ديلمان، زادگاه موسيقی گيلان
»» 1
پیش از انکه به شرح حال هنرمندان منطقه دیلمان پرداخته شود لازم است ا بتدا درباره ی سازهای منطقه و آنگاه قطعات وملودیها ی به یاد مانده سخنی به اختصار گفته شود.
سازهای رایج در منطقه دیلمان عبارتند از:
1- سرنا- اکثر هنرمندان منطقه به این ساز آشنایی داشته وخود نیز سازنده آن بوده یا هستند.
2- کمانچه- استادانی بوده اند که کمانچه می ساختند وخود نیز نوازنده آن بوده اند.
3- تار- از سازهایی است که اندک افراد به آن آشنایی دارند و می نوازند.
4- نی - اکثر مردم دیلمان بویژه کوهپایه های اطراف به این ساز آشنایی داشته ودارند.تا چند سال پیش *نی* به عنوان یک وسیله موسیقی ساده ورایج در اکثر خانه ها وجود داشته ودیلمانیها در اوقات مختلف از روی تفنن وبرای دل خود هم که شده با آن می نواختند.
5- نقاره – از سازهایی است که همراه سرنا بوده ودر ملودیهای شاد از آن استفاده می شد.
6- ضرب
7- دف
اما در مورد قطعات وملودیهای خاص منطقه که دارای قدمت زیاد بوده و از هنرمندان گذشته و معاصر به یادگار مانده است باید گفت که ملودیهای کوهستانهای گیلان بویژه دیلمان و نواحی گالش نشین آن از قدمت و اصالت خاصی بر خوردار بوده ودارای گوشه ها ونغمه های مخصوصی با نامهای مختلف که بصورت بکر وتغییر نیافته باقی مانده است. بیشتر هنرمندان صاحب نام این نواحی با آن آشنایی کامل داشته ودر تفکیک قطعات نهایت مهارت و ظرافت را به خرج می دهند.
1- گلنکشی – قطعه زیبایی است که به مایه دشتی نزدیک می باشد.این قطعه سالهاست که به همین نام باقی مانده وهنر مندان سرنا زن به خوبی آن را می نوازند.لازم به توضیح است که گلنکش نام روستایی است در غرب دیلمان.
2- شرفشاهی - قطعه ای است نزدیک به مایه افشاری که در تمام گیلان مشهور است.
3- ولگ سری – قطعه ای است نزدیک به مایه دشتی وبسیار موزون وشاد که یادآور بهار فصل نشاط و نوید بخش شکوفایی گل و زدن جوانه وبرگ است واز همین رو به ولگ سری مشهور است.
4- ولگ ریزی – قطعه ای است نزدیک به مایه دشتی که بیشتر حالت حزن واندوه دارد و یادآور ایام محزون و غم گرفته پاییزی است.
5- جلو نی – قطعه ای است نزدیک به مایه دشتی که بیشتر در هنگام عروسی از آن استفاده می شود. هنگامیکه عروس را به قصد بردن خانه داماد حرکت می دهند هنرمندان سرنا زن به طرز زیبایی این قطعه را می نوازند.
6- زرده ملیجک- قطعه ای است در مایه دشتی . زرده ملیجک به زبان گیلکی یعنی گنجشک زرد وجه تسمیه قطعه فوق به خاطر این است که گنجشکی در نواحی دیلمان است که رنگ پرهای آن زرد بوده و به طرز آهنگینی در آسمان پرواز می کند و می خواند. تشابه این امر علت نامگذاری این قطعه معروف شده است .
7- گوسند دخان- قطعه ای است در مایه دشتی که چو پانان هنگام فرا خوانی گوسفندان آن را می نوازند.
8- گوسند هگردان – هگردان در لغت گیلکی به معنی برگردان است . هنگامیکه گوسفندان برای خوردن آب می روند چوپانان قطعه ی فوق را می نوازندو جالب اینکه گوسفندان با نوای نی آب را با لذت بیشتری می خورند.
9- آبکناری- قطعه کوچکی است که به دفعات در ابتدا و انتهای کار نوازندگان سرنا نواخته می شد.
10- گله ری- قطعه ای است یکنواخت و مشکل که هنر مندان معدودی می توانستند آن را با ساز بنوازند.تا آنجا که من به یاد دارم جز استاد غلامعلی فلاحتکار کسی دیگر نمی توانسته آن را بنوازد. امیدوارم هنرمندان دیگری نیز باشند که این قطعه را بنوازند و من موفق به دیدارشان شده وکارشان را ضبط کنم تا ترکیب این قطعه از بین نرود..............................
»» 2
استاد اکبر خان صادقی- معروف به اکبر تارچی یکی از نامداران موسیقی بوده ومقام والایی در هنر گیلان دارد.اکبر خان تار می نواخته وهمه چیز او در سازش خلاصه می شد. به روایتی دیگر ساز او همسر و معشوق و همه چیز زندگی او بوده است.چنانکه تا آخر عمر همسری انتخاب نکردو سرانجام در یکی از روستاهای دیلمان بدرود حیات گفت. اکبر خان مردی منزوی بود آن طور که روایت می کننددر هیچ محفلی تمایل به نواختن ساز نداشته است. اکثر اوقات با خود خلوت می کرد و برای دل خود ساز می زد. مسافرتهای او محدود به همان نواحی کوهستانی گیلان بود. تمام زندگی اکبر خان یک ساک دستی و تار او بوده است که همیشه با خود همراه داشت.
هنگامیکه هنرمند بزرگ و ارجمند –استاد صبا- برای تاسیس هنرستان موسیقی به گیلان می آید طی اقامت خود در گیلان به جمع آوری آواها و ملودیهای این سرزمین می پردازد . اودر این راه با شخصی به نام محمد رضا پرتوی آشنا می شود واز او راجع به هنرمندان دیلمان اطلاعات زیادی کسب می کند . محمد رضا پرتوی دو نفر را به او معرفی می کند که یکی اکبر خان تارچی ودیگر استاد غلامعلی فلاحتکار بوده اند.
استاد صبا طی نامه ای از اکبر خان دعوت می کند که با هم ملاقات کرده واز نزدیک آشنا شوند ولی اکبر خان راضی به ملاقات با صبا نمی شود . استاد صبا تمایل زیادی نشان می دهد که با این هنرمندان از نزدیک آشنا شده وآنها را ببیند .زمینه سفر مهیا می گردد واستاد صبا به منطقه دیلمان که محل سکونت اکبر خان بود می رود.
بعد از طی مسافتی طولانی وراهی دشوار از طریق کوهها به*اسبیلی* روستای محل اقامت اکبر خان می رسند. طی چند روز اقامت در اسبیلی استاد تلاش زیادی می کند تا اکبر خان را ملاقات کند که اکبر خان راضی نمی شود. استاد صبا از این جریان خیلی ناراحت ودلگیر می شود. در یکی از شبها صدای سازی سکوت شب را می شکند و به گوش استاد صبا می رساند . این شبی بود که اکبر خان اورسی دکانی را که در آنجا به سر می برد بالا زده و در نور مهتاب شروع به نواختن ساز خود کرده بود . توضیح اینکه *اورسی* پنجره ای هلالی شکل و متحرک است و اغلب مغازه های قدیمی اسبیلی از این نوع در دارند.
استاد صبا خود را به نزدیکی او می رساند ومدتی به صدای ساز اکبر خان گوش می دهد وچون دیگر تحمل ماندن نداشت بی اختیار به جلو رفته واکبر خان را در آغوش می گیرد ولی اکبر خان با خونسردی سازش را بر میدارد واز دکان بیرون می آید. استاد هر چه تلاش می کند که او را نگهدارد وبا او به صحبت بنشیند موفق نمی شود. اکبر خان در جواب فقط این جمله را می گویداگر هنرمند خوبی هستی می ماندی که آهنگ من تمام شود آنگاه مرا در آغوش می گرفتی . اکنون حال من دگر گون است . استاد در جوابش می گوید دیگر جای آن نیست که هنر مندی چنین باشی ونخواهی که هنرت عرضه گردد.در همین گفت و شنودها بود که اکبر خان را راضی می کندو با هم به صحبت می نشینند. اکبر خان سه شرط برای استاد تعیین می کند: " آول آنچه را که می نوازم به نام دیلمان ثبت کنی . دوم آنچه را که می نوازم بدون هیچ تغییری برایم بزنی وضبط و ثبت نمایی. سوم زنگ شتر را در هنگام مرگ من هر کجا که هستی بیایی وبرایم بنوازی ." گویند اکبر خان زنگ شتر را که به "شترزنگ " معروف است بسیار دوست داشت و اکثر اوقات می نواخته تا جایی که با تار به خواب می رفت.
استاد صبا سه شرط او را قبول نموده و قرار می گذارند که فردا در منزل پرتوی با یکدیگر ملاقات نمایند. فردای آن روز اکبر خان می آید وبا هم می نشینند . استاد اکبر خان شروع به زدن تار می کند واستاد صبا سراپا گوش می شود وبعد از چند لحظه شروع به جمع آوری و تنظیم کارها ونوشتن نت می کند. اکبر خان در پایان از استاد صبا می خواهد قطعات را که تنظیم نموده برای او بنوازد . استاد صبا ضمن لبخندی ویلون خود را به دست می گیرد وشروع به زدن قطعات مربوط می کند.
اکبرخان تارچی را باید به حق یکی از هنرمندان خوب ومتعهد منطقه دانست که تا این حد به اصالت موسیقی خود علاقمند بود. شرط گذاشتن او خود گواه این مطلب است.
استاد صبا بعد از اقامتی کوتاه که در منطقه دیلمان داشت تلاش زیادی می کند که اکبر خان را همراه خود به رشت برده تا بتواند شاگردانی تعلیم داده از خود به یادگار گذارد ولی اکبر خان موافقت نمی کند. بعد از مدتی استاد صبا صفحاتی تهیه نموده و با خود همراه می آورد وضمن دیداری که با اکبر خان داشت صفحات را بر روی گرامافون گذاشته و برای او پخش می کند. تا مدتی که استاد صبا در گیلان بود همواره به دیدار اکبر خان می آمد.
مدت زمانی طول نمی کشد که حال اکبر خان دگرگون شده در بستر بیماری می افتد و مشتاقانه استاد صبا را طلب می کند که بیاید وبه عهد خود وفا نماید. آنزمان استاد صبا در گیلان نبود. به هر صورت ممکن استاد را از جریان امر مطلع کرده و استاد صبا به هر زحمتی خود را به اکبر خان می رساند. هنگامیکه اکبر خان صبا را می بیند با آه بلندی می گوید بیا که چشم من مدتها در انتظار توست سازت را بردار و روحم را از تن جدا کن .
آنگاه استاد صبا شروع به نواختن "شتر زنگ " می کند . اشک از چشمان اکبر خان سرازیر می شود. استاد صبا متاثر از حالت اکبر خان آنقدر شتر زنگ را می نوازد که اکبر خان به خواب ابدی فرو می رود و شمع وجود او خاموش می گردد.
تار اکبر خان که بسیار باارزش بود به دست برادرش عزیز خان می افتد و او نیز که آشنایی با تار داشت تا زمان حیات خود آن را حفظ کرد و با آن می نواخت.
»» 3
استاد غلامعلی فلاحتکار- از دیگر هنرمندان موسیقی اصیل گیلان که در حوزه کوهستانی جنوب گیلان مقام ومنزلتی دارد استاد غلامعلی فلاحتکار است . او سرنا و کمانچه را بسیار خوب می نواخته است. وی در خانواده ای هنرمند پرورش یافته پدر وپدربزرگ او نیز اهل هنر و موسیقی بودند.
استاد غلامعلی جزو اولین کسانی بوده که با استاد صبا آشنا شده و گوشه ها و قطعات را برایش نواخته است. او در نواختن سرنا بسیار ماهر بود و اکثر ردیفهای ایرانی را با ظرافت خاصی با این ساز می نواخت. چنانکه خود تعریف می کرد استاد صبا به تبحر او در سرنا تکیه زیاد داشت و او را در فن نوازندگی سرنا کم نظیر می دانست. استاد غلامعلی به اکثر سازهای منطقه آشنایی داشت. او ابتدا نی می نواخت بعد به سرنا و پس از آن به کمانچه روی آورد.
او در سنی نبود که بتواند ساز بزند ولی چون از کم توجهی هنرمندانی که قطعات اصیل را با تغییرات وناقص می نواختند دلگیر ومعذب بود سعی داشت با حرکات دهان آن ملودیها را تفهیم نماید. قطعه*گله ری* را فقط از او شنیده ونام آن را نیز از ایشان یاد گرفته ام . استاد شاگردانی تعلیم داده که اکنون در قید حیات هستند.
استاد غلامعلی با اکبر خان الفتی زیاد داشت و از کسانی بود که به هنگام مرگ وی در محل حضور داشته است. شرح خاطره ای که از اکبر خان گفته شد از او نقل شده است.
استاد غلامعلی حدود 110 سال عمر کرد ودر تیر ماه 1353 بدرود حیات گفت.
اکبر خان تاجانی – از دیگر هنرمندانی که در نواختن تار و کمانچه مهارتی داشت اکبر خان تاجانی معروف به اکبر کمانچه کش را می توان نام برد. او نیز در محافل و مجا لس شرکت نمی کرد . در شناخت موسیقی اصیل منطقه بسیار مهارت داشت واز هنرمندان بنام سیاهکل بود.
استاد فیض الله انبار لویی - سرنا و کمانچه خوب می نواخت ودر ساختن این دو ساز نیز مهارتی فراوان داشت.
شریف خان – از هنرمندان محبوبی بوده که سرنا و کمانچه می نواخت . او در ساختن سرنا مهارتی بی نظیر داشت. سازهایی را که او ساخته است هم اکنون در دست هنرمندان معاصر می باشد.
استاد جلالی- از دیگر هنرمندانی که تار را نیکو می نواخته استاد جلالی بودکه اصلا اهل لاهیجان بوده وتابستانها در ییلاق دیلمان اقامت می کرد. من چندین بار به اتفاق مرحوم محمد ولی مظفری شاعر معروف گیلکی سرا با استاد جلالی ملاقات داشته ام و اطلاعاتی در زمینه موسیقی محل از ایشان کسب کرده ام. متاسفانه ایشان اکنون در قید حیات نیستند.
علی مراد خان- از هنرمندان معروف دیلمان بوده است که سرنا را خوب می نواخت.
کاس آقا چنحمی- از هنرمندان صاحب نام منطقه و معروف به کاسی بود.چنانکه تعریف می کنند او به سازش فوق العاده علاقمند ودر کار موسیقی بسیار ورزیده بود. اواخر عمر با اینکه تمام دندانهایش افتاده بود اما باز نی را به خوبی می نواخت.
ابرار شاه نوری- از دیگر نوازندگان سرنا که در نواختن این ساز مهارتی بسزا دارد ابرار شاه نوری معروف به سیا برار است. او یکی از قدیمی ترین نوازندگان سرنا است واطلاعات زیادی در رشته خود وملودیهای منطقه دارد. بعد از استاد غلامعلی از معروفترین سرنا زنان صفحات دیلمان به شمار می رود .
عزیز خوشحا ل – از دیگر نوازندگان سرنا عزیز خوشحال معروف به عزیز املشی است که اطلاعات زیادی در مورد موسیقی اصیل گیلان دارد.او از هنرمندان معاصر است.
عزیز فلاحتکار – فرزند استاد غلامعلی فلاحتکار است . نواختن سرنا را پیش پدر آموخته و ساز استاد نیز هم اکنون نزد او می باشد.
غلامحسن فلاحتکار- ایشان نیز سرنا می نوازند.
نصرت الله شاه نوری- از هنر مندان خوب منطقه ی دیلمان است که کمانچه می نوازد.او اکنون ساکن ییلاق دیلمان است و از شهرت خوبی بر خوردار است.
عزیز عشقی بیجارپسی – از خوانندگان معروف منطقه دیلمان است که چندین قطعه و ملودی با صدای او به یادگار مانده است که از آن میان می توان قطعه معروف *اهن بوگو* را نام برد.
لطیف خان کمانچه کش- از هنرمندان خوب منطقه بوده که در نواختن کمانچه مهارت داشت . لطیف خان اکنون در قید حیات نیست.
ستار فلاحتکار راقم این سطور نیز با برخی از سازهای بومی منطقه از جمله نی آشنا است و به شهادت دوستان واهالی آن را خوب می نوازد.
نویسنده »» ستار فلاحتكار
با تشکر از دوستان وبلاگ » گیلان زاکان
قربان شما : شاهین کینگ
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]