تورا از بین صد ها گل جدا کردم
تو سینه جشن عشقت رو به پا کردم
برای نقطه پایان تنهایی
تو تنها اسمی بودی که صدا کردم
عشق من ، عشق من
عشق من ، عشق من
بگو از پاکی چشمت منو لبریزخواستن کن
بادستات حلقه ای از گل بسازو گردن من کن
اگه از مرگ باورها از ادمها دلم سرده
نوازش کن دو دستامو که خیلی وقته یخ کرده
که خیلی وقته یخ کرده
عشق من ، عشق من
عشق من ، عشق من
دیگه دل واپس بودن واسم بسه
دیگه بیهوده پیمودن واسم بسه
زیادیم کرده پژمردن
زیادیم کرده غم خوردن
توی بیداد تنهایی
در هین زندگی، مردن
عشق من ، عشق من