عزیز مشاعره است.. شما که شعر نذاشته بودی.....
Printable View
عزیز مشاعره است.. شما که شعر نذاشته بودی.....
یعنی میخوای بگی من بلد نیستم دیگه :sad:
نقل قول:
خیر اشنا نیستی.. برو پست مگ مگ را دوباره بخون..... و شعر بذار لطفا
ای همه ارامشم از تو پریشانت نبینم
چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم
ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی
در میان کوچه ها افتان و خیزانت نبینم
(حالا دیدی بلدم)
نقل قول:
یک شاخه از محبوبه های شب،یک غنچه مریم هم برای مردنم کافیست
گاهی نگاهم در تمام روز با عابران ناشناس شهر احساس گنگ اشنائی می کند
اما غیر از همین حس ها که گفت و غیر از این رفتار معمولی و غیر از این حال و هوای ساده و عادی
حال و هوای دیگری در دل ندارم
رفتار من عادی است
آخرین حرف " ت" بوده شما باس با ت شروع می کردی
اما عیب نداره یاد می یگری
من نمی خوام بگم که صد بار واسه تو مردم
قد تموم دنیا عاشق و دلسپردم
می خوام خودت حس کنی بدون طعم حرفت
چه قدر تو قحطی نور ، لحظه ها رو شمردم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
یه زمونی یه صدا وجودمو تکون می داد
باورش سخته ولی اون صدا رو دوس ندارم
التماس سرخ سیبا دیگه معنی نداره
سیبا مال عاشقاس ، من سیبا رو دوس ندارم
دیگه دستی نمی خوام که کنج دستام بشینه
همه چی سرده ، می لرزه ، گرما رو دوس ندارم
می برندش به دست بوسی مرگ
بین بود و نبود عشق؛ این است ـ
??
منم ویک غروب پاییزی
و غزل حس وحال دیرین است
درک این عصر در هجوم غزل؛
این غروب ای خدا چه غمگین است؟
تو در آن پرده ها پیدا نبودی
تو با من بودی و تنها نبودی
به دستم آب پاکی را نریزی!
چرا از این پرستو می گریزی؟
بهاران فصل پرواز پرستوست
به پرهایش گل تنهای شب بوست
پرستو هر کجا باشد غریب است
برای کوچ بعدی نا شکیب است
تا گنج غمت در دل ويرانه مقيم است
همواره مرا کنج خرابات مقام است
حافظ منشين بي مي و معشوق زماني
کايام گل و ياسمن و عيد صيام است
***
سلام
فرانک خانوم یه سوال
این اواتور جدیده کیه؟؟؟؟؟چرا این ریختی هست؟؟؟ماله قبایل کجاست!!!
(شوخی کردم چون به من ربطی نداره و به سلیقه خودتون بستگی داره ولی من اصلا خوشم نیومد نظر من نوستالژیک این بود ببخشید1!!)