-
رد شد شبیه رهگذری باد، از درخت
آرام سیبِ کوچکی افتاد از درخت
افتاد پیشِ پای تو، با اشتیاق گفت:
ای روستای شعر تو آباد از درخت،
امسال عشق سهم مرا داد از بهار
آیا بهار سهم ترا داد، از درخت؟
امشب دلم شبیه همان سیب تازه است
سیبی که چید حضرت فرهاد از درخت
کی میشود که سیب غریبِ نگاه من
با دستِ گرم تو شود آزاد از درخت
چشمان مهربان تو پرباد از بهار
همواره رهگذار تو پرباد از درخت
امروز آمدی که خداحافظی کنی
آرام سیب کوچکی افتاد از درخت!
-
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتـا شیخــا هرآنچه گویی هستــم
آیا تو چنانکـه مینمایی هستی؟
-
در اوج تو رفتن زيباست
با بال تو پرواز زيباست
تكرار قدمها با تو زيباست
تنها شدن را براي بودنت مي خواهم
زيباست اگر خنده ات را هم
در نگاهم بريزي
-
اگر باغ نگاهت پر ز خار است------------------دلت را بد مكن يارت نگار است
گلت اي جان اگر تاراج دهر است--------خودش اين رسم و راه روزگار است
قسم خوردي به چشمان عزيزت---------كه يادش بر تو عشق پايدار است
-
خاطره هایمان دسته دسته نشسته اند
در حیاط خلوت ذهنم ،
پرت میکنم بغضی سنگی را به
سمت خاطره هایت ،
نمی پرند از دیوار ذهنم ،
می بینی ؟
می بینی خاطره هایت مرا
بیشتر دوست دارند تا خودت . . .
-
به آرامی دوستتــــــ ـــ ـ خواهم داشتـــــ ـــ ـ
انگار که در رویاهاتــــ به یک پیک نیکـــــ رفتــــه باشی ..
-
بیا با هم در پاییزی عاشقانه
با هم قدم برداریم
با هم
فقط یک خانه مانده
یک ثانیه
یک نفس
یک عشق برای همیشه
بیا
بیا با من باش
در کنار من
تا من وتو ما بشود
خودم را که دردستانم جاریست بگير
دستانم را بگير
و قدرت حرکتم را
راستی یه چیزی
خیلی تغییر کرده ای
با وفا و نجیب شده ای
اما می دانم
نمی شود تو را به دست آوردن
افسوس
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
عشق یعنی با تو من معنا شدن
عشق یعنی با تو من بی کس شدن
عشق یعنی با تو من مجنون شدن
عشق یعنی با تو من مهجور شدن:40:
-
نمی خواهم بر گردی . . .
این را به همه گفته ام !
حتی به تو ! به خودم !!
اما نمی دانم چرا
هنوز برای آمدنت فال می گیرم . . . !
-
اي كــاش آهنگ محبت بودم و بــرايت آهنگ عشق را مي سـرودم.
اي كاش قطره ي اشك بودم و از چشمهايت جاري مي گشتم.
ولي افسوس كه نه آهنگ هستم ونه اشك چشمان پر مهرت.
ولي هرچه هستم تا آخـرين قطره خـوني كــه در رگ دارم :40: