عجبا...
اول از همه اینکه توی این دو قسمت میخواست چهره ی روسی ها رو خیلی بد نشون بده(همون کاری که با ایرانی ها میکنن و ما رو مشتی تروریست و عرب نشون میدن)...
بعد اینکه
بازگشت جین خیلی خوب بود... کارهایی که میکرد هم منطقی بودن... کنی واقعا روی مخ بود و به شدت احساسی عمل میکرد. فقط اینکه خودت بکشیش کمی ظالمانه بود.
قسمتی که پیش Lee برگشت، خیلی خیلی زیبا بود... من اون لحظه بغضم گرفت... Clem توی اون صحنه اتفاقات آینده رو میدونست و واقعا دلم براش سوخت...
Luke خیلی بد مرد... اصلا حقش نبود اینجوری بمیره.
اون جاییش که مایک میخواست با Arvo و اون یکی فرار کنن واقعا زجرآور بود... یعنی واقعا ندیده بودن که اون Arvoـی خنگ چیکار کرده بود؟
اول که با وجود بخشش Clem، میره به همراهاش میگه که این بوده اومده داروها رو دزدیده. بعدش هم وقتی خواهرش زامبی میشه و میکشنش اونجوری زاری میکنه و شما رو به یه خونه ی مزخرف بدرد نخور میبره و نهایتا هم میخواد فرار کنه و ....
من به کنی شلیک کردم و Jane رو هم بخشیدم، چون قبلش گفته بود که باید یک نفر رو انتخاب کنه... اون سه نفر رو هم راه دادم به کمپ...
تا ببینیم یه DLC میاد بین الفصولین یا نه :n02:
هنوز 400Days DLC رو بازی نکردم من...