يكم يواش تر!!!
----------------------
من با سمندِ سركش و جادوئي شراب
تا بيكران عالم پندار رفته ام :
تا دشت پُر ستارة انديشه هاي گرم
تا مرز ناشناختة مرگ و زندگي
تا كوچه باغ خاطره هاي گريز پا
تا شهر يادها
ديگر شراب هم
جز تا كنار بستر خوابم نمي برد !
Printable View
يكم يواش تر!!!
----------------------
من با سمندِ سركش و جادوئي شراب
تا بيكران عالم پندار رفته ام :
تا دشت پُر ستارة انديشه هاي گرم
تا مرز ناشناختة مرگ و زندگي
تا كوچه باغ خاطره هاي گريز پا
تا شهر يادها
ديگر شراب هم
جز تا كنار بستر خوابم نمي برد !
درهم برهم شد
دل بیمار شد از دست ریقان مددی
تا طبیبش به سر اریم و دوایی بکنیم
--------
فرانک اومدم..
می خوام دوباره شروع کنم .
به شیوه خودم.
می خوام دوباره بنویسم .
از هر چه هست و هر چه که می تواند باشد.
میخواهم دوباره بگویم
از هر چه گفتنی است و نگفتنی.
يادم آيد : تو بمن گفتي :
ازين عشق حذر كن !
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب ، آئينة عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا ، كه دلت با دگران است
تا فراموش كني ، چندي ازين شهر سفر كن !
با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
مثل خوشبختی ثابت
روی زانوی آدینه ها می نشست
صبح ها مادر من برای گل زرد
یک سبد آب می برد
من برای دهان تماشا
میوه کال الهام می بردم
این تن بی شب و روز
پشت باغ سراشیب ارقام
مثل اسطوره می خفت
فکر من از شکاف تجرد به او دست می زد
هوش من پشت چشمان او آب میشد
روی پیشانی مطلق او
وقت از دست می رفت
تو را دیدم
مرا دیدی
به تو گفتم
و خندیدی
که را نادان تو نامیدی؟؟؟
ها يعني يه آقا پسر گل نيست بياد كمك ما!!!!
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
خانه ات آباد کاین ویرانه بوی گل گرفت
ايول!!!!! بالاخره يكي اومد !!!حالا كه انجوريه منم تك بيتي مي گم!!!!!!!!جمعيتي ميايد!!!
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
تا شدم خادم در گاه بت باده فروش ------------------ به اميران دو عالم همه فرمان بدهم