-
روزی در پهنه این دشت بزرگ
که سراسر همه رنگ است و ریا
کودکی پا به سراپرده دنیا بنهاد
پلکهایش بگشود لحظه ای مکثی کرد
و پس از آن به افق ها نگریست
روزها رفت و گذشت غنچه ها باز شدند
لحظه ها نرم و روان
در پی هم ،همی آغاز شدند
-------------------
راجع به کارایی که می تونی بکنی حرف بزن جوجه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
الان می زنم سوکست می کنماااااا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
دلم از دست بشد دوش چو حافظ میگفت
کای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
ساقيا عشرت امروز به فردا مفکن
يا ز ديوان قضا خط امانی به من آر
---------------
استغفرالله
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
... هی میگم دست رو ضعیفه بلند نکنما ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
راه در بقعه فانوس شهادت خواهد برد ؟
يا چه آوار شفق ها در حاشيه مشتعل شب
كه فروخواهد ريخت
روي قايق هاي غافل صيادان
چه فلق هاي كبوتر
چه كبوترهاي پاك فلق ها
نتكانده پر
از غبار رخوت كاريز سياهي
كه به خون خواهند آغشت در آفاق سحرگاهي
شب شكاك ساحل
گويي اشباحي موذي را با امواج به خشكي مي ريخت
باد مصروع جنوبي
سگ بي صاحب آبادي ديگر
به نيازي شوم
شن نمناك كپر هاي پوشالي بومي ها را
بو مي كرد
دست خونين خسوفي آرام
ماه را
رخ و كبود
از كرن اسكله مي آيخت
----------------
نه تو رو خدا فقط ببینم چی کار می خوای بکنی طفل؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
تا معطر کنم از لطف نسيم تو مشام
شمهای از نفحات نفس يار بيار
به وفای تو که خاک ره آن يار عزيز
بی غباری که پديد آيد از اغيار بيار
----------------------------
خودت خواستی ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
... جرات داری وایسا ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
ره بر گريوه افتادست
اين كاروان بي سالار
يابوي پير دكه روغن كشي
با چشم هاي بسته
گر مدار گمشدگي مي چرخد
اي روح غار
اي شعله تلاوت ياري كن
تا قوچ تشنه را كه از آبشخوار
از حس كيد كچه رميده
از پشته هاي سوخته خستگي
و تشنگان قافله هاي كوير را
به چشمه سار عافيتي راهبر شوم
اي آفتاب! گفتارم را
بلاغتي الهام كن
و شيوه فريفتني از سراب
تا خستگان نوميد را
گامي دگر به پيش برانم
اي خوابناك بيشه تاريك
اي روح آب
يك شب مرا صدا كن از بيشه هاي باد
يك شب مرا صدا كن از قعر باغ خواب
--------------
نگو ترسیدم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چی می گی پیره مرد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
به نادانيِ دانايانِ بزرگ ميخندم
به پلیدیِ نفرتبارِ زمانه ميخندم
به تهي بودنِ اشکِ بهانه ميخندم
به غرورِ مُرده ی مَردِ زمانه ميخندم
به چشمانِ بياحساسِ عشق ميخندم
به بي عمقيِ حسِ شعر و ترانه ميخندم
------------------------
عجججججججججب
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
راستی می خواستم بگم مرده دپرس این شعره تو امضات خیلی باحاله .... قشنگ وصف الحاله...
--------
مرا به سحال سرود غروب ويران كرد
پرنده اي
كه از آونگ نرم ساقه گسيخت
اجاق قافله با دشت سايه بازي كرد
زمين در انحناي افق پر زد و به دريا ريخت
پرندگان شبند اختران بي آواز
فراز آمده با خوشه هاي خرمن روز
نسيم هاي غروب آهوان دربدرند
كه مي دوند به سرچشمه هاي روشن روز
------------
دیدی کم می اوری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
زلف چون عنبر خامش که ببويد هيهات
ای دل خام طمع اين سخن از ياد ببر
سينه گو شعله آتشکده فارس بکش
ديده گو آب رخ دجله بغداد ببر
-------------------------
دیدم داری گریه میکنی بیخیال شدم ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
روزی دلپذیر از زمستان در میان بوستان
خوردن چای و دیدن کل کل دوستان
-
نمي خوام ديگه بشينم پاي يک عشق خيالي
تو يه آرزويي بودي ديگه رفتي و محالي
ديگه هرگز نمي پرسم از کسي سراغ خونت
بلکه توي خواب ببيني که بگم منم ديونت
ميدونم منتظر هستي تا بهت بگم عزيزم
اما نه من حالا ديگه فکر يک عشق جديدم
حرفمو تو نمي خوني دردمو تو نميدوني
همش از عشق ميگي اما چرا عاشق نمي موني
---------------
یه غوله دپرسه مهربون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست می شویم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-----------------
عجب شعری سرودند دوستان!!!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]