-
فرستاد لشكر بشير نذير
گرفتند از ايشان گروهي اسير !
__________
شعرو كيف كرديد راستي براي شعر پست قبل يه چيز ديگه هم ميشه گفت ! پايين رو بخونيد /
__________
1- فاطي فاطي فاطي فاطي فاطي . فاطي كردم قرو غاطي ! فاطي جون فاطي يه ماچ از لبم كن فاطي در به درم كن و...
-
...عشق...
روي كرد بالا وگفت اي عندليب×××از بيان حال خودمان ده نصيب...
-
به نام خداوند جان و خرد
كزين برتر انديشه بر نگذرد
-
...عشق...
دشمنان اورا ز غيرت مي درند×××دوستان هم روزگارش مي برند...
-
بند از بند دلم بگسسته اي
تا كجا يابم تو را در بند خويش...
-
شفيع الوري خواجه ي بعث و نشر
امام الهدي صدر ديوان حشر
-
...عشق...
روي ها چون زين بيبان در كنند×××جمله سر از گريبان بر كنند...
-
دو همجنس ديرينه را همقلم
نبايد فرستاد يكجا به هم
-
...عشق...
موجه ي اين محيط طوفان زاست×××گرچه به چشم آرميده مي آيد...
-
ديرگاهي است كين ابر انبوه
از كران تا كران تار بسته
آسمان زلال از دم او
همچو ايينه زنگار بسته
عنكبوتي است كز تار ظلمت
پيش خورشيد ديوار بسته
صبح پژمرده تر از غروب است
-
تا بتواني مي مصفا مي خور
با دوست بر غم دل اعدا مي خور
منديش كه فردا رمضان است امروز
مي خور و فردا غم فردا مي خور
-
...عشق...
راز پنهان ميكنم مردم ندانند×××عاشق فاطمه بودن كار مانست...بقيه اش رو نميتونم بگم به يه علتي..از قول آقا امام عصر(عج) هستش...
-
شهر من تهران شهر تو تهران ! شبكه تهران !
-
...عشق...
نرگس شهلا تورا در قلب خود جا داده است×××كربلايت را بهاران نام خود جا داده است...
-
اين تاپيك بر عكس موضوعي كه داره كه ادبي هست يكي از جدي ترين تاپيك هاي انجمن متفرقه هست پس خواهش مي كنم از شوخي و يا موضوعي كه كار تاپيك رو با مشكل مواجه كنه پرهيز كنيد !
با سپاس
-
توانا بود هر كه دانا بود
زدانش دل پير برنا بود
-
...عشق...
دو چيز طيره ي عقل است:دم فروبستن×××به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي...
-
يا بخت من طريق محبت فرو گذاشت
يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد
من ايستاده تا كنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر بما چو نسيم سحر نكرد
گفتم مگر به گريه دلش مهربان كنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نكرد
هر كس كه ديد روي تو بوسيد چشم من
كار كه كرد ديده ي من بينظر نكرد
-
درم داد و تشرف و بنواختش
به مقدارخود منزلت ساختش !
-
...عشق...
شب و بارن و نماز است و هما واز قنوت×××باقي مثنوي ام را بسرايم به سكوت...
-
ترا ناديدن ما غم نباشد كه در خيلي به از ما كم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روي وليكن چون تو در عالم نباشد
____
سعدي
-
...عشق...
دلي دارم كه همتايي ندارد×××به جرم عاشقي تابي ندارد...برگي از دفتر عشق...
-
قفا خورده عريان و گريان نشست
جهانديده گفتش اي خود پرست ...
ت بده .
-
...عشق...
تا روز آخري كه بميرم براي تو×××اين دل دل دل كند براي تو...برگي از كتاب دل...
-
گر خواهي كه جهان در كف اقبال تو باشد خواهان كسي باش كه خواهان تو باشد
-
درون كومه اي كز سقف پيرش مي تراود گاه و بيگه قطره هائي زرد,
زني با كودكش خوابيده در آرامشي دلخواه.
دود بر چهره او گاه لبخندي,
كه گويد داستان از باغ رؤياي خوش آيندي.
نشسته شوهرش بيدار, مي گويد بخود در ساكت پر درد:
ـ «گذشت امروز؛ فردا را چه بايد كرد؟»
-----------------------------------
دوست عزيز چرا با گ شروع كردي؟!
-
دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند/ می گران بود و سرش چانه زدند
-
...عشق...
درون حبه اي صد خرمن آمد×××جهاني در دل يك ارزن آمد...اون مومن خداي بعد بنده كه سه پست قبل بايد با ((و))شروع ميكرد...
-
دهد نطفه را صورتی چون پری
که کردست آب بر صورتگری
-
...عشق..
بيت تكراري اونم از ماله بنده...اشكال نداره...يه عالمه حرف نگفته دارم×××عاشقي كرده منو مبتلايم...
-
یه زمانی اینجا تاپیکه اختصاصیه من شده بود یکی در میون پستایه من بود یادش به خیر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
------------------
من به تماشاي همه ايستاده ام
سرگشته و گمراه
من يا شما؟
پژواک خندههايم را
ميکشم در دل
گر خلق بشنوند
مي کوبند بر سر
و من هنوز آنجايم...
چه ميشود مرا...؟
-
سلام
ای که دلم هوای کو تو داره××برای دیدن رخت میباله...
-
هجوم نگاه را باز مختل كنند
ديگر فرياد نخواهم زد
در سكوت شبهاي اين سالها
تنها آوازي بود
كه درازاي زمان را
با خود به گور مي برد .
-
...عشق...
دلي دارم كه عاشق بر تو باشد×××هواي گريه هاي بي تو باشد...
-
ديگر فرياد نخواهم زد
در سكوت شبهاي اين سالها
تنها آوازي بود
كه درازاي زمان را
با خود به گور مي برد .
اگر اين بار هجوم نامه ها
سيماي لغات و صحبت را باز مخدوش كنند
ديگر نخواهم ماند
چرا كه در ماندن و
در زيستن ...
حرف و حديث بسيار است .
-----------------
آخ که وقتی دلت می گیره مثه آبه رویه آتیشه این مشاعره. کل کله دیگه :دی
-
...عشق...
تا هستم اي رفيق نداني كه كيستم×××روزي سراغ وقت من آيي كه نيستم...
-
مرو اي دوست مرو اي دوست مرو از دست من اي يار كه منم زنده به بوي تو به گل روي تو !
-
وقتی میای به دیدنم...........پیرهن آبیتو بپوش.......زلفای رنگ شبتو.....ابریشمی به روی دوش.......مثله روزای بچگی.....یه لب 1000تا خنده باش.......فرصتمون غنیمته....بیا تو لحظه زنده باش
-
شهنشه ز شادي چو گل بر شكفت
بخنديد در روي درويش رو گفت
من آن كس نيم كز غرور حشم
ز بيچارگان روي در هم كشم
-
امشب که دلم گرفته فکر کنم فقط اینجا آرومم کنه.امشب بهم ثابت کنید مشاعرهیه p30 هنوز صفایه قدیمشو داره
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-----------------------
مسافر هستم و اندک زماني هستم و ديگر چه گويم؟
در آن دنيا که تو در سايه ها غرقي
تو از بهر کدامين علتي سايه؟
همه با هم صداهاشان گره در هم:
خود را نمي دانيم اما تو
تو از آني که ما ها سايه ات باشيم
و تو چندي که ما ها چند مي باشيم