Printable View
اولا خواهش ميكنم ;)نقل قول:
نوشته شده توسط FX64 Dual Core
دوما من عادت به فداكاري دارم .ميدوني كه.......... ;)
البته بعضي ها بهش ميگن فرصت طلبي :devil: ....بعضي ها هم ميگن الفرار..... :whistle:
ثانيا قدمت رو چشم .........فقط بعدش يواشكي بهم بگو ببينم چه جوري بود؟ اونقدر كه ادم فكر ميكنه ترسناك هست؟يانه؟
هیچی فوری می رم تو یکی از اتاقهای اون جا و از صاحبخونه خواهش می کنم یه شلواری دامنی چیزی بده من بپوشم تا وقتی که می رم خونه :blush:نقل قول:
نوشته شده توسط My fr!end
یه دفعه این حس رو داشتم البته صبح نبود نصفه شب بود به نظرم یه دفعه از خواب بیدار شدم دیدم تو تاریکی ام اتاقمو نمی شناختم مثل کور ها بودم فکر کردم مردم داشت گریم می گرفت کم مونده بود از فکر این که مردم دوباره بمیرم ولی یه دفعه کاملا به هوش اومدم و فهمیدم نه هنوز زندم و تو اتاقم هستم ولی داشتم منفجر می شدم از ناراحتی :sad:
اولا خدا نکنه اتفاقی واسه مامانم یا عزیزانم بیفته ولی اگر هم بیفتم تو جوی کثیف چون حالم بده و اعصابم خورده دیگه کاملا قاطی می کنم هیچ کس نباید بیاد نزدیکم وگرنه یه چی بهش می گم که حالش رو می گیره خودممم می شینم به سر و کلم می زنم بعد اگه خونه نزدیک بود می رم لباسمو عوض می کنم اگه نه می رم یه مغازه ای جاییی یه لباس می خرم اگه اونم نبود از یه نفر یه چادر می گیرم می پیچم به خودم
خب اگه خیلی ازت بدم بیاد رک و راست می گم از خودت برو راحتم بزار من گاهی خیلی آدم رکی می شم :blush:
به هیچ کدوم چون نه دوست دارم کسی که دوسش دارم همش ازم دور باشه و نه این که خوشم می یاد مرد همش تو خونه باشه به پولشون کاری ندارم به شرایطشون می گم نه
باهاش صحبت می کنم که منصرف بشه از خود کشی کردن و یه جوری قانعش می کنم :rolleye:
ریاضی
آخه من با هیچ کدوم از بچه های همسایه رابطه ندارم هیچ کدوم هم خونمون نمی یان اصلا منفقط دو تادوست دارم اونا هم خیلی نمی یان ولی اگر هم روزی همچین اتفاقی بیفته
به روی مبارکم نمی یارم می گم خب سوخته دیگه گناه که نکردم نشستم رو صندلی داغ خیلی هم راضی ام حالا هر کاری که دوست دارین برین بکنین ;)
عشقم :wub: خدا نکنه اصلا حرفشم نزن :sad: من می میرم آخرین دلخوشیمه گاهی به این چیزا فکر می کنم ولی حتی فکرشم داغونم می کنه خیلی سخته وحشتناکه خدا نکنه خدا اگر می خواد آزمایشم کنه امیدوارم این راهو بی خیال بشه
آخه چی بگم راستشو بخوای هیچ کدوم ولی فکر کنم ناکازاکی رو ترجیح بدم :hmm:
زهرماره زشت :eh:
خیلی کارا از پسر بودنم استفاده می کردم و به چیزاییکه دست و پای یه دختر رو می بنده تا به راحتی به هدفش نرسه می رسیدم
جای هیچ کس دوست دارم خودم باشم ولی موفق باشمنقل قول:
نوشته شده توسط My fr!end
چی بگم خیلی سوال عجیبیه چون ندارم نمی دونم هم چه استفاده هایی می شه ازش کرد البته منظورم استفاده ی مناسب و به جا هست
همینی که هستم بودم ولی موفق تر اون جا شرایط واسه انجام کارها و رسیدن به هدف ها به نظرم راحت تر باشه
سلامنقل قول:
نوشته شده توسط emtn
هر چی دلم بخواد می خرم :biggrin: بله به فقرا هم مک می کنم :rolleye: .البته نیازمند واقعی اونم به طور ناشناس
دوست دارم یه بچه فقط داشته باشم :rolleye: پسر و دخترش فرقی نداره ولی دختر نمکش بیشتره :blush:
تا زه بابا ها هم دختراشونو یه جور دیگه دوست دارن :wub: دختر عشق باباشه بابا عاشق کاراشه :biggrin:
این همون چیزی بود که روم نشد تو سوال سوت بگم ولی حالا گفتم دیگه :blush:
نه! به هیچ کس رای ندادم اون یکی ها واسه جوونا چی کار کردن که این یکی ها بکنن :eh:
خوب بود.همیشه معدلم بالا بود !اصلا یه بارم نمره هام پایین نیومد چه برسه به تجدید :blush:
به به مبارکه :biggrin:نقل قول:
نوشته شده توسط FX64 Dual Core
خوش اومدین
پس شما انتخاب شدین؟
امید وارم به شما هم خوش بگزره من که اصلا خستگی رو حس نکردم
من از همین الان از شما استقبال گرمی می کنم! :biggrin:
آماده باشین برای سوال های داغ داغ :blush: :devil:
ضمن تشکر از کویر عزیز که اب رفته را به جوی باز اورد
اگه بن بشی چه کار میکنی؟
ببخشید آقا بهروز رمزی صحبت می کنید؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط behroooz
كي گفته مشكي رنگ عشق مشكي رنگ مرگه نه عشق اونم خيلي بي خود اينجور گفته هركي هرچي گفت شما بايد بگي راست گفتهنقل قول:
نوشته شده توسط mohammad ashena
سلام...من تازه واردم...خستمه...ميشه چن دقه بشينم رو صندلي؟ دونقطه دي!
قراره بقیه سوال کنند و کویر جون هم جواب بده قرار نیست جواباش نقد و بررسی بشه خب نظرشون اینه! :blink: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط mohamad hosein
شما و من فقط بايد سوال بپرسيم .نقل قول:
ببخشید آقا بهروز رمزی صحبت می کنید؟؟
چرا نظم را به هم ميزنيد ؟
سوال اخر از كوير
از اينكه ديگه روي صندلي نيستس چه حسي داري؟
بهروز جاننقل قول:
نوشته شده توسط behroooz
اگه ميشه من هم جوا ب بدم....خب؟
يعني اول بپرسم بعد جواب بدم
از اينكه الان روي صندلي داغ نيستيد چه احساسي داريد؟
جواب:
ساويس:آخيش..........خطر از بيخ گوشم گذشت
بيت:(ما ز ياران چشم دوستي داشتيم)............صندلي داغ تر زآن بود كه ميپنداشتيم
ببخشيد از مزه پروني
ادامه تاپيك..........
شد مثل اگهي هاي بازرگاني :sad:
هر كي نوبتش بود جواب بده نظرش در باره اين:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگه خدایی نکرده بن بشم می افتم به التماس که تروخدا منو ببخشین :puke:نقل قول:
نوشته شده توسط behroooz
قصد بدی نداشتم! جوونم دیگه نادونی کردم ببخشین! :blush:
مرسی از لطفت :)نقل قول:
نوشته شده توسط Monica
ولی خب ایشونم نظرشون اینه دیگه! :blush:
از این که یه هفته ای رو این صندلی بودم خوشحالم ولی اهمیشه سعی کردم که آدم منطقی باشمنقل قول:
نوشته شده توسط behroooz
هر آغازی یه پایانی داره دیگه :blush: خب این جا هم پایانه وقته منه! نمی تونم بگم حس بدی دارم ;)
كوير جان مونيكا راست ميگه. فقط كسي كه رو صندلي هستش حق پاسخ گويي داره و الانم شما فقط بايد جواب گو باشي.
من هر کاری می کنم باز نمی شه که ببینم چی توشه؟!!!! :sad: :sad: :sad:نقل قول:
نوشته شده توسط saeid_ronaldo
حالا چی کار کنم؟ :sad:
عشق يكتا در شما كوير ايجاد مي كند يا خير؟
آسوده باش و براحتي جواب بده ... براحتي عشق كوير.
من که حرفی ندارم چشم!نقل قول:
نوشته شده توسط saeid_ronaldo
هر چی شما بگین.تمام سعی ام رو می کنم :rolleye:
نه!اصلا قبول ندارمنقل قول:
نوشته شده توسط tavahommmmmmmm
عشق یکتا عشق واقعی کویر که نمی کنه هیچ آدم و به وجد می آره شادابی می ده
کویرو سرسبز می کنه. :)
فقط یه فرقی این وسط هست ! بعضی زمین ها هستن که با یه قطره آب هم حاصلخیز میشن ولی کویر
با یه قطره سیراب نمی شه!اینه که تنهاش می زاره! :worried:
پس تو سيراب شدي ز عشق خداوند اي كوير؟
ميبخشيدنقل قول:
نوشته شده توسط tavahommmmmmmm
اييييييييييييييييييييييي كويررررر آيا پيام مارا شنيدي كه ميگفتيم :
اين صندلي داغ را ترك كنننننننننن
سفر نهم باب دوازدهم
نميدونم چرا بعضي وقت ها دلم ميخواد پارازيت بياندازم بين بعضي حرف ها
توههههههههههههههههههههههه هههههم
باز هم......ميبخشيد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خب عشق الهی بحثش جداست!نقل قول:
نوشته شده توسط tavahommmmmmmm
من اونی که گفتم راجع به عشق زمیننی بود ولی به این معتقدم آدم هر چقدر به خدا نزدیک تر باشه هر چه بیشتر عاشق خدا باشه اصلا تنهایی رو حس نمی کنه وقتی می دونه خدا چقدر بنده اش رو دوست داره از رگ گردن هم بهش نزدیک تره هیچ وقت احساس تنهایی نمی کنه!
اگه ما انسان ها حس تنهایی می کنیم دلومون می گیره و .... به خاطر اینه که هنوز به درک واقعی نرسیدیم من خودمو می گم اونقدر لیاقت ندارم که بگم عشق االهی دارم ولی خدامم خیلی دوست دارم ! خیلی کمکم می کنه تو زندگی می دونم تنهام نمی زاره!
اصلا ما انسان ها فکر نکنم در اون حد باشیم که بگیم از عشق الهی سیرابیم یا نه!
خدا نصف سر سوزن هم به فکر ما باشه باز از سرمونم زیاده این جا سیراب معنی نداره که!
کی می تونه بگه من سیراب شدم بسمه دیگه لطف و مرحمت خدا رو نمی خوام؟ !!!!
نه! نمی شه.
سفر از آن كه بوده و از كدام فرقه كه براي تو سخن بگوبم؟
اي دوست من...
سخن بگو با من.
اي كوير ما لايق جايگاه برادرمان مسيحا كه پدرمان خداوند براي ما برگزيده است هستيم .... پس تو خرسند باش از اين بشارت...نقل قول:
نوشته شده توسط k@vir
توهم جان ميشه بپرسم چه موقع از توهم در مياي؟
عزيز بهتره سوالاي داغ بپرسي. از سوووت يادبگير
من هميشه و هرگاه در توهم خواهم بود و هميشه در آن هستم... زيرا زندگي توهمي بيش نيست...
سوت از كه آموخت كه چگونه سوت زند ؟ آيا سوت در اول يك توهم نبود؟
نه مثل اينكه ديروقته شما خوابت مياد. برو بخواب عزيز فردا صبح مفصل با هم حرف ميزنين. ولي توصيه جدي اينكه حد اقل تو اين تاپيك ادبياتتو عوض كن.نميدوني به چه زوري اون جذابيتي كه ميخواستم رو به يان تاپيك تزريق كردم ولي شما داري اين جذابيت رو ميگيري ازش. اين يه خواهش دوستانستنقل قول:
نوشته شده توسط tavahommmmmmmm
چی بگم والا!نقل قول:
نوشته شده توسط tavahommmmmmmm
راستش شما یه چیزی تو حرفاتون قایم شده که درکش کمی مشکله ولی اگه اونی که من برداشت کردم باشه
خب بله حق با شماست خرسندی هم داره :) ولی اینم بگم همه که لایق نیستن؟!!!
می گم یکم آرامش خودمونو حفظ کنیم!نقل قول:
نوشته شده توسط saeid_ronaldo
این دوستمون یه چیزی رو می خواد ثابت کنه بیاین اجازه بدیم که ایشونم نظرشونو بگن و سوالاتشونو بپرسن شاید کمکی بشه براشون!نه؟
بله انسان لیاقت داره اگر نداشت که خدا فرشته هاشو مجبور نمی کرد که سجده کنن براش!نقل قول:
نوشته شده توسط tavahommmmmmmm
ولی همه ی ما هم این ارزش رو حفظ نکردیم :sad:
درسته ما اونقدر که باید قدر دان نعمت های الهی نیستیم و شکرگزاری نمی کنیم ولی سعی که باید بکنیم!
---------------------------------------------------
اینم بگم شما فقط در حد پرسیدن سوال می تونین پیش بیایین
حداقل این تاپیک جای باز کردن این جور بحث ها نیست ! من منظور شما رو درک می کنم ولی بهتره قوانین رو رعایت کنیم. :)
سوت جون كجائي؟
ميدونم كه داري نگا ميكني
مغزت هم خوب كار ميكنه(خودت ميدوني كه من چي ميگم)
و
حالا جواب تووووووووووووووووووووهههه ههههههههم
گمونم اين سكانس رو توي فيلم ويل هانتينگ نابغه ديده بودم
يه بيت هم از فاوست:
اي اسبان چالاك كه گردونه شب را ميكشيد..........
از تراژدي فاوست (اثر گوته)
ميدونم بي ربطه ولي.........اگه خواستيد بفرستيدش به نا كجا آباد........
خاطره:
سر امتحان بينش اسلامي يكي از برو بچه ها گفت :تا ميتونيد لغت هاي قلمبه سلمبه بنويسيد بلكي نمره بگيريد.
پرسيديم لغت قلمبه سلمبه؟مث چي؟
گفت: مثلا..........اسپرماتوزوئيد
حالا حكايت ماست
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اولين دوستي كه من تو انجمن پيدا كردم سووووووت بود
خيلي هم دوستش دارم
ولي روي صندلي داغ ....نه
از انحراف به چپ مون عذر ميخواهيم
فكر كنيد آگهي بازرگاني بود
قربان همه
دیر رسیدی رفتش!!!!! :biggrin:نقل قول:
نوشته شده توسط nightmare
جدی جدی بحث تاپیک داره عوض می شه هاااااااااااااااا :angry:
برای این که بیاد رو روال خودم یه سوال می پرسم خودمم جواب می دم. :) (آخه هنوز رو صندلیم نفس های آخره دیگه)
کویر جان می شه خودتو تو یه کلمه توصیف منی؟ :blink:
بله
(( بی عرضه)) :puke:
حالا ادامه ی سوال های شما: :rolleye:
از اينكه دو تا پست پشت هم دادم ببخشيدنقل قول:
نوشته شده توسط tavahommmmmmmm
اي روح القدس..........
اين مكتوب شما مثل نامه برادرمان ....احمد.........ي
به برادر ديگرمان جرج ...........وشششششششش
ميمانست
اي با با
تاپيكو در ياب
خواهشا بحث تاپیک رو در یابید :exclamati
منتظروقتي باش كه من رو اين صندلي بشينمنقل قول:
نوشته شده توسط k@vir
اونوقت ميگم بي عرضه كيه
شرمنده م
ولي ........
من اين لغت(بي عرضه) رو اصلا قبول ندارم
اتفاقا برعكس............
از رك گوئي و صادقانه گفتنتون خوشم اومد...... يكي نيس بگه اخه تو چيكاره اي(خودمو ميگم سو تعبير نشه)
FX64 Dual Core
عزيز جان من كه در رفتم .....مرسي كوير خانم از پيشنهاد تون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .......خدا بخير كنه برات
بيت:ما مرد جنگيم ..........
مواظب روح القدس هم باش
شما به من لطف داریننقل قول:
نوشته شده توسط saviss
ولی خب آدم باید همیشه حقیقت رو بگه هر چقدر هم که تلخ باشه! :sad:
با سلام
شب شما به خير
من به هيچكدوم از دوستان تذكر نميدم , چون از طرفي اجازه ندارم وحتي اجازه هم داشتم خواهش و درخواست رو بيشتر مي پسندم.
دوست تازه وارد ضمن تبريك بهشما براي عضويت در اين خانواده بزرگ از شما خواهش ميكنم كه براي صحبت با دوستان خود از ياهو مسنجر و در صورت امكان پيغام خصوصي انجمن استفاده كنيد.
و اما بحثي در مورد همين تاپيك :
سركار خانم k@vir تا به حال براي شما پيش اومده كه موضوعي رو از ديگران پنهان كنيد ؟ مثلا خانواده ؟ احساس شما در اين مورد ؟
و به نظر شما اين تاپيك تا چند نفر ميتونه ادامه داشته باشه ؟
سلامنقل قول:
نوشته شده توسط FX64 Dual Core
شب شما هم به خیر
راستش تا چند وقت پیش نه !جون من همیشه سعی می کردم دختر پررمزو رازی نباشم همیشه همه چیز رو با خانوادم در میون می زاشتم ولی حالا یه چیزی هست که می خوام بگم ولی نمی شه!شرایطش رو ندارم
همین هم باعث عذاب وجدانم شده!آزارم می ده! :sad: