یه کار دیگه هم میشه کرد..ریش بزاریم تریپ حزب الهی بزنیم..بریم بچسبیم به بیت رهبری و نماز جمعه.. کم کم ارتباط پیدا کنیم با حزب الهی ها..وضعمون خوب میشهنقل قول:
Printable View
یه کار دیگه هم میشه کرد..ریش بزاریم تریپ حزب الهی بزنیم..بریم بچسبیم به بیت رهبری و نماز جمعه.. کم کم ارتباط پیدا کنیم با حزب الهی ها..وضعمون خوب میشهنقل قول:
امتحان کردم نشد. :n27:نقل قول:
این حرکت بایستی ریشه ای باشه. بصورت موضعی جواب نمیده. :n36:
ازدواج اسون بحثش پیچیده ست ... مثه همه مسائل دیگه :n02:
خب مطلب رو اگه میخونید کامل بخونید شاید با قسمتی ش مخالف و با قسمتی ش موافق باشید ...
شاید ازدواج اسان برای هر کس شخصی باشه ...
از نظر من : ازدواج پر خرج ، ریخت و پاش و اسراف هست ولی از نظر یک نفر دیگه ضروری هست
حتی تو پسرا اگه پول داشته باشن اون ها هم تمایل به ازدواج در خور دارن چون دوست دارن همه دوست ها و نزدیک ها و همکار ها دعوت بشن مبادا کسی دلخور بشه و
همچنین این یک نوع احترام محسوب میشه ...
تو ایران مخصوصا سمت ما باب شده عروسی شلوغ باشه
خارج نیست مثلا اگه یک فامیل درجه چندم رو دعوت نکنی مشکلی نباشه اینجا فرق میکنه
2. اسان گیری در انتخاب همسر ... با مباحث مثل اعتیاد و آدم زندگی نبودن مخصوصا مشترک و خیلی مسائل دیگه مثله نداشتن مهارت های زندگی و اجتماعی
مثلا پذر خانم چیکار کنه راحت دخترشو بده به طرف ؟؟؟
همین راحت گرفتن باعث میشه برای پدر زن ها مثلا طرف مقابل یعنی داماد تنبل بشه و سراغ کار و خونه و زندگی مستقل نره
3. مردم چرا از ازدواج فاصله گرفتن دیدن اطرافیان رو ناموفق شدن ... اصلا زندگی بد هیچ زندگی معمولی با کل وام و قرض و مریضی و تحصیل کشکی و بیکاری اینا هم هیچی
این همه که طلاق گرفتن چی؟؟؟ مسئله همینه برای بیشتریا ... اونا هم تابع و فرمانبردار همین ازدواج اسان بودن ... وگرنه ادمی که پول داره از روی سرخوشی هم شده میره زن میگیره
ازدواج اسان بدون پول غیر ممکنه وگرنه همون مطلبی که برادر یکی از دوستان همینجا گذاشتن و پاک شد ؛ هم میگه که یجوریا نیازمند به دست اوردن خرج مجلس هستیم
قطعا اون موقع افراد کار داشتن و نون خودشون رو در می اوردن ... اما الان فقط مسئله خوراک - رفاه و امنیت نسبی در زندگی مطرح نیست. خیلی بیشتر شده و گران تر
این همه طلاق زیاد ... خیلی از ما ادم هایی هستیم که خیلی مهارت ها و اطلاعات رو بلد نیستیم ... تقریبا کل عمر جوانیمون توی تحصیلات مدرسه ای و دانشگاهی هستیم ...
ولو ممکنه از نظر روانی حتی یا جسمی و غیره اماده نباشیم هیچ جوره ... واقعا باید بر یک مبنا و حسابی اماده ازدواج بودن مشخص بشه وگرنه میشه از همون 10 - 15 سالگی همه برن ازدواج کنن
4. شما وقتی میدونی امار طلاق بالاست و فقط مثلا 20 30 در صد امکان موفقیت وجود دارد ... یا میدونی مثلا حالا حالا ادم زندگی مشترک نیستی میری ازدواج میکنی؟
به ما یاد ندادن ماهیگیری رو ...
دنیای این روز هاخیلی فرق کرده خیلی خرج ها زیاد شده و راه فراری هم نداریم ...
گذشت قدیم با یه مغازه یا با کشاورزی میشد شکم چندین و چند بچه رو سیر کرد
دیگه بعضی ادم ها تنبل شدن
برای خیلی ها معیار خوشبختی عوض شده ... اینا رو به حرف نمیشه گفت اینا تو عمل ثابت میشه اون فشار روانی که روت میاد
الان برو ببین همین هایی که کار دارن خیلی ها شون مجبورن کلک سوار کنه کلاه بذار یکم یا محترمانه و صادقانه تر بگم ترفند فروشندگی بزنن وگرنه چرخشون نمیچرخه حتی با یک یا دو فرزند
6. حداقلش اینه که مشخص بشه چرا دستگاه ها میخوان ازدواج و بعد فرزند آوری زیاد و زیادتر و زیادتر بشه
وگرنه کی جنگ اعصاب و بیکاری و آویزون شدن و حقیر شدن ...، البته استثا داریم
.... و در نهایت طلاق خوشبختی طلقی میشه
دقیقا وقتی دلیل واضحی و قانع کننده ای مطرح نمیشه آدم فکر میکنه دستگاه فقط به دنبال افزایش جمعیت هست بدون حتی یک تدبیر یا هزینه و زحمتی
میدونم به خدا باید توکل کرد ... ولی به پای اونایی که طلاق گرفتن بشینید اونا به خدا توکل نکردن حتما که به طلاق کشیده شدن؟
خدایی اصلا کدوم حکمت میگه به ادمی که اهل کار نیست یا بیکار یا شغلش خرج خودش هم در نمیاره و پیش خانواده ش زندگی میکنه میگه برو ازدواج کن ازدواج آسون ...
مگر اینکه پشتش قرص باشه به پول خانواده و ارث و پارتی و اینجور چیز ها ... متاسفانه اینجور نسخه پیچی ها فقط برای یه سری افراد خاص هست نه عموم مردم حال حاضر ایران
سرتون درد اوردم ممنون از خوندن :n39:
دوست عزیز چرا در مورد خودتون اینطوری فکر میکنید و اینطوری صحبت میکنید؟! آدم اگه خودش به خودش اطمینان نداشته باشه که دیگه هیچ کاری رو نمی تونه پیش ببره!نقل قول:
من هم موقعی که میخواستم برای ازدواج اقدام کنم می ترسیدم و این خیلی طبیعی هست. شما با ازدواج مسئولیت یک نفر دیگه رو هم علاوه بر خودتون به عهده می گیرید و طبیعی هست که اولش ترس داشته باشید اما این نباید جلوی پیشرفت شما رو بگیره.
با خودتون مهربان باشید، خودتون رو دست کم نگیرید و به خدا توکل کنید. تمام تلاش خودتون رو بکنید تا بتونید شغل مناسبی برای خودتون ایجاد کنید و درآمد مناسبی کسب کنید. مطمئن باشید که اگر بخواهید می تونید موفق بشید.
امیدوارم که در زندگی تون همیشه موفق و امیدوار به آینده خوب باشید
دوست عزیزم، من نگفتم من هیچی نداشتم، گفتم وضعیت کاری مشخصی نداشتم. اتفاقاً چون در سن 29 سالگی ازدواج کردم بالاخره با چندین سال کار کردن یه چیزایی برای خودم داشتم و دست خالی نرفتم سراغ ازدواج. بله، کمک پدرم هم 100% باعث دلگرمی من بوده. من منظور صحبتم با پسرهایی هست که حتی با وجود حمایت خانواده و ... باز هم می ترسن پا پیش بذارن. صد البته اگر کسی آهی در بساط نداره منطقی نیست که بره مسئولیت یک زندگی متاهلی رو هم به مسائل خودش اضافه کنه!نقل قول:
من خودم چندین نفر از دوستان و آشنایان رو سراغ دارم که با وجود وضعیت مالی مناسب و حمایت خانواده باز هم می ترسن برن سراغ ازدواج چون از نظر خودشون قبول مسئولیت یک زندگی متاهلی رو کاری بسیار دشوار می دونن.
هیچ کس از یک انسان عاقل انتظار نداره به قول شما بصورت خرکی کاری رو انجام بده. من اگر میگم وضعیت بهتر و بهتر شده منظورم اینه که نسبت به سال 92 که ازدواج کردم وضعیت درآمدی و شغلی بهتر شده و طبیعتاً وضعیت زندگی هم بهتر شده.
به هر حال هر کسی یه اعتماد به نفسی داره در مورد ازدواج..یکی مثل من ضعیفه یکی مثل شما قویهنقل قول:
به یاد کلیسای قرون وسطی و گیوتین!نقل قول:
یه چیزی هم که هست ما مردها نیاز جنسیمون بیشتر از زن هاست..واسه همینه که این تاپیک ازدواج هم پر از مردهاست..
من تا پریروز یه خانوم رو تو خیابون میدیدم..شهوتی میشدم ( اگر لباس شلوار خیلی تنگ پوشیده باشه که فرم باسنش و فرم سینش پیدا باشه) ...از پریشب یه قرصی پیدا کردم روی مغز تاثیر میزاره و دارم میخورم...از دیروز هر چی خانوم تو خیابون میبینم انگار مرد میبینم...هیچ مهم نیست برام اصلا فرقی نمیکنه...
خیلی خوبه...مغزم رو عقیم کردن..راحت شدم
برای گرفتن این قرص میتونید با روانپزشک صحبت کنید براتون مینویسه.
سلام دوستان
میدونم خیلیاتون مثل من قبلی، اعتماد به نفستون پایینه یا اینکه هدفتون توی زندگی براتون روشن نیست. حتی اگرم اعتماد به نفس بالایی داشته باشین و هدفتون روشن باشه، به هر دلیلی (اقتصادی، تحصیلی، غیره)، ترس دارین از ناتوانی در دستیابی به اهدافتون و این ترس باعث ناتوانی اجتماعیتون میشه در زمینه ها مختلف که باعث میشه زندگیتون به سوی یکنواختی و نابودی پیش بره...
من به شخصه برای درمان خودم، باتشکر از آشنایی با یه انسان خوب، ورزش جدی رو پیش گرفتم و با اینکه سخت بود، ولی کم کم بدنم سالم تر شد و این سلامت جسمانی و انرژی ای که ورزش به شما میده، باعث سلامت فکری میشه. دیگه من برخلاف گذشته افسرده نیستم، دیگه با خودم دعوا ندارم، دیگه هر روز خسته و کوفته نیستم، دیگه کنترل افکار و رفتارم رو دارم.
حالا من کوهنوردی جدی هم میکنم ولی این ورزش خطرات خودش رو داره و یه هزینه های مالی هم داره وسایلش به هر حال و اگر علاقمند هستید، حتماً در یک باشگاه کوهنوردی ثبت نام کنید، آموزش های لازم رو ببینید، و بعد به هیچ عنوان بدون گروه و تنها به کوه نرید. دیدن جهان از بالای کوه و قرار گرفتن در سکوت کوهستان و طبیعت بکر و دیدن شب های پرستاره خودش درمان تمام روانه!
چیزی که به من بسیار بیشتر کمک کرد و زندگی جدیدم و انسان قوی تری که هستم رو مدیونشم، آشنایی با یک ورزش دفاع شخصی رزمی هست که چیز خاصیه. این ورزش به شما یاد میده انسان بهتری باشید، بهتون یاد میده درست تنفس کنید، بهتون یاد میده تمام عضلاتتون و بدن و فکرتون رو بخش بخشش رو درست بشناسید و اینکه شما کنترلشون کنید نه اونها شما رو. جدای از این، جمع افرادی که شما در این ورزش میبینید، مثل یک خانواده بسیار صمیمی هستن؛ یک جامعه که شمابهش احساس تعلق میکنید و شما توی اون کلاس وقتی اون لباس رو میپوشید همه برابر و دوستید. در یک کلام هوای همدیگه رو بسیار دارن و یک جمع رقابتی بر اساس اهداف مالی و پر از دعوا و حسادت و غیره نیست!
به نظرم به خیلیا میتونه کمک کنه. برید از همین الان شروع کنید تغییر رو:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روی "باشگاه ها" بالای سایت بزنید و نزدیک ترین باشگاه آقایون/بانوان/کودکان نزدیک خودتونو پیدا کنید. تستی هم که شده برید هزینه ای نداره؛ امیدوارم کمکتون کنه ^_^
به جوانان بی لیاقتی مثل من زن نمیدن..ما تا 30 سالگی مفت خوردیم خوابیدیم..نه کاری نه درسی نه سربازی...ما اگر زن بگیریم نهایتش 1 ماه زندگی کنیم طلاق میدیم...
ماها مفت خوریم...من خیلی بی مسئولیتم نهایتش 1 ماه زنم رو طلق میدم ...نهایت بی مسئولیتیم...یه خورده لاشی هم هستم لاشخورم
یه حقیقتی که هست اینه که پسرها الان خونه باباشون دارن راحت زندگی میکنن با بهترین فیلم پورنو خود ارضایی میکنن..بهترین غذا رو با دستپخت ما درشون میخورن..داریم راحت زندگی میکنیم...مگه روانی هستیم زن بگیریم ...الان همه پسرها مثل پادشاه دارن خونه باباشون میخورن و میخوابن ...معلومه کسی زن نمیگیره
دختر ها هم همینطور الان همه دخترها دارن مثل ملکه خونه باباشون زندگی میکنن..بهترین غذا بهترین تفریح بهترین گردش معلومه هیچ دختری شوهر نمیکنه
دلیل ازدواج نکردن اینه که همه پسر ها و دخترها مثل پادشاه و ملکه دارن خونه باباشون زندگی میکنن
سلام دوست عزیز ... من این روزا بیرون بدم با بچه های فامیل دیر وقت بود تو محل نزدیک پارک بودیم دیدم دختری لج کرد پسر هم پیشش بود فکر کردم چیشدهنقل قول:
یکم نگاه کردم دیدم هم کلاسی سابق م هست با خانومش بودن که فکر کنم دوستم منو دید اما من دیگه روم نشد بهش سلام کنم که خجالت نکشه ...
خیلی دلم سوخت اما دیگه چیکار میشه کرد؟ دیگه پیش میاد دعوا اما اگه زیاد بشه بد میشه
ولی چه بهتره ادم صبور باشه نسبت به هر شرایط که پیش بیاد این و به خودم میگم
صبور بودن از جمله لازم های زندگی از جمله زندگی مشترک هست ... من سعی میکنم صبور باشم اما سخته مخصوصا جایی که احساس میشه حق با توئه هر چقدر سعی میکنم نمیشه ولی با ورزش مداوم و برنامه ریزی شده - طبق فرمایشات و تجربیات پست قبلی - احتمال قوی بشه به صبر و کنترل کردن دست پیدا کرد ... بعد هم همه که قرار نیست کار خوب داشته باشن درس بخونن حتما ... سربازی هم انشالا میری یا اگر هم نری یه روز شاید پول بیاد دستت بخریش ...
برا خیلی ها پولدار بودن مطرح نیست و اونا راستگویی رو به پول در آوردن بیشتر ترجیه میدن یا مثلا حاضرن دلشون خوش باشه و پیش دوست و آشنا باشن بیشتر تا وقتشون رو برای درس و کار بذارن ... البته کارشون هم میکنن اما نگه خیلی که به موفقیت خاصی برسن حالا هر کس یه نظری داره و مطابق اون زندگی میکنه ...
خیلی مثلا این ور کشاورزن یا کارگرن واقعا کارشون سخته و درآمد آنچنانی هم نداره نسبت به زحمت و سختی زیاد میکشن اما واقعا صبر دارن ...
الان دیگه به قول بزرگا جوان ها کم حوصله و اینا شدن این چیزا رو به خودتون نگید دوره و زمونه سخت شده ...
خیلی حتی وضعیت شون خوب بودن چه مالی چه ظاهر زندگی و شخصیت شون حتی... اما یکی با دوست داشتن فقط و صبر و کمی اعتماد بنفس پای هم میمونن ...
در کل قبول دارم مسئله کار خیلی مهمه در وقوع ازدواج اما دلایل دیگه به جز این نیز در طلاق دخیلن ...
الان هم ازدواج کم شده و طلاق زیاد شده یک دلیلش این هست که ازدواج مد نیست و حتی مورد تمسخر ادم واقع میشه اگه در سنین کم باشه و کلی حرف و حدیث پیش میاد ... خیانت و اعتیاد و مالی و اخلاقی و سلیقه و توافق و هزار دلیلی دیگه
ولی خوب کسی که پول داره و همه چی تموم اگه اخلاقش هم خوب باشه و برنامه خاصی هم برای زندگیش نداره | شرایط حاکم کشور میگه باید ازدواج کنه
:n18:
ازدواج نكنيم، زندگي كنيم...
حالا كه اكثرا بچه ها مثل پادشاه و ملكه خونه بابا زندگي ميكنن... پس چه بهتر! بهتره كه همين پادشاهان و ملكه ها
به جاي صرف كردن وقتشون رو يه جنبنده ديگه، روي ذهن خودشون وقت صرف كن و به كسب دانش و مهارت بپردازن كه شايد
يكم فرهنگ اين مملكتمون بهتر بشه. وگرنه تحميل همان فرهنگ عشايري خودمون به نسل بعد كه فايده اي نداره
تبریک فراوان بشمانقل قول:
شما یک نمونه عینی و مشتی نمونه خروار هستین
امیدوارم در زندگی موفقیت های بیشتر رو کسب کنید
واقعا کسی مثل شماست که میفهمه سختی ازدواج وقتی یکی که دوستت داره کنارت هست و هر روز با دیدن اون روزت شروع میشه و بچه ها که کل زندگیت رو تعریف میکنن یعنی چه
این امار که نصف ازدواج ها منجر به طلاق میشن رو از کجا اوردین؟لطفا منبع بدیننقل قول:
با دیدن چند نفر از دوستان و نزدیکان نمیشه امار تولید کرد
چه بسا اونها از نظر مهارت های لازم زندگی ضعیف بوده باشن یا از نظر موقعیت اسیب پذیر باشن
شما انگار خیلی تحت فشاری!نقل قول:
اما سوال من اینجاست:چقدر برای رسیدن به این هدفتون تلاش کردین؟
چی بگم والا،بک سری از بچه داشتن متنفرن،اما یک سری کل معنی زندگیشون میشه بچه هاشوننقل قول:
این رو توی افراد با درامد متوسط زیاد میشه دید
یه کارمند یا کاسب با درامد نه چندان بالا که کل زندگیشو برای فرزندش میده
من بدلیل کارم با اطفال بخصوص تا 6 سالگی خیلی ارتباط دارم و وقتی اینهمه پدر و مادر رو میبینم که 1-2 تا بچه دارن،به دفترچه هاشون که نگاه میکنم بیشتر کارگر ساختمانی و راننده هستن یا کارمند،بنظرم این اقشار در فرزند اوری سهم بیشتری دارن(صرفا بر اساس مشاهدات میگم نه امار)
هدفتون از ازدواج همینه؟ساختن پله از دیگران؟نقل قول:
در مورد 4: امارتون از کجاست؟یعنی امار طلاق در کشور 70-80 درصد هست؟کمی مستند سخن بگیمنقل قول:
خوبه کم کم دارین ریشه یابی میکنین!دارین به مشکلات خوب اشاره میکنیننقل قول:
برفرض ازدواج بد!باز هم شما میخواین تا 40 سالگی تو خونه والدین باشین؟
بنظر من کسی که اهل ازدواج نیست حداقل بره زندگی مستقل مجردی راه بیاندازه بهتر هست
اخر چی شد؟نقل قول:
اگه همه ملکه و پادشاه باباشونن پش این بهانه پول نداشتن برا ازدواج که 4 صفحه درموردش مطلب نوشتیم کجاست؟
مشکلات اقتصادی رو در ازدواج نکردن جوان ها انکار نمیکنم اما نداشتن مهارت زندگی شاید دلیل پراهمتی باشه
Sent from my HTC 10 using Tapatalk
Marriage and divorce are both common experiences. In Western cultures, more than 90 percent of people marry by age 50. Healthy marriages are good for couples’ mental and physical health. They are also good for children; growing up in a happy home protects children from mental, physical, educational and social problems. However, about 40 to 50 percent of married couples in the United States divorce. The divorce rate for subsequent marriages is even higher.نقل قول:
http://www.apa.org/topics/divorce/
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اخه امریکا؟؟؟؟؟؟؟نقل قول:
سبک زندگی اونها کاملا فرق داره و در چند پست قبل عزیزان علاقه بسیاری برای زندگی در کشور های غربی داشتند!
در ایران امار طلاق بمراتب بسیار کمتر هست
حدود22%
" طور متوسط از هر 4.4 ازدواج یک مورد به طلاق میانجامد"
منبع ثبت احوال ایران
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Sent from my HTC 10 using Tapatalk
فرض کنید میرین بانجی جامپینگ... منتها از هر 4.4 طناب یکیشون میترکه. . .نقل قول:
فرقش با ازدواج اینه که وقتی طناب پاره میشه میمیری تموم میشه... وقتی ازدواجت شکست میخوره یه عمر دچار ptsd میشی :n08:
این آمار رسمی ایران در مورد ازدواج های دوم و سوم هم آماری داده؟
جامعه مثل یه درخته ، محصول درخت ممکنه ازدواج باشه، یعنی جامعه جوان هایی ایجاد بکنه که ازدواج میکنن
اما الان جامعه یا همون درخت، آبش و ریشه و نور و کودش یه دنیا فرق میکنه با اون دوران عهد بوق که مفاهیمی چون ازدواج رو خلق کرده و بدون هیچ تغییر خاصی در بافت جامعه از ابتدای وجود مدنیت تا به امروز دوام آورده.
واسه همینم این همه طلاق هست. از هر 4.4 ازدواج یکیش طلاقه... زمانی که ازدواج به وجود اومده بود و 5000 سال هم دوام آورد... از هر میلیون ازدواج شاید یکیشون فقط به
طلاق می تونست منجر بشه.
متوسل شدن به ازدواج مثل متسول شدن به قرار دادی هست که تاریخش گذشته، بتی که دیگه شکسته شده، یه توهمه، یه تصویر ذهنی هست خوشبختی در ازدواج.
الان یه ابراهیم بت شکن لازم داریم بیاد این بت بزرگ به نام «ازدواج» رو بشکنه. البته خودش کم کم داره از بین میره، امید هست که 100 سال بعد اگه بشر زنده بمونه
فقط تو کتابای تاریخ به عنوان یک جهل بزرگ از ازدواج یاد کنن مثل برده داری یا مثل تصور اینکه زمین مرکز کائنات هست. روابط زن و مرد رو نمیشه به قرار داد کشید.
قرار داد ازدواج ریشه در بین النهرین داره و فقط برای اهداف تجاری و ارباب رعیتی بوده... الان که ماشالّا دیگه اون روزگارا گذشته، نه قرار داده برده داری داریم، نه قرار داد کنیز داری و غیر، این همه بت ها شکستن، آخریش هم باید بشکنه.
راستی، کسی رو می شناسین که زندگی مجردیش عالی باشه ولی بازم به ازدواج فکر کنه؟ اگه آره خیلی مبارکش باد .......
اما من که شخصا تا بحال توی جوامع دانشگاه و آموزشگاها و ... افراد زیادی دیدم اکثرا میشه راحت حدس زد که از زندگی گندیده شخصی شون فرار کردن به ازدواج...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ازدواج در کشور تقریبا به ازای هر 1000 نفر حدود 9.2 نفر است و نرخ طلاق حدود 2 نفر. این به معنی این نیست که 22 درصد ازدواج ها به طلاق می انجامند. تقسیم کردن این دو عدد بر هم کاملا بی معنی است چون این دو عدد از مقایسه جامعه های آماری متفاوت بدست میان. سخنگوی سازمان ثبت احوال همچین حرف هایی می زنه خودش نشون میده چقدر کشور در فقر علمی به سر می بره.نقل قول:
با توجه به تبعات اجتماعی و اقتصادی که طلاق در ایران داره (که بسیار بسیار بسیار سنگین تر از جایی مثل آمریکاست)، همین آمار فعلی رو نمیشه نادیده گرفت. همونطور که در پست های قبلی مشخص بود، ساده ازدواج کردن و ساده انتخاب کردن که شما بهش معتقد هستید ریسک این تبعات منفی رو بیشتر می کنه.
برای پسر حتی یک درصد احتمال طلاق هم ریسک بالاییه
چون با این رسمهای مسخره مهریه و مراسم آنچنانی و سرویس طلا و غیره (البته فقط از سمت پسر نمیگم ، جهاز هم جزو همون رسمهای مسخره ست)
پسری که طلاق میده باید کلاً از منفی یا صفر شروع کنه. در حالی که خانم مهریه رو میگیره ، جهازشو برمیداره یه زندگی راحت بی منت شروع میکنه...
اینجوری که شما فکر می کنید نیست ازدواج عقد دو طرفه هست و هر دو طرف مسئولیت ها و تعهداتی دارند در طلاق هم همینطور ، بستگی داره شما شروط پیش از ازدواج رو چجوری ببندید و در دادگاه خانواده هم برای احیاناً طلاق وکیل شما چجوری از حقوقتون دفاع کنه. همه چیز بستگی به خودتون و طرف مقابل و کمی تعقل داره.نقل قول:
من متوجه نشدم دقیق ، میشه بیشتر توضیح بدید؟نقل قول:
سلام ...
چقدر خوبه یکم ساده گرفته بشه یا ساده تر بود این ازدواج
خیلی سخت شده، ترس از اجرا گذاشته شدن مهریه وجود داره
هر چقدر هم تفاهمات اولیه وجود داشته باشه ولی زمان خیلی چیزا رو تغییر میده و اتفاقات غیر ارادی زندگی ...
شرایط ازدواج با این روش سنتی مثل قمار میمونه. شما با این درامدای اندک با هزار بدبختی و تلاش خودت رو برای یه زندگی حداقلی آماده میکنی، به اندازه حداقل دو سال حقوقت تو یه شب خرج عروسی میشه، بعد به هر دلیل زنت طلب مهریه می کنه و میخواد بره. کدوم آدم عاقلی همچین قماری میکنه با زندگیش؟؟ مگر اینکه مهریه از حالت عندالمطالبه دربیاد و پرداخت مشروط باشه. اونوقت شاید بشه با این دخترهای امروزی زیر یه سقف خوابید.
مهریه به جز اینکه مسخره ست و مبنای عقلی ندارد، توهین آمیز هم هست
میگه مهریه مثل افسار مرده، دست زن و خانواده زنش ، خیلی زشته این حرف
یا میگه مهریه برای اطمینان خانواده دختر به پسره، انگار همه زندگی ها به دست مرد خراب میشن
حق با شماست، مهریه هیچ مبنای عقلی نداره و کاملا مسخره است. ولی مسخره تر از اون سیستمی است که در قانون و فرهنگ و سنت کشور هست مبنی بر حقوق و مسئولیت های مرد و زن در ازدواج.نقل قول:
در کشوری که زن برای انجام هر کاری نیاز به اجازه شوهر داره (از طلاق و خروج از کشور و کار و تحصیل و ... گرفته تا حتی خروج از خانه)، از نظر قانونی موظف به تمکین جنسی است، هیچ حقی روی اموال مرد نداره، درحضانت فرزندان حق بسیار جزئی داره و خیلی چیزهای دیگه، نمیشه انتظار داشت مهریه که عملا تنها چیزی است که باعث میشه روی زندگیشون اندک کنترلی داشته باشند رو نادیده بگیرند و عملا خودشون رو برده شوهرشون کنند.
وقتی تمام این مسائل مسخره حذف بشه و از نظر حقوق و مسئولیت ها به سمت مدل های کشورهای غربی پیش بریم، مهریه رو هم باید حذف کرد.
سلام دوستان
بحثها جالبه و مفید
یه سوال داشتم .
آیا اینکه پسر یا دختری عاشق فردی شده باشه و به هر دلیل به عشقش نرسیده باشه و نتونه کس دیگه ای رو برای زندگی کردن انتخاب کنه , میتونه دلیل منطقی برای ازدواج نکردن باشه؟
و آیا اگر هم ازدواج کنه ممکنه فکر و ذکر عشق قبلی به زندگیش آسیب بزنه ؟
سلام ...نقل قول:
همه چیز بستگی به خود فرد داره ولی بالاخره چی؟ نباید زندگی کنیم؟ آیا باید با یک اتفاق و حادثه نابود بشیم ؟ نخیر ... زندگی جریان داره ...
در ضمن منم معتقدم چه لزومی داره دو نفر همدیگر و به زور تحمل کنن و اگر نکنن باید نابود بشن؟ آیا چیزی مهمتر از آزادی وجود داره
در مورد ازدواج هم دخترانی رو که توقعشون بالاست نگیرین یا یکی متمکن که حاضره زیر باره توقعاتشون بره بگیرتشون یا یک تو سری خور ...
الان که ماشاالله هزار ماشاالله دخترها هم کار دارن خیلی راحت می تونن دوباره ازدواج کنن ... اگه نمیتونن با یکی بسازن ... چه لزومی داره زندگی یک انسان دیگه رو نابود کنن در حالی که هیچ جایی تو زندگیش دیگه ندارن تازه سرپرستی بچه ها هم با مرداست ...
و هم با گذشت زمان و افزایش سن این نقل و انتقالات کم خواهد شد
صد در صد زندگی ادامه داره و زندگی خیلی وسیع تر از این حرفاست که یک انسان به خاطر یک رابطه بخواد تصمیمی بگیره که آیندشو تحت تاثیر قرار بدهنقل قول:
من بیشتر منظورم این بود که چطور میشه کاری کرد که اون رابطه تموم شده هیچنقشی در زندگی جدید نداشته باشه
آخه من با دو سه تا مورد برخورد کردم که با وجود متاهل بودن گاهی از عشق قدیمیشون حرف میزنن و انگار اگر اون کیس برگرده شاید زندگی متاهلی طرف نابود بشه
مهریه تا 110 سکه عندالمطالبه هست و برای مقدار بیشتر زنی که درخواست مهر میده باید اموال شوهر رو برای دادگاه و گرفتن مهریه معرفی کندنقل قول:
اما همان 110 سکه که پرداختش قطعی هست هم اگر مرد از دادگاه درخواست اعسار بده و واقعا پولی نداشته باشه دادگاه بر اساس وضعیت مالی مثلا 10 سکه رو ازش میگیره و بقیه قسط بندی میشه
اما اگر ندارید مهریه بالا ندهید!مجبورین؟!
اگر دختر مورد ازدواج مناسبی باشد با نداری شما میسازد!اگر با مهر کم قبول نکرد زن زندگی نیست!
البته اقایون داماد یک لا قبا موقع خاستگاری جو گیر شده و به میزان سال تولد عروس مهر ایشان میکنند!
بنده خودم 14سکه مهر کردم،همسرم هم تحصیلات عالی و دکترا دارند
در مورد مهربه بالا گفتمنقل قول:
باور بفرمایید خودتون نباید قبول کنین
زنی که بخاطر پول شما لخواهد ازدواج کند و با نداری شما نسازد زن زندگی نیست!
بزارین براش یه شوهر پیدا بشه که 5000 مهرش کنه!
اما شما نکنین،شما دختری پیدا کنید که با هرچی دارین بسازه
چرا میخواین خرجی بکنین که از توانتون خارج هست؟قرار هست به هر قیمتی ازدواج کنین؟نقل قول:
ازدواج ساده و اسان گرفتن ازدواج این مشکلات رو برطرف میکنه
مهریه معقول،مراسم ساده،شروع زندگی با حداقل ها،کم کم زندگی که پایه اش بر این اساس باشه باعث موفقیت مرد و زن و پیشرفت اقتصادیشون میشه
شما مهریه رو پایین بدین به خانوم حق طلاق و سایر حقوقی که ازش محروم هست بدیننقل قول:
اختیار دست خودتون هست
Sent from my HTC 10 using Tapatalk
بحث شخص بنده نیست ، من mgtow هستم و پشیزی برای ازدواج و رابطه رمانتیک ارزش قائل نیستم
منظورم نقد تفکر خرافی و عقب مانده جامعه ست که همه چیمون به روز و آخرین مدله ، غیر از طرز فکرمون که مال هزار سال پیشه.
1.آن کارهایی که اجازه میخواهند را می شود با شروط ضمن عقد حل کردنقل قول:
2.مرد در اینجا باید برای تک به تک اعمالی که زن در خانه اش انجام می دهد از کار در خانه تا شیر دادن هزینه بدهد ضمنا alimony یا نفقه در غرب هیچ فرقی با مهریه های سنگین اینجا ندارد و مرد اگر نپردازد باید برود زندان، زنان ایرانی در بین کشورهای مسلمان بیشترین مهریه را می خواهند به اسم "چون قانون است" و مردان را برای نفقه و مهریه به زندان می اندازند
3.زن و مرد حقوق متقابل دارند و تمکین برای این است مرد خودش و جامعه را به فساد نکشاند و زن هم همینطور نه همچون غرب که بچه اگر حرامزاده هم بود باید هزینه بزرگ شدنش را مرد پرداخت کند! چون کاک الد (دیاثت) شده فضیلت دوستان...
4."هیچ حقی رو اموال مرد نداره"مگر باید داشته باشد؟!!!
5."خیلی چیزهای دیگر" و "عملا خودشون رو برده شوهرشون کنند"مثلا خواستید بار منفی را بیشتر کنید
جالب است وقتی می گوییم جایگزین شما برای ازدواج چیست این دیوث سازی سیستماتیک را راه حل می دانند بعد چند پست آنطرف تر آمار می آورند طلاق در غرب بالاست و در ایران ازدواج نکنید!!!
فکر کنم تعریف جنون زدگی همین باشد
من حداقل هزینه رو درنظر گرفتم. ضمنا دوست من این ایده آل هایی که شما میگین الان دیگه فقط قصه اس. دخترای این دور زمونه دیگه کمترین ارزشی برای سادگی و زندگی حداقلی و موندن و ساختن و ... قائل نیستن. اون مال یه دوره ای بود که گذشت و پدرو مادرهای ما با اون سیستم تونستن راحت تشکیل خانواده بدن. ضمنا شرایط مملکت رو اصلا لحاظ نکردم. کشوری که واقعا روی هواست هیچ پیش بینی برای آیندش نمیشه کرد. همه اینها با هم جمع شده تا برای نسل ما ازدواج دیگه فقط یه آپشن باشه نه هدف.نقل قول:
یکبار دیگه چنین بحثی راه انداختیدنقل قول:
موافقید با قانون جایی که میگه برای کارهایی که زن میخاد انجام بده میشه مشکل رو با شروط ضمن عقد حل کرد
مخالفید با قانون جایی که میگه برای تک تک اعمالی که زن در خانه انجام میده مرد باید هزینه بده به اسم "چون قانون است"!
من فکر میکنم بهتره دوباره بهتون یادآوری کنم شما ملاک قانون گذاری نیستید که هرجاش رو بپسندید باهاش موافقت کنید و برعکس!
به خودتون زحمت فکر کردن ندید, برای جنون زدگی تعاریف دیگه ای هم داریم
1. شروط ضمن عقد از نظر قانونی پیچیدگی های خاص خودشون رو دارند، و خیلی مواقع اصلا قابل اجرا نیستند. تصور اینکه با شروط ضمن عقد میشه تمام ناعدالتی هایی که در حق زنان رو حذف کرد تخیلی بیش نیست.نقل قول:
2. Alimony با مهریه کاملا متفاوت است. Alimony در غرب بعد از طلاق، در صورتی که زن و شوهر مدت طولانی با هم باشند توسط دادگاه تصویب می شود. نه عندالمطالبه است و نه مبلغش قبل از ازدواج مشخص میشه. مثلا اگه یک مرد و زن 10 سال با هم زندگی کرده باشند و متوسط درآمد مرد در این مدت 1000 دلار در ماه باشه و درآمد زن 500 دلار در ماه، دادگاه مرد رو موظف می کنه برای مدت خاص (معمولا نصف مدت ازدواج)، نصف اون مبلغ تفاوت (یعنی 250 دلار در ماه) رو به زن پرداخت کنه. اگه درآمد زن بیشتر باشه، زن باید این تفاوت رو پرداخت کنه.
3. چه جالب. زن باید به بردگی جنسی کشیده بشه تا مرد خودش رو به فساد نکشه :n23::n09:
4. بله باید داشته باشه. تصور کنید یک زن 20 سال در خانه بمونه برای زندگیش و بعد از طلاق هیچ حقی نسبت به اموالی که در اون مدت بدست اومده نداشته باشه. البته برای زن ستیز هایی مثل شما این چیزها طبیعت است چون زن حقی نداره در هر صورت. در سیستم غربی در هر صورت اموالی که در مدت ازدواج بدست اومده در صورت جدایی نصف میشه. حالا چه مرد بدست آورده باشه و چه زن.
5. وقتی توصیف منصفانه حقیقت بار منفی داره، شما نباید از شخص توصیف کننده شاکی بشید بلکه باید سیستمی که بهش معتقد هستید و بار منفی داره رو مورد انتقاد قرار بدید.
هیچ کس نگفت ازدواج نکنید. من هم مخالف ازدواج نیستم و قصد جایگزینیش رو هم ندارم. اینها هم تخیلات شماست.نقل قول:
خیر، اما جمله شما تعریف دقیق فحاشی است. :n16:نقل قول:
من دقیقا همین مورد و دارم و ازدواج نمیکنمنقل قول:
و بنظرم دلیل کاملا منطقی هست چون از لحاظ شرعی هم مشکل داره و اون عقد باطله:n37::n37:
طرف زن ستیز باشه شرف داره که زن پرست نباشه.نقل قول:
البته برای زن ستیز هایی مثل شما این چیزها طبیعت است
تو ایران همیشه زن سالاری بوده و فقط چندتا چیز کوچیک تو موضوع ازدواج به نفع مردها بوده که گوش فلک رو کر کردن. اگه بحث حقوق مساوی هست دخترها هم باید 2 سال از عمرشون رو مثل برده تو پادگان ها سپری کنن تا عدالت اجرا بشه.
اگه میگن زن کمتر از مرد ارث میبره قانونی کاملا به حقه چون اجرای عدالت مهم تر اجرای تساویه. مرد همیشه تو کشوری مثل ایران به پول بیشتری نیاز داره تا زن.
از هر پدری هم سوال کنید خودش تمایل داره ارث بیشتر به پسرش برسه.
زن پرستی بعضی مردها واقعا به مرز چندش آوری رسیده :n21: ر به ر میگن به زنها ظلم میشه! اما هیچ کس نمیگه چرا مردها 2 سال مثل برده باید برن خدمت.
خدمت ربطی به تاپیک فعلی نداره، ولی برای اینکه خیال شما راحت بشه: بله خدمت سربازی هم چیزی در حد برده داری است و به مردها ظلم میشه. البته راه حلش این نیست که برای ایجاد تساوی، زن ها رو هم ببریم خدمت. راه حلش اینه که هیچ کس رو نبریم، مثل بیشتر از 160 کشور دیگه دنیا که خدمت اجباری ندارند.نقل قول:
این موضوع حقوق زنان خیلی کلیشه ای و مسخره شده و طوطی وار هی تکرار میشه فکر کنم سال 3017 هم هنوز به سری باشن که این حرفها رو بزنن.
مطمئنم خیلی از مردها حاضر هستن این چندتا برتری کوچیکی که دارن رو بدن اما در عوض برتری هایی که زنها دارن رو بدست بیارن.
برتری های زنها تو ایران:
1- تو اتوبوس جلو می شینن :n02: 2- سربازی نمیرن. 3- تو کمتر از یک روز میتونن کار پیدا کنن 4- اگه ماشینشون خراب بشه 30 نفر تا مقصد ماشینشون رو هل میدن. 5- در صورتی که ازدواج کنن 300 میلیون پول به اسم مهریه کاسب میشن (فکر کن پسر باشی و ازدواج کنی و دختره مجبور باشه 300 میلیون مهریه بهت بده). با این حساب هرجوری بررسی کنی اون امتیازهای مردها چیز زیادی حساب میشه.