تيره گون شد كوكب بخت همايون فال من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من
خنده ي بيگانگان ديدم نگفتم درد دل
آشنايا يا تو گويم گريه دارد حال من
با تو بودم اي پري روزي كه عقل از من گريخت
گر تو هم از من گريزي واي بر احوال من
....
Printable View
تيره گون شد كوكب بخت همايون فال من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من
خنده ي بيگانگان ديدم نگفتم درد دل
آشنايا يا تو گويم گريه دارد حال من
با تو بودم اي پري روزي كه عقل از من گريخت
گر تو هم از من گريزي واي بر احوال من
....
نه ديگه پا ميشم اين بار
خالي از هرشك و ترديد
ميرم اون بالاها مغرور
تا بشينم جاي خورشيد
داد كه دلم داره ديگه دق ميكنه ، پر ميزنه
شب خوشيت تموم ميشه ، صبح منم سر ميزنه
...
هوا هواي بهار است و باده باده ناب
به خنده خنده بنوشيم جرعه جرعه شراب
برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
از خون دل نوشتم نزديك دوست نامه
اني رايت دهراً من هجرك القيامه
دارم من از فراقش در ديده صد علامت
ليست دموع عيني هذا لنا العلامه
هر چند كازمودم از وي نبود سودم
من جرَب المجرب حلت به الندامه
گفتم ملامت آيد گر گرد دوست گردم
والله ما راينا حباً بلا ملامه
پرسيدم از طبيبي احوال دوست گفتا
في بعدها عذابّ في قربها السلامه
حافظ
سلام
هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی
که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی
ياري اندر كس نمي بينم ياران را چه شد؟
دوستي كي آخر آمد دوستارانرا چه شد؟
دوباره دلم واسه غربت چشمات :blink: تنگه
دوباره اين دل ديوونه :puke: واست دل تنگه
سلام
ــــــــ
هنوز آغوش من بوی تو دارد
هنوز این دل هیاهوی تو دارد
...