نوشته شده توسط Man Hunter
سلام به همه سوتي دوستان عزيز و همكاران محترم(با اونايي كه ميبينن و نظر نميدم...كاري ندارم!)
آقا..امروز يه جلسه مهم با معللممون داشتيم.من هم داشتم آدامس ميخوردم.
با همون رفتم سر جلسه.!!!!
مغلم تو اوج توضيحات بود...منم كه حوصله ام سر رفته بود....آدامسمو باد كردم....شلپي تركوندم.
معلمم يهو زرد كرد....گفت چي بود؟
شانس آوردم منو نديد.
بازم داشت حرف ميزد...من باز اين كارو كردم...داشتم ميتركوندمش..يهو رو در رو شدم باهاش.
آدامس تركيد...نصفش تو صورت من..نصف ديگه اش تو صورت اون بود.
گفتم الان ميكشتم.
ديديم قش قش داره ميخنده.!!!!!حال كرده بود.
بابا اين هلنديها هم ديوانه هستن.حالا هي بگسن خارج خوب!!!!!!من انتظار داشتم بزن تو گوشم.
البته خنده اش معني دار بود..يعني 2 روز ديگه..سر امتحان Data Base به هم بيشتر صحبت ميكنيم. :sad: :ohno:
يا حق ;)