نگاهی به "میوه ممنوعه" ـ 1:فتحی به فیلمنامه "میوه ممنوعه" جانی دوباره بخشید
تهیهکننده مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" معتقد است فیلمنامه ابتدایی مجموعه جذابیت فراوانی داشت، ولی حسن فتحی با تغییرات حین کار جانی دوباره به آن بخشید.
اسماعیل عفیفه در این باره به خبرنگار مهر گفت: "من همیشه دوست دارم با کارگردانهایی کار کنم که در طول فیلمبرداری به بهتر شدن فیلمنامه کمک میکنند. حسن فتحی از بهترین کارگردانهای تلویزیون است که همزمان با اجرا، توانایی فوقالعاده در تغییر فیلمنامه دارد و همین ذکاوت او باعث جذابتر شدن "میوه ممنوعه" شد."
وی که پیشتر در مجموعه های تلویزیونی "همسایهها" و "فردا دیر است" با فتحی همکاری داشته، درباره همکاری مجدد با وی در مجموعه "میوه ممنوعه" گفت: "آقای فتحی ابتدا به دلیل مشغله زیاد قصد همکاری با این پروژه را نداشت. ولی پس از مطالعه فیملنامه حاضر به همکاری شدند. امیدوارم این همکاری باز هم ادامه داشته باشد."
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جعفری و خیراندیش در نمایی از "میوه ممنوعه"
تهیهکننده مجموعه "میوه ممنوعه" در ادامه افزود: "به نظر من "میوه ممنوعه" یکی از بهترین کارهای آقای فتحی است. او در اجرای سکانسها، بازی بازیگرها و طراحی یکدست فیلم نقشی بارز دارد. در مجموع کار با او همکاری شیرین و موفقی بود."
عفیفه درباره طرح اولیه سریال "میوه ممنوعه" تصریح کرد: "طرح این سریال از سوی شبکه دو پیشنهاد شد. من هم بلافاصله با آقای علیرضا کاظمیپور برای نوشتن قصه به توافق رسیدم. بعد هم آقای علیرضا نادری برای نگارش دیالوگهای سریال به گروه اضافه شدند و سوم تیرماه کار را کلید زدیم."
وی درباره ترکیب فعلی بازیگران سریال گفت: "ما برای تولید با بازیگران مختلفی گفتگو کردیم در نهایت به این ترکیب رسیدیم. وقتی با آقای علی نصیریان به توافق رسیدیم نیمی از فیلمنامه نوشته شده بود. به همین خاطر آقای نادری تصمیم گرفت دیالوگها را بر اساس خصوصیات ایشان بنویسد. در ادامه این اتفاق برای سایر بازیگران نیز رخ داد."
عفیفه معتقد است عوامل فراوانی دست به دست هم می دهند تا یک سریال موفق شود و بتواند رضایت مخاطب را جلب کند. او هماهنگی همه عوامل پشت و جلو دوربین در مجموعه "میوه ممنوعه" و فیلمنامه خوب این سریال را عامل موفقیت آن می داند.
تهیهکننده این مجموعه در پایان با ابراز خرسندی از فیلمنامه خوب "میوه ممنوعه " گفت: "آقای نادری از بهترین نویسندگان تئاتر است که تاکنون فیلمنامههای او برای تلویزیون ساخته شده اند. این سریال نشان داد او چقدر در نوشتن فیلمنامه توانمند و قوی است."
فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" اواسط این هفته به پایان میرسد. این مجموعه در ماه رمضان هر شب از شبکه دو سیما روی آنتن میرود و امیر جعفری، گوهر خیراندیش، هانیه توسلی، نیما رئیسی، هرمز هدایت، عمار تفتی، طناز طباطبایی و ... دیگر بازیگران آن هستند.
/نگاهی به "میوه ممنوعه" ـ 2/مردم "میوه ممنوعه" را باور کردند
ناظر کیفی مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" بیان مشکلات اجتماعی در این مجموعه را از جمله دلایل اصلی استقبال مردم از آن عنوان کرد.
رحمان سیفی آزاد درباره عوامل موفقیت "میوه ممنوعه" به خبرنگار مهر گفت: "مردم با سوژه ها و موضوعاتی که خودشان در زندگی اجتماعی با آنها درگیر هستند، بهتر می توانند ارتباط برقرار کنند. "میوه ممنوعه" به دلیل برخورداری از یک سوژه خوب توانسته رضایت بینندگان را جلب کند."
وی در ادامه افزود: "بدون شک نتیجه همکاری یک گروه زبده برای تولید یک اثر، نتیجه بخش و مورد پسند مردم خواهد بود. گروه تولید مجموعه "میوه ممنوعه" هم افرادی مسلط بودند و به همین خاطر نتیجه تلاش آنها موفق بوده است."
سیفی آزاد با اشاره به همکاری با علیرضا نادری به عنوان نویسنده دیالوگهای "میوه ممنوعه" تصریح کرد: "ما علاوه بر نادری که یک نویسنده حوزه تئاتر است از دوستان تئاتری دیگر برای تولید این مجموعه استفاده کردیم و خوشبختانه حاصل این همکاری موفقیتآمیز و رضایتبخش بوده است."
سرپرست گروه فیلم و سریال شبکه دو در پایان از همکاری خوب مسئولان این شبکه با عوامل تولید "میوه ممنوعه" خبر داد و درباره جرح و تعدیل سریال گفت: "این مجموعه به هیچ وجه ممیزی نشده و دوستان هم سعی کردند آن را با کیفیت بالا تولید کنند. تمام اخبار درباره ممیزی "میوه ممنوعه" هم کذب محض است.
/نگاهی به "میوه ممنوعه" ـ 3/"میوه ممنوعه" از مذهبیترین مجموعههای بعد از انقلاب است
حسن فتحی در بخش اول گفتگوی خود با خبرگزاری مهر درباره تلفیق دو کهنالگوی شیخ صنعان و شاه لیر در مجموعه "میوه ممنوعه"، انتخاب علیرضا نادری به عنوان دیالوگنویس مجموعه و ... صحبت کرده است.
* خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: شما در دراماتیزه کردن قصههای قدیمی تبحر خاصی پیدا کردهاید و این را در مجموعههای "شب دهم"، "مدار صفر درجه" و حالا "میوه ممنوعه" میبینی. چطور تصیم گرفتید از تلفیق دو قصه قدیمی شیخ صنعان و شاه لیر در "میوه ممنوعه" بهره ببرید؟
ـ حسن فتحی، کارگردان مجموعه "میوه ممنوعه": یکی از وظایف مهم هنرمندان روزگار ما بازخوانی و بازسازی متون مربوط به روزگارهای سپری شده است. فرقی نمیکند این متون یا کهن الگوها به فرهنگ مغرب زمین یا مشرق زمین تعلق داشته باشد. گو اینکه عرق شرقی باعث میشود نسبت به الگوهای مشرق زمین سمپاتی و علاقه بیشتری نشان دهیم.
بنابراین اعتقاد من این است که کهن الگوها یک ذخیره عظیم داستانی هستند که میتوانند مورد استخراج، بازسازی و بازپردازی نویسندگان و کارگردانان امروز ما قرار بگیرند و از متن کهن الگوها شاید صدها فیلم سینمایی و هزاران مجموعه تلویزیونی تولید شود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فتحی و نصیریان پشت صحنه "میوه ممنوعه"
این تبحری که اشاره کردید، لطف شماست. خودم خیلی این احساس را درباره خودم ندارم. در کمال خضوع عرض می کنم که خیلی چیزها را در این حرفه نمی دانم و باید سعی کنم در عمر باقیمانده یاد بگیرم. این احساسی است که شخصاً دارم، اما این مقدار اندک هم که در این باره میدانم، حاصل سه عنصر عشق و علاقه، پشتکار در استفاده دراماتیزه از این موضوع و تحقیق و پژوهش است.
ترکیب این سه مورد به اضافه تجربه زیستی خود منجر به این شده است. شما باید قصهای را بسازید که با قلبت دوستش داشته باشید. خیلی قصهها هستند که ما با عقل آن را دوست داریم. عقلاً قصه را ارزیابی می کنیم، اما یک کارگردان در اثری میتواند به توفیق برسد که به مفاهیم و موضوعات آن اثر با قلبش نزدیک شود، دوستش داشته باشد و در تجربه زیستی شخصی خودش این مفاهیم حضور داشته باشند. یعنی نسبت غم و اندوه و شادی و سرور را در این مفاهیم برقرار کرده باشد تا مفاهیم بخشی از قلبش شوند و در غیر این صورت کار موفق نمیشود.
* چطور در "میوه ممنوعه" به تلفیق کهنالگوهای شیخ صنعان و شاه لیر رسیدید و آیا اینها هم مورد علاقه شما بود؟
ـ یک دلیلاش این بود که شاه لیر و شیخ صنعان کهن الگوهایی هستند که همیشه مورد علاقه من بوده اند و فکر میکنم بر مبنای این دو کهن الگو میتوان دهها فیلم و مجموعه تولید کرد. این دو مبین بخش مهمی از تجربههای عاطفی و احساسی زندگی بشر هستند. در این دو کهن الگو یک فصل مشترک وجود دارد و آن هم عشق است. در شاه لیر عشق پدر به دختر که یکی از شالودههای اساسی عشق در روی زمین عشق پدر به فرزند است و در شیخ صنعان عشق یک مرد به زن است.
بنابراین فصل مشترک این دو کهن الگو پرداختن به آن تجربهای از زندگی بشر است که جزو مهمترین بخش تجربههای زندگی بشری یعنی عشق است. به همین دلیل در بسیاری از مکانها و زمانها شرایط قابل تطبیق به موضوعاتی در آن دوره و شرایط وجود دارد که قابل اجرا در تئاتر، سینما و تلویزیون است. البته این طور نیست که چون "میوه ممنوعه" را ساختم، دیگر این کهن الگوها را کنار بگذارم. یک جایی دیگر به شکلی دیگر این کهن الگوها به سراغ من میآیند.
* در داستان شیخ صنعان اغواگری دختر منجر به عشق صنعان به دختر ترسا میشود، اما در مجموعه "میوه ممنوعه" نقش اغواگری دختر کمرنگ است. آیا در این باره با محدودیت رو به رو بودید؟
ـ وقتی شما در تلویزیون که یک رسانه همگانی است کار میکنید، برای میلیونها نفر برنامه میسازید. بنابراین باید سعی کنید جامع الاطراف عمل کند. سلایق و علائق تمام اقشار را در نظر بگیرید. این تلاش برای توجه به همه آحاد مردم خواه ناخواه شما را دچار یکسری محدودیتها میکند. شما در تئاتر خیلی راحت تر عمل میکنید. محدودیتها کمتر است، چرا که جماعت تئاتری یک گروه خاص هستند. در سینما باز هم محدودیتها کمتر است، چرا که همه به سینما نمی روند، اما در تلویزیون شما با یک رسانه همگانی رو به رو هستید که بخشی از زندگی شماست.
همان قدر دیدن تلویزیون صبح، ظهر و شب برایتان عادی شده که دیدن برادرتان یا مادرتان در خانه. بنابراین وقتی برای رسانه تلویزیون برنامه میسازید با احتساب علائق و سلایق میلیونی مردم باید ساخته شود و محدودیتهایی در ساختار پدید میآید. شیخ صنعان به همان شکلی که هست، قابل ساخته شدن در شرایط امروز ما نیست، حتی در سینما. در حالی که یکی از آثار فاخر و گرانقدر ادب و عرفان ماست.
با احتساب محدودیتهایی که وجود دارد متناسب با شرایط خاص، قصه هم تغییراتی میکند. البته این تغییراتی که شما در قصه نسبت به منبع اقتباس انجام میدهید، همیشه دلیلش محدودیت نیست. گاه آگاهانه و انتخاب شده این کار را انجام میدهید. به عنوان نمونه در "شب دهم" فکر کردم به جای شخصیت شیخ صنعان که یک پیرمرد است و فقط یک گروه سنی خاص میتوانند با آن همذات پنداری کنند باید یک جوان پرخاشگر را بگذارم که یک بخش وسیعی از جامعه ایرانی که جامعه جوان است با آن همذات پنداری کنند. بنابراین بخشی از تغییرات به سلیقه کارگردان دیدگاه و تحلیل او برمیگردد.
* در "میوه ممنوعه" چطور؟
ـ در این مجموعه سراغ فضایی رفتیم که فکر میکنم تا به حال به آن پرداخت نشده بود. بنابراین فضا با مقتضات خاص است و باید با احتیاط به این فضا نزدیک میشدیم، نه به دلیل محافظه کاری، بلکه به دلیل اینکه حساسیت و سوء تفاهم به وجود نیاید. وقتی به فضایی نزدیک میشوید که تا به حال کار نشده و احساس میکنید ضرورت هم دارد تا به این فضا پرداخته شود، سعی می کنید جوری نزدیک شوید که سوء تفاهم نشود، چرا که سوء تفاهم مخل ارتباط مخاطب با یک اثر می شود.
برای اینکه سوء تفاهم پیش نیاید، آن وقت نویسندگان ناگریزند یک محدودیت هایی را لحاظ کند. کارگردان هم در نوع کارگردانی، بازی گرفتن و تصویر اینها را باید لحاظ کند و ما سعی کردیم یک اثری بسازیم که در عین حال درباره مسائل روز صحبت می کند و پیشگیریها را در مسائل خانوادگی مطرح کند و اینکه چگونه میتوان پیشگیری کرد تا یکسری بحرانهای خانوادگی به اوج خود نرسد.
در ضمن تلاش کردیم سوء تفاهمی به وجود نیاید. اعتقاد دارم سریال "میوه ممنوعه" از مذهبیترین سریالهای بعد از انقلاب است. این تحلیل من به عنوان کارگردان این اثر است. بسیاری از مولفههای دینی، مذهبی و عرفانی به شکل ظریف در این سریال گنجانده شده است.
* شبکه دو محدودیتی برای مجموعه "میوه ممنوعه" ایجاد نکرد؟ اصلا چه دلایلی باعث شد "میوه ممنوعه" را برای تلویزیون بسازید؟
ـ واقعیتاش را بگویم من قرار نبود کار مناسبتی بسازم، حتی قبل از اینکه به من پیشنهاد شود از شبکههای دیگر تهیهکنندگان برای ساخت کارهای مناسبتی سراغم آمده بودند و من بدون تردید رد کرده بودم. شاید تنها دو دلیل باعث شد این کار را قبول کنم. در ابتدا دوستی و رفاقتی بود که با مهدی فرجی مدیر شبکه دو دارم. البته این رفاقت ارتباطی به مدیریت ایشان در شبکه ندارد.
حدود 15 سال میشود که من با فرجی رفیق هستم و در خیلی از سربزنگاهها ایشان همراه من بودند. یادم نمی رود وقتی مجموعه "روشنتر از خاموشی" پخش می شد، در آن زمان او مدیر فیلم و سریال بود و تلاش کرد تا جایی که امکان دارد کار با کمترین سانسور پخش شود.
حتی وقتی فیلمنامه "شب دهم" را نوشته بودم در شورای طرح و برنامه به شدت درباره محتوای مجموعه دچار تردید شده بودند. در مجموع در مواردی او به من کمک کرد تا آثاری که ساختم با کمترین مشکل پخش شود. ما هم یاد گرفتیم لطف دوستان را فراموش نکنیم. ساخت "میوه ممنوعه" نوعی جبران لطفی بود که آقای فرجی همیشه به من داشتند.
نکته دوم این بود که منتقدان مرتب میگفتند من کارگردان تاریخی ساز است و می توانم مجموعههای تاریخی را خوب بسازم و نه سریال های روز را، حتی خودم کم کم داشت باورم میشد. به همین دلیل دوست داشتم یکبار خودم را برای خودم محک بزنم که چقدر درست میگویند. در واقع یک انگیزه من این بود که غیر از سریال های تاریخی یک سریال خوب به روز بسازم.
* بخش دیالوگهای این مجموعه را علیرضا نادری نوشته. چطور شد او را که بیشتر در تئاتر فعال است برای این کار انتخاب کردید؟
ـ علیرضا نادری پیشنهاد خودم بود. واقعیت این است که من هر چه در سینما و تلویزیون کار کنم، همیشه یک دلم توی تئاتر است و به خاطر این است که سالهای جوانیام را در تئاتر گذراندم در تئاتر بزرگ شدم و پرورش پیدا کردم. از همه حیث خود را وامدار فرهنگ تئاتر کشور می دانم. هر موقع فکر می کنم کار خوب میسازم، مطمئنم بچههای تئاتری در ساختن کار خوب میتوانند کمک کنند.
در مجموعه "در مدار صفر درجه" خیلی از بازیگران تئاتری هستند. برای مجموعه "میوه ممنوعه" هم فکر کردم علیرضا کاظمیپور به شدت مشغول است. بنابراین باید کسی را بیاوریم که دیالوگنویسی کند. بلافاصله ذهنم به سمت علیرضا نادری رفت. البته اولین بار نبود که نادری را برای کاری پیشنهاد میکردم و قبلا هم او را برای مجموعههای دیگر پیشنهاد داده بودم. در واقع اولین بار بود که او را برای کار خودم میآوردم. او فیلمنامههای خوبی نوشته است.
ادامه دارد ...
/نگاهی به "میوه ممنوعه" ـ 4/نصیریان نخستین گزینه برای نقش حاج یونس بود / "میوه ممنوعه" را با "مدار ص
کارگردان مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" در بخش دوم گفتگوی خود با خبرگزاری مهر درباره نگارش فیلمنامه "میوه ممنوعه"، انتخاب علی نصیریان و سایر بازیگران مجموعه و ... صحبت کرده است.
* خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: ولی ما از علیرضا نادری دیالوگنویس مجموعه "میوه ممنوعه"، کاری در تلویزیون ندیدهایم.
ـ حسن فتحی، کارگردان مجموعه "میوه ممنوعه": او چند مجموعه نوشته، اما بداقبالی آورده که یا پخش نشده یا به تولید نرسیده است. او یکی از نمایشنامهنویسهای خیلی خوب است و خوشحالم که به این گروه پیوست. بعد از پیوستن نادری به گروه یک تیم چهار نفری شامل اسماعیل عفیفه، علیرضا نادری، علیرضا کاظمیپور و من شکل گرفت و دائم درباره قصه صحبت میکردیم.
* با توجه به موضوع "میوه ممنوعه"، آیا صحبتهایی که برای فیلمنامه میکردید با مدیر شبکه دو هم در میان میگذاشتید؟
ـ بله، ماحصل صحبتهای ما با مدیر شبکه دو و حتی با معاونت سیما به گفتگو گذاشته میشد. بر اساس این صحبتهای چهار نفری کاظمیپور سکانسها را مینوشت. بعدها سکانسها را خودم میخواندم و اگر نکتهای به ذهنم میرسید، ممکن بود سکانسها را به او برگردانم تا نکاتی را تصحیح کند. بعد از اینکه من و اسماعیل عفیفه نظر خود را درباره سکانس میدادیم. آن متن به دست نادری سپرده میشد و او دیالوگها را مینوشت. یکبار دیگر ما کار را میخواندیم و اگر نکاتی درباره دیالوگها لازم به اصلاح بود با نادری در میان میگذاشتیم و او اصلاحات را انجام میداد و در نهایت کار به مدیر شبکه داده میشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
* چرا تولید مجموعه "میوه ممنوعه" نسبت به دیگر مجموعههای ماه رمضان دیرتر شروع شد؟
ـ همان طور که اشاره کردم فیلمنامه در این مدت کوتاه دو ماه یک فرآیند چندمرحلهای را سپری میکرد تا به تولید برسد، حتی تولید را یک ماه دیرتر از بقیه مجموعهها شروع کردیم. سه سریال دیگر زودتر از ما شروع کرده بودند. دلیل آن وسواسهایی بود که اعمال میکردیم تا فیلمنامه بهتر شود. هنوز هم فکر میکنم این فیلمنامه حتی در اجرا اگر در شرایط عادیتر و خالی از تعجیل اتفاق میافتد، میتوانست بهتر شود. کار خیلی فشرده و سنگین بود.
* شما از کارگردانانی هستید که با مدیوم تلویزیون آشنایی دارید و ممیزیها و چارچوبها را میشناسید، در حین اجرا هم پیش آمد که خودتان دستی به فیلمنامه ببرید؟
ـ مواردی پیش میآمد که چون فرصت نمیشد به نویسندههای کار اطلاع بدهم، خودم در فیلمنامه و دیالوگها دست میبردم، حتی ممکن بود سکانسهایی نباشد، اما احساس میکردم وجود این سکانسها در فیلمنامه لازم است. سکانسها را اضافه میکردم، دلیل این مسئله کمبود وقت است. اگر وقت زیاد بود، مسلماً آن را به نویسندگان کار میدادم تا خودشان آن را انجام دهند.
* روایت "میوه ممنوعه" مثل روایت هزار و یکشب است، در برخی قسمتها به بعضی شخصیتها پرداخته میشود و بعد دیگر خبری از آنها نیست تا جایی دیگر که پررنگ میشوند. چطور به این چینش رسیدید؟
ـ این ماحصل بیشمار جلساتی است که با نویسندگان داشتیم. هفتهای سه تا چهار جلسه شش تا هفت ساعتی. آن قدر نوشتیم، خط زدیم، پیشنهاد دادیم تا به نتیجه دلخواه برسیم. در واقع در این دو ماه با آزمون و خطا جلو رفتیم تا به این نتیجه رسیدیم. طبیعی است که هر کدام از ما با دیدگاههای خاص به جلسه میرفتیم. دیدگاههایی هم که من درباره فیلمنامه به جلسات میبردم، بیارتباط با کارهایی نبود که نوشتم. در واقع دغدغهها و نگاههایی که در مجموعههای "پهلوانان نمیمیرند"، "شب دهم" و "مدار صفر درجه" داشتم، این مولفهها در پیشنهادهایم برای مجموعه "میوه ممنوعه" وجود داشت. به روشنی میتوانم بگویم در این وقت کم مجموعه "میوه ممنوعه" را که ساختم به دور از مولفههای سایر آثارم نیست.
* یک مسئلهای در تمام آثار شما مثل "شب دهم"، "مدار صفر درجه" و "میوه ممنوعه" دیده میشود. در چند قسمت اول روی مفاهیم خیلی تامل میکنید و همین باعث میشود مخاطب بعد از گذشت چند قسمت دیدن مجموعه برایش جذاب شود و بعد با خودش بگوید چرا قسمتهای اول را ندیده است. این مسئله به ویژه در مجموعه "مدار صفر درجه" پررنگتر است. آیا این تامل برای بالا بردن سلیقه مخاطب است؟
ـ قطعاً همین طور است. هر هنرمند یکی از آرزوهایش ارتقا فرهنگ جامعهاش است. شاید بگویم بزرگترین رسالت هر هنرمند قدم برداشتن برای ارتقا فرهنگ جامعه است. من هم مانند هنرمندان دیگر از این آرزو جدا نیستم. بهترین و قشنگترین لحظه زندگی ام لحظهای است که قدمی برای ارتقا فرهنگ جامعه برداشته باشم. من در تلویزیون دنبال این هستم که در حد بضاعت ذائقه نمایشی مخاطبانم را بالا ببرم.
وقتی دو نفر سه کارگردان تلاش میکنند این ذائقه را بالا ببرنند، طبیعی است مخاطبی که همزمان با این تلاش در حال دیدن سریالی راحت الحلقوم، سهل الهضم و دم دستی است تا بخواهد از این فضا کم کم به فضایی بیاید که کمی پیچیدهتر و انتزاعی تر است باید صبر و حوصله داشته باشد. ببینید با "مدار صفر درچه" روزهای اول چطور برخورد می شد و حالا چطور؟ یعنی مجموعهای که روزهای اول بلافاصله برخی منتقدان ما دستپاچه و شتابزده شروع به نوشتن نقد منفی بر آن کردند، این روزها به محبوبترین سریالهای تلویزیونی تبدیل شده است.
من به جرات میتوانم بگویم این مجموعه در حال حاضر مخاطبانش بیشتر از "میوه ممنوعه" است. من در آن روزها دائم به دوستان پیغام میفرستادم که حوصله کنید. من یک فیلم سینمایی یک ساعت و نیم ساختم، بلکه مجموعه 30 قسمتی ساختم که مثل رمان می ماند. وقتی 10 صفحه از رمان 300 صفحه ای را میخوانید، نمیتوانید با این 10 صفحه درباره کل رمان قضاوت کنید. این اشتباهی است که برخی دوستان منتقد در اوایل پخش این مجموعه مرتکب شدند که امیدوارم این اشتباه دیگر درباره هیچ سریال دیگری پیش نیاید.
* پس قصد دارید حوصله تماشاگر تلویزیون را بالا ببرید؟
ـ بله، در تماشای سریال باید حوصله کرد. قرار نیست تمام سئوالات مخاطب در چند قسمت اول جواب داده شود. همچنان که شما وقتی رمان میخوانید، قرار نیست پاسخ تمام سئوالات را در همان چند صفحه اول بگیرید. گرهای در صفحه 12 رمان زده میشود که ممکن است در صفحه 220 باز شود. این مسئله در فرهنگ رمان نویسی و رمان خوانی جا افتاده است. بنابراین در مجموعه هم باید جا بیفتد. مخاطب باید در طول سریال توقع پاسخ گرفتن سئوالات خود را داشته باشد و نه در قسمتهای اول.
اگر ابهامات پاسخ داده شود که باید تمام شود. اتفاقی که برای "مدار صفردرجه" افتاد، به ساختار کار برنمیگردد که در قسمت های اول جذابیت کار کمتر بود و در قسمت های بعد جذابیت بیشتر شد، بلکه بیشتر به این مربوط میشد که زمانی پخش این مجموعه شروع شد که از شش تا هفت ماه قبل مجموعههای طنز پخش میشد. سریالهایی که در جای خودش خوب و قابل احترام است، اما وقتی مخاطب ناگهان پای مجموعه "مدار صفر درجه" بنشیند که تم فلسفه، سیاست، تاریخ و داستان دارد و بخواهد با این تم ارتباط برقرار کند، سخت است.
مثل این میماند که شما به تئاتر شهر رفتهاید و در سالن شماره یک نمایش کمدی فارسی دیدید، بعد به دیدن نمایشی میروید که بر مبنای نمایشنامهای خارجی است. قطعاً بلافاصله که به این نمایش میروید، نمیتوانید با آن ارتباط برقرار کنید، اما بعد از 20 دقیقه کم کم وارد فضای نمایشنامه دوم شوید. این اتفاق هم در تلویزیون میافتد. البته کاری هم نمیتوان کرد، چرا که همان طور که گفتم تلویزیون یک رسانه همگانی است و طبیعی است برنامههای متنوع از تاریخی گرفته تا طنز نود شبی بسازد.
هیچیک از این مجموعهها جای همدیگر را تنگ نکرده اند، فقط به این شرط که خوب ساخته شوند می توانند کارهای ارزشمندی باشند. تماشاگر باید یاد بگیرد از هر سریال توقع دیدن چیزهایی را نداشته باشد که در سریالهای قبلی دیده و هر ژانری متفاوت است. علاوه بر آن هر ژانری برای ارتباط برقرار کردن تمرکز خاص خود را میطلبد. وقتی اثر پیچیده تاریخی و فلسفی می بینید باید ضریب تمرکز خود را بالا ببرید، مثل این میماند که کتاب فلسفی میخوانید، این ضریب تمرکز نسبت به خواندن مجله و روزنامه خیلی بالاتر است.
* درباره انتخاب علی نصیریان بگویید که قرار شد شیخ صنعان قصه شود. آیا وی انتخاب اول شما بود؟
ـ واقعیت این است که وقتی علی نصیریان را برای این نقش پیشنهاد کردم، بعضیها مردد بودند و بازیگران دیگری را پیشنهاد میکردند، اما من پافشاری کردم و از این انتخاب خیلی هم خوشحالم. روی اینکه نصریان برای این نقش مناسب است، به یاد دارم چند هفتهای پافشاری کردم و نهایتاً توانستم دیگران را متقاعد کنم که او برای این نقش مناسبتر است.
* دلیل مخالفتشان چه بود؟
ـ مخالفت نبود. به من میگفتند عجله نکن به گزینههای دیگر هم فکر کن، اما علی نصیریان گزینه اول من بود و من گفتم گزینه دیگری ندارم، چرا که آنچه من از این نقش طراحی کردم فقط با قالب و فرم علی نصریان جور درمیآید.
* آیا این حس را برای انتخاب گوهر خیراندیش هم داشتید؟
ـ بله، همین حس وجود داشت. او هم انتخاب اولم برای نقش قدسی بود. وقتی علی نصیریان، حاج یونس فتوحی شد به یقین رسیدم که گوهر خیراندیش باید قدسی باشد.
* چطور به این انتخاب رسیدید که این دو نفر برای کاراکترهای حاج یونس فتوحی و قدسی مناسب هستند؟
ـ ببینید در کار هر هنرمندی مرحله شهود وجود دارد. هر هنرمندی که به بخش شهودی کارش کم اهمیت بدهد، پیشاپیش بازی را باخته است. این بخش برای من خیلی تعیین کننده است. احساسات شهودی به شما میگوید این بازیگر مناسب است یا نه. برای نقش هستی هم به طور شهودی رسیدم که هانیه توسلی برای این نقش مناسب است. بعد توسلی متن را خواند، چون بازیگر سینماست و بازیگران سینما میترسند در مجموعهها آن هم مجموعه مناسبتی کار کنند. من هم این حق را به آنها میدهم. او گفت اجازه بدهید فکرهایم را بکنم. او رفت فکر کند که دچار شک هملتی شد.
در این فاصله من سه تا چهار بازیگر که همتراز و همنام و هم رتبه او بودند را انتخاب کردم، حتی با بعضی از آنها به توافق سریع هم رسیدیم، اما در پس ذهن من همین انتخاب شهودیام وجود داشت. بعد در لحظهای که باید تصمیم نهایی را میگرفتیم و چند بازیگر هم اعلام آمادگی کرده بودند این نقش را بازی کنند، من از دستیارم خواستم یکبار دیگر به توسلی زنگ بزند، شاید به شک هملت وارش خاتمه داده باشد. واقعاً هم همین طور شد، چرا که دستیارم با تعجب گفت او متقاعد شده این نقش را بازی کند.
* در مجموعه "میوه ممنوعه" امیر جعفری هم نقش متفاوتی را بازی میکند. درباره انتخاب او بگویید.
ـ بله، انتخاب خودم بود. من چند بار با او صحبت کرده بودم که من کار تو را در تئاتر دیده ام، بازیگر خوبی هستی، تواناییهایت بیشتر است، هر کاری را نرو بازی کن. تا اینکه سر مجموعه "میوه ممنوعه" با او تماس گرفتم که میخواهم به تو یک فرصت بدهم یا از این فرصت درست استفاده میکنی و به این دور باطل خیلی از بازی های بی ثمر و بی رنگ و رویت خاتمه میدهی و یا نه. جالب است، وقتی او را پیشنهاد دادم دوستان همان حرفهایی را که درباره نصریان زده بودند درباره او هم گفتند که عجله نکنم و به گزینههای دیگر هم فکر کنم، اما باز هم پافشاری کردم.
* طناز طباطیایی چگونه وارد کار شد؟ چرا که تا به حال در تلویزیون حضور نداشت؟
ـ من طناز طباطبایی را نمیشناختم، حتی وقتی دستیارانم گفتند بازیگری به این اسم هست، گفتم نمیشناسم. قرار شد تست تصویر بگیرند و من ببینم. من هم دیدم و گفتم او را در فهرست نامزدهای این نقش قرار دهند. سه تا چهار نفر دیگر هم بودند. بعد از یک جلسه گفتگو احساس کردم طباطبایی برای این نقش مناسب است. شیوه من در کار این طور است که نسبت سنی و فیزیکال بازیگران را در نظر میگیرم. به عنوان نمونه ممکن است بازیگری را برای نقشی در نظر بگیرم، چهار نفر دیگر هم برای نقشهای دیگر انتخاب کنم که با آن بازیگر تناسب داشته باشند. اگر آن چهار نفر به هر دلیلی نتوانند این نقشها را بازی کنند ممکن است در انتخاب آن بازیگر تجدید نظر کنم.
خیلی از مواقع هم دلیل اینکه کسی انتخاب می شود و دیگری نمی شود، این نیست که آن فرد بد است، بلکه بازیگر خوبی است، ولی من در کارم سعی کنم این نسبتها را که اشاره کردم رعایت کنم. وقتی نصیریان حاج یونس فتوحی شد، برای من مشخص بود که خیراندیش برای نقش قدسی مناسب است. اگر نصیریان سر کار دیگری بودند و ما از نعمت او محروم میشدیم و کسی دیگری را جایگزین میکردیم، آن موقع ممکن بود گزینه قدسی بازیگر دیگری باشد.
* با توجه به فشاری که روی شما برای تولید مجموعه "میوه ممنوعه" هست، اما نماهای تکراری در کار نمیبینیم.
ـ بدترین اتفاقی که برای ما آدمها ممکن است در زندگی پیش بیاید این است که بخواهیم لحظاتمان را تکرار کنیم. بزرگترین کفر نعمت انسان در قبال اینکه به او نعمت حیات داده شده، این است که بخواهد لحظات را تکرار کند، حتی حدیث داریم که مومن نیست کسی که دو روزش یکی باشد. بنابراین هنر هم بازتاب زندگی است و درباره هنر هم باید این طور فکر کرد. برای من خیلی بد است که بخواهم پلانهای تکراری بگیرم.
تنوع نما یکی از ویژگیهایی است که از ابتدای کار کارگردانیام تصمیم گرفتم به آن فکر کنم و اهمیت دهم و از زوایای مختلف نگاه کنم. بنابراین بدترین واقعه این است که مجبور شوم پلانهای تکراری بگیرم. اگر هم بعضی مواقع این اتفاق افتاده آن روز بدترین روز من است. در "میوه ممنوعه" هم سعیام را کردهام، اما بعضی وقتها کارگردانان به تهیهکنندگانی برمیخورند که میخواهند زودتر کار را جمع کنند، اما من سعی میکنم با چنین تهیه کنندگانی کار نکنم و خوشبختانه با تهیهکنندگانی که کار کردم، متقاعدشان کردم به لحاظ فرهنگی هنری به نفع همه است که ما تعدد و تنوع نما داشته باشیم و شاتهای تکراری نداشته باشیم.
* و صبحت آخر؟
ـ مجموعه "میوه ممنوعه" را باید مردم با کارهای مناسبتی سه تا چهار سال ماه رمضان مقایسه کنند، ناراحت میشوم که مردم "میوه ممنوعه" را با "مدار صفر درجه" مقایسه کنند، چرا که "میوه ممنوعه" در حال و هوای دیگری است. خودم بهترین کار خود را به لحاظ شخصیتپردازی، کارگردانی و فیلمنامهنویسی "مدار صفردرجه" می دانم.
مجموعه "میوه ممنوعه" را سعی کردم در مقایسه با کارهای ضرب العجلی اورژانسی مناسبتی کاری آبرومند قابل دفاع درآورم. امیدوارم منتقدان "میوه ممنوعه" را با مجموعههای ماه رمضان ارزیابی کنند و هر نمرهای که میخواهند به آن بدهند.
/نگاهی به "میوه ممنوعه" ـ 5/نگاه فرانگر به رسانه تلویزیون
مجموعه "میوه ممنوعه" بیش از هر چیز یادآور نگاه فرانگر سازندگانش به مدیوم تلویزیون است که این وجه را از مرحله نگارش تا انتخاب بازیگر، کارگردانی، آهنگسازی و ... مورد توجه قرار داده است.
به گزارش خبرنگار مهر، از میان مجموعه های ماه رمضانی امسال سهم "میوه ممنوعه" که به کارگردانی حسن فتحی از شبکه دوم سیما پخش می شود، مضمون عشقی ممنوع است که بدل به آزمون زندگی یک مرد مومن می شود.
فیلمنامه این مجموعه کار مشترکی از علیرضا کاظمی پور و علیرضا نادری است که تقسیم وظایف بین این دو نویسنده هم از بدعت های تلویزیون است که بر کیفیت کار تأثیر خوبی گذاشته است. این مجموعه برای اولین بار نام نویسنده ای را به عنوان نویسنده گفتگوها بر پیشانی دارد که نوعی نگاه حرفه ای به نویسندگی را که سال هاست در سینمای جهان نهادینه شده، به ساختار مجموعه های ایرانی وارد می کند.
کاظمی پور یکی از نویسندگان مجموعه "گمگشته" بود که به کارگردانی رامبد جوان رمضان سال 80 از شبکه سوم پخش شد. مجموعه ای که با فیلمنامه حساب شده و جذاب مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم از مجموعه های مناسبتی موفق محسوب می شود. نادری هم از نمایشنامه نویسان حرفه ای است که کمتر رسانه دیگری را تجربه کرده ولی همین تجربه کافی است تا او را به عنوان نویسنده ای خوش قریحه و دیالوگ نویسی متبحر به ذهن بسپاریم.
حسن فتحی کارگردان مجموعه هم پس از تجربه مجموعه های موفق "شب دهم"، "مدار صفر درجه"، "روشن تر از خاموشی" و چند تله فیلم و فیلم سینمایی، به ادعای خود تلاش کرده با این مجموعه خود را از زیر بار عنوان یک "تاریخی ساز" رها کند و مهارتش را در کار روی موضوعات روز و رئال به اثبات برساند. کارگردانی که وجوهی چون تسلط بر کارگردانی، انتخاب بازیگر و بازی گرفتن و ... در مجموعه آثارش قابل پیگیری است.
فیلمنامه مجموعه "میوه ممنوعه" با نگاهی به دو داستان کهن و تلفیقی به روز از آنها نوشته شده است. "شیخ صنعان" و "شاه لیر" دو الگوی آشنایی هستند که دستمایه کار نویسندگان قرار گرفته اند تا این مجموعه ورای داستان رئالی که برایش طراحی می شود، متکی بر پشتوانه ای محکم در ادبیات بوده و به نوعی با وامدار بودن به ادبیات نوشتاری حرکتی حساب شده تر را پیش رو داشته باشد.
داستان "شیخ صنعان" از منطق الطیر عطار درباره پیری است که پس از سال های دراز عبادت و اعتکاف در کعبه، رسیدن به مقام کشف و شهود و داشتن چهارصد مرید سالک، شبی خواب می بیند بتی را در روم سجده می کند. او برای تعبیر خواب به همراه سالکانش عازم روم می شود و در آنجا دل به دختری ترسا می بندد و به جای کعبه معتکف خانه یار می شود.
تراژدی "شاه لیر" نوشته ویلیام شکسپیر هم درباره لیرشاه پادشاه بریتانیاست که در اواخر عمر کشور را بین دخترانش تقسیم می کند و ... پس از این است که با چهره واقعی دختران بزرگش مواجه می شود و از دلشکستگی سر به کوه و بیابان می گذارد تا پایانی تلخ بر زندگی او رقم بخورد.
نویسندگان با تلفیق این دو داستان کهن و اقتباسی امروزی از آنها تلاش کرده اند کلیدهای مناسبات امروزی را جایگزین روابط حاکم بر این دو قصه کنند و در واقع خوانشی جدید از این دو متن داشته باشند. خوانشی که نقطه امتیاز آن اهمیتی است که به اسکلت اولیه و پایه های داستانی داده شده است. این گونه است که می توان امیدوار بود خط روایی داستان مسیری حساب شده را پیش رو داشته باشد.
همانطور که به خوانش مدرن داستان های کهن اشاره شد، نویسندگان نیز هوشمندانه خود را وادار به اقتباس نعل به نعل نکرده و دست خود را برای حرکتی سیال بر مسیر تعیین شده نبسته اند. قصه از جایی آغاز می شود که حاج یونس فتوحی به مثابه شاه لیر از طرف دختر نازپروده خود (غزاله) طرد می شود. ازدواجی که پدر برای دختر مناسب نمی داند دختر را وامی دارد وقتی نمی تواند از راههای معقول او را راضی کند، با توسل به قانون به خانه شوهر برود.
همانگونه که شاه لیر شکسپیر به جاه و مقام خود غره بود و هر آنچه خلاف نظرش باید حذف می شد، حاج فتوحی هم به دینداری و تقوای خود غره است و هنگامی که نمی تواند به تعبیر خود مانع شورش دختر شود، از خدای خود گله مند می شود و همه چیز و همه کس را مورد لعن و نفرین قرار می دهد.
در چنین موقعیتی است که ناشکری و به نوعی غره شدن حاج یونس بر درست بودن اعمال و رفتارش، او را وارد آزمونی می کند که برخاسته از همان خاص اندیشی است که او از خود دارد. انسان خاص مورد آزمونی خاص قرار می گیرد و حاج فتوحی هم به مثابه شیخ صنعان وارد امتحان خطیر زندگی خود می شود.
چنین تلفیقی از دو قصه کهن، انتخاب بهترین مدخل برای ورودی قصه و به نوعی تلفیق آنها با هم از ویژگی هایی است که فیلمنامه مجموعه "میوه ممنوعه" داراست. در واقع نوع نگاه نویسندگان به این دو داستان موجب شده در سیری منطقی اولین موقعیت، علت و دلیل شکل گیری دومین موقعیت شود. به این مفهوم که ترک شدن حاج فتوحی از سوی دخترش، سرخوردگی در او پدید می آورد که گرایش اولیه او به سوی هستی (دختر تنها مانده یک کارخانه دار ورشکسته) را توجیه می کند.
در عین حال طراحی قصه فرعی و شخصیت های مکمل لازم برای پر کردن عرض مسیر داستانی هم به گونه ای شکل گرفته که بیشترین ارتباط را با هسته اصلی ماجرا یعنی حاج فتوحی و موقعیت متزلزل کنونی او دارند. اگر به جزئیات زندگی جلال، سمانه و حتی پسر پشت کنکوری حاجی وارد می شویم همه برای پهن کردن هر چه بیشتر تور داستانی برگرفته از منش و شأن حاجی است. اگر درگیری های کاری خاص همسر حاجی و جاه طلبی های او برجسته می شود همه و همه در جهت ترسیم کانون خانواده ای است که از او منشأ گرفته و حالا هم متأثر از اوست.
در شکل گیری رابطه عاطفی بین حاج فتوحی و هستی یک سیر درونی و روانشناسانه دوطرفه لحاظ شده که نوعی دوگانگی هم با خود به همراه دارد و این فضای دوگانه و مشخص نبودن کنه نیت هر یک به تعلیق موجود دامن می زند. تعلیقی که برخاسته از پرداخت و زاویه دید خاص نویسندگان است. همانطور که اشاره شده گرایش اولیه حاجی به هستی نوعی جایگزینی برای دختری است که او را ترک کرده و به تدریج این وجه رنگ و بویی از حریم ممنوع را با خود به فضای قصه می آورد.
تجمع اطرافیان از روحانی مسجد تا کارآگاه پلیس و جلال بر تذکر و نصیحت کردن حاجی هم فضایی ایجاد می کند که او وارد بازی نفی و انکار شود و به تدریج خودش را هم انکار کند. در مورد هستی هم این دوگانگی و قطعیت پیدا نکردن یک حکم کلی، از پیش تعیین شده بودن سرنوشت این رابطه را منتفی می کند. هستی هم در موقعیتی بحرانی و نامتعادل برای کمک گرفتن به حاج یونس متوسل می شود هر چند به اصرار حسابدار کارخانه.
ولی پافشاری او در ادامه بازی رنگ و بویی دارد از نوعی جایگزین قرار دادن برای پدر و توجه به حاجی به عنوان یک نجات دهنده و تکیه گاه. این سیر وقتی پیچیده تر می شود که به تدریج هستی به نوعی حاکمیت را در این رابطه از آن خود می کند و به نظر می آید آگاهانه در پی تأثیرگذاری بیشتر بر حاجی است یا برای استفاده از او یا علاقمند شدن به او که این ابهام با دوگانگی که هستی در رفتار و گفتار دارد همچنان باقی است.
با چنین نگاه حساب شده و دوری جستن از رویکردهای کلیشه ای است که حتی عقده گشایی حاج فتوحی برای همسرش و واکنش زن پیامدهای خاص خود را به همراه دارد. روندی که در عام ترین شکل خود هم به رویارویی دو زن منجر می شود، ولی این رویارویی هم در "میوه ممنوعه" واجد ویژگی هایی است که مولفه های خاص کارگردانی، انتخاب لوکیشن و تفکر پشت شکل گیری این رویارویی که به نوعی حریف طلبی زنانه می ماند، آن را متفاوت می کند.
دیالوگ نویسی مجموعه "میوه ممنوعه" همانطور که اشاره شد از نقاط قوت و امتیاز کار است که بنابر شناسنامه هر کاراکتر طراحی و نوشته شده است. هر چقدر که حاج فتوحی را در نقش شاه لیر و شیخ صنعان با کلامی تمثیل گونه و شاعرانه با تکیه بر پشتوانه او می توان باور کرد، همسرش را در نقش زنی غرق در مناسبات کاری با دیالوگ های خشک و عاری از احساس که نوعی روتین بودن و بی حوصلگی را با خود به همراه دارد می توان به خاطر سپرد.
هر چند در این میان دیالوگ های جلال فرزند ناخلف حاجی که تمثیل و شعر و شعار را یکجا به همراه دارد و نسبت آن با جوانی دغل که نه سن و سالی دارد و نه تحصیلاتی چندان پذیرفتنی نیست، اما نفس ترکیبات زیبایی که نویسنده خلق کرده تا از یکدستی و یک وجهی شدن کاراکترها پرهیز کند اهمیت خود را پیدا می کند.
طراحی سکانس های تکان دهنده تقابل و رویارویی که با نوعی چرخش موقعیت همراه است از دیگر امتیازات "میوه ممنوعه" است. از تأثیرگذارترین نمونه های این مورد را باید سکانس رویارویی خانواده حاج فتوحی پس از بیرون افتادن راز پدر از پرده مثال زد. موقعیت اولیه چیست؟ دور هم جمع شدن دختران و پسران حاجی برای همدردی با مادر که حاجی به او بی حرمتی کرده است.
با چنین تعریف اولیه مخاطب از جایی وارد سکانس می شود که غزاله برای اولین بار پس از طرد شدن از خانه پدر برای دلداری مادر سر می رسد. موقعیتی که مادر با بحرانی که پیش رو دارد رفتاری ضد و نقیض دارد. ابتدا از غزاله استقبال می کند و از حاجی گله مند می شود، بعد از جلال شاکی می شود که این نان را به دامن خانواده گذاشته و حالا هم آبروی پدر را برده و همه را خبردار کرده و ... کمی بعدتر از مقصر دانستن خود از زبان غزاله، او را مقصر این ماجرا می داند که خانه را ترک کرد.
بازی "کی بود، کی بود، من نبودم" زیرساخت طراحی کنش و واکنش های این سکانس قرار می گیرد تا به تدریج بازی فراگیر شود و هر کس با مقصر کردن دیگری، دامن خود را از آلودگی اتفاق پاک نگه دارد. در چنین موقعیتی با حضور کاراکترهایی که هر یک به نوعی درگیر هستند، خلاقیت کارگردان است که این بازی را در ترکیب کردن مشغولیت های هر کاراکتر و حرکات بازیگران و دوربین به نوعی به تصویر می کشد که بی تردید از معدود تصاویر واقعی از یک درگیری خانوادگی ایرانی است که تاکنون ثبت شده است.
این بازی وقتی در زیرساخت سکانس جای خود را محکم می کند که با ورود پدر و جابجایی موقعیت قدرت که به مدد دیالوگ نویسی قوی امکانپذیر شده به نوعی تعبیر عام از اقلیت و اکثریت حاضر زیر سئوال می رود. حاج فتوحی حاضر است با مقصر کردن تک تک اعضا خانواده به زعم خود آخرین شرکت کننده این بازی باشد و کسی روی دست او برگ نزند. موقعیتی منحصر بفرد که به مدد دریافت خلاقانه کارگردان از فیلمنامه ای حساب شده حاصل شده است.
"میوه ممنوعه" از مجموعه های مناسبتی است که شاید تنها مشابه آن را "صاحبدلان" نام برد که به کارگردانی محمدحسین لطیفی ماه رمضان سال گذشته از شبکه اول پخش شد. مجموعه هایی که یادآور مخاطب و دیگر سازندگان می شوند که می توان به سفارش هم به مثابه کاری دلی نگاه کرد و برای سلیقه مخاطب و آنچه به عنوان ماحصل کار سازندگان باقی می ماند دل سوزاند. "میوه ممنوعه" نگاهی فرانگر به مدیوم تلویزیون دارد که این وجه را از نوع نگاه سازندگانش از مرحله نگارش تا انتخاب بازیگر، کارگردانی، آهنگسازی و ... گرفته است. نوعی احترام آمیخته به شوق از انجام کاری درخور ...
/نگاهی به "میوه ممنوعه" ـ 6/مخاطب زیاد مجموعههای مناسبتی نگرانکننده است
هانیه توسلی حضور حسن فتحی را به عنوان کارگردان مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" از دلایل پذیرفتن پیشنهاد بازی در این مجموعه دانست.
این بازیگر درباره پذیرش نقش هستی در مجموعه "میوه ممنوعه" به خبرنگار مهر گفت: "ابتدا که این نقش را پذیرفتم کمی نگران بودم، چرا که مجموعه مناسبتی بود، اما حضور حسن فتحی به عنوان کارگردان باعث شد نگرانی ام برطرف شود. از سوی دیگر فتحی را نمیتوان با دیگر کارگردانان تلویزیون مقایسه کرد. به نظرم او یک سر و گردن از دیگر کارگردانان تلویزیون بالاتر است و کارهای خوب او این مسئله را به وضوح نشان میدهد."
توسلی در ادامه خاطرنشان ساخت: "من مجموعههای "مدار صفر درجه" و "شب دهم" را خیلی دوست دارم. به هر حال در پذیرش هر نقش کارگردان خیلی مهم است. وقتی هم سیناپس قصه را خواندم، احساس کردم نقش هستی جای کار دارد و در روند فیلمنامه هم این نقش شکل گرفت. الان احساس میکنم نقش هستی نقصهایی دارد و شاید میتوانست بهتر از این باشد، ولی با در نظر گرفتن همه چیز کاراکتر هستی جذابیت دارد."
بازیگر نقش هستی درباره اینکه آیا نقصهای این شخصیت مربوط به زمان کم تولید میشود، توضیح داد: "قطعاً اگر برای فیلمنامه وقت بیشتری گذاشته شود، خیلی از نقصها برطرف میشود. اگر به جای دو ماه برای نگارش، نویسندگان مجموعه شش ماه وقت داشتند، مسلماً کار بهتر میشد. نقص کاراکتر هستی مربوط به ریزهکاریها و جزئیات است و نه کلیت مجموعه."
وی ادامه داد: "قصه مجموعه "میوه ممنوعه" را خیلی دوست دارم، چرا که اتفاقات جالبی در آن میافتد، اما یکسری ریزهکاریها وجود دارد که اگر قشار کار نبود، میتوانست در همه چیز از جمله بازی، کارگردانی، تصویربرداری، طراحی صحنه و ... تاثیر بگذارد، ولی ویژگی بارز و مهم این مجموعه این است که حسن فتحی از هیچ چیز در کار نمیگذرد و آنچه میخواهد با وسواس میگیرد، حتی اگر وقت کم باشد کار خود را به نحو مطلوبی انجام میدهد و این مسئله خیلی مهم است."
توسلی درباره دلایل تردید خود پیش از پذیرش نقش هستی گفت: "من به کارگردان اعتماد داشتم و سیناپس را هم خوانده بودم و دوست داشتم. با توجه به اینکه کار مناسبتی بود و من قبلاً هم یکبار تجربه آن را داشتم، این مسئله به ذات من برمیگردد و آن هم مربوط به تناقض درونیام میشود که برای بازیگری دارم. در واقع یک ذره از مخاطب زیاد میترسم در مجموعه "وفا" هم این اتفاق افتاده بود."
وی درباره تاثیر بازتابهای پس از پخش بر بازیاش با توجه به همزمانی تولید و پخش گفت: "ضبط و پخش همزمان بر بازیام تاثیر میگذارد. مثلاً متوجه نکتهای در بازیام شدم و احساس کردم اگر این کار را نکنم، بهتر است. سعی میکنم مجموعه را ببینم، حتی سر صحنه هم که هستیم، میبینم. اگر هم سر ضبط باشم، تکرار مجموعه را در خانه تماشا میکنم."
بازیگر نقش هستی در ادامه افزود: "البته وقتی پخش مجموعه "میوه ممنوعه" شروع شد، خیلی از بخشهای نقش هستی گرفته شده بود، اما چند تا از صحنههای مهم باقی مانده بود که حالا سعی میکنم ریزهکاریهایی که متوجه شدم را پیاده کنم. اتفاقاً شیوه جالبی است و همزمانی پخش و تولید بر بازی تاثیر میگذارد."
توسلی درباره تاثیر بازی بازیگر نقش مقابل به ویژه شخصیت حاج یونس بر بازی خود گفت: "بازیگر نقش مقابل خیلی مهم است. به نظرم همه بازیگران این مجموعه خیلی خوب بازی کرده اند. به ویژه علی نصیریان که خیلی فوقالعاده نقش را بازی کرده و حتی من از بازی او حیرت میکنم. در این کار به گونهای دیگر بازی کرده است. شانسی که ما در این مجموعه آوردیم این بود که کار را دو دوربین گرفتیم و این در تداوم حس خیلی کمک میکرد."
این بازیگر در پایان گفت: "مجموعه "میوه ممنوعه" را خیلی دوست دارم. شاید آن نقصی هم که درباره نقش هستی به آن اشاره کردم به خاطر این است که همزمان پخش میشود. جزئیاتی را میبینم که بهتر بود اتفاق میافتد. قطعاً هیچ کاری کامل نیست و این را به خاطر این میگویم که کمالگرا هستم. در مجموع عوامل این مجموعه از کارگردان گرفته تا بازیگران و ...خیلی خوب هستند و من خستگی احساس نمیکنم."
/نگاهی به "میوه ممنوعه" ـ 7/"میوه ممنوعه" داستانی واقعی و باورپذیر دارد
هرمز هدایت یکی از دلایل اصلی پذیرفتن پیشنهاد بازی در مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" را واقعی و باورپذیر بودن قصه عنوان کرد.
بازیگر نقش شایگان درباره پذیرش بازی در مجموعه "میوه ممنوعه" به خبرنگار مهر گفت: "بار اولم است که با توجه به آماده نبودن فیلمنامه کاری را پذیرفتم. طبیعی است این گروه ماجرایش فرق میکرد. البته قبلاً با حسن فتحی کار کرده بودم و از سوابق او شناخت داشتم. وقتی طرح قصه را خواندم جذبم کرد، چرا که قصه متفاوت و کار واقعی و باورپذیر بود."
هرمز هدایت در ادامه افزود: "گرچه نقش شایگان کم حجم است، اما خیلی تاثیرگذار است و برایم جالب بود تا بازتاب مردم را برای این مجموعه که همزمان با تولید پخش میشود، متوجه شوم. به هر حال پذیرش این نوع کارها ریسک است، به ویژه اینکه ما وسواس هم برای انتخاب نقش داریم."
بازیگر نقش شایگان درباره اینکه آیا این کاراکتر جای پرداخت بیشتر هم داشت، گفت: "بله، البته نه اینکه کاراکتر شایگان کامل نیست، ولی چون خودم نویسندگی و کارگردانی می کنم، ممکن است طور دیگری نگاه کنم. شخصیت شایگان میتوانست بیشتر از این باز شود، ولی آنچه بیشتر من را برای "میوه ممنوعه" جذب کار کرد، پرداختن به معضل کلی اجتماعی بود."
وی خاطرنشان ساخت: "جایگاه این نقش سوای اتفاقات خانواده خود، یک تولیدگر نه چندان بزرگ را نشان میدهد که زیر چرخ مسائل دلالی واردات له میشود. این معضل اجتماعی مهمی است که می توانست بیشتر به آن پرداخته شود. علاوه بر آن تراژدی این ماجرا هم جای پرداخت بیشتر داشت. تعلیق جذاب و دوستداشتنی هم برای کاراکتر شایگان شکل گرفته که جذاب است، چرا که این کاراکتر زیر ذرهبین است. از سوی دیگر من هرگز دنبال حجم قصه نیستم، بلکه ماهیت قصه برایم اهمیت دارد."
هدایت درباره حضور بازیگر مقابل برای ایفای نقشهای حسی گفت: "بازیگر مقابل یکی از عناصری است که در حس ما تاثیر دارد و علاوه بر آن حضور کارگردان، متن و ... هم موثر است. برای رسیدن به حس شایگان، مسلماً فتحی نقشی عمده داشت، اما تجربه طولانی مدتم در تئاتر، تلویزیون و سینما نیز کمکم کرد، چرا که فقط بازیگری نمیکنم. یکی از مهمترین عنصر کار نمایشی متن است که باید به اصول درام و گرهها آشنا باشید."
بازیگر نقش شایگان ارزیابی خود را از مجموعه "میوه ممنوعه" اینگونه بیان کرد: "متاسفانه وقتی مارک مناسبتی بودن میخورد، یک مقدار پیشداوری به وجود میآید، ولی متن مجموعه "میوه ممنوعه" این طور نبود. با توجه به اینکه بازی در چنین مجموعهای تجربه اولم بود یکسری محسنات همچون بازتاب مخاطبان و یکسری ضعفها چون تنگی وقت وجود داشت. شخصاً چنین کارهایی را نمیپذیرفتم و بارها که در گروه کودک مجموعه میساختم، چنین پیشنهادی که داده میشد، نمیپذیرفتم."