چقدر که اینجا بیمزه شده
چرا بچه ها انقدر باهوش شدن دیگه سوتی نمیدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Printable View
چقدر که اینجا بیمزه شده
چرا بچه ها انقدر باهوش شدن دیگه سوتی نمیدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همش تقصیر این دختراس.نقل قول:
دیروز رفته بودم شهروند (دومین بارم بود) با یکی از دوستام حدود 45 تومان خرید کردیم پول نقد کافی نداشتیم ، رفتم سراغ کارت اعتباریم ، داشتم از تو کیفم درش میووردم که یهو ازم قاپیدش (دوستم) ، حالا صف شلوغ ، منم حوصله نداشتم
هی بازی در میاورد یهو عصبانی شدم بلند بهش گفتم کی...م تو د...نت (با عرض معذرت) بدش میخوام حساب کنم !
همه داشتن مارو نگاه میکردن اینو داشته باشین !
حالا کارتو داد به ما منم هول شده بودم کارتو چپکی میکشیدم ، 7-8 بار کشیدم تا درست شد ، رمزو زدم ارور داد دوباره کشیدم زدم ارور داد دیگه قات قات بودم ! دیدم زنه حسابداره میخنده گفتم دیگه تو چه مرگته ! همینو گفتم
نمیدونم چطور شد اینو گفتم ! ساکت شد گفتم بگو دیگه گفت این ماله بانک های شتابه کارتو با دستگاه کناریه امتحان کنید ! بلاخره حساب کردیم رفتیم بیرون . یه یارو دم در اجناسو با فاکتور چک میکرد ، داشت ماله مارو چک میکرد گفت حقش بود ! گفتم کی گفت خانوم منتظری حسابداره ! گفتم دادش حال ندارم یه چیزیم به تو میگما گفت درسته بفرمایید !
اخ خندیدیم تا اتوبان نیایش فقط میخندیدیم !
کاملا تایید می شهنقل قول:
100%همش تقصیر دختراس.
:31::31::31::31::31:
لااقل اسم حسابداره رو نمینوشتینقل قول:
1 ماه پیش با بچه ها بیرون بودیم که خیابونا یخ بندون بود.
جلو یه مغازه واستاده بودیم و من جلوی ماشین دوستم بودم و بقیه هم کمی اونطرف تر بودن و داشتیم رو مخ یک سری بنده ی مظلوم خدا کار میکردیم.
یکی از بچه ها چیزی خریده بود داشت طرف ما با سرعت میومد که نتونست تعادلش رو نگه داره و جلوی ماشین لیز خورد رفت زیر ماشین.
یعنی کامل زیر ماشین بود و فقط سرش دیده میشد. ماشین هم پاترول بود.
خلاصه ما مونده بودیم بخندیم یا این بد بخت رو جمع کنیم.
یهو همه جمع شدن و این طفلک هم به همه از اون زیر نگاه میکرد.
تصور کنید یک کله از زیر ماشین بیرونه که کچل هم هست. بد بخت سرباز بود.
زمستون همين امسال يه سرى آخراى شب با بچهها تو يكى پاركهاى اصفهان بوديم... يكى از دوستان نياز به قضاى حاجت پيدا كرد. رفت پشت يكى از همون درختايى كه اونجا بود كارش رو كرد و اومد! بعد از چند لحظه ديديم از اون سمت سه چهار تا از مفنگىهاى اون منطقه دارن دقيقا مىرن طرف همون نقطهاى كه رفيق ما تا چند لحظه پيش اونجا بود... تا رسيدن، بلافاصله پاى درخت و لابهلاى علفها مشغول جستجو شدن... غافل از اينكه تمام موادهايى كه تو اون نقطه از قبل قايم كرده بودن خيس ادرار شده و شب تا صبح رو مجبورن تو خمارى بمونن! ما هم كه وضعيت رو اين طورى ديديم قبل از اينكه بفهمن از كجا خوردن سريع اونجا رو ترك كرديم...
◙
همه چیز رو به همین سادگی انداختین گردن دخترا؟؟؟؟
این پسرا همیشه همینطورین بیخیال ebicross امضات خیلی جالبه به همین روند ادامه بده ان شا الله یه خبرایی میشه
از اول شروع کردم به خوندن این تاپیک هر چی می خونم تموم نمیشه
یک چیز جالب از قول یکی از دوستام:
من یه دوست داشتم که درس نمیخوند منم که درسم خوب بود همیشه میخوندم بهش تقلب میرسوندم:5:
پیش دانشگاهی که بودیم یک روز امتحان فیزیک داشتیم منم کار داشتم نمی تونستم بخونم به این دوستم گفتم این سری تو بخون به منم برسون خلاصه روز امتحان اومدم مدرسه ازش پرسیدم خوندی گفت نه کار داشتم منم نتونستم بخونم از اونجایی که معلممون امتحاناش مثل مثال های تو جزوش بود گفتیم عیب نداره دفتر و باز می کنیم مینویسیم:21:همه ی سوالارو با تقلب جواب دادیم ام یه سوالش خیلی سخت بود دوستم سه بار از اول تا آخر دفترشو نگاه کرد ولی چیزی شبیه اون پیدا نکرد:41:
آخرش قاطی کرد بلند شد دفتر رو گرفت بالا خیلی شاکی گفت:آقای فلانی من سه بار جزو رو خوندم ولی این مثال رو ندیدم.(حالا معلم رو داشته باشین)معلمون اومد طرفش گفت:"راست میگی؟ بده ببینم" یه لحظه نگاه کرد بعد گفت:بچه ها سوال رو عوض کنین:18:
______________________________
یه بار وقتی بچه بودم رفته بودم رو بالکن داشتم روی مورچه ها آجر میذاشتم مادرم اومد گفت چرا اینجوری میکنی منم گفتم : آجر میذارم روشون که یه وقت پرت نشن پایین:wub::11:
ببخشید اگه بیمزه بود زیاد تو تعریف کردن مثل بعضیا حرفه ای نیسم.:46:
نقل قول:
سلام نه بابا زیاد بد نبود جالب بود
اشتباه نکن از همین جا یکم یکیم بخون بعد هر وقت حال داشتی برو عقب:11:
امروز جلسه داشتیم به همه گفته بودیم رسمی بیایین چون مدیرای شرکت های سونی و کرتیو و زون دعوت بودن !! قرار بود یه از دوستام که همکارمه بیاد دنبالم ولی به خاطر اینکه زودتر بریم شرکت یه کم جمع و جور کنیم زودتر اومد دنبالم منم یه کت جدید خریده بودم سریع برداشتم رفتم ،
کارارو رو به راه کردیم تمیز کاری و این حرفا رو انجام دادیم یهو دیدیم رسیدن منم لباس کار تنم بود سریع شلوارمو عوض کردم ، که دیدم اومدن تو منم باید سریع میرفتم استقبال دیگه فشنگی کت و پیراهنمو پوشیدم !
وسط جلسه بودیم (من پای بیلبوردای تبلیغاتی بودم داشتم توضیح میدادم یهو دیدم همه زدن زیر خنده) گفتم وای خدا دیگه چه گندی زدم ابروم رفت ، برگشتم دوستم گفت پشت کتتو درست کن ، برگشتم پشتمو دیدم دیدم یه چیزی پشت کتم اویزونه (استین بود) کشیدمش دیدم یه پیراهن در اومد ! همه داشتن میخندیدن دیدم مدیر کریتیو ایران (یه مرد چینیه ) داره دست میزنه ! طرف فکر کرده من شعبده بازم !! اقا نمیدونید چقدر خجالت کشیدم ( شانس منم لباسه که زیرش اویزون کرده بودم رنگ استر کتم بود منم متوجه نشدم !!)
خدا رو شکر بخیر گذشت این سری !
بعد از جلسه هم قرار بود منشی مونو تا یه مسیری برسونم برگشته میگه جون من یه دونه کرواتم برای من در بیار !
اینا هم که خدارو شکر تا اخر عمر برات دست میگیرن !
آقا دیشب داشتیم سیستم یه بنده خدایی رو که زیاد هم باهاش طبیعی نبدوم رو سیخ کاری میکردیم.
قضیه این بود که میخواست CMOS رو Default کنه و هرچی باطری بر میداشتیم نمیشد و گفتم با جامپر Defualt کنیم.
خلاصه جامپر رو برداشتم و چون باید کار دیگه ای میکردم طبق عادت معمول گذاشتم تو دهنم.
کار که تمام شد اومدم برگردونم که دیدم ای بابا تو دهنم نیست.
اینور اونور خلاصه اصلا نبود. هنوز تو کفم که چی شد. فکر کنم قورتش داده بودم.
ولی بالاخره هر طور شد کار راه افتاد ولی همه بد نگاه میکردن. فکر میکردن شام نخوردم. آخه خیلی بد انداختم بالا جامپررو...
میگم خوب بود حالا جامپر کوچیکه اگه CPU بود چی میشد؟
نقل قول:
وای چقدر این قشنگ بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عجب داستانی..................... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
genjoچرا سه تا پست پشت سر هم دادی والکی تاپیک رو شلوغ کردی همرو یه دفعه میدادی
به مدیریت هم اطلاع داده شد
این هم یه سوتی سوتی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من این پیج آخر خوندم کلی هم حال کردم
دوزاری مشترک مورد نظر کج می باشد :31:نقل قول:
لطفاً شفاف سازی کنید :27:
به تاریخ نیگا کن.به جای وفات میلاد نوشتن.
سلام دوستان .
یکی به من بگه چرا من هر چی می نویسم بازم پستهام : 1 هست .
پس کی 2 می شه .
لطف کنین اگه سوتی دادم صداشو در نیارین . زیر میزی حلش میکنیم .
سلامنقل قول:
عزیزم اگه به صفحه اوی سایت بری و زیر انجمن متفرقه رو بخونی متوجه میشی
توی انجمن متفرقه هر چی پست بدی حساب نمیشه
اگه میخوای پستات زیاد بشه توی انجمنهای دیگه باید پست بدی:10:
افتاد الان !! :31:نقل قول:
دستت درد نکنه :46:
بابا بحث نداره.. یه ترامادول بنداز بالا دیگه تا یه مدتی سیخ بازار تعطیل.....نقل قول:
نقل قول:
خیلی باحال بود. یه سوتی از یکی از دوستای من تو همین مایه ها...
قضیه ش اینه که این دوست ما رفت پی گرفتن گواهینامه ولی تو آیین نامه مثل خر گیر کرده بود. 12 بار رد شده بود. بار 13 دیگه گفت هر چی باداباد. کتاب آیین نامه رو با خودش برد سر جلسه ( اینو هم بگم یه کمی قاطی داره ) و هر جوری شده تمام سوالات رو از روی کتاب جواب داد. بعد هم برگه ها رو جمع کردن و افسر شروع کرد به تصحیح کردن و اسم قبولی ها رو خوند اسم این دوست ما نبود توش. یهو این دوست ما قاطی کرد پا شد گفت من چرا قبول نشدم افسره دوباره براش تصحیح کرد گفت نه رد شدی. دوست ما هم برگشت گفت پس نتیجه میگیریم کتاب آیین نامه شما مشکل داره وگرنه من همشو از روی کتاب نوشتم...
جدای از شوخی این کتاب ایین نامشون حداقل 15 تا غلط داره که 5 تاش واسه هر کسی کافیه
چون که توی متفرقه هر چی پست بزنی ، شمارش نمیشه .نقل قول:
سلام
عزیزم اگه به صفحه اوی سایت بری و زیر انجمن متفرقه رو بخونی متوجه میشی
توی انجمن متفرقه هر چی پست بدی حساب نمیشه
اگه میخوای پستات زیاد بشه توی انجمنهای دیگه باید پست بدی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون pooya.kh
خب اینو که 100 نفر گفتن و فهمیدیم پست تو متفرقه حساب نمیشه. یکی بیاد سوتی بگه بابا!!! میخوایم یکم بخندیم!!
بله پست ها تو متفرقه حساب نمیشه ............:31:
پست بالا تایید میشه!!!!! :33:
به دنبال پست نباشید عزیزان ، هدف های والا تری هم بید [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منظور از هدف والاتر همون اسپم دادن دیگه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
به خدا میان در تاپیک رو گل میگیرن هان!! بسه. خواهش میکنم. حیفه. دمتون گرم.
دیروز دوووختر همسایمون با خواهر من اومده بودن پای سیستم من و داشتن آهنگام رو براش رایت میکردن.
یعنی بعد از اینکه اینا بیان من اومدم و دیدم اینطوریه تو نرفتم.
یهو صدای جیغ شنیدم و رفتم تو اطاق دیدم خواهرم میخنده و این بدبخت همسایه هه داره گریه میکنه.
قضیه این بود که من تو اطاقم و بالای سیستم یک تار عنکبوت دارم تقریبا 2.5 متر در 2.5 متر که یه عنکبوت 6 سانتی هم وسطشه. البته مصنوعیه و تارهاش از نخ کلفت مشکی هست ولی تمام دخترا از این میترسن (نمیدونم چرا؟)
خواهرم میگه اول نزدیک نمیشده و بعدش به زور نشوندمش. وسطای رایت سی دی یهو این تاره آویزون شده و این بنده خدا هم خوف ورش داشته که الان عنکبوته میخوردش.
ده بار به بابام گفتم بزاره با دوخت بزنمش ولی بیشتر از سوزن اجازه نداد. میگه دیوار سوراخ میشه. اینم آخر عاقبتش.
یاد سوتی بازار به خیر یه روزی من کلی سوتی می دادم ولی الان هر چی زور می زنم دیگه ازم بر نمیاد. شرمنده دوستان
Ladys & gentlemen دم همتون گرم . جریان پست رو فهمیدم . دیگه بیخیال پست . راجع به این مکوضوع هم هر کی بنویسه دعا میکنم که دستش " زیگیل " بزنه . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] البته بجز بچه های پی سی .
حالا سوتی :
چند روز پیش یه خانم آمریکایی اومده بود پیش ما (حال کردین چه کلاسی گزاشتم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
من هم که کلی ادعای زبان انگلیسی ، فکر میکردم که اگه من ENG صحبت نکنم زمین میره هوا و میگن این پسره منگله و ... . آخه یکی نبود بهم بگه اون بدبخت گه مترجم داشت خاب عین آدم حرف بزن تا اون ترجمه کنه .
بگذریم .. ما رفتیم تو خونه و دیدیم که سه فنر اونجان و خواستیم احوالپرسی کنیم و بهشون خوشامد بگم که به خانوم امریکاییه گفتم Your welcome ، می خواستم بگم خوش آمدید . بعد دیدم که اون منو اینطوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نیگا کرد و حرفی نزد و فکر کرد شاید اینجا رسمه .
بعدن یادم اومد که Your welcome یعنی قابلی نداره .
آقا اگه نگین خونمون کاروانسرا هست و نگین که من دارم خالی باز میکنم ببخشید یعنی میبندم ، یکی دیگه میگم .
بلا نسبت شما یکی دیگه از این اتباع کشورهای بیگانه(یه خانم المانی) اومده بود خونمون این دفعه اولش سوتی ندادم . ولی نمیدونم چرا یه دفعه یاد یه جمله ی آلمانی که از یکی از دوستام یاد گرفته بودم افتادم و به خانم المانی گفتم " ich liebe dich " من هم یادم نبود معنیش چی میشه . بعد دیدم این خانمه ذوق زده شد و :wub: و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و دیدم اقای ستوده که مترجمشون بود هم داره میخنده . کم کم یادم اومد که این رفیق ما هر وقت می خواست GF بازی کنه اینو میگفت فهمیدم که گند زدم
ich liebe dich یعنی " دوستت دارم"
به جون اودم راست گفتم
دهندگان سوتی کجا هستند که سوتی بازار رفته صفحه سوم انجمن!!!!!!
__________________________________________________ ___
دیشب تو خونه عموم داشتیم جنرال بازی میکردیم ولی ماوسشون خیلی اذیت میکرد سیمش نمیرسید.:41:
منم اعصابم خورد شده بود ولی عموم و پسر عموم عادت داشتند.:27:
خلاصه فکر کردم سیمش با سیمهای دیگه قاطی پاتی شده و چند بار کشیدمش دیدم بهتر شد و یه دفعه محکم کشیدم کیسشون از تو جاش افتاد بیرون. منو میگی اینطوری شدم :18::18::18:
تو یه لحظه تو مغزم معادلاتی رد میشد که حساب میکرد در صورت کشیدن سیم ماوس از نظر عقلایی باید کیس از عقب رو به بالا حرکت میکرد نه اینکه از تو میز بیفته بیرون:13::13:
خلاصه عموم که شاکی شده بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یهو پسر عموم رو دعوا کرد که مگه صد دفعه نگفتم سیم رو از جلو رد نکن!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نگو سیم رو از کنار کیس آورده بوده و از قسمت مانیتور ماوس رو در آورده بودن:21:
مارو باش دنبال امام زمان میگشتیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان سلامنقل قول:
به به آکوای تقلبی
آقا با سوتی های شما خیلی حال میکنم