تو نبودی به سوگت نشستم
ای که تنها تو را می پرستم
ای که با یک نگاه صمیمی
ناگهان کار دادی به دستم
کوچ تو بازگشتی ندارد
آه بی خود به پایت نشستم
می خواستم تا عاشقانه با تو باشم
مانند دریا بی کرانه با تو باشم
با تو هم آوا باشم و با تو بخوانم
در کوچه های پر ترانه با تو باشم
می خواستم بودای تنهائی تو گردم
در خلوتی نیلوفرانه با تو باشم
تنهایی خود را به چشمان تو دادم
تا وقت رویایی شبانه با تو باشم
می خواستم تا با تو باشم با تو اما
نگذاشت دست این زمانه با تو باشم
...