جور چيزا قاطي پاتي كرديم اومدم نمك شو ميزون كنم بسته نمك وبر داشتم از سرش يك كم نمك بريزم تش پاره شد كلي نمك ريخت توغدا منم حول كردم به جاي اينكه نمكارو از روغذا بردارم سريع همه رو هم زدم و بعدشم... حرفي بود كه از بچه هاشنيديم جاتون خالي.
بعداز انتخاب وكپي داخل ورد ازمنو edit/paste Special گزينه Unformatted text رو انتخاب كن و ok كن حله.نقل قول:
همه چیزمان تقلبیست. لباسمان, غذایمان, کتابمان, شغلمان, هویتمان, خوشی هامان, غمهایمان, همه و همه تقلبیست. تنها واقعیتی که اصل است, تقلبی بودنمان است.
میدونی دیگه چی تقلبیه خودمن .دی
میدونید چی واقعیه ؟ فقط توهماتی که توی مغزمون میگذره
N امین بار!نقل قول:
ولی تو این بانک نمیدادم، نزدیک خونمون یکی هست خلوته اونجا میدادم.
شما گويا دل پري داريا.نقل قول:
همه چیزمان تقلبیست. لباسمان, غذایمان, کتابمان, شغلمان, هویتمان, خوشی هامان, غمهایمان, همه و همه تقلبیست. تنها واقعیتی که اصل است, تقلبی بودنمان است.
میدونی دیگه چی تقلبیه خودمن .دی
میدونید چی واقعیه ؟ فقط توهماتی که توی مغزمون میگذره
خوب ؟!!! چه ربطی داشت الان ؟ بیشتر توضیح بده.نقل قول:
سلام به همه
آقا من امروز بد سوتی دادم...
امتحان متون داشتیم...
یه سوال داده بود که زینت زن چند نوعه و تا کجا...
یه مدل زینت برای محارم هست که طبق جزوه ای که استاد داده اینه توضیحش: صورت از گردن به بالا و گوش،دستان تا آرنج، مچ پا از جایی که خلخال میبندند تا پایین پا، یعنی نوک انگشتان پا... ( میدونم شر و وره کلا ولی جزوه بود و ما باید امتحان میدادیم دیگه)...
من این رو نوشت از جایی که خلخال پا رو میبندند تا بالا :d به جای از خلخال تا پایین...نوشتم تا بالا...
(خلخال هم یه نوع زنجیر طلا هست که پهنتره، مثل النگو، فقط به مچ پا میبندن)
سوتیم ثبت شد در برگه امتحان...
یه سوتی امروز دوستم داد شاید زیاد خنده دار نباشه ولی به ای کیو دوستم غبطه میخورید:13:
تو سرویس بودیم داشتیم از دانشگاه بر میگشتیم
من به دوتا از دوستام گفتم بالاخره خطمو وصل کردم:31:
مینا گفت جدی میگی؟:18:
شمارتو بگو سیو کنم
منم چون تو سرویس بودیم و نمی خواستم بلند بگم گفتم گوشیتو بده بزنم رو گوشین:5:
بعد ساناز به مینا گفت یه میس هم واسه من بزن تا شمارش واسه منم بیفته رو گوشیم:18::18::18:
5 ثانیه همه ساکت بودن:18::18:
من یه دفعه زدم زیر خنده:39:
که مینا هم شروع کرد به خندیدن:39:
ساناز گفت چتون شد؟ مگه من چی گفتم
و تا وقتی رسیدیم خونه همچنان میخندیدیم:27:
جالب بود !نقل قول:
الان یه میس واست میندازم که شمارم بیوفته رو گوشی ساناز :31:
بسی خندیدیم :31:نقل قول:
این جالب تر بود!!! :27:نقل قول:
============
بچه ها ، من PDF این تاپیک رو 10.000 $ می خرم. کسی نبود؟
البته خرید و فروش تو انجمن ممنوعه. لطفا رعایت کنید.
سلام
دیشب پسر عمم شماره gf شا بهم داد تا ببینه اون با همه گرم میگیره یا نه خلاصه قضیه مچگیری بود.
منم که از خداخواسته شماره را گرفتم و پس از چند دقیقه صحبت دخمله گفت: فشنی .؟ منم گفتم نه بابا من خشن نیستم کجایی صدام شبیه خشناست همینجوری درباره خشنیت و خوشونت صحبت کردیم یهو دیدیم دخمله گفته اقا وحید فشن نه خشن خلاصه کلی ضایع شدیم(خدایش صداش بد میرسید) بعدشم که دیگه پسر عمه گوشیا گرفت و ..... ادامه داستان
حالا وحیدجان شما فشنی!!!!!!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
سلام
دیشب پسر عمم شماره gf شا بهم داد تا ببینه اون با همه گرم میگیره یا نه خلاصه قضیه مچگیری بود.
منم که از خداخواسته شماره را گرفتم و پس از چند دقیقه صحبت دخمله گفت: فشنی .؟ منم گفتم نه بابا من خشن نیستم کجایی صدام شبیه خشناست همینجوری درباره خشنیت و خوشونت صحبت کردیم یهو دیدیم دخمله گفته اقا وحید فشن نه خشن خلاصه کلی ضایع شدیم(خدایش صداش بد میرسید) بعدشم که دیگه پسر عمه گوشیا گرفت و ..... ادامه داستان
بستگی داره بیشتر اوقات بابا کرمی عمل میکنیم :29:نقل قول:
راستی اون نظرسنجی واسه چیه
شب روز مادر بود ( جون من دیگه این جمله رو سوتی تلقی نکنید )
منم در به در دنبال یه چیزی می گشتم که به عنوان کادو تهیه کنم.
با اعصاب خراب داشتم از وسط یه خیابون شلوغ ، با هزار بدبختی رد می شدم . به بلوار وسط خیابون که رسیدم ، تا اومدم پامو بزارم تو خیابون یه تاکسیه جلو پام وایستاد و پرسید : آقا اینجا خیابون "نازی اباد" داریم ؟:18:
من فقط می خواستم زود خیابون لا مصب رو رد شم و اصلاً حواسم نبود یارو چی گفت برگشتم بهش گفتم : نه ، شرمنده ! :31::31:
بعد سریع رد شدم رفتم .
تا یه ربع به خودم می خندیدم تو خیابون ! حالا مردم منو نگاه می کنن میگن وا این یارو کم داره بی خودی به چی می خنده ؟:27::27:
خب حالا این کجاش سوتی بود؟نقل قول:
نه ، شرمندهنقل قول:
خب حالا این کجاش سوتی بود؟
فکر کنم اینجاش که گفت نه شرمنده! انگار که تقصیر اینه اونجا همچین خیابونی نیست!نقل قول:
اهاننقل قول:
متوجه شدم
مرسی:46:
نه پس همزه قلیه !!! :27:نقل قول:
دیروز مهمون داشتیم و مامانم دوغ گرفته بود ریخته بود تو پارچ
بعد اون یکی که طرف مهمونا بود چون توش یخ داشت!!! و این دوغاش رفته بود تهش بابام رفت یک چیزی تو مایه های قاشق که سرش شبیه همزن بود آورد. البته من اینو قبلا هم دیده بودم اما اسمشو نمیدونم.
خلاصه بابام اینو کرد اون تو و چرخوند و تکون داد تا یکم زیر و رو بشه.
یهو بچه خواهرم که سه سال و خورده ای سن داره گفت اه اه بابا این همونه که تو آب ماهیهای من میکردی. من بدم میاد از این دوغه بخورم.
یهو هممون خندیدیم ولی چه فایده که مهمونا تا آخر به دوغ لب نزدند.
یه سوتی پدرانه!نقل قول:
مگه نشسته بودیننقل قول:
انقد از این کارا بدم میادنقل قول:
شاید دختره پسر عمه تو دوست داشتو از تنهایی یا واسخ سرکاری داشت باهات حرف میزد هیچ وقت عشق یه نفر رو خراب نکن
اصلا عشقی بینشون نبوده که..............قضیه حالگیری بوده دو سه بار دختره مچش پسر عمه ام راگرفته حالا اونم خواسته تلافی کنه مثلا وگرنه خودم هم خوشم نمیاد:46:نقل قول:
ای ولا بزن قدش اما رعایت محرم و نامحرمی رو بکن :10:نقل قول:
میثم خان چند وقتیه سوتی نمیدی چی شده؟؟؟؟؟؟؟