تاپیک اختصاصی محسن چاوشی

مسعود جان افسردگی با حرف درمان نمی شه بلکه احتیاج به عمل کردن داره:10:

باید به مشکلات به عنوان بدبختی نگاه نکرد

شروع هر کاری یا بیرون اومدن از وضعیت بدی که انسان داره همراه با یک سری از مشکلات وسختی هاست

فقط باید برای حل اونها فکر و بعد اراده کرد نه اینکه فقط نشست و غصه خورد باید حرکت کرد

برای بدست آوردن هر چیزی باید هزینه اون چیز و پرداخت کرد ( هزینه شامل : وقت- تلاش- پشتکار )

اگر خوب فکر کنیم می بینیم که با بعضی از بزرگترین مبارزات دوران زندگی خود در همان چند سال اول و در رویارویی با مشکلاتی چون راه رفتن و دویدن و حرف زدن و غیره مواجه شده ایم ودیگر اینکه همه راپشت سر گذاشته ایم
اما به دلایلی این مبارزان کوچک و شجاع می توانند به بزرگسالانی آنچنان بزدل وترسو تبدیل شوند که انجام کوچکترین کارها برایشان به منزله مبارزه با هیولایی شکست ناپذیر باشد!
(مسعود جان سوء تفاهم نشه منظورم تونیستی)جای خوشبختی است که اینگونه افراد زندگی خود را با این نگرش (من هرگز قادر به انجام آن نخواهم بود) آغاز نکرده اند و الا هنوز هم در سن بیست وپنج سالگی در گهواره نوزادی خود بودند

((مشکلات نبوغ را نمایان می سازد و آشایش آنرا می پوشاند))

البته مسعود جان میدونم تو باین حرفها احتیاج نداری چون از من هم سر حال تر و فعال تری:20:

______________
:11:اغلب مردم تقریبا" به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند . قلم و رنگ در اختیار شماست بهشت را نقاشی کنید و وارد آن شوید...>>>>>>>>

نقل قول:

---

نوشته شده توسط Bahram1145 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مسعود جان افسردگی با حرف درمان نمی شه بلکه احتیاج به عمل کردن داره:10:

باید به مشکلات به عنوان بدبختی نگاه نکرد

شروع هر کاری یا بیرون اومدن از وضعیت بدی که انسان داره همراه با یک سری از مشکلات وسختی هاست

فقط باید برای حل اونها فکر و بعد اراده کرد نه اینکه فقط نشست و غصه خورد باید حرکت کرد

برای بدست آوردن هر چیزی باید هزینه اون چیز و پرداخت کرد ( هزینه شامل : وقت- تلاش- پشتکار )

اگر خوب فکر کنیم می بینیم که با بعضی از بزرگترین مبارزات دوران زندگی خود در همان چند سال اول و در رویارویی با مشکلاتی چون راه رفتن و دویدن و حرف زدن و غیره مواجه شده ایم ودیگر اینکه همه راپشت سر گذاشته ایم
اما به دلایلی این مبارزان کوچک و شجاع می توانند به بزرگسالانی آنچنان بزدل وترسو تبدیل شوند که انجام کوچکترین کارها برایشان به منزله مبارزه با هیولایی شکست ناپذیر باشد!
(مسعود جان سوء تفاهم نشه منظورم تونیستی)جای خوشبختی است که اینگونه افراد زندگی خود را با این نگرش (من هرگز قادر به انجام آن نخواهم بود) آغاز نکرده اند و الا هنوز هم در سن بیست وپنج سالگی در گهواره نوزادی خود بودند

((مشکلات نبوغ را نمایان می سازد و آشایش آنرا می پوشاند))

البته مسعود جان میدونم تو باین حرفها احتیاج نداری چون از من هم سر حال تر و فعال تری:20:

______________
:11:اغلب مردم تقریبا" به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند . قلم و رنگ در اختیار شماست بهشت را نقاشی کنید و وارد آن شوید...>>>>>>>>

---

فكر ميكني من سرحالم...
در ضمن بهتره اين بحث ادامه نديم ...چون ممكنه اخطار بگيريم..

مسعود جان امیدوارم از دست من ناراحت نشی اگه ناراحت شدی من ازت معذرت میخوام
چون من از ناراحت کردن دیگران اصلا" خوشم نمی یاد:41:

فقط مسعود جان شرمنده واسه اینکه مشکلات رو بخوایم حل کنیم

نباید بگیم

خدایا من چرا این مشگل رو دارم!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باید بگیم

چطور میتونم حلش کنم؟

واسه اینکه سر حال بشی تو کارای روزمرت یه ذره تغییر ایجاد کن

موسیقی شاد گوش کن _ تفریح کن _ ورزش کن _ تو با دوست هات باش

یه مقداری وقت واسه این کار بذار حداقل رو داشته باش

بعد سعی کن که شغل ویا هر کاری رو که انجام می دی ازش لذت ببری

به نظر من اگه انجام دادن کاری لذت نداشته باشه ارزش فکر کردن رونداره

دوست کوچیک تو بهرام (اگه قابل بدونی) :10:
جون من فقط بخند:31:


ایول خیلی باحالی :46:

با عرض پوزش از مدیر سایت

__________________
:11:اغلب مردم تقریبا" به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند . قلم و رنگ در اختیار شماست بهشت را نقاشی کنید و وارد آن شوید...>>>>>>>>

نقل قول:

---

نوشته شده توسط Bahram1145 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مسعود جان امیدوارم از دست من ناراحت نشی اگه ناراحت شدی من ازت معذرت میخوام
چون من از ناراحت کردن دیگران اصلا" خوشم نمی یاد:41:

فقط مسعود جان شرمنده واسه اینکه مشکلات رو بخوایم حل کنیم

نباید بگیم

خدایا من چرا این مشگل رو دارم!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باید بگیم

چطور میتونم حلش کنم؟

واسه اینکه سر حال بشی تو کارای روزمرت یه ذره تغییر ایجاد کن

موسیقی شاد گوش کن _ تفریح کن _ ورزش کن _ تو با دوست هات باش

یه مقداری وقت واسه این کار بذار حداقل رو داشته باش

بعد سعی کن که شغل ویا هر کاری رو که انجام می دی ازش لذت ببری

به نظر من اگه انجام دادن کاری لذت نداشته باشه ارزش فکر کردن رونداره

دوست کوچیک تو بهرام (اگه قابل بدونی) :10:
جون من فقط بخند:31:


ایول خیلی باحالی :46:

با عرض پوزش از مدیر سایت

__________________
:11:اغلب مردم تقریبا" به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند . قلم و رنگ در اختیار شماست بهشت را نقاشی کنید و وارد آن شوید...>>>>>>>>

---

نه بابا اين چه حرفيه؟ناراحت نشدم...
شغلم كجا بود؟...من 15 سالمه...
تو اين سن خيلي بدبختي دارم...
خنديدم!
در ضمن اين پست ها فكر كنم پاك شن...

مسعود جان ما که با هم صحبتی با تو حال کردیم:10:
حالا پاک شه یا نشه زیاد مهم نیست مهم لبخند دوستان که هست:20:

_____________________
:11:اغلب مردم تقریبا" به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند . قلم و رنگ در اختیار شماست بهشت را نقاشی کنید و وارد آن شوید...>>>>>>>>

کسی حواس‌اش به اکران سنتوری هست؟



سینمای ما - حنانه سلطانی: عشق فیلم ها منتظرند. درخت سینما بار نداده و این حادثه در ارتباط با خاک و زمین و آب است و کاری به شعر و فلسفه و عالم غیب و جبروت ندارد! اما هنوز کورسوی امیدی هست،استاد مهرجویی؛ مگر نه؟ من مهرجویی را می شناسم و بهترین سال های عمرم با خاطره های او آمیخته است. آن زمان، مهرجویی استاد نبود،این شکلی هم نبود. گذر سال ها کس دیگری از او ساخته است و از من. خیلی وقت است همه منتظرند آخرین کار استاد را ببینند. شاید از وقتی که علی سنتوری بهشان گفته بود بهترین کارش است و اگر بد شده باشد بیشتر از این بلد نیست. شاید هم از قبل ترش، از وقتی توی صفحه رویدادهای سینما اسم سنتوری را دیدند یا اصلا از وقتی که گزارش پشت صحنه اش را خواندند که استاد معتادهای واقعی را جمع کرده و شریفی نیا توی بلندگو می گفته: "آقایون معتاد!" ولی چی شد؟ از کی همه چیز خراب شد؟...
باید بتوانم تکه های خاطراتم را کنار همدیگر بگذارم و ببینم از کی همه چیز خراب شد؟ روزهای جشنواره بود.استاد توی یادداشت اش به بهانه فیلم نوشته بود:
"به جای نوشتن یادداشت ترجیح می دهم قطعه ای از ترانه سنگ صبور را که در فیلم خوانده می شود به شما تقدیم کنم. شاید شما هم بخواهید پس از تماشای فیلم به یاد تنهایی علی سنتوری آن را با خود زمزمه کنید:
رفیق من سنگ صبور غم هام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمی فهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
مجنونم و دلزده از لیلی ها
خیلی دلم گرفته از خیلی ها
نمونده از جوونیام نشونی
پیر شدم پیر تو ای جوونی"
ولی سنتوری به در بسته خورد. همه بسیج شدند تا سنتوری در جشنواره نمایش داده شود و شاید اگر اصرار این عشق مهرجویی ها نبود سنتوری هیچ وقت در لیست اکران جشنواره قرار نمی گرفت.حدس استاد درست بود. بعد جشنواره، همه سنگ صبور چاووشی توی حافظه موبایل شان بود. همه دوست داشتند با چاووشی زمزمه کنند اما با صدای او به سنتوری اجازه اکران نمی دادند. دیدم بی آنکه گناهی کرده باشیم بساط عیش مان را جمع کرده اند. استاد هم مجبور شد صدای رادان را روی فیلم بگذارد. دیگر همه چیز جور شده بود. قرار بود سنتوری سوم مرداد اکران شود. همه منتظر بودند ببینند استاد این بار سنگ صبور را مثل تو نسیم خوش نفسی یا ترانه گنج قارون روی فیلم اش درست پیاده کرده یا نه؟ مهرجویی این بار چه سفره ای برایمان پهن کرده؟ پر از مرغ و ماهی و میگو یا پر از کاسه های شله زرد با اسامی الله و حسن و حسین.عشق مهرجویی ها تدارک مراسم استقبال را هم دیده بودند. رفته بودند سراغ هامون، لیلا، درخت گلابی، بانو، مهمان مامان و ... و داشتند خاطرات گذشته را دوباره زنده می کردند. اما،اما باز هم سنتوری به در بسته خورد.
"اگه من وکیلتم میگم دیگه هیچ راهی نمونده. تو این قضیه دستش پره نا کس."
"من که نمی تونم. یعنی به این سادگی ول کنم بره؟"

این ملال آرام،این تنبلی،این میل به ابطال و فراموشی از کجا آمده؟خواب و خیال های شیرین، آرزوهای بزرگ بشردوستانه، تعهد های سیاسی، اجتماعی، توهم های فریبنده درباره خود و دیگران همه فروکش کرده و آن اعتیاد مضمن به فلسفه و فرضیه و هنر که خوراک لذیذ اذهان بود از یادها رفته است. اما من هستم، مواظبتم، پیش ات می مانم، بی خیال این حرف ها.
چند شب پیش خواب دیدم که در یک سردابه قدیمی روی یک تخته سنگ،مجروحی خوابیده است.جراحان و پرستاران دوروبرش حلقه زده اند...

نقل قول:

---

نوشته شده توسط Bahram1145 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مسعود جان ما که با هم صحبتی با تو حال کردیم:10:
حالا پاک شه یا نشه زیاد مهم نیست مهم لبخند دوستان که هست:20:

_____________________
:11:اغلب مردم تقریبا" به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند . قلم و رنگ در اختیار شماست بهشت را نقاشی کنید و وارد آن شوید...>>>>>>>>

---

لطف داري عزيز...
من هم خيلي خوشحال شدم...
فقط اميدوارم مديران دوباره بهم اخطار ندن!!!

مسعود جان توی سن و سال خیلی حساسی هستی کتاب زیر رو بهت پیشنهاد مکنم

کتابی که فقط یک کتاب نیست بلکه آموزش زندگی کردن است نه زنده بودن

حتما" کتاب رو بگیر و تا آخر بخوان
جون من بگو باشه:46:

چگونه راه سعادت رو یافتم اثر دکتر آزمندیان

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در ضمن جهت رفع شبه این سایت اصلا" به من ربطی ندارد:20:
_____________________

:11:اغلب مردم تقریبا" به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند . قلم و رنگ در اختیار شماست بهشت را نقاشی کنید و وارد آن شوید...>>>>>>>>

کتاب چگونه راه سعادت رو یافتم اثر دکتر آزمندیان

کتابی که فقط یک کتاب نیست بلکه آموزش زندگی کردن است نه زنده بودن

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بابا 2 هفته نبودیم چه خبرایی
اگه 2 روز دیگه خواستن(دور از جون) محسن عزبز رو به جرم خیانت به جوانان و ایجاد فساد و خواندن بی اجازه در متن فیلم اعدام کنن اصلا تعجب نکنین چون این هرندی مادر... هر غلطی که بتونه میکنه تا هیچ اسطوره ای از ***** اون وزارت خونه رد نشه.....
راستی من از داییم خواهش کردن یکی از مقالات سیاسی اش رو در اختیارم بزاره، شاید کسی دایی منو نشناسه ولی ایشون 3 سال مشاور آقای رفسنجانی بودن. با این متن ترکونده.... به محض اینکه به دستم رسید براتون میزارم( در باره چاوشی هم هست)

نقل قول:

---

نوشته شده توسط mtuning_co [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بابا 2 هفته نبودیم چه خبرایی
اگه 2 روز دیگه خواستن(دور از جون) محسن عزبز رو به جرم خیانت به جوانان و ایجاد فساد و خواندن بی اجازه در متن فیلم اعدام کنن اصلا تعجب نکنین چون این هرندی مادر... هر غلطی که بتونه میکنه تا هیچ اسطوره ای از ***** اون وزارت خونه رد نشه.....
راستی من از داییم خواهش کردن یکی از مقالات سیاسی اش رو در اختیارم بزاره، شاید کسی دایی منو نشناسه ولی ایشون 3 سال مشاور آقای رفسنجانی بودن. با این متن ترکونده.... به محض اینکه به دستم رسید براتون میزارم( در باره چاوشی هم هست)

---

تاپيك سياسي نكن !‌ «چشمك»
برو ببينم چيكار ميكني...