شباهنگام
تمام دریچه های خانه دل را می گشایم
و چشم به راه آمدنش
شمع دل که از شرار ستاره ها
به یادگار گرفته ام
بر دست به کوچه می آیم
و چشم به انتهای ناکجا
صدایش می کنم
ناله ای از حزن
نا له ای از جان
که ای گم شده
ای غریبهء آشنا
تا کی به انتظارم خواهی
ـــــــــــــــــــــ
وباز هم "ی "