نقل قول:
یک - سالها، آنقدر از بدی نوشتیم که خوبیهایمان را فراموش کردیم. یادمان رفت چقدر احساساتی هستیم. چقدر پای چیزی که دوستش داریم میمانیم. باورشان میکنیم و پای باورمان میجنگیم. پاداش تلاش تیم ناکام جام ملتها را با 88 درصد رای مثبت میدهیم. ابله نیستیم. معنی حذف از جام ملتها را میدانیم. بدیها را هم میبینیم، اما ندیده میگیریم. آنقدر میبینیم و ندیده میگیریم و پای باورمان میمانیم، که کم کم باور میکنند که نه نمیبینیم، و نمیفهمیم.
دو - انتقادات برانکو از کیروش، چند بند واضح و شفاف داشت. اضافه شدن یک اردوی هماهنگ نشده، بردن تیم به اردویی بدون بازی دوستانه، گرفتن فرصت کوتاه استراحت از بازیکنان و بالا رفتن احتمال مصدومیت آنها، حضور بیشتر بازیکنان در اردوهای ملی نسبت به باشگاه، مخفی کردن اردوی تیم ملی که از چند ماه قبل هماهنگ شده بود و ممنوع المکالمه کردن بازیکنان ملی در فصل نقل و انتقالات. لیست طولانی از اتهاماتی که همه آنها بیپاسخ ماند. در عوض کیروش بارها و بارها، به دو بند غیرمنطقی صحبتهای برانکو واکنش نشان داد. اینکه بازیکنان بعد از اردوهای ملی چاق میشوند و ایران، بعد از اردویی طولانی مدت با کشور جنگزده سوریه مساوی کرده است. کیروش هر روز در مصاحبهها و بیانیههایش، فقط جواب همین دو بند حرفهای برانکو را میدهد. دو بند در حاشیه، برای نادیده گرفتن همه سوالاتی که سیکیو توضیحی برای آنها ندارد.
سه - بعد از کنار گذاشتن رحمتی، خلعتبری، عقیلی و حتی کریمی از تیم ملی، همه پشت کیروش بودیم. میدانستیم انتظار امضای نامه عذرخواهی با لحنی تحقیرآمیز، حرفهای و منطقی نیست اما پشت کیروش و تصمیمات و کاریزمای جذابش ماندیم. پذیرفتیم هر خواستهای، تاوانی دارد. حتی اگر تاوانش تحمل حقیقی جای رحمتی یا ندیدن محبوبترین بازیکن ایران با شماره 8 در زمین باشد. ستارههایمان، تاوان دیسیپلین رئیس را دادند و باید هم میدادند، اما تفاوت نظم و تسویه حساب را هم میفهمیم. اینکه 7 بازیکن پرسپولیس، بخاطر مصاحبه مربیشان به تیم ملی دعوت نشوند نظم و دیسیپلین نیست. ستارههای پرسپولیس، تخلفی نکردند. اینکه ستارههای یک تیم را بدون هیچ اشتباهی، از تیم ملی کنار بگذاریم تا وسیله فشار روی مربی مخالف شوند و او را مجبور به عذرخواهی کنند، ورزشی نیست. انسانی نیست. شرافتمندانه هم نیست. کثیفترین راه، برای تسویه حساب با کسی است که رئیس، نقطه ضعفی از او ندارد و نمیتواند مثل نفرات قبل، نداشتن محبوبیت یا سواد را روی سر او بکوبد.
چهار - داستان فدراسیون و کیروش، ساده است. فدراسیونی که قدرت کنترل دایی را نداشت، توانایی مدیریت کیروش را هم ندارد. روی موج منافع شنا میکند. استفاده میکند و بعد هم کنار میگذارد. فعلا نقطه بازنده ماجرا، ما هستیم. مایی که 6 سال، روبروی وزارت و فدراسیون و مربیان داخلی، پشت مردی ایستادیم که حالا، فرزندمان را گروکشی تسویه حسابش با یک مربی کروات کرده است. با لبخند از تماسها و پیشنهاداتش حرف میزند و به جای همه سوالات، فقط وزن بازیکنان قبل و بعد از اردوی تیم ملی را مقایسه میکند. برانکو درباره وزن بازیکنان و نتیجه بازی با سوریه، حرفهای بیمعنایی زد. علاقهای به دیدن او روی نیمکت تیم ملی هم نداریم، اما حرفهای درست و سوالات بیجوابش را فراموش نکردهایم. 6 سال خوب تیم ملی با کیروش را یادمان هست، اما چشممان را روی اشتباهاتش نمیبندیم و بازی چرک او را پای دیسیپلین و منافع ملی نمیگذاریم. نمیبندیم، تا دوباره ابله فرض نشویم. تا دوباره ابله فرضمان نکنی، رئیس دوست داشتنی.