بازي، ضريب هوشي كودكان را افزايش ميدهد
يك روانشناس كودك:
بازي، ضريب هوشي كودكان را افزايش ميدهد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يك روانشناس كودك با بيان اين كه بازي، ضريب هوشي كودك را افزايش ميدهد، گفت: كودك در حين بازي در معرض انواع محركات قرار گرفته و ارتباطات فراواني در ذهنش شكل ميگيرد.
دكتر رامين خدابخشي در گفت وگو با خبرنگار «سلامت» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره مزاياي بازي براي كودكان، عنوان كرد: رشد مهارتهاي ظريف و عمقي حركتي، رشد تعاملات اجتماعي و برقراري ارتباط با اطرافيان، خلق آثار تازه از طريق دستكاري محيط پيرامون، رشد زبان و عواطف و رشد هوش از جمله مزاياي بازي كردن براي كودكان است.
وي با اشاره به اين كه بازي، از جمله عوامل محيطي موثر در ارتقاي هوش و آي كيو در كودكان است، اظهار كرد: 70 درصد هوش در انسان ارثي و 30 درصد مابقي به صورت اكتسابي حاصل ميشود.
اين روانشناس كودك ادامه داد: رشد هوشي كودك از نخستين تجارب حسي آغاز ميشود. از اين رو والدين ميتوانند امكاناتي را فراهم كنند تا تمام حواس كودك را در سنين پايين به كمك انواع بازيها پرورش دهند.
خدابخشي در توضيح تفاوت «آي كيو» و «اي كيو» در افراد گفت: آي كيو، نمره هوشي فرد است و از تستهايي كه در آن توانايي كلامي فرد و گنجينه لغاتش را مورد ارزيابي قرار ميدهد، سنجيده ميشود. اما اي كيو يا هوش هيجاني، به توانايي فرد در برقراري ارتباطات اجتماعي اطلاق ميشود.
وي اضافه كرد: ممكن است فردي با وجود داشتن آي كيو پايين، از اي كيو يا هوش هيجاني بالايي برخوردار باشد.
اين روانشناس كودك با بيان اين كه بازي، آي كيو كودك را افزايش ميدهد، اظهار كرد: در حين بازي، كودك در معرض انواع محركات قرار گرفته و ارتباطات زيادي در ذهنش شكل ميگيرد و در نتيجه رشد مغزي وي را به همراه دارد.
خدابخشي در پاسخ به اين پرسش كه انجام چه بازيهايي براي رشد هوشي كودك مناسب است، گفت: به عنوان مثال استفاده از مدادرنگيها، خميربازي، گچ، خاك رس و كاموا براي ساخت كاردستي، موجب ارتقاي خلاقيت در كودك ميشود. والدين ميتوانند براي كودك خود داستان تعريف كنند و از او بخواهند داستاني بسازد و يا يك قصه نيمه تمام كه براي او تعريف كردهاند را كامل كند.
وي ادامه اداد: همچنين والدين ميتوانند موسيقي را وارد خانه خود كنند و با كودكشان آواز بخوانند، چرا كه يك بخش از ذهن كودك، حافظه موسيقايي بوده و به هر ميزان كه در فضا قرار بگيرد، بيشتر رشد خواهد كرد.
خدابخشي با بيان اينكه گرايشات و علاقه منديهاي كودك از حدود 3-4 سالگي خود را نشان ميدهند، گفت: بايد كمك كرد تا اين گرايشات در مسير صحيح هدايت و رشد كنند. البته بايد در نظر داشت كه كودك تا حدود زيادي از والدين خود تبعيت ميكند. به عنوان مثال مادري كه خودش اهل نواختن تار نيست به سختي ميتواند كودك خود را به نواختن تار علاقه مند كند، چرا كه مشوق بودن مادر به تنهايي كافي نيست و كودك بيشتر به همراهي وي نياز دارد.
اين روانشناس كودك در ادامه ضمن تاكيد بر عدم استفاده افراطي از كامپيوتر براي انجام بازي و سرگرم كردن بچهها به آن، گفت: والدين سعي كنند بازيهاي پرتحرك با كودكشان انجام دهند.
وي همچنين توصيه كرد: لازم است پدر و مادر مفاهيم را از طريق بازي به كودك خود آموزش دهند، ريختن اسباب بازي جلوي بچهها كافي نيست. ميتوان براي آموزش اعداد، حروف و اشكال از تكههاي اسباب بازي استفاده كرد.
خدابخشي در ادامه با بيان اين كه جورچينها، حل جدول كلمات متقاطع، جداول اعداد چون سودوكو و انواع پازلها از جمله مهم ترين عوامل در تقويت مغز به حساب ميآيند، گفت: والدين به هر روي توجه داشته باشند كه اعتياد به كامپيوتر در اختلال رشد كودك، كابوسهاي شبانه، افزايش وزن و تنبلي در كودكان، نقش بسزايي دارد و استفاده بيش از يك ساعت از كامپيوتر در كودكان صحيح نيست.
انتهاي پيام
سابقه فامیلی خطر سکته مغزی را 64 درصد بیشتر میکند
سابقه فامیلی خطر سکته مغزی را 64 درصد بیشتر میکند
خبرگزاری فارس: تحقیقات جدید نشان میدهد که خطر ابتلا به سکته مغزی در افراد دارای پیشینه خانوادگی 64 درصد بیشتر از دیگران است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس به نقل از پایگاه خبری هلث دی نیوز آمریکا، این تحقیقات جدید حاکی است: افرادی که یکی از برادران یا خواهران آنها دچار سکته مغزی شده است، بیشتر در معرض خطر ابتلا به سکته قرار دارند.
پژوهشگران انستیتوی کارولینسکا در شهر استکهلم پایتخت سوئد دریافتند: افرادی که برادر یا خواهر آنها درگذشته دچار سکته مغزی شده است، به میزان 64 درصد بیشتر در معرض ابتلا به سکته مغزی نسبت به کسانی قرار دارند که پیشینه ابتلا به سکته مغزی در خانواده آنها وجود ندارند.
این پژوهشگران افزودند: خطر وقتی بیشتر از این میزان نیز می شود که برادر این افراد در سنین تقریباً جوانتری دچار سکته شده باشد و به عنوان مثال، خطر وقتی دوبرابر می شود که برادر در سن پایین تر از 56 سالگی دچار سکه مغزی شده باشد.
نتایج این تحقیقات اکثراً درارتباط با یکی از رایج ترین سکته ها یعنی سکته ایسکمیک مغزی است که در نتیجه توقف خونرسانی به مغز به علت انسداد یکی از رگ های خونی بروز میکند.
پژوهشگر اریک انگلسون مسئول این تحقیقات گفت: بیماران در معرض خطر ابتلا به سکته قلبی یا مغزی باید بدانند که علتی ژنتیکی در این زمینه دخیل است.
وی خاطرنشان کرد: خطر ابتلای خانوادگی به سکته چه بسا فقط علت ژنتیکی ندارد بلکه شیوه زندگی یک خانواده ممکن است در این زمینه نقش داشته باشد که البته می توان آن را تغییر داد.
این تحقیقات از بیش از ۳۰ هزار و ۷۰۰ زن و مرد که یکی از اعضای خانواده آنها دچار سکته شده بود و همچنین 152 هزار نفر که سابقه خانوادگی ابتلا به سکته نداشتند، صورت گرفت.
این نتایج نشان داد خطر ابتلا به سکته مغزی در افرادی که یک برادر یا خواهر آنها پیشتر دچار سکته مغزی شده است، بین 61 تا 64 درصد افزایش می یابد اما آن دسته از افرادی که یک برادر یا خواهر ناتنی آنها دچار سکته شده باشد، به میزان 41 درصد بیشتر در معرض ابتلا به سکته قرار دارند.
انتهای پیام/
عادتهايي كه سبب تخريب سلولهاي مغزي ميشوند
عادتهايي كه سبب تخريب سلولهاي مغزي ميشوند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برخي از عوامل و عادتهاي روزمره كه بخشي از زندگي عادي و هر روزه ما شدهاند در واقع از جمله مهمترين عواملي هستند كه موذيانه و بي سرو صدا در سنين جواني به سلولهاي مغزي آسيب ميزنند و در نتيجه آن با پديده موسوم به پيري زودرس مواجه ميشويم و سلامت جسم و روانمان به طور جدي به خطر ميافتد.
به گزارش سرويس «سلامت» ايسنا، هرچند برخي از اين رفتارها همانطور كه گفته شد در زندگي مدرن امروزي عادي به نظر مي رسند اما در واقع بدون اينكه خودمان متوجه شويم موجب تخريب سلولهای مغز میشوند و به از كارافتادگي و در نهايت مرگ زودرس انسان ميانجامند.
بنا برگزارش سايت اينترنتي كامن هلت، برخ از اين عادتها و عوامل مضر براي مغز عبارتند از:
1.نخوردن صبحانه: افرادي كه صبحانه نمي خورند ميزان قند خونشان بيش از حد معمول افت مي كند. اين امر باعث مي شود كه مواد مغذي به ميزان كافي به مغز نرسد و سلولهاي مغزي تحليل بروند.
2.پرخوري: پرخوري در واقع موجب سفت شدن سرخرگها در مغز مي شود كه نتيجه آن كاهش قدرت ذهني است.
3.كشيدن سيگار: سيگار از چند جنبه بافت مغز را تحليل مي برد و از عوامل تشديد كننده خطر بروز آلزايمر است.
4.مصرف زياد مواد قندي وشيرين: مصرف زياد مواد قندي در فرآيند جذب پروتئين و مواد مغذي در بدن اختلال ايجاد ميكند و حاصل آن سوء تغذيه و اختلال در رشد مغز است.
5.آلودگي هوا: مغز يكي از مهمترين مصرف كنندگان اكسيژن در بدن است. استنشاق هواي آلوده سطح اكسيژن مغز را پائين مي آورد و كارآيي اين عضو حياتي را كاهش مي دهد.
6.كم خوابي: خواب از اقدامات مهم براي استراحت دادن به مغز است. كم خوابي زياد و طولاني مدت مرگ سلولهاي مغزي را تشديد ميكند.
7.پوشاندن سر در هنگام خواب: خوابیدن در حالتی که روی سر پوشیده باشد مانند کشیدن پتو روی سر یا صورت که باعث افزایش کربن و کمبود اکسیژن برای تنفس میشود، تاثير مخربي روي مغز دارد.
8.کار کشیدن از مغز در دوره بیماری: كار يا مطالعه زياد و شديد در مواقعي كه بيمارهستيد توان مغز را كاهش داده و به سلولهاي مغزي آسيب وارد ميكند.
9.كمبود افكار سازنده و محرك مغزي: انديشيدن بهترين شيوه براي ورزيده كردن مغز است و فقدان افكار محرك مغز مي تواند موجب تحليل رفتن بافت مغزي شود.
10. كم حرفي دائمي: صحبت کردن از روی مطالعه و نه پرحرفیهای بیهوده و به اشتراك گذاشتن دانش و آگاهی با دیگران، باعث افزایش کارایی مغز میشود.
انتهاي پيام
انزوای طولانی مغز را جامعه ستیز می کند
تحقیقات نشان می دهد: |
انزوای طولانی مغز را جامعه ستیز می کند |
انزوای طولانی مدت می تواند بر تغییر شکل مغز به گونه ای که افراد را جامعه ستیز کند تأثیرگذار باشد. |
به گزارش خبرگزاری مهر، تحقیقات نشان داده است که حیواناتی که برای طولانی مدت منزوی نگاه داشته می شوند " میلین" (ماده سفید) کمتری در بخشهایی از مغزشان که برای رفتار عاطفی پیچیده حیاتی است، تولید می شود.
این تحقیقات از سوی دانگشاه بوفالو و دانشکده پزشکی ام تی سینای انجام شده و توانایی های جدیدی را در مغز نشان می دهد که براساس آن می تواند خود را با تغییرات محیطی سازگار کند، پدیده ای که از آن با عنوان انعطاف پذیری مغز یاد می شود.
تغییرات در ماده سفید مغز پیشتر در اختلالات روانپزشکی و اختلالاتی که در اثر کاهش ماده سفید رخ می دهد مشاهده شده است.
اخیرا تغییرات ماده سفید در حیوانات بسیار جوان و یا تازه بالغ در نتیجه پاسخ به تغییرات محیط مشاهده شده است.
کارن دیتز نویسنده اصلی این تحقیقات که در مجله عصب شناسی نیچر منتشر شده اظهار داشت: این تحقیق برای اولین بار نقش ماده سفید را در اختلالات روانپزشکی نشان می دهد. این تحقیق نشان دهنده این مسئله است که انعطاف پذیری در مغز به نورونها محدود نمی شود بلکه این مسئله فعالانه در سلولهای گلیایى چون oligodendrocyte که میلین تولید می کنند رخ می دهد.
میلین یک ماده چرب مهم است که اکسونهای نورونها را به هم بسته و به آنها کمک می کند علائم را به طور موثر ارسال کنند.
عملکرد عصب نرمال در اختلالهای کاهش میلین چون ام اس و بیماری نادر کودکان Krabbe از بین می رود.
این مقاله علمی نشان می دهد که چگونه استرس انزوای اجتماعی پیامدهایی که در آن سلولهای میلین ساز شکل گرفته را مختل می کند.
در یک آزمایش موشهای بالغ که معمولا حیوانات اجتماعی هستند برای 8 هفته به منظور القای یک شرایط افسرده کننده منزوی شدند پس از آن این موشهای منزوی در تماس با موشهایی قرار گرفتند که تاکنون با آنها ملاقات نکرده بودند.
درحالی که موشها معمولا انگیزه بالایی برای اجتماعی بودن دارند، آنهایی که از نظر اجتماعی منزوی شده بودند هیچ علاقه ای برای تعامل برقرار کردن با موش جدید نداشتند، امری که نمونه کناره گیری اجتماعی بود.
تحلیلهای بافت مغز از حیوانات منزوی مشخص شد که سطح رونویسی ژنتیک آنها در قشر پیش پیشانى پایین تر از حد عادی است. قشر پیش پیشانی مغز منطقه ای است که مسئول رفتار احساسی و شناختی محسوب می شود. |
چرا نمیتوان هم منطقی بود و هم احساساتی؟
چرا نمیتوان هم منطقی بود و هم احساساتی؟
خبرگزاری فارس: وقتی حسابی با موضوعی از نظر هیجانی درگیر هستید، شبکه سلولهای عصبی که باید به طور منطقی مسئله را تحلیل و بررسی کنند، بازداری میشوند و زمانی که کاری در دست دارید که باید منطقی به آن فکر کنید، این مسیر تغییر میکند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
، در مغز انسان، 2 مسیر عصبی متفاوت برای حس مسائل اجتماعی، هیجانی - منطقی و تحلیلی وجود دارد؛ این 2 مسیر همزمان با هم فعالیت نمیکنند، به همین دلیل هم وقتی هیجانات درگیر است، شاید دیگر نتوان منطقی مسئله را حل کرد.
تا به حال شده در شرایطی قرار بگیرید که احساساتتان برانگیخته شده و همین احساساتی شدن، مانع از تفکر منطقی شما شده باشد؟ شاید خیلی تلاش کرده باشید که در عین تجربه احساسات و هیجانها، منطق خود را هم به کار بیاندازید، اما خودتان را برای عدم موفقیت در این کار سرزنش نکنید، چون ظاهراً مغز شما، به عنوان یک انسان به این راحتی چنین اجازهای را به شما نمیدهد.
به نظر میرسد که باید منطق و هیجان را دو قطب متضاد در نظر بگیریم؛ به مدیر عاملی فکر کنید که عملکردش از نظر مدیریتی و اجرایی، خیلی هم درست و منطقی به نظر میرسد؛ اما وقتی میخواهد از نیروی کار ارزانقیمت استفاده کند یا این که صدها کارگر و کارمند را برای کاهش هزینهها اخراج کند، در رفتارش، فقدان نگرانی در مورد نتایج انسانی این تصمیم قابل مشاهده است.
بسیاری از تصمیمهایی که ما در زندگی روزمره خود میگیریم، در واقع چالشی بین این دو سیستم است؛ دلیل آن هم احتمالاً به نوع ارتباط سلولهای عصبی مغز با یکدیگر برمیگردد.
به گزارش پاپساینس، مطالعه جدیدی که در نوروایمیج به چاپ رسیده، نشان میدهد که مسیرهای عصبی جداگانهای به صورت جایگزین در موارد حل مسئله به صورت هیجانی و یا برعکس، تحلیلی و منطقی، مورد استفاده قرار میگیرند.
به عبارت دیگر، وقتی حسابی با موضوعی از نظر هیجانی درگیر هستید، شبکه سلولهای عصبی که باید به طور منطقی مسئله را تحلیل و بررسی کنند، بازداری میشوند و زمانی که کاری در دست دارید که باید منطقی به آن فکر کنید، مسیر عوض میشود و اینبار، مسیر عصبی هیجان است که بازداری میشود.
آنتونی جک، متخصص علوم شناختی از دانشگاه کیس وسترن ریزرو و سرپرست این مطالعه، این ایده را با نوعی از خطای دیداری مرتبط میداند؛ حتماً تصاویری را دیدهاید که در آن، هم میتوان یک پیرزن و هم یه زن جوان را دید، یا تصویری که نیمرخ دو انسان یا یک گلدان را نشان میدهد.
شما هر دو تصویر را میبینید، اما نه همزمان، در آن واحد، فقط یکی از آنها را میتوانید ببینید؛ به این محدودیت در آنچه میتوانید در چنین تصاویری ببینید، رقابت ادراکی گفته میشود.
مطالعه جدید جک، این مفهوم را از ادراک بصری فراتر برده و به فرایندهای مغزی پرداخته است؛ وی به این نتیجه رسید که سیستمهای عصبی متفاوتی برای پردازش اجتماعی - هیجانی و برای تحلیل منطقی در مغز وجود دارد.
در این مطالعه از مغز 45 دانشجو در حین تلاش برای حل مسائل اجتماعی و فیزیک، با استفاده از روش ام.آر.آی تصویربرداری شد؛ تصاویر ام.آر.آی نشان میدهند که قسمتهای مجزایی از مغز بسته به نوع مشکلی که فرد میخواهد آنرا حل کند، فعال میشوند یا این که از کار میافتند.
به گفته جک، اگر بتوان به راهکاری برای برقراری تعادل بین فعالیت این 2 مسیر مجزای مغزی پیدا کرد، شاید بتوان بینش بهتری برای درمان اختلالات روانی مانند افسردگی و اسکیزوفرنیا به دست آورد.
انتهای پیام/
آیا عادات انسان تغییر میکند؟
آیا عادات انسان تغییر میکند؟
خبرگزاری فارس: تحقیق تازهای که توسط عصبشناسان ام.آی.تی انجام شده، نشان میدهد بخشی از قشر پیشپیشانی مرکز کنترل لحظهبهلحظه عادات ماست؛ میتوان به کمک اپتوژنتیک عادتهای تعریف شده در این بخش را تغییر داد یا جایگزین کرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
، ما انسانها آنقدر با عادتهای خوب یا بد خود خو میگیریم که اغلب آنها را به شکل خودکار و بدون نیاز به اینکه بخشی از ذهنمان را اشغال کنند، انجام میدهیم.
همین عادتها باعث میشوند در حالی که داریم به موضوعات گوناگون فکر میکنیم، مسیر هر روزه را برای رسیدن به محل کار طی کرده و با تصمیمات تازه به مقصد برسیم یا در حالی که داریم به تهیه شام فکر میکنیم، به خانه برگردیم؛ اما ببینیم عادتها در مغز ما چه جایگاهی دارند و کنار گذاشتن عادات بد یا تغییر آنها به عادات خوب چقدر امکانپذیر است؟
تحقیق تازهای که توسط محققان ام.آی.تی (مؤسسه فناوری ماساچوست) انجام شده، نشان میدهد با اینکه هسته مرکزی مغز انسان دخالتی در رفتارهای عادت شده برای او ندارد؛ بخش کوچکی از قشر پیشپیشانی که اغلب برنامهریزی های خود را توسط آن انجام میدهیم، کنترل این عادات را بر عهده گرفته و زمانبندی آغاز و پایان آنها را هدایت میکند.
آن گرایبیل، عصبشناس و یکی از اعضای تحقیقاتی این مؤسسه میگوید: من همیشه فکر میکنم عادتها از آن جهت حائز اهمیت هستند که نیازی به فکر کردن به آنها نداریم و مغز ما را برای انجام فعالیتهای دیگر آزاد میگذارند.
اما به نظر میرسد این شامل تمامی قسمتهای مغز نمیشود و بخشی از قشر پیشپیشانی به کنترل عادتها اختصاص یافته است؛ تحقیق تازه ما میتواند برای انسانهایی که میخواهند عادات بد خود را ترک کنند، امیدوارکننده باشد.
مغز میتواند این عادتها را هر چقدر ریشهای و عمیق باشند، رها کرده و آنها را به عادتهای تازهای تبدیل کند؛ با دانستن این مطلب میتوانیم به انسانهایی که از اختلالهای اضطرابی و وسواسی شدید رنج میبرند نیز کمک کنیم.
* ترک عادتهای قدیمی
عصبشناسان ام.آی.تی با انجام آزمونی روی موشها نشان دادهاند، آنقدر با عادتها خو میگیریم که حتی زمانی که انجام آنها فایدهای برای ما ندارد، به انجام این رفتارها ادامه میدهیم؛ آنها برای موشها هزارتویی T شکل طراحی کردند که با پیچیدن به چپ یا راست (مطابق با صدایی که میشنیدند) جایزه دریافت میکردند. هر موش اگر سمت راست را درست انتخاب کرده بود، شربت شیرین و اگر درست به سمت چپ پیچیده بود، شیر کاکائو دریافت میکرد.
عصبشناسان برای اینکه نشان دهند این شکل حرکت برای موشها به صورت عادت درآمده، جایزه دادن به موشهایی که مسیر درست را انتخاب میکردند، متوقف کردند و دیدند موشها باز هم حرکت در مسیرهای صحیح را ادامه میدهند.
آنها در مرحله بعد به موشهای تعلیمدیده شیرکاکائویی دادند که با کلریدلیتیوم ترکیب شده بود و باعث ایجاد حالت تهوع خفیف میشد؛ این موشها حرکت در مسیرهای درست را ادامه دادند؛ اما از خوردن شیر کاکائو امتناع کردند.
در مرحله بعد عصبشناسان تلاش کردند با ایجاد تداخل در منطقهای از قشر پیشپیشانی که قشر infralimbic یا به اختصار IL نام دارد، این عادات را تغییر دهند؛ با اینکه میدانیم مسیرهای عصبی که رفتارهای عادتشده را کد میکنند، اغلب در عقدههای پایه قرار دارند، این آزمون نشان داد عملکرد قشر IL نیز برای نشان دادن این رفتارها حیاتی است.
این محققان با استفاده از اپتوژنتیک، تکنیکی که به عصبشناسان اجازه میدهد به کمک نور عملکرد سلولهای ویژهای را متوقف کنند، فعالیت این بخش از قشر پیشپیشانی را در چندین ثانیه که موشها به دوراهی رسیده و نیاز به تصمیمگیری داشتند، متوقف کردند.
کایل اسمیت که نویسنده ارشد این مقاله است، میگوید: «موشها تقریباً بلافاصله عادت به چپ حرکت کردن را کنار گذاشتند؛ به نظر میرسید دارند به جای واکنش عادتی از روشهای شناختی که مرتبط با هدف نهایی آنها است، بهره میگیرند».
در حقیقت موشها عادت به چپ پیچیدن را به عادت به راست پیچیدن تغییر دادند و هر زمان زنگ هشدار به چپ پیچیدن را میشنیدند به راست میپیچیدند؛ توقف فعالیت سلولهای قشر IL به کمک نور در مرحله بعد باعث شد آنها بلافاصله به عادت پیشین خود بازگردند و به چپ پیچیدن را دوباره آغاز کنند.
اسمیت میگوید: «عادت به چپ پیچیدن از ذهن موشها پاک نشده بود بلکه جایی کمین کرده بود تا با غیرفعال کردن عادت تازه خود را دوباره نشان دهد.»
گرایبیل میگوید: «یافتههای ما نشان میدهند این بخش از قشر پیشپیشانی وظیفه کنترل لحظهای عادات ما را به عهده دارد؛ عادتهایی که دست نخورده و تکرارشدنی هستند و توسط یک سیستم هشیار کنترل میشوند.»
جین تیلور که استاد روانشناسی و روانپزشکی دانشگاه ییل است، میگوید: «این بررسی نشان میدهد عادتها خودکار عمل میکنند و بر خلاف نظر بسیاری از ما که آنها را غیرقابلتغییر میدانیم، تغییرپذیر هستند.»
علاوه بر این میبینیم که این بخش از مغز عادتهای تازه را به عادات قدیمی ترجیح میدهد و با اینکه عادات قدیمی را فراموش نمیکند، آنها را با عادتهای تازه جایگزین خواهد کرد.
اپتوژنتیک شاید برای تغییر عادات در فرد بیش از حد تهاجمی به نظر برسد، اما گرایبیل معتقد است میشود از این روش برای بهبود شرایط افرادی که رفتارهایی از روی اعتیاد دارند یا دائماً رفتاری را به شکل ناخودآگاه تکرار میکنند، استفاده کرد.
انتهای پیام/
تفاوت مغز «اینشتین» با سایر مردم در تصاویر تازه کشف شده
تفاوت مغز «اینشتین» با سایر مردم در تصاویر تازه کشف شده
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تصاویر تازه کشف شده از مغز «آلبرت اینشتین»، تفاوت مغز این نابغه فیزیک جهان با عموم مردم را بوضوح نشان میدهد.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «آلبرت اینشتین» در سال 1955 میلادی درگذشت و گروهی از متخصصان مغز و اعصاب، مغز این دانشمند را خارج کرده و مورد بررسی قرار دادند.
پس از تهیه تصاویر متعدد، مغز به 240 قطعه جداگانه تقسیم شد که بیشتر آنها در دانشگاه پزشکی پرینستون نگهداری می شود.
بخش زیادی از عکس های تهیه شده از مغز «اینشتین» طی نیم قرن اخیر ناپدید شدند، اما به تازگی 14 عکس بعنوان بخشی از اموال و دارایی های «توماس هاروی»، پاتولوژیستی که از مغز این دانشمند عکسبرداری کرده بود، در اختیار موزه ملی سلامت و پزشکی در سیلور اسپرینگ قرار گرفت.
بررسی این تصاویر مغزی توسط «دین فالک»، انسان شناس دانشگاه ایالتی فلوریدا انجام شده است.
به گفته «فالک»، قشر جلوی مغز نابغه فیزیک جهان کاملا متفاوت از مغز مردم عادی است و این تفاوت احتمالا با توانایی و نبوغ «اینشتین» در ارتباط است؛ اندازه کلی و شکل نامتقارن مغز طبیعی است، اما قشر جلو مغز، بخش جداری، قشر پس سری و غشای somatosensory کاملا متفاوت است.
نتایج این یافته در مجله Brain (مغز) منتشر شده است.
انتهای پیام
کد
برای پیر نشدن مغزتان، نامه بنویسید!
برای پیر نشدن مغزتان، نامه بنویسید!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پژوهش جدید محققان دانشگاه راش نشان داده که فعالیتهای ذهنی مانند بازیهای روی صفحه، خواندن روزنامه، نوشتن نامه یا مشاهده یک بازی در سلامت ذهن، نقش مهمی ایفا میکنند.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، این محققان با کار بر روی تاثیرات فعالیت شناختی بر روی الیاف عصبی مغز یا آکسونها که اطلاعات را در اطراف مغز منتقل میکنند نشان دادهاند که حتی یک نامهنگاری ساده هم میتواند فرآیند از دست رفتن حافظه را کندتر کند.
آنها دریافتهاند که با وجود تغییرات مغز در اثر پیری یا بیماری، فعالیتهای ذهنی میتواند سلامت آنرا حفظ کند.
این پژوهش دربرگیرنده 152 شرکتکننده مسن با میانگین سنی 81 سال بود که به بررسی عاملهای خطر برای بیماری آلزایمر میپرداخت.
از تمام شرکتکنندگان که به جنون مبتلا نبودند خواسته شد تا تناوب میزان شرکت خود در فعالیتهای ذهنی سال گذشته را در مقیاس یک تا پنج ارزیابی کنند.
در میان فعالیتها خواندن روزنامه و مجله، نوشتن نامه و بازیهای صفحهای و کارتی قرار داشتند.
این شرکتکنندگان در عرض یک سال ارزیابی بالینی تحت اسکن مغزی قرار گرفتند که محققان از این اسکنها برای بررسی ناهمسانگردی انتشار یا چگونگی حرکت مولکولهای آب از میان مغز استفاده میکردند.
در مغزهای سالم آب نمیتواند بطور آزادانه در این اندام حرکت کند اما در مغزهای مسنتر این قطرات از آزادی بیشتر برای حرکت به شکل عمود برخوردارند.
دانشمندان دریافتند آن دسته از افرادی که تمرینات ساده مغزی را انجام داده بودند از مغزهای سالمتری برخوردارند.
انتهای پیام
یک نظریه جنجالبرانگیز درباره هوش/ انسان هوش و عاطفه را از دست میدهد!
یافته های اخیر علوم اعصاب؛ |
یک نظریه جنجالبرانگیز درباره هوش/ انسان هوش و عاطفه را از دست میدهد!
|
اکنون در یک نظریه بحث انگیز گروهی از محققان دانشگاه استنفورد مدعی اند انسان در حال از دست دادن توانایی های هوشی و عاطفی خود است. |
به گزارش خبرگزاری مهر، چرا که شبکه ظریف و پیچیده ژنها که ما را از توان مغزی بهره مند کرده، به جهش ها آسیب پذیر شده است و این جهش ها، انتخابی در برابر جامعه مدرن ما نیستند چرا که دیگر نیازی به هوش برای ادامه حیات خود نداریم.
اما ما برای کاهش توان مغزی مان نگرانی نداریم چرا که قطعا فناوری راه حلی برای آن ارائه خواهد کرد.
دکتر جرالد کرابتری مجری این تحقیقات می گوید: رشد توانایی های هوشی ما و بهینه سازی هزاران ژن مرتبط با هوش احتمالا در گروه های انسانی پیش از آنکه اجداد ما آفریقا را ترک کنند روی داده است.
نتایج این پژوهش در نشریه Trends in Geneticsمنتشر شده است.
در این محیط، هوش برای زنده ماندن بسیار حیاتی بوده است و احتمالا یک اقدام انتخابی با فشار بسیار زیاد بر روی ژنها تلقی می شده که توسعه هوش لازم و ضروری بوده از این رو موجب افزایش هوش انسانی شده اند.
اما از آن زمان به بعد ظاهرا توانایی هوشی انسان افزایش نیافت و روند نزولی به خود گرفت.
با توسعه کشاورزی و شهرنشینی که توان انتخاب برای زمینه سازی جهش ها را کاهش داد ناتوانایی های هوشی نیز بروز کردند.
بر پایه محاسبات فراوان جهش های مضر که در ژنوم انسان به وجود آمد و تصویر اینکه دو هزار تا پنج هزار ژن برای توانایی هوشی لازم هستند، دکتر کربتری تخمین می زند که در حدود سه هزار سال، یعنی حدود 120 نسل، همه ما دو یا تعداد بیشتر از جهش های مضر برای ثبات هوشی یا عاطفی را تحمل کرده ایم.
همچنین یافته های اخیر علوم اعصاب حاکی از آن است که ژنهای دخیل در عملکرد مغز به طور منحصر به فردی به جهش ها حساس هستند.
این محققان می گویند ترکیب فشار انتخابی کم و تعداد زیاد ژنهایی که به آسانی تحت تاثیر قرار می گیرند توانایی های هوشی و عاطفی ما را تضعیف می کند.
این پژوهشگران معتقدند این روند کاهشی بسیار کند صورت می گیرد و روند سریع جامعه برای اکتشاف و پیشرفت فناوری های آینده راه حل هایی را برای این مشکل ارائه خواهند کرد.
کربتری افزود: فکر می کنم هر یک از میلیون ها جهش انسانی را که عملکرد هوشی ما را تعیین می کند خواهیم شناخت و در خواهیم یافت چگونه هر یک از این جهش ها با دیگری و همچنین تاثیرات محیطی وارد تعامل می شود.
وی تاکید کرد در آن زمان ممکن است بتوانیم به طور معجزه آسایی هرگونه جهشی را که در تمام سلول های هر ارگانیسمی و در هر سطح توسعه ای، اصلاح کنیم. |
مغز اطلاعات را در خواب ذخیره میکند
مغز اطلاعات را در خواب ذخیره میکند
خبرگزاری فارس: محققان آلمانی دریافتند که مغز میتواند حتی اطلاعات را در زمان خواب ذخیره کند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس به نقل از خبرگزاری خاورمیانه، یک تیم از محققان انستیتوی فایز من آلمان بر اساس نتایج تازه تحقیقات خود دریافتند: مغز قادر است اطلاعات را حتی در صورتی که فرد در خواب به سر میبرد، ذخیره کند.
محققان تحقیقات خود را روی تعدادی از افراد خوابیده انجام دادند و دریافتند که فرد میتواند بوی استشمام شده یا صدا شنیده شده را تشخیص دهد.
محققان آمریکایی و ایتالیایی نیز بر اساس تحقیقات خود دریافتهاند که مغز انسان حتی در وضعیت استراحت بدن نمی خوابد و به کار و فعالیت ادامه میدهد.
محققان دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس و مرکز تکنولوژی های پزشکی - زیستی پیشرفته دریافتند: مغز حتی در هنگامی که چشمها بستهاند و انسان در سکوت کامل قرار دارد و به موضوعی فکر نمیکند؛ نمیخوابد بلکه به کار و فعالیت ادامه میدهد.
انتهای پیام/