كفشدوزكها يا پينهدوزها (Hippodomia Convergens)
اين حشره را ميتوان در مناطق گرم براي كنترل بيشتر رهاسازي كرد. چندين بار رهاسازي با فاصله چند روز بسيار مؤثرتر از رهاسازي يك جمعيت عظيم از آنها در يك زمان است.
كفشدوزك آسيايي و كفشدوزك خال صورتي مؤثرترين حشرات مفيد براي كنترل شتهها در گلخانه هستند. بسياري از حشرهكشهايي را كه براي مقابله با شته بكار ميگيريم را نميتوان با كفشدوزكها بكار برد. براي يافتن حشرهكشهاي سازگار با آنها لطفاً با TPM در آلاسكا تماس حاصل فرماييد.
عوامل بيماريزاي حشرات
حشرهكش قارچي بنام Botani Gard® و Naturalis-O® شامل يك استرين از قارچ Beauveria bassiana است كه به حشرات حمله ميكند و يك روش بسيار مؤثر براي كنترل شتهها مگسهاي سفيد و تريپسها در آلاسكا بحساب ميآيد.
معمولاً در گلخانهها براي گسترش اين قارچ در گلخانه به بيش از يكبار درمان مورد نياز ميباشد. ميبايست 48 ساعت سين هر بار استفاده فاصله باشد و اگر همزمان با كاربرد اين نوع حشرهشها از قارچكشها استفاده كنيد اسپورهاي اين قارچهاي حشرهكش را از بين ميبرد.
كنترل غير شيميايي
روغنهاي باغباني ميتوانند نقش كليدي در مديريت شتهها ايجاد كنند. روغنهاي مختلفي وجود دارند كه از تصفيه نفت خام بوجود ميآيند مثل Volcks®، Stylet®، Ultra-Fine® يا روغنهاي جاليز متعددي مثل Canola oil، Soybean oil، Neem oil، Sesam oil (روغن كنجد)، Cottonseed o il (روغن بذر پنبه)، Garlic o il كه نه تنها شتهها را بسرعت ميكشند، بلكه به مديريت مقاومت آفات در برابر حشرهكشهاي شيميايي) نيز كمك ميكند زيرا كه روغنها بوسيله روش فيزيكي و با خته كردن حشرات آنها را كنترل ميكند.
شويندههاي (صابونهاي) حشرهكش يك راه غيرشيميايي مؤثر براي كاهش سريع طغيان شتهها هستند. معمولترين انوع آنها بوسيله نمك پتاسيم از فاقي اسيدها (Fatty acids) ساخته ميشود. ناتي اسيدها باعث درهم گسيختي ساختارها و نفوذپذيري غشاء سلولهاي حشره ميگردد. در نتيجه محتويات سلول از سلول صدمه ديده بيرون ميآيند و حشره بسرعت ميميرد. پس از خشك شدن صابونهاي اسپري شده، پس از خشك شدن در ميان ديگر هيچ نوع فعاليت حشرهكشي را ندارند.
در روش استفاده از صابون و روغن براي كنترل بهتر ميبايست تمام گياه توسط اين مواد پوشيده شود. زيرا شتهها تحرك زيادي به اطراف ندارند بنابراين ميبايست براي كنترل بهتر باعث تماس حشرهكش صابون يا روغن با آنها شويم. همچنين پوشش هر دو سطح بالايي و زيرين برگ بسيار مهم است.
برخي از تكنولوژيهاي سمپاشي كه باعث توليد ذرات ريز مه سم در محيط ميشوند بهتر ميزان پوشش سم در گياه افزايش ميدهند و نتايج بهتري را شامل ميشوند.
مبارزه شيميايي انتخابي
اگر شما روشهاي شيميايي را انتخاب ميكنيد، براي موفقيت مؤثرترين روش كنترل شتهها را دو بار و با فاصله سه يا چهار روز استفاده نماييد. اگر روش شما مؤثر نبود، سريع به نوع ديگري از كنترل روآوريد. انواع مختلفي از روشهاي مبارزه شيميايي براي كنترل شتهها در گلخانهها وجود د ارند. ما سعي نميكنيم كه همه آنها را ليست كنيم اما توصيه ميكنيم كه براي جلوگيري از مقاومت در شتهها از روش چرخشي شيمايي (سموم) استفاده كنيد. پس از دو بار استفاده، هميشه از يك سم ديگر از يك كلاس ديگر استف اده كنيد تا ب توانيد از مقاومت شتهها جلوگيري كنيد.
علاوه بر انتخاب يك سم مناسب، هميشه دستورالعمل استفاده صحيح آنرا كاملاً مطالعه كنيد. از فواصل رفت وآمدي كاركنان مطمئن شويد، لباسها و تجهيزات مناسب بپوشيد كه شامل دهان بند و دستكش هنگام كار با مواد شيميايي ميباشد. اگر در برچسب پشت سم ذكر شده كه در گلخانه استفاده نكنيد. يا اگر ذكر شده كه فقط براي مصرف در هواي آزاد هرگز نبايد در گلخانه استفاده شود.
دكتر Richard Linquist در دانشگاه اوهايو مصرف “Uphid Cocktail” را پيشنهاد ميكند. اين ماده تركيب حشرهكشي مناسب جهت مقابله با شتههاست. در آزمايشها Talstar®(bifenthrin) بصورت تنها يا بصورت مخلوط همراه با روغنهاي باغباني يا Orthene® براي شتهها بسيار مؤثر بوده است.
حشرهكشهاي سيستميك در كنترل شتههايي مناسب است كه حشره توسط عواملي مثل پيچ و تاب برگ يا لايههايي از گياه محافظت ميشوند و اين موارد مانع رسيدن سم به تمام قسمتهاي برگ ميشوند. حشرهكشهاي سيستميك مواد شيميايي هستند كه بصورت سيستميك در گياه يا برگ حركت ميكنند و تمام يا بخشهايي از گياه را كاملاً سمي ميكنند. معمولترين نوع حشرهكشهاي سيستميك كه براحتي قابل دسترسي براي همه ميباشند عبارتند از: Orthene® (acephate) و Marathon®(imidacloprid) در سمپاشي برگ اين دو سم بسرعت به درون برگ ميوز ميكنند. اكثر حشرهكشهاي سيستماتيك براي انسان سمي هستند كه ميبايست با احتياط استفاده شوند. در جاهايي كه افراد مبتلا به حالت، آلرژي، زنان حامله و بچهها يا افراد سالخورده قرار دارند ميبايست با احتياط كامل از اين سموم استفاده شود يا اصلاً استفاده نشود. برخي از گياهان هم م مكن است بوسيله اين سموم آسيب ببينند. قبل از استفاده با دقت برچسب توصيه سم را بخوانيد. استفاده از هيچيك از سموم سستميك را مجاز به استفاده بر روي محصولات غذايي نيستم.
تريپس گلخانه (Heliothrips haemorrhoidalis)
معرفي آفت
اين تريپس توسط Bouche در سال 1833 از نمونههاي گرفته شده در گلخانهاي در اروپا و با نام علمي Thrips haemorrhoidalis معرفي شد. Packard اين گونه را براي اولين بار در سال 1870 معرفي كرد و آنرا تريپس گلخانه ناميد. اين حشره با نام معمول تريپس گلخانه و با نام علمي Heliothrips haemorrhoidalis) Bouche) كه توسط انجمن حشرهشناسي آمريكا موافقت شده شناخته شده ميباشد.
نام مترادف Thrips haemorrhoidalis Bouche 1833
پراكندگي
اگرچه اين آفت از اروپا منشأ گرفته است اما يك گونه مخصوص دنياي جديد (نيمكره غربي يا آمريكا) است. اين آفت احتمالاً از نواحي گرمسيري آمريكا و بوسيله گياهان زينتي به اروپا معرفي شد. اين حشره در برزيل غرب هند و آمريكاي مركزي بر روي گياهان زراعي و وحشي يا فت ميشود. برخي اوقات در ماههاي گرم سال از گلخانههاي شمال فلوريدا خارج ميشود. در اروپا، آلمان، انگليس، فرانسه، ايتاليا، وين، فنلاند، فلسطين و شمال آفريقا يافت ميشود. با توجه به عادت زندگي اين تريپس احتمالاً ميتواند در بيشتر گلخانههاي دنيا وجود داشته باشد.
در پرواز بسيار ضعيف است و بيشتر اوقات را در مناطق سايهدار روي گياهان ميگذارند.
توصيف و زندگي آفت
تخمها سفيد و موزي شكل هستند و بصورت انفرادي در بافت گياه گذاشته ميشوند. انتهاي تخم معمولاً بوسيله يك لنز دستي ديده ميشود. رنگ لارو در مراحل ابتدايي تا حدودي سفيد و با چشمان قرم زاس. رنگ لارو پس از تغذيه متمايل به زرد ميشود. لارو بالغ بطور متوسط 1 ميليمتر طول دا رد. اين حشره دو مرحله لاروي دارد كه سپس پوست اندازي ميككند و به پيش شفيره (Prepupa) تبديل ميشود كه داراي رنگ زرد، چشمان قرمز، بالهاي كوتاه است.
حشره در مرحله شفيرگي كمي بزرگتر و داراي بالها و چشمان درشتتر است. در اين مرحله هم رنگش متمايل به زرد است كه با افزايش سن به تيرگي ميگرايد. در اين مرحله شاخكها رو به بالا و عقب به روي سر قرار دارند حشره در مراحل پيش شفيرگي و شفيرگي تغذيهاي ندارند.
سر و سينه (thorax) در حشره بالغ تيره مايل به مشكي هستند و شكم از زرد به زرد مايل به قرمز و سپس به قهوهاي و در آخر به سياه تغيير رنگ ميدهد. دماهاي خنك با عث تأخير در تغيير رنگ ميشود. پاها زرد كمرنگ باقي ميمانند و شاخكها در حشره بالغ شامل 8 سگمنت ميباشند.
تريپس در گلخانه بكرزا (parthenogenic) است يعني اينكه بدون جفتگيري توليد نسل ميكند و نرها بندرت ديده ميشوند. مادهها تخمهاي خود را در درون برگ يا ميوه قرار ميدهند. درست كمي قبل از باز شدن تخم، آنها تاول ميزنند. اگر از يك تردستي استفاده كنيم ميتواند تا حدي در بررسي چگونگي ظهور جمعيتهاي تريپس و ارتباط آن به مكان آنها در برگ كمك كند.
ميزبانها
در فلوريدا اين تريپس مخصوص پنبه است اما از روي گياهان Viburnum، زغال اخته، آزاليه، انگور، خرما، Ardisia، اركيده، آواكادو، گل شيپوري Crinum SP.، Ficus nitida، خرماي زايشي، Coleus SP.، افرا، ماگتوليا، انبه، Aspidium SP.، كوكب، سرخس، Guavas، كنف فلوكس، Pink و بسياري ديگر از گياهان زينتي هم جمعآوري شده است. در فلسطين بر روي پرتقال و در Ceylon از روي Garcinia mangostana گزارش شده است.
خسارت تريپس گلخانه بر روي ميوههاي در حال رشد مركبات بصورت ايجاد لكه بر روي پوست ميوه است (لكههيا گرد يا لكههاي ضخيم و نامنظم) همچنين اين نوع خسارت بر روي ميوههاي دسته جمعي (گروهي)يا در جاهايي كه يك برگ يا يك سرشاخه در تماس مستقيم با ميوه است ديده ميشود.
اهميت اقتصادي
اين تريپس در درجه اول از شاخ و برگ گياهان زينتي تغذيه ميكند. در ابتدا به سطح زيرين برگ حمله ميكند و با تغذيه بيشتر جمعيت خود را افزايش ميدهد و به سطح بالايي برگ تغيير مكان ميدهد. برگها بيرنگ و رنگ پريده ميشوند و بين رگبرگهاي فرعي (كناري) به شكلي ديده ميشود. برگهايي كه شديداً آسيب ديدهاند زرد ميشوند و ميافتند. علاوه بر اين بر اثر تغذيه تريپس قطرات بسيار كوچك مايع مايل به قرمز در هر دو سطح برگ ديده ميشود كه بوسيله تريپس ترشح شدهاند و رنگ اين قطرات بتدريج سياه ميشود. اين گلبولهاي مايع (قطرات كوچك) از نظر اندازه بزرگ و سپس متوقل ميشوند و بلافاصله يك گلبول ديگر شروع به تشكيل شدن ميكند كه در نتيجه اين اعمال باعث بوجود آمدن لكههاي سياه در مناطق مورد هجوم است. اين گلبولها ب عنوان بازدارندههاي پرواتورها (شكارچيها) عمل ميكنند.
در فلسطين تريپس گلخانه به برگها و ميوههاي مركبات خسارت ميزند اما باعث بوجود آمدن قطرات مذكور روي برگ نميشود. خسارت روي ميوه ممكن است قسمتهاي مورد هجوم را بصورت فرو رفته و مشبك كند. اين نوع خسارت بر روي ميوههاي نرسيده و كال ديده ميشود.
در ميوههاي رسيده اين نوع خسارت بخوبي قابل تشخيص نيست زيرا كه در داخل پوست سالم ميوه بدون فرو رفتگي ايجاد ميشود. در كاليفرنيا با توجه به اطلاعات گذشته، تريپس گلخانه اقتصاديترين آفت بر روي آواكادو بشمار ميرود.
مديريت
اين آفت فقط يك و شخص طبيعي مؤثر شناخت هشده دارد و آن Thripobius Semiluteus است كه پارازيت لارو است و از برزيل و استراليا در اواسط دهه 1980 به كاليفرنيا معرفي شد. در لارو پارازيت شده دو طرف بدن بجاي اينكه مخروطي شكل باشند (لارو در تريپس سالم) بيشتر موازي هستند.
رنگ شفيره پارازيت شده در بين شفيرههاي پارازيت نشده كاملاً مشكي است و اين در حالي است كه رنگ شفيرههاي پارازيت نشده نيمه شفاف (زجاجي) است.
همچنين ديگر دشمنان طبيعي تريپس گلخانه كه اثر كمتري هم دارند عبارتند از:
Megaphragma mymaripenne پارازيت تخم
Frank linothrips orizabensis
F. uespiformis شكارچي (پرداتور)
Leptothrips mali
اين سه گونه اخير به شكارچيهاي سياه نيز معروفند.
مينوزهاي برگ (Leaf miners)
چرخه زندگي
مينوز شمشاد: حشهر نر در بهار هنگام شكوفه كردن گياهان ظاهر ميشود و سپس حشره ماده شروع به تخمگذاري در سطح زيرين برگها ميكند. بطوريكه هر تخم را بطور عميق در بافت برگ قرار ميدهد. بطور متوسط 29 عدد تخم ميگذارد و ساعاتي پس از گذاشتن اولين تخمها ميميرد. تخمها پس از حدو سه هفته باز ميشوند و لاروهاي جوان شروع به تغذيه از قسمتهاي نرم از بافت پارانشيم ميكنند.
معدنها يا تاولهاي بزرگ از اواسط تابستان تا بهار بعدي قابل ديدن هستند. اين حشرات زمستان را بصورت لارو درون برگها ميگذارنند. در بهار مجدداً فعاليت خود را آغاز ميكنند و بسرعت ميرويند. جمعيتها در اواخر ماه آوريل ديده ميشوند. در هر سال هم يك نسل دارند.
مينوز كيالك: حشره بالغ در ماه مي (MAY) زمانيكه اولين برگها و شكوفهها شروع به باز شدن ميكنند، ظاهر ميشوند. در هر برگ 5ـ1 تخم بصورت انفرادي و در لايه اپيدرم در سطح بالايي برگها ميگذارند. لاروها بمدت 2 هفته بين دو سطح برگ تغذيه ميكند. آنها بيشتر بسمت حاشيه برگها تونل ميكنند. در اواسط جولاي شاخ و برگ را ترك ميكنند و به زمين ميافتند و شروع به ساختن خانههاي گلي جهت زمستانگذارني ميكنند. در هر سال يك نسل توليد ميكنند.
مينوز بلوط: حشره ماده مينوز بلوط تخمهايش را بر روي سطح برگ ميگذارد و هر لارو جوان برگ را سوراخ ميكند و در درون آن اقدام به ايجاد تونلهايي در جهات مختلف مينمايد. اگر تونلها در برگها بسيار زياد ب اشند مرگ برگ را در پي خواهد داشت. عموماً بلوطهاي سفيد و قرمز مورد حمله قرا رميگيرند. لاروها سپس درون برگها تبديل به شفيره ميشوند و سپس بهمان صورت در برگهاي خشك شده در روي زمين زمستانگذراني ميكنند. بسته به منطقه و گونه مينوز از 5ـ2 نسل در سال توليد ميكنند.
مينوز فان: حشره بالغ تخمها را بصورت انفرادي و در برگهاي جوان ميگذارد. فانهاي خاكستري، كاغذي و سفيد از ميزبانهاي مطلوب آن بشمار ميروند. اين مينوز بندرت از فانهاي سياه، زرد، سفيد اروپايي يا رودخانهاي تغذيه ميكند. لاروها از بين دو سطح بالايي و زيرين برگ تغ ذيه ميكنند و يك تاول پوك را در آن ايجاد ميكنند. دوره لاروي در 15ـ10 روز بطول ميانجامد. زماينه لارو بالغ ميشود سوراخي را سرتاسر برگ ايجاد ميكند و به زمين ميافتد. سپس خانهاي ميسازد و تبديل به شفيره ميشود. سه هفته طول ميكشد تا به حشره بالغ تبديل شود. در هر سال 4ـ2 نسل توليد ميكند.
مينوز راج: حشرات بالغ در حدود ماده مي (MAY) پس از اينكه چندين برگ جديد تشكيل شدند ظاهر ميگردند كه ممكن است بيشتر از چند هفته ادامه پيدا كند. حشرات ماده تخمهايشان را در شكافهاي سطح زيرين برگها ميگذراند. لاروها بحض اينكه از تخم بيرون ميآيند دالانهاي بلند و باريكي در برگها ايجاد ميكنند. پس از تغذيه به شفيره تبديل ميشود و درون برگها زمستانگذاراني ميكنند يك نسل در سال توليد ميكنند.
خسارت
مينوها باعث ايجاد لكههاي زرد در برگها و ريختن نابهنگام آنها ميشوند. اين گياهان ضعيف ميشوند و شاخ و برگ كم پشتي دارند. ادامه هجوم اين آفات باعث خشكيدن سرشاخهها و ضعيفي بيش از حد گياهان ميشود و همچنين باعث مستعد شدن آنها در مقابل بيماريها و از بين رفتن قسمتهاي زرد گياه در زمستان و سرما ميشود. يمنوز كيالك ميتواند آفت بسيار مهمي عليه ديگر گياهان گونه Crataegus SP باشد. درختان مورد حمله شديد اين آفت از دور به رنگ قهوهاي ديده ميشوند و بنظر ميرسند كه بوسيله آتش سوزانده شدهاند. خ سارت اين درختان مدت زمان زيادي طول نميكشد اما باعث كاهش زيبايي و بازار پسندي مي شود. مينوز بلوط معمولاً باعث خسارت جدي در گياهان نميشود. اگر طول دوره خسارت زايي آفت بالا باشد باعث كاهش ارزش گياهان زينتي ميشود. مينوز فان بوسيله درختان قوي جذب ميشود و اين گياهان معمولاً چندين سال در برابر هجوم اين آفت مقاومت ميكنند. خسارت عمده اين گياه باعث كاهش زيبايي و بازارپسندي گياهان ميزبان است مينوز راج در دو مرحله حشره بالغ و لاروي باعث خسارت درختان ميشود. حشرات بالغ در اثر تغذيه باعث ايجاد زخهاي گرد و كوچك در روي برگ ميشوند و همچنين در اثر تغذيه نامنظم باعث بد شكل شدن برگها ميشود. خسارت شديد ميتواند ب اعث ريختن برگها ميشود بخصوص اينكه درخت تا بهار سال آينده بدون برگ باقي ميماند. اين خسارت ميتواند مخرب باشد بخصوص زمان فروش راجهاي كريسمس.
در جاهايي كه اين آفت بمقدار زيادي وجود دارد باعث كاهش قدرت رشد و نيرو و توان درختان ميشود. در صورت حمله شديد آفت گياهان بهيچ وجه قابل استفاده نيست.
مبارزه غير شيميايي
كنترل اكثر مينوزها بوسيله سوختن برگها در پاييز امكانپذير است زيرا كه لاروها يا شفيرهها درون برگها زمستانگذارني ميكنند.
مبارزه شيميايي
سموم زيادي جهت مبارزه با مينوزهايي كه در شاخ و برگهاي ريخته شده روي زمين زمستانگذراني ميكنند قابل دسترس است و ميبايست در مرحله تخمگذاري آفت در شاخ و برگها استفاده شود.
آفات گندم و اهميت اقتصادي آنها
در اكوسيستم هاي زراعي كشور كه گندم و جو بستر زيست را تشكيل مي دهند، عوامل زنده و غير زنده اي در توليد محصول تآثيرگذار هستند كه انسان براي بدست آوردن محصول بيشتر مدام آنها را تغيير مي دهد. شناخت اين عوامل و روابط متقابل بين آنها در حفظ تعادل كمي و كيفي گونه هاي تشكيل دهندة يك اكوسيستم اهميت بسيار زيادي دارد. در ايران بيش از 70 گونه حشرة گياه خوار شناسايي شده اند كه به عنوان مصرف كنندگان اوليه از گندم و جو تغذيه مي كنند. اين حشرات گياه خوار، خود مورد تغذيه حشره خواران (حشرات انگل، انگل هاي بالقوه و شكارگران) كه مصرف كنندگان ثانوية هستند، قرار مي گيرند. اتلاق واژة آفت به گونه هايي كه زيان اقتصادي ندارند جايز نيست و تلاش براي حذف اين گونه ها، نابودي دشمنان طبيعي آنها، طغيان احتمالي آفات بالقوه و كاهش تنوع زيستي در اكوسيستم هاي زراعي را به همراه خواهد داشت.
گسترش و طغيان سن گندم در اثر تخريب مراتع به عنوان زيستگاه هاي دائمي اين حشره و تبديل آنها به اراضي ديم كم بازده و فراهم آوردن بستر زيست مناسب تر براي تغذيه و توليد مثل آن، مثال خوبي براي نشان دادن چگونگي ايجاد يك آفت در اثر تغيير اكوسيستم توسط انسان است.
محدود بودن دامنة ميزباني آفات غلات و مكان زمســـتان گذراني تعداد زيادي از آنها كه در خاك و بقــاياي محصول صورت مي گيرد، موجب مي شود كه جمعيت اكثر اين آفات، با تناوب زراعي و انجام عمليات زراعي پس از برداشت، به مقدار قابل توجهي كاهش يابند. عليرغم اين مسئله، حدود 15 گونه از حشرات زيان آور گندم و جو را مي توان نام برد كه به عنوان آفات درجة اول و دوم، زيان اقتصادي قابل توجهي به اين محصولات وارد مي كنند.
خسارت ناشي از آفات، بيماريها و علف هاي هرز در كشور ما حدود 30-35 درصد برآورد گرديده است كه10-12 درصد آن به حشرات زيان آور اختصاص دارد. بدين معني كه با مديريت كنترل اين عوامل، مي توان10-12 درصد عملكرد واقعي گندم را افزايش داد و آن را به حداكثر عملكرد قابل دسترس كه در شرايط ديم و آبي به ترتيب 4 و 14 تن در هكتار ذكر شده است، نزديك تر ساخت.
راهكارهاي توصيه شده براي مديريت منطقي كنترل آفات در مزارع گندم و جو كشور، مبتني بر استفاده از روش هاي غير شيميايي است. كنترل شيميايي سن گندم به عنوان مهم ترين حشرة زيان آور مزارع گندم و جو كشور كه به تفصيل به آن پرداخته خواهد شد، از اين قاعده مستثني است. طبق استنتاجي از گزارش عملكرد فعاليت هاي سازمان حفظ نباتات در سال 1378، سالانه در سطحي معادل 22-25 درصد كل اراضي گندم كشور، براي كنترل حشرات زيان آور مبارزة شيميايي صورت مي گيرد(1200000 هكتار براي كنترل سن گندم و حدود 75000 هكتار براي كنترل ساير حشرات زيان آورگندم). ميانگين مصرف آفت كش ها در اين محصول حدود4/0- 5/0 كيلوگرم در هكتار است كه2/0-25/0 كيلوگرم آن به حشره كش ها اختصاص دارد و اين ميزان در مقايسه با ميانگين مصرف آفت كش ها در درختان ميوه(5/9 ليتر درهكتار)، برنج (7/18 ليتر در هكتار)، پنبه(9 ليتر در هكتار) و چغندر قند(1/8 ليتر در هكتار) مقدار قابل توجهي نيست(سازمان حفظ نباتات، 1378).
عليرغم اين مسئله سياست جاري وزارت جهاد كشاورزي و ديگر سياست گزاران توليد گندم كشور، رسيدن به كشاورزي پايدار(توليد بهينه و مستمر محصولات كشاورزي با حفظ و يا حداقل زيان وارده به محيط زيست) است وخودكفايي در توليد گندم و كاهش ســطوح مبارزة شــيمــيايي با آفات گندم، از مهم ترين برنامه هاي بخش كشاورزي و زير بخش هاي تابع آن( سازمان حفظ نباتات و موسسة تحقيقات آفات و بيماريهاي گياهي) مي باشد.
مگس سفید Trialeurodes vaporariorum
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مگس سفید Trialeurodes vaporariorum
Aleyrodidae,hom
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مگسهاي سفيد گلخانه به تعداد زيادي ميزبان حمله ميكنند. ميزبانهاي اقتصادي و مهم آن عبارتند از: لوبيا، كدوي چيني، خيار، كدوي خوراكي، بادمجان، لوبياي سبز، فلفل سبز، كاهو، گياهان زينتي، بنت فنسول، سيبزميني، كدو تنبل، رز، توت فرنگي. سيبزميني شيرين، گوجه فرنگي، توتون، تنباكو، شاهي، هندوانه. همچنين بسياري از علفهاي هرز بعنوان ميزبان ثا نويه براي اين آفت عمل مينمايند.
پراكندگي
اين آفت پراكندگي جهاني دارد. پراكندگي آن بطور گسترده در سرتاسر نواحي استوايي و زير استوايي ميباشد و در گلخانههايي كه در مناطق معتدل قرار دارند ظاهر ميشود. مگس سفيد گلخانه اولين بار در سال 1907 در اوهايو گزارش ثبت شد و هم اكنون در تمام نقاط اين جزيره پراكنده شده است.
خسارت
پورهها و حشرات كامل شيره گياهي را از برگها ميمكند. خسارت، اغلب قابل مشاهده نيست. جمعيت بالاي حشره باعث كاهش قدرت گياه ميزبان ميشود. حشرات بالغ و جوان از خود عسلك ترشح ميكنند. اين ماده چسبناك محيط گشت مناسبي براي قارچهاي دودهاي هستند. عسلك و قارچهاي دودهاي باقيمانده در گياه بطور قابل توجهي بازار پسندگي گياهان و ميوهاي را كاهش ميدهند.
بيولوژي
طول سيكل زندگي اين آفت (از تخم تا حشره بالغ) با دماي هوا تغيير ميكند. در هاوايي سيكل زندگي آن بين 25ـ19 روز كامل ميشود. اطلاعات بيشتر در مورد توسعه مر احل زندگي اين آفت در Hargreaves (1915) و Lloyd (1922) يافت ميشود.
تخمها
تخممها دوكي شكل، تقريباً اينچ طول و تخمگذاريهاي اوليه تخمها برنگ زرد كمرنگ تا سبز ميباشد كه قبل از بيرون آمدن لاروها از تخم، اين تخمها برنگ ارغواني تيره تا سياه درميآيند. تخمها به ريز برگها چسبيدهاند كه اغلب بصورت دايرهاي يا نيم دايره قرار ميگيرند. در تخمگذاريهاي جديد تخمهاي گذشته شده زرد هستند و چند روز قبل از بيرون آمدن لاروها تخمها برنگ سياه تغيير مييابند. (7ـ6 روز پس از تخمگذاري)
پورهها
اين آفت 3 تا 4 سن پورگي دارد. اولين مرحله لاروي Crawler نام دارد. اين Crawlerها تقريباً اينچ طول رنگ، سبز روشن و چشمان قرمز براق دارند آنها پس از يافتن محل مناسب به زير برگ متصل شده و تغذيه را شروع ميكنند. پاها در بقيه سنين پورگي غيرفعال ميشوند. بدين گونه پورهها غير متحرك ميشوند و در همان محلي از برگ كه توسط Crawler انتخاب شده بدون حركت به تغذيه ادامه ميدهند. اين مراحل در روي سطح برگ كاملاً صاف (همسطح برگ) هستند و ديدن آنها بدليل رنگ شفاف سبز پورهها بسيار مشكل است.
به غير از اندازه، در مرحله آخر پورگي از نظر ظاهري كاملاً شبيه بهم ميباشند. مراحل پورگي بين 17ـ9 روز كامل ميشود. اولين مرحله پورگي 7ـ3 روز، دومين مرحله 8ـ4 روز، سومين مرحله 4ـ2 روز، طول دوره لاروي با دماي هوا و ميزان متغير است. طول دوره زندگي در دماهاي خنكتر افزايش مييابد.
شفيرگي
منظور از آخرين مرحله پورگي اغلب “شفيره” نام دارد زيرا مگسهاي سفيد بالغ از اين مرحله پديدار ميشوند. بدن حشرات در اين مرحله ضخيمتر از ديگر مراحل است و تارهاي مومي بلند در ناحيه بيروني بدن در اين مرحله ديده ميشود. طول اين دوره بين 7ـ3 روز ميباشد.
حشرات بالغ
حشرات بالغ تقريباً طولشان اينچ است. رنگشان زرد كمرنگ و داراي دو جفت بال كه با موم پودري سفيد پوشيده شدهاند، مي باشند. در حالت استراحت بالها بصورت مسطح و خوابيده قرار گرفتهاند. حشرات بالغ عموماً 40ـ21 روز عمر دارند. حشرات ماده بطور متوسط بيش از 100 تخم در طول زندگي خود ميگذارند.
رفتار
مراحل مختلف زندگي اين حشره عموماً بصورت طبقههاي عمودي در روي گياه ميزبان ديده ميشود. حشرات بالغ روي برگهاي جوانتر ديده ميشوند و تخمهايشان را در اين سطوح ميگذراند. مراحل مسنتر اين حشره در سطوح پايينتر گياه ديده ميشوند. شفيرهها و حشرات جوان بالغ در سطوح و لايههاي پائيني گياه ديده ميشوند.
مديريت آفت
مگس سفيد گلخانه در محصولات گلخانهاي به طرق مختلف انتقال مييابد:
1ـ از طريق قلعهها و گياهاني كه از آنها گياهان اصلي را در گلخانه تكثير ميدهيم.
2ـ از طريق گياهان مسنتر همان گياه در گلخانه
3ـ از طريق علفها يهرز يا گياهان آلوده در گلخانه
4ـ از طريق گياهان يا علفهاي هرز اطراف و بيرون گلخانه
5ـ از طريق پرسنل گلخانه و كساني كه گلهاي سفيد بالغ را در لباسهايشان به درون گلخانه منتقل ميكنند و بدين طريق بعنوان يك اينكولوم اوليه عمل مينمايند.
ـ برنامه كنترل ميبايست زمان مشاهده، اولين مگسهاي سفيد در گلخانه آغاز شود.
ـ براي كنترل بيولوژيك يك عمليات Monitoring (پيش آگهي) پيوسته انجام دهيم. به اين علت كه ممكن است جمعيتي از پارازيتها بطور خودكار تشكيل شده باشند و يا بهر علتي پارازيتها قادر به كنترل مگسهاي سفيد نباشند.
ـ دما نقش بسزايي در توسعه پارازيتهاي Encarsia دارد و بنابراين تأثير دما در اثر متقابل پارازيت و ميزبانش (مگس سفيد) ميباشد. دماي گلخانه بايد در يك حد مطلوب حذف شود تا اثر متقابل پارازيت و ميزبان افزايش يابد. بعنوان مثال دماي بحراني براي پارازيت روي گوجه فرنگي و نسبت قنسول تقريباً 74 فارنهايت است.
كنترل شيميايي
مگل سفيد گلخانه به بسياري از حشرهكشهاي تركيبي مقاوم است. صابونهاي (شويندههاي) حشرهكش و روغنها در مقابل اين آفت بسيار مؤثر هستند. شواهدي وجود دارد كه سمپاشي زينهاي سيليسي نيز بسيار مؤثر است.