تق، تق، تق، کیه؟
...
من گدای دوره گردم... اومدم دورت بگردم
\/\/
(='o'=)
_._- .
(")(")
من پیشی ملوسم، اومدم تورو ببوسم
گاهی به آسمان نگاه کن ........
..............
ببین توپولفی هواپیمایی چیزی روی سرت نیفته (:
Printable View
تق، تق، تق، کیه؟
...
من گدای دوره گردم... اومدم دورت بگردم
\/\/
(='o'=)
_._- .
(")(")
من پیشی ملوسم، اومدم تورو ببوسم
گاهی به آسمان نگاه کن ........
..............
ببین توپولفی هواپیمایی چیزی روی سرت نیفته (:
یارو خودشو دار ميزنه ، بعلت ضربه مغزي ميميره ! ميان ميبينند با کش خودشو دار زده :41:
به یارو ميگن با صداقت جمله بساز ، ميگه : داشتم با تلفن صحبت ميكردم يهو صدا قطع شد :46:
یارو از ساختمون ده طبقه ميفته پايين ، همه جمع ميشن دورش ، ازش ميپرسن : آقا چي شده ؟ ميگه : والله منم تازه رسيدم :27:
آويني تو جنگ كشته ميشه ، به یارو ميگن برو يه جوري به خانوادش خبر بده . یارو ميره دم خونشون زنگ ميزنه ، زن آوینی ميگه : كيه ؟ یارو ميگه : ببخشيد ، منزل شهيد آويني !؟
احوالپرسی هم وطنا : حالا ما تلفن نداریم شما نباید یه زنگ به ما بزنید؟...
هم وطنه سکه میندازه صندوق صدقات سوارش میشه...
تا حالا فکر کردي که اگه توماس اديسون نبود مجبور بوديم تو تاريکي تلويزيون تماشا کنيم؟...(از سخنان يک هم وطنه انديشمند)...
هم وطنه آهنگ خالي گوش مي کرده ميزنه زير گريه.ميگن چرا گريه مي کني؟ با بغض ميگه آخه خوانندش لاله!...
هم وطنه اومد در تاکسی و ببنده راننده بهش گفت دستت لای در گیر نکنه . هم وطنه گفت سرت لای در گیر نکنه !...
ميدوني فرق هويج با ماشين چيه؟ . . . . . . .
. . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مگه اين پايين ریدن كه تا هر چي ازت ميپرسن مياي اين پايين رو نگاه ميكني؟ يه كم فكر كن
تو خيلي ميفهمي! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !! ! !تو خيلي باهوشي! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !! ! !ميفهمي . . . . . . . . . . . . . . .. . .باهوشي . . . . . . . . . . . . . . .. . .(اساماس تلقيني براي مونگولا)تو صحراي قلبم تو تنها شتريغضنفر ميره بالا درخت چنار . ميپرسن چيكار ميكني؟ ميگه دارم توت ميخورم! ميگن الاغ اون درخت چناره. ميگه الاغخودتي، توت تو جيبمه!
داستان زیر را آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریکایی در تایید اینکه نباید اخبار ناگوار را به یکباره به شنونده گفت تعریف می کند:
مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:
- جرج از خانه چه خبر؟
- خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
- سگ بیچاره! پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
- پرخوری قربان.
- پرخوری؟ مگر چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
- گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
- این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
- همه اسب های پدرتان مردند قربان.
- چه گفتی؟ همه آنها مردند؟
- بله قربان. همه آنها از کار زیادی مردند.
- برای چه این قدر کار کردند؟
- برای اینکه آب بیاورند قربان!
- گفتی آب؟ آب برای چه؟
- برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان.
- کدام آتش را؟
- آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.
- پس خانه پدرم سوخت؟ علت آتش سوزی چه بود؟
- فکر می کنم که شعله شمع باعث این کار شد قربان!
- گفتی شمع؟ کدام شمع؟
- شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!
- مادرم هم مرد؟
- بله قربان. زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان.
- کدام حادثه؟
- حادثه مرگ پدرتان قربان!
- پدرم هم مرد؟
- بله قربان. مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.
- کدام خبر را؟
- خبرهای بدی قربان. بانک شما ورشکست شد. اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت در این دنیا ارزش ندارید. من جسارت کردم قربان. خواستم خبرها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!
این داستان بود یا SMS ؟ :31:نقل قول:
این داستان بود یا SMS ؟ :31:[/quote
فیلم سینمایی:27:
غضنفر بالاي پل هوايي ايستاده بوده ميگه: حالا ما خر، ما نفهم ، ما بي شعور ... اينجا اصلأ آب ردميشه كه پل زدن؟!