مثل حرفی در فضا
لابه لای گفتگو
در میان قلب من
صد امید و آرزو
من به پایان می رسم
مثل شوق پر زدن
در میان یک قفس
در سکوتی بی صدا
آخرین کارم نفس
من به پایان می رسم
Printable View
مثل حرفی در فضا
لابه لای گفتگو
در میان قلب من
صد امید و آرزو
من به پایان می رسم
مثل شوق پر زدن
در میان یک قفس
در سکوتی بی صدا
آخرین کارم نفس
من به پایان می رسم
مهتاب شبی بود و سرود و دف ونی
کافتادم آن مهش را اندر پی،
زین حال شبی نه پیش بگذشت ولیک
دریافتم اکنون که چه شد عمری طی
لايق بزم خرد.كس نبود غير دلي كه بجان گيردش هر ناله.ز مردان فقير
راهت بنمودم و به ره باز شدی
آنگاه به راه در تک و تاز شدی
چون سازم اگر من به سمرقندت راه
بنمودم و تو به سوی اهواز شدی
اینو یکی از پی سی وورلدیا گفته گفتم بذارم اینجا ثبت شه ..اثری از ابراهام ...
یکی بود یکی نبود ---------------- غیر خدا هیشکی نبود ..(اینو گفتم که اولش با ی شروع بشه ///)
خواهم کشت بوش را---------------خواهم دور شد از این Usa غریب
موشکی خواهم ساخت------------خواهم سوار شد بر هواپیمایی
خواهم کوبید بر برج امریکا ---------خواهم رفت به بهشت:)
در آن بهشت بلبلی, --------------خواهم قدم زد با حوری ها:blink:
انگار چرخ فلك سوارم
انگار قايقي مرا مي برد
انگار روي شيب برف ها با اسكي مي روم و
مرا ببخش
ولي آخر چگونه مي شود عشق را نوشت ؟
مي شنوي ؟
انگار صداي شيون مي آيد
گوش كن
حسین حالا هم که اومدی با این شعرت :laughing: :rolleye:
ندانم از چه سبب رنگ اشنایی نسیت
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
بیاد آر محبان باده پیما را
آنها که روز خانه ندارند بر زمین
شبها به نور عشق قدم بر سما زنند
ديدي نقاب من چه زود ، افتادو من همون شدم ؟
بازم همون دخترك بي ادعاي معمولي
راستي مي گم شعراي اون از مال من قشنگتره ؟
چي داره كه من ندارم ، يه جور اداي معمولي
فكر مي كنم كه راه به راه ،بهت مي گه دوست داره
منو شكست نكردن ، همين كاراي معمولي
خوب مي دونم من تو دلم برات مي مردم وليكن
زياد واست جالب نبود اين گفتناي معمولي
چه فايده هر چيزي كه بود تموم شد و ديگه گذشت
اينم يه نامه كمتر از نوشته هاي معمولي
یک روز باران خوب یادم هست؛آهسته گفتی دوستم داری
با واژه های ساده اما سخت،گفتم که من هم دوستت دارم
حالا هزاران سال بعد از تو یاد سکوت خویش می افتم
یک شوق دیرین می دود در من، میخواهد از من خواب انگارم
??