بازارها و مراکز فروش در کیش
بازارها و مراکز تجاری کیش
یکی از شاخص های عمده اقتصادی و تجاری هر منطقه ای بازارهاو مراکز تجاری سنتی و مدرن آن منطقه می باشد کثرت بازدید کنندگان از بازارها ومراکز تجاری موجود حاکی از ثبات اقتصادی، اطمینان و امنیت سرمایه گذاری در منطقه بوده و رضایتمندی سرمایه گذاران و مشتریان را فراهم می آورد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بازارها و مراکز تجاری، نیروی محرکه اقتصادی کیش هستند که با معماری مدرن وزیبادر منطقه خلیج فارس و خاور میانه منحصر به فرد بوده وبا انوع کالاها وشعبات نمایندگیهای شرکتهای بزرگ دنیا به فعالیت اشتغال دارند.
این بازارها ومراکز تجاری بی شک یکی از جاذبه های اصلی کیش می باشد که سالانه تعداد قابل توجهی از
مسافران وگردشگران را به جزیره کیش جذب می نمایند.گردشگران ومسافران باهر قصدونیتی که به کیش سفر نمایند بطور حتم ازبازارها دیدن کرده و دست خالی برنخواهند گشت
درکیش 13 بازار و مجتمع تجاری بزرگ وجود دارد که بیشتر آنها قدمت 10ساله دارد.
این بازارها زیر نظر جامعه بازاریان و بازرگانان کیش اداره می شوند.
4423680-3 جامعه بازاریان و بازرگانان کیش
بازارها و مراکز تجاری کیش
تلفن
فاکس
بازارها
44300124432120بازار سفین44225264423143بازار بهکیش44213004421301بازار خدماتی هرمز44223344422234بازار مرکز تجاری44420904442590بازار مرجان
44420944442093
بازار مروارید
44200214422192
بازار پانیذ
4422068-944
بازار پردیس 1
4420220-44420220-4
بازار پردیس 2
4430557-44323804430223
بازار پارس خلیج
44235214421521
بازار ونوس
44420944422220
بازار مریم
44241664424163
بازار زیتون
شهر تاریخی باستانی حریره -کیش
شهر تاریخی باستانی حریره -کیش
شهر باستانی حریره واقع در بخش کیش از توابع شهرستان بندر لنگه و از جاهای دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است.
در شمال جزیره کیش در کنار مجموعه ورزشی المپیک آثاری و ویرانههایی دیده میشود که یادگای از شهر باستانی ، حریرهاست . زمان رونق یا دوران زرین شهر حریره کیش از سال ۳۶۷ تا ۹۱۲ هجری قمری بودهاست . بزرگی این شهر باستانی ۱۲۰ هکتار است . محوطه باستانی حریره ، براساس نتایج کاوشهای باستان شناسی انجام شده ، از مجموعه ساحلی و خانه اعیانی ، حمام ، مسجد و قناتهای قدیمی تشکیل یافتهاست و این محوطه به شماره ۱۸۸۶ به ثبت آثار ملی ایران رسیدهاست .
تاكنون عمليات اكتشافي باستان شناسي بقاياي شهر تاريخي حريره در سه مجموعه مجزا انجام شده است:
خانه اعياني: خانه اعياني يادآور خانه هاي چندخانوار قديمي در داخل فلات ايران و در شهرهايي چون يزد، اصفهان و كاشان است و يكي از نمونه هاي کهن خانه های چند خانوار در کنار خليج فارس برشمرده مي شود. علاوه بر بزرگی خانه و همچنين فضاهاي مختلف و متنوع آن، كاشيهاي ستارهاي شكل كه در اين خانه به دست آمده است، همانند كاشيهايي كه زينت بخش بناهاي مهم ايلخاني ايران همچون تخت سليمان و سلطانيه به كار رفته است. پيدايي اين مقدار كاشي كه يقينا عنصر وارداتي به جزيره است نشان ميدهد كه اين عمارت به يكي از ثروتمندان كيش تعلق داشته است.
بخش كارگاهي و صنعتي: اين مجموعه درست در كنار دريا ساخته شده است و داراي معماري و فضاهاي ناشناختهاي مي باشد. مجموعه كانال هاي افقي و زيرزميني و چاههاي متعدد در گوشه و كنار، مجموعه بسيار جالب و نادري را تشكيل ميدهد كه هنوز عملكرد آنها روشن نيست، اما به نظر ميرسد كه ارتباط مستقيم، با فعاليت هاي صيادي (صيد ماهي، مرواريد و مرجان) داشته و براي دسترسي آسان تر به دريا احداث گرديده است. شايد هم بتوان فرض كرد كه اين راهروها و كانالها راههاي مخفي بوده است كه در مواقع هجوم و حمله اهالي شهري ميتوانستهاند به طور اضطراري از آن ها استفاده كنند.
بقایای این بنای تاریخی که به «حمام شهر قدیمی حیره» معروف است، در میان آثار مکشوفه شهر قدیم حیره که ما بین قرنهای ۴ تا ۹ هحری قمری به عنوان مرکز تجاری از رونق زیادی برخوردار بودهاست ، در ساحل جزیره کیش ، واقع شده و معرف معماری یکی از قدیمیترین حمامهای منطقهاست .
بنای حمام به مساحت حدود ۵۰۰ متر مشتمل بر قسمتهای مختلف است. سرتاسر بخش شمالی به پهنای ۵ متر به خدمات، انبار و اتاق کارگر حمام اختصاص یافتهاست. سر بینه و گرم خانه و تون حمام در جنوب بخش یاد شده قرار گرفته و توسط راهروی سر پوشیدهای از آن جدا شدهاست. دو خزینه کوچک و بزرگ در جنوب گرم خانه آخرین بخش از ساختمان حمام را تشکیل میدهد. مطالعه بقایای موجود، گویای چند دوره ساختمانی و تعمیراتی در مدت برپایی حمام است....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
غارهای خربس عجایبی به نام تنگه چاه کوه در قشم
غارهای خربس
غار خربس یکی از جاذبههای گردشگری شهرستان قشم و از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است. این غار در پانزده کیلومتری شهر قشم در سمت راست جاده قشم به روستای خربس وروستای درگهان قرار دارد . مهمترین ویژگی آن که تعجب و شگفتی هر بیننده را بر میانگیزد ، معماری صخرهای موجود در آن است . در دل ارتفاعات روستای خربس ، آثار باشکوهی از معماری صخرهای دیده میشود که به عقیده برخی از محققین ، نیایشگاه پیروان میترائیسم و باپرستشگاه آناهیتا (خدای آب) بودهاست .
عجایبی به نام تنگه چاه کوه در قشم
تنگه چاهكوه، پديدهاى شگفت از فرسايش سنگهاى رسوبى زمين، در جزيره قشم واقع شده كه كمتر معرفي شده و به همين دليل كمتر مورد بازديد گردشگران قرار گرفته است.
دره يا تنگه چاهكوه، در بخش شهاب از توابع شهرستان قشم، درهاى به عمق 100 متر، نمايشي از فرسايش سنگهاى رسوبى است. اين دره در 70 کيلومتري شهر قشم و در کنار روستاي چاهوي شرقي، در بخش غربي ساحل شمالي جزيره قشم قرار دارد و يکي از مهمترين جاذبههاي گردشکري جزيره قشم است.
اين دره شگفتانگيز، در دل يک کوه سنگي يکپارچه که به شکل ضربدر برش خورده قرار دارد. چاهكوه در ابتدا عريض و با ديوارههاي بلند در برابر ديدگان مخاطب ظاهر ميشود، ولي بهتدريج از عرض آن كاسته ميشود تا جايي كه عبور از ميان آن دشوار ميشود. اين درحالي است كه ارتفاع ديوارهها همچنان زياد است و به همين دليل داخل دره نور كمي وجود دارد.
اين دره از چهار سو چهار تنگه دارد که در جاهايي ديوارهها به هم ميرسند و فاصله دو ديواره از هم شايد به حدود نيم متر برسد. به نظر مي رسد اين دره و درههاي مشابه اطراف آن مربوط به شكستگيهاي طاقديس بزرگي باشند كه بر ايجاد گنبد نمكي نمكدان هم نقش داشته است. جنس سنگهاي چاهكوه، از سنگهاي رسوبي موسوم به سنگهاي آهکي و مربوط به رشته کوه زاگرس ميشوند كه جزو يکي از سه گروه سنگهاي موجود در طبيعت (رسوبي و آذرين و دگرگوني) قرار ميگيرد.
در ديوارههاي دره چاهكوه، فرسايش آبي و انحلال، شيارهاي عميق و طويل، انواع حفرههاي عدسي، قاشقي و كروي شكل را حفر كردهاند. وجود شيارها و خطوط فرسايش موازي و همچنين حفره و طاقچه بر بدنه عمود اين دره و نيز وجود جويهاي سنگي در کف دره، باعث شده تا تنگه چاهكوه به اعجاب تبديل شود. طرحها و اشكالي كه روي ديوارههاي اين تنگه زيبا نقش بسته هر بينندهاي را تحت تاثير قرار ميدهد. اشكالي كه خيالانگيز و روياگونهاند و مانند آثار هنري ارزشمندي شدهاند كه به دست هنرمند توانايي بهوجود آمدهاند.
باد، آب باران و بارشهاي سيل آسا و شديد، از مهمترين دلايل وجود اين حفرههاي زياد در ميان ديواره چاهكوه است. سنگهاي چاهكوه داراي آهک يا بيکربنات کلسيم است كه اسيد آب باران باعث حل شدن آنها و ايجاد شکافها و حفرههاي کوچکي در ميان آنها شده و اين حفرهها در طول چند ميليون سال بزرگتر شده و تبديل به دالانههاي جالبي شدهاند. در اين ميان، جاري شدن آب در زمان بارندگي، زيبايي اين دره را دو چندان ميکند.
دليل نامگذاري چاهکوه، وجود چاههايي است كه در ابتداي دره حفر شده است. چند چاه كمعمق و کانالهايي براي هدايت آب، كه توسط اهالي روستاي چاهو حفر شده و زيبايي اين تنگه را دو چندان ميكند. از آنجا كه با توجه به گرم و خشك بودن منطقه، آب شيرين ذخيره شده ارزش بالايي دارد، اين چاهها محل ذخيره آب باران است. اين كانالها و چاهها، قدمتي باستاني دارند و از زمانهاي دور براي تامين آب شيرين اهالي اين بخش از جزيره مورد استفاده قرار داشته است.
چاهكوه از جمله مناطق بسيار زيباي ايران است كه ميتواند گردشگران زيادي را به جزيره قشم جلب كند.
خورهه ؛ شهر خورشید در همدان
خورهه ؛ شهر خورشید خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گردشگري ـ
ز خورهه برآمد يکي پهلوان دلير و خردمند و روشن روان
چو خورشيد تابان ميان يلان بلند اختري نام او اردوان
ساختار باستاني خورهه در روستاي زيبايي به اسم خورهه واقع شده است. از اين ساختار اکنون تنها دو ستون سنگي به ارتفاع 6 متر با سنگبريهاي زيبا در بالاي آن باقي مانده است. به گفته باستانشناسان اين ساختار، خانهاي ييلاقي براي يکي از آزادان دوره اشکاني بودهاست.
در دوره ايلخانيان بر روي ويرانهها و خرابههاي اين ساختار، گورستاني براي مسلمانان ساخته شده است. با حفاريهاي انجام شده، ديگر ديوارها و كف اين بنا از دل خاك بيرون آورده شده تا خاطرات زيباي دو هزار و اندي ساله اين ساختار، که در گذشته نيايشگاه و پرستشگاه تصور ميشد، دوباره زنده شود. براي حفاري بيشتر اسكلتهاي گورستان دوره ايلخاني ( حدود 600 سال پيش ) از اين ناحيه به گورستان مجاور منتقل ميشود تا ديگر زواياي تاريك اين ساختار شگرف روشن شود.
مجموعه معماري خورهه محلات که يک بناي اشکاني است 45 درجه به سمت شمال شرق منحرف شده و از اين جهت به چغازنبيل و معابد بزرگ ديگري چون اور و درگارا شباهت دارد. بررسيهاي باستان شناسان شباهت معماري اين مجموعه را با معماري بناي اشکاني ابوقبور بغداد نزديک ميداند.
در کاوشهاي باستانشناسي تعداد زيادي سفال و خمره پيدا شده است. کشف سفالهاي کلينگي(جرينگي) که ظرافت خاصي دارند، اثبات مي کند که اين خانه يک عمارت اربابي بوده است. .همچنين اين بررسيها نشان ميدهد که اين عمارت با بناي اشکاني ابوقبور بغداد شباهت دارد. بررسيها نشان ميدهد که ساکنان اين خانه، ساختمان را به قصد بازگشت ترک کردهاند. درب بنا با عجله و به وسيله سنگ و خمره هاي شکسته مسدود شده است اما ساکنان آن هرگز به آن بازنگشتهاند. بررسيها نشان ميدهد اين بنا با انقراض سلسله اشکاني متروک شده است و در دوره ساساني، يک گروه صنعتگر بر کناره آن تاسيسات کارگاهي داير کردهاند. در دوره اسلامي بهويژه ايلخاني نيز سطح تپه گورستان شده است. در اين گورستان چند کتيبه پيدا شده است که يکي از آنها وقف نامه و ديگري گفتاري از حضرت پيامبر (ص) است.
در نزديکي اين ساختار بركهاي زيبا قرار دارد كه تصاوير کشتزارهاي آفتابگردان مجاور درون آب آن جلوهاي ديدني دارد. بركهاي كه از آب دو چشمه زير سطحي تغذيه ميشود. نمك و املاح موجود در خاك جلوههاي زيبايي در اطراف اين بركه ايجاد كرده است. ديدن گلهاي آفتابگردان اطراف و قدم زدن درون اين کشتزارها و عكاسي از آنها لذتي است فراموش نشدني.
درياچه آبشوره
در نزدکي آثار باستاني خورهه مربوط به دوران اشکاني، يک درياچه آب شور قرار دارد که مردم محلي به آن آبشوره ميگويند. در قديم در اين محل يک چشمه کوچک قرار داشت که از آن آب شور و تلخ به صورت فورانهاي کوچک بيرون ميزد. آب اين چشمه با آب قناتي که در آن نزديکي است مخلوط ميشد و اين امر باعث شد بيشتر باغهايي که از آن قنات آبياري ميشدند خشک شدند. به اين دليل در حدود چهل و چند سال پيش کشاورزان و مردم خورهه تصميم گرفتند اين چشمه را خشک کنند.
سپس چندين کاميون خاک روي اين چشمه ريخته شد و مدتي اين چشمه خشک شد. اما پس از مدتي با توان بسيار بيشتر و مقدار آب خيلي زياد دوباره فوران نمود. در اينجا بود که براي مهار کردن اين آب محل چشمه خاکبرداري شد و به صورت يک درياچه کوچک و زيبا در آمد.
اينک مقدار ورودي آب دريآچه با مقدار خروجي آن در اثر تبخير برابر است و هيچگونه آثار زيانباري براي کشاورزي و باغداري منطقه ندارد. در محيط اين درياچه تا کنون هيچ جانداري به چشم نخورده است.
هگمتانه در دوران هخامنشیان
دوران هخامنشیان
پس از انقراض مادها، هر چند هگمتانه مرکزیت نخستین را نیافت، ولی به جهت قرار گرفتن در مسیر راه شاهی، که پارسه (تخت جمشید) را به سارد متصل میکرد، به عنوان پایتخت تابستانی هخامنشیان مورد توجه خاص بود و از این رو آن را آباد کردند.در زمانی که داریوش سوم با اسکندر مواجه میشود، هگمتانه به صورت ویرانهای بودهاست. ولی داریوش سوم بنا به پیشنهاد یاران خود، دستور میدهد در میانهٔ شهر، کوشکی بزرگ که آن را ساروق مینامیدند، بسازند. در این کوشک، سیصد مخفیگاه برای گنجینهها و داراییها بر پا شد و برای آن هشت درب آهنین ساختند، که همه دو اشکوبی (دو لختی) و هر اشکوب، به بلندای دوازده گز بود.
از جمله ویژگیهای شهر باستانی هگمتانه، معماری و طرح و نقشه منظم این شهر بوده، که در بین آثار باستانی به دست آمده کمسابقهاست. آثار کشف شده حاکی از وجود یک شبکهٔ منظم و پیشرفتهٔ آبرسانی در شهر حکومتی مادها و پارتها است. در فواصل بین کانالهای آب رسانی، معابری بر عرض ۵/۳ متر وجود داشته و کف این معابر، تماماً با آجرهای مربع شکل و منظمی، مفروش بودهاست. تحقیقات نشان داده که در فواصل ۳۵ متری بین معابر، دو سری واحدهای ساختمانی قرار دارند، که هر کدام شامل یک حیاط مرکزی (هال) است، با اتاقها و انبارهایی به صورت قرینه در گرداگرد آن. به شکلی که هر واحد ساختمانی، فضایی در حدود ۵/۱۷ * ۵/۱۷ متر را در بر میگیرد. معابر مذکور با عرض ۵/۳ متر و پی بندی آجری در بخش وسیعی از تپه گسترش داشته و جهت شمال شرقی به جنوب غربی دارند.
در طی ۱۰ فصل حفاری انجام شده از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۸، که حدود ۱۴۰۰۰ متر مربع از بقایای این شهر مورد کاوش قرار گرفت، یکی از کهنترین دورههای تمدّن بشری نمایان شدهاست. همچنین یک حصار طولانی به ارتفاع ۹ متر و دو برج عظیم و کمنظیر در درون آن کشف شدهاست. از جمله کاوشهای علمی سال ۱۳۶۲ تا کنون که به سرپرستی آقای دکتر محمد رحیم صراف به انجام رسیده، منجر به شناسایی شهر بزرگی در دل تپه هگمتانه شدهاست.
همچنین ادامه کاوشها، بخشهایی از حصار عظیم شهر به قطر ۹ متر و ارتفاع ۸ متر را آشکار ساختهاست. این حصار در فواصل معین، دارای بر جهان عظیم بوده، که هگمتانه قدیم را در بر میگرفتهاست.
به طور کلی این تپه در طول یکصد سال اخیر بارها مورد حفاری باستان شناسان داخلی و خارجی قرار گرفتهاست. ضمناً در طول حفاریهای انجام شده، آثار ارزشمند و بینظیری کشف گردیده، که اغلب متعلق به دوران هخامنشیان و نیاکان آنهاست.
لوحها
لوح زرین به نام آریارمنه : این لوح از زرِ ناب و به ابعاد ۱۲ در ۸ سانتیمتر و دارای ۱۰ سطر به خط میخی است. «آریارمنه»، جدِّ داریوش اول است. بنا به اظهار نظر باستانشناسان، این لوح قدیمیترین اثر تاریخی است ودر موزهٔ برلن آلمان نگهداری میشود.
لوح زرین به نام ارشام : ابعاد این لوح ۸ در ۱۳ سانتیمتر است. لوح به خط میخی واز دوره هخامنشینان بجا ماندهاست. این لوح در اختیار مجموعهٔ شخصی مارسل ویدال امریکائی است.
لوح زرین به نام داریوش دوم : این لوح از زرناب به ابعاد ۵/۲۰ در ۵/۱۸ سانتیمتر و خطوط نوشته شده ۲۳ سطر به خط میخی است. این لوح خارج از کشور بودهاست که بهوسیلهٔ موزه ایران باستان خریداری گردید و اکنون جزو گنجینههای موزه ایران باستان است. لوح دیگری به ابعاد ۲/۱۶ در ۱۳ سانتیمتر یافت شده که دارای ۲۹ سطر به خط میخی است و در سال ۱۳۳۱ خریداری شده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
لوح زرین به نام اردشیر دوم : این لوح به نام اردشیر دوم پسر داریوش دوم هخامنشی و ابعاد آن لوح ۱۳ در ۱۳ سانتیمتر و دارای ۲۰ سطر به خط میخی است که در روی زر ناب حک گردیدهاند.
دیگر اشیاء یافتشده
خمرههایی مخصوص غذا و آب که در موزه هگمتانه نگهداری میشوندکوزهای شکسته، به جا مانده از دورهٔ خشایار شاه (پسر داریوش اول). این کوزه از نقرهاست که قطر دهانهٔ آن ۵/۷ سانتیمتر و ارتفاع آن ۱۲ سانیتمتر است. خطوطی میخی بر این کوزه نقره حکاکی شدهاست که برخی از کلمات آن باقی است و برخی دیگر روی تکههای شکسته شده بود و مفقود ماندهاست. این کوزهٔ دورهٔ هخامنشی که در خارج از کشور بودهاست خریداری گردیده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
بشقاب نقرهای با قطر دهانه ۲۰ سانتیمتر از دوره هخامنشی. این بشقاب در سال ۱۳۲۴ از طرف موزه ایران باستان خریداری و به کشور بازگردانده شد و در موزه ایران باستان تهران نگهداری میشود.
بشقاب یا جام نقره مربوط به دوره اردشیر اول. قطر دهانهٔ آن ۷/۲۶ سانتیمتر است. این بشقاب در اختیار موزهٔ مترو پولیتن نیویورک است. در لبهٔ داخلی بشقاب به خط میخی یک سطرطولانی نوشته شدهاست که ترجمهٔ آن این است: «اردشیر شاه بزرگ، شاه کشورها پسر خشایار شاه، خشایارشا پسر داریوش شاه هخامنشی [بود] که این جام سیمین را [برای] کاخ پادشاهی خود درست کرد.»
ظرف طلا که مانند کاسهای است گود که رویهٔ بیرونی آن دارای برجستگهائی است. این نقوش از لبهٔ ظرف شروع شده و در وسط برآمدگی تکرار میشود. بین برجستگیها و لبهٔ بالائیِ ظرف یک سطرخط میخی نقره شده جملهای به زبان پارسی باستان بابلی- عیلامی تکرار میشود و ترجمهٔ فارسی «داریوش شاه بزرگ» است. قطر دهانه ظرف ۴/۱۸ سانتیمتر و ارتفاع آن ۷/۱۰ سانتیمتر است. این کاسهٔ طلائی دورهٔ هخامنشی، گذشته از ارزش باستانشناسیای که دارد میتواند از نظر هنر طلاکاری و ظرافت یکی از کارهای هنری منحصر به فرد محسوب گردد. این ظرف جزو مجموعهٔ گورگیان در نیویورک است.
پایهٔ ستون سنگی مربوط به اردشیر دوم. این پایه ستون مربعی است به طول ضلع ۹۳ سانتیمتر که از سنگ یک تکه ساخته شده؛ بطوری که مربع زیرین بزرگتر و در روی آن مربع وسط شال ستون بصورت دایره روی مربع وسط قراردارد. در حاشیهٔ فوقانی مربع زیرین این ته ستون کتیبهای به خط میخی کنده شدهاست که ترجمهٔ آن چنین است: «ستون سنگی کاخ آپادانا اردشیر بزرگ...پسر داریوش شاه هخامنشی...». از قرار معلوم این ته ستون سنگی پیش از سال ۱۳۱۴ در تپهٔ هگمتانه بدست آمده و تا سال ۱۳۲۸ دراخیتار ادارهٔ فرهنگ وقت (آموزش و پرورش) بودهاست. سپس به موزهٔ ایران باستان تحویل داده شد و در حال حاضر در همان موزه نگهداری میشود.
ته ستون دیگری به نام اردشیر دوم هخامنشی. پایه ستونی از سنگ با ۷ سطر کتیبه به خط میخی مربوط به اردشیر دوم که در تپهٔ هگمتانه پیدا شد و درحال حاضر در تملک شخصی است در انگلستان. کتیبهای که بر این ته ستون نوشته شدهاست از این قرار است: «اردشیر شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این سرزمین، پسر داریوش شاه [که] داریوش پسر ارد شیر شاه [و] اردشیر پسر خشایار شاه [و] خشایارشا پدر داریوش شاه [و] داریوش پسر ویشتاسب هخامنشی [بودند]، این کاخ را به لطف اورمزد و ناهید و مهر مرا از همه بدیها حفظ فرمایند و آنچه من ساختهام از گزند و آسیب محفوظ دارند.»
غار چال نخجیر در نراق ، یک سازه متفاوت
غار چال نخجیر در نراق ، یک سازه متفاوت
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ غار چال نخجير نراق در 5 کيلومتري غرب شهر نراق در 34 درجه و 2 دقيقه طول شرقي و 50 درجه و 45 دقيقه عرض شمالي قرار گرفته و دهانه غار از سطح دريا حدود 1660 متر مي باشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين غار قدمتي هفتاد ميليون ساله دارد. عامل اصلي و اوليه بوجود آمدن اين غار، گسل معکوسي است که در منطقه عمل کرده است و پس از گذشت ميليون ها سال به گونه کنوني خود در آمده است.
به عبارت ديگر مي توان غار موردنظر را از نوع تکتونيکي به حساب آورد و چگونگي تشکيل آن را به اين گونه روشن نمود که در اثر بوجود آمدن درزه ها و شکاف و در مواردي گسل در سنگها بوده و در مرحله بعدي،آبهاي حاصل از ريزشهاي آسماني که گاز کربنيک دار شده و خاصيت اسيدي پيدا کرده در شکستگيهاي سنگها نفوذ کرده و با انحلال کربنات کلسيم موجب گسترده تر شدن شکستگيها و در پايان پس از ميليونها سال آنچه هم اکنون مي بينيم پديد آمده استوب شرقي استان مرکزي با 70 ميليون سال قدمت يکي از زيباترين غارهاي طبيعي جهان به شمار مي رود. اين غار در منطقه اي به نام چال نخجير در حدود مابين نراق و دليجان واقع شده است. کارشناسان آن را مربوط به دوبه سوم زمين شناسي مي دانند و با توجه به مناظر کم نظير اهميت ويژه اي در امر جذب جهانگردان جهان دارد.
با توجه به قرار گرفتن غار در دامنه کوه دسترسي به آن بسيار آسان بوده و بازديدکنندگان به راحتي قادر به بازديد اين محل مي باشند. تنوع سنگ هاي موجود، سنگهاي کريستال با شکلهاي مختلف مثل آبشار ، زيبايي خاصي به غار داده است به طوري که هر بيننده اي را به شگفتي وامي دارد.
غار چال نخجير نراق داراي يک حوضچه بسيار بزرگ نيز مي باشد که به نوبه خود به ارزش آن افزوده است. اين غار در سال 81 در آثار ملي ايران به ثبت رسيده است. و برنامه هاي زيادي جهت ايجاد اماکن گردشگري در کنار غار تهيه شده است.
قرار گرفتن غار در کنار ابنيه تاريخي نراق يک محيط کاملا توريستي را بوجود آورده است و با اين تنوع مي توان به رونق صنعت گردشگري در منطقه اميدوار بود.
قلعه ناصری یا قلعه ایرانشهر؛ ایرانشهر
قلعه ناصری یا قلعه ایرانشهر
بنا بر نوشته متون و مورخين معاصر، در عهد قاجاريه شخصي بنام ناصرالدوله فرمانفرما كه در سال 1285 هجري شمسي حاكم وقت ايالات كرمان و بلوچستان بود؛ پيشنهاد ساخت يك دژ نظامي عظيم را در فهرج يا پهره، به ناصرالدین شاه قاجار می دهد. فهرج یا پهره نام قدیم ایرانشهر است که در سال 1308 هجري شمسي با تصرف اين شهر توسط قواي رضاخان پهلوي به نام ايرانشهر تغيير نام مي یابد. ناصرالدین شاه با ساخت اين قلعه نظامي در فهرج موافقت مي نمايد و بدين ترتیب كار ساخت قلعه در سال 1264 هجری شمسی به دست يكي از معماران توانا و مشهور كرمان بنام "استاد حسين معمار باشي كرماني" آغاز و پس از مدت هفت سال به اتمام مي رسد. از آن پس اين قلعه بنام قلعه ناصري يا ناصريه مشهور مي گردد و مقّر حكمراني بلوچستان كه تا آن سال قلعه كهن و عظيم بمپور بود به قلعه ناصري تغيير مي يابد.
دروازه اصلی قلعه ناصری یا قلعه ایرانشهر؛ ایرانشهر
اين قلعه با ضعف دولت قاجار در اواخر عصر قاجار و اوايل عصر پهلوي به تصرف حاكم مقتدر وقت بلوچستان بنام "دوست محمد خان بازكزايي" در مي آيد و بنام قلعه دوست محمد خان معروف مي گردد. با به قدرت رسيدن رضاخان و استقرار و قدرت گرفتن حکومت مرکزی، قشون دولتي رضاخان پهلوي به فرماندهي "تيمسار امان الله جهانباني" بلوچستان و اين قلعه را متصرف شده و از آن پس اين قلعه به نام قلعه ايرانشهر شهرت مي يابد.
قلعه ناصری یا قلعه ایرانشهر؛ ایرانشهر
در عصر پهلوي دوم (محمدرضا شاه پهلوی) از اين قلعه بنام پادگان ژاندارمري وقت و زماني به عنوان مدرسه استفاده مي شده است. در اوايل انقلاب با متروك ماندن اين قلعه عظيم و زيبا، بتدريج تبديل به قلعه اي متروك و نيمه ويرانه مي شود كه متاسفانه در سال 1361 هجري شمسي حدود 98 درصد معماري هاي فضاي داخل با بولدوزر مورد تخريب و تسطيح قرار مي گرد و تنها سردر و حصار آن باقي مي ماند. اين قلعه در زمان ساخت، حداقل داراي هفت حياط بزرگ و شامل مجموعه هاي اصطبل، شاه نشين، سرباز خانه، اسلحه خانه، حمام و... بوده است.
مصالح اصل اين قلعه از خشت و گل و آجر است و حصار آن مجموعا داراي 9 برج ديدباني می باشد كه قطر ديوارهاي حصار آن در روي سطح زمين به 5/4 متر و ارتفاع آن به حدود 7 متر مي رسد. این بنا مجموعا داراي مساحتي بالغ بر 36000 متر مربع مي باشد.
قلعه ناصری یا قلعه ایرانشهر؛ ایرانشهر
با توجه به متون به جاي مانده، قلعه ایرانشهر داراي بيش از 150 اتاق شامل مال بند، حوضخانه، انبار، اصطبل، حمام، سربازخانه، حاكم نشين و... بوده است. هر چند که معماري داخلي قلعه تخريب شده، ولي مي توان به آجرنماي تزئيني سردر ورودي و برج هاي آجركاري شده دو طرف اشاره نمود كه داراي انواع طرح هاي رجچيني، دندان موشي، هندسي، لوزي، چليپايي و... است. اين نوع تزئين يادآور سبك معماري بكار رفته در برج هاي ارگ بم در استان کرمان توسط هنرمندان آن خطه است.
بلوچ آمیزه ای از نژاد و تفکرات آریایی و بومی
بلوچ آمیزه ای از نژاد و تفکرات آریایی و بومی
اکثر صاحبنظران ساکنان بومی بلوچستان فعلی را پیش از مهاجرت بلوچها به آنجا «دراویدین» می دانند و «براهویی های» امروزی را که به زبان دراویدی سخن می گویند به احتمال قوی فرزندان و بازماندگان دراویدیها می توان دانست .[1] همانطور که در بخش تاریخی این سرزمین توضیح دادیم هردوت ساکنان مکا را میکوی (Mikoi) می داند. که همین قوم نام مکاومکران امروزی را از خود به جای گذاشته است .
در متون دوره ساسانیان نام بلوچها بصورت اسم جمع (Balōčān) در بعضی از نوشته های پهلوی از جمله «شهرستانهای ایران» آمده است.[1] ولی بدرستی جایگاه این قوم را معرفی نمی کنند. از این منابع که بگذریم بهترین شرح را شاهنامه فردوسی راجع به بلوچها در اختیار ما می گذارد . در شاهنامه در دو بخش اساطیری و حماسی از بلوچها یاد شده است. در بخش اساطیری برای اولین بار از بلوچها در سپاه کیکاووس و تحت امر سیاوش نام می برد که برای جنگ علیه افراسیاب تورانی آماده می شدند :
گزین کرد از آن نامداران سوار
دلیران جنگی ده و دو هزار
هم از پهلو و پارس و کوچ و بلوچ
ز گیلان جنگی و دشت سروچ
سپرور پیاده ده و دو هزار
گزین کردشاه از در کارزار
از ایران هر آنکس که گوزاده بود
دلیر و خردمند و آزاده بود[2]
همچنین در جایی دیگر به هنگام لشکر کشی کیخسرو علیه افراسیاب چنین آمده است :
پس گستهم اشکش تیز گوش
که با زور و دل بود و با فر و هوش
یکی گرزدار از نژاد همای
به راهی که جستیش بودی بپای
سپاهش ز گردان کوچ و بلوچ
سگالیده جنگ و برآورده خوچ
که کس در جهان پشت ایشان ندید
برهنه یک انگشت ایشان ندید
سپه دارشان بود رزم آزمای
کزو بود گاه و نیکویی به جای
درفشی برآورده پیکر پلنگ
همی از درفشش ببارید جنگ
بسی آفرین کرد بر شهریار
بدان شادمان گردش روزگار
نگه کرد کیخسرو از پشت پیل
بدید آن سپه را زده بر دو میل[3]
در دوران اساطیری از مکران نیز سخن به میان آمده است و آن هنگامی است که کیخسرو از چین به ایران باز می گشت :
بیامد چو نزدیک مکران رسید
ز لشکر جهاندیده ای برگزید
بر شاه مکران فرستاد و گفت
که با شهریاران خرد باد جفت
خروش ساز راه سپاه مرا
بخوبی بیارای گاه مرا - والخ[4]
از تمام این اشعار چنین بر می آید : 1) بلوچها یکی از اقوام ایرانی مانند پارسها و دیگران هستند . 2) بلوچها با گیلان و دشت سروچ ارتباط دارند . 3) در مکران (بلوچستان فعلی) قومی دیگر می زیستند که با کیخسرو سر جنگ داشتند . شاه مکران دراین جنگ کشته شد و کشورش غارت شد . 4) در این حملات اشکش که فرمانده بلوچها بود نقش عمده داشت و همانطور که در شاهنامه آمده است کیخسرو به اشکش دستور داد که برای مدتی در مکران بماند :
به اشکش بفرمود تا با سپاه
بمکران بباشد یکی چند گاه[5]
بنابراین می توان نتیجه گرفت که بلوچها از این زمان است که با بلوچستان ارتباط می یابند ، شاید اولین آشنایی و اقامتشان در بلوچستان باشد . این اقامت به این معنی نیست که همه بلوچها در این زمان به بلوچستان کوچیدند بلکه صرفا نخستین برخورد بلوچها با این سرزمین است .
از دوران اساطیری که بگذریم در دوران روشن تاریخی یعنی حکومت ساسانیان نیز در شاهنامه از بلوچها یاد شده است اما نه در بلوچستان بلکه در نقاط شمالی ایران :
به راه اندر آگاهی آمد به شاه
کز بلوچی جهانی سیاه
ز بس کشتن و غارت و تاختن
زمین را به آب اندر انداختن
ز گیلان تباهی فزون است از این
ز نفرین پراکنده شده آفرین – والخ[6]
در نتیجه انوشیروان شاه ساسانی به کار قتل عام بلوچها پرداخت . و از این پس است که به احتمال قریب به یقین آنها به نقاط مرکزی و جنوبی تر ایران مهاجرت می کنند. با این حال بلوچها در دوران ساسانیان قومی ایرانی محسوب می شوند و در ردیف اقوامی چون گیلانیان آمده اند . فردوسی در جایی دیگر به هنگام استقبال از سفیر چین از بلوچها یاد میکند :
فرستاده را جایگه ساختند
ستودند و بسیار بنواختند
چو خوان و می آراستی میگسار
فرستاده را خواستی شهریار
ببودند یک ماه نزدیک شاه
به ایوان بزم و به نخجیرگاه
یکی بارگه ساخت روزی به دشت
ز گرد سواران هوا تیره گشت
همه مرزبانان زرین کمر
بلوچی و گیلی و برزین سپر[7]
موزه هخامنشي در تخت جمشيد
موزه هخامنشي در تخت جمشيد
ساختمان موزه تخت جمشيد قديمي ترين بناي ايران است كه بازسازي شده و به موزه اختصاص يافته است. اين بنا يكي از مجموعه كاخ هاي تخت جمشيد است كه حدود 2500 سال پيش توسط سلسله هخامنشي بنا شد. قسمت هايي از اين بنا كه فعلاً به عنوان موزه مورد استفاده است، شامل يك ايوان، دو گالري و يك تالار است. در ايوان موزه كه در سمت شمال ساختمان واقع شده و ورودي موزه در آن قرار دارد، دو جرز ( ديوار اطاق و ايوان ، پايه ي ساختمان كه از سنگ و آجر سازند) سنگي عظيم يك پارچه به ارتفاع تقريبي هشت متر و عرض 20/1 متر به وزن حدود 80 تن در جلو و طرفين قرار دارد. هر يك از اين دو جرز بزرگ ترين سنگ يك پارچه اي است كه در تخت جمشيد به كار رفته است. سقف ايوان را هشت ستون چوبي با سر ستون هاي گاو دو سرنگه مي دارد. پايه اين ستون ها اصلي و به شكل زيبا و بسيار جالب از سنگ خاكستري حجاري شده است. برخي از آثار دوره هخامنشي كه در قفسه هاي تالار هخامنشي قرار دارد شامل موارد زير است:
• مهره هاي دوره هخامنشي: در سال 1337 هشت مهره چشم ساده به رنگ هاي زرد، سياه، قهوه اي روشن و قهوه اي تيره در اندازه هاي مختلف ( به قطر 3،4،5،6 سانتي متر) در تخت جمشيد به دست آمد.
• گل نبشته هاي تخت جمشيد: در سال 1313 تعداد 30 هزار گل نبشته در اتاقي از هخامنشيان كه درِ آن تيغه شده بود، يافت شد كه اسناد خزانه تخت جمشيد و بيشتر در اندازه 8×4×2 سانتي متر است. بر اين گل نبشته ها با خط ايلامي، اسناد را نوشته اند.
• چشم گاو و گوش گاو سنگي ، پنجه و سر شير از سنگ لاجورد، مگس پران، خنجر ، شمشير ، سرنيزه ، پيكان ، قرقره بالا بر فلزي ، بشقاب، سيني ، ليوان ، گلدان و هاون سنگي ، قسمتي از پرده هاي سوخته تخت جمشيد، گل ميخ طلا، كتيبه حرم خشايار شاه با ترجمه به زبان فارسي و انگليسي، كُرنا ( شيپور) ، مِجمر ( آتشدان ) فلزي، خشت لاجوردي پيدا شده در سال 1334 ، زينت آلات طلا و نقره و...
• از ديگر اشياي تالار هخامنشي مي توان به موارد زير اشاره نمود: پيكره شكسته سنگي دو گاو، مجسمه نيمه تمام سگي كه نشسته در سال 1332در تخت جمشيد كشف شد ، پنجه عقاب ، جاي پاشنه در، ته ستون ، شال زير ستون با كتيبه اي در سه خط، سه ستون هخامنشي، سرستون گاو، مجسمه سنگي كوچك نيمه تمام، خمره هاي بزرگ سفالي، نقش يك نفر كه زنبه ( زنبق ) اي را حمل مي كند و ... موزه تخت جمشيد در روز 28 ارديبهشت 1381،( مصادف با 18 ماه مه 2002، روز جهاني موزه) افتتاح شد.