درد میکند
هنــــــوز
جای دوست داشتنتــــ
Printable View
درد میکند
هنــــــوز
جای دوست داشتنتــــ
ﻫﯿﭽﮑﺲ، ﺑﻌـﺪِ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧــﻤُﺮﺩﻩ ،
ﺍﻣّـﺎ ﺧﯿـﻠﯿـﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﯿـﻠﯿـﺎ ،
ﺩﯾـﮕﻪ ﺯﻧــﺪﮔﯽ ﻧـﮑـﺮﺩﻥ !!!
:n28:
آبِ طلب نكرده هميشه مراد نيســــــــــت
گاهي بهانه ايست كه قربانيــــــــــــت كنند
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پی دلداری من....
وقتی چشمانم را روی هم می گذارم
خواب مرا نمی برد
تو را می آورد!
از میان فرسنگ ها
فاصله
ما گُرگ ها خودكشي كرده ايم ....
جَنگل بِمانَد بَراي بَچه خَرگوش هاى خوشگِل ....
میدونی باید بفهمی وقتی دلت میگیره....
تنهایی!
باید یاد بگیری از هیچ کس توقع نداشته باشی!
باید عادت کنی که با کسی درددل نکنی!
باید درک کنی که هرکسی مشکلات خودشو داره!
باید بفهمی وقتی
ناراحتی...
دلتنگی.....
یا بی حوصله ای ..
هیچ کس حوصله ی تورو نداره!
دیگه باید فهمیده باشی همه، رفیقای وقت خوشین!
گاهی" سکوت " علامت رضایت نیست،
شـــــایــــد کـــــــسی دارد خفه می شود
پـشت سنگینی یـک بـغـض ...
ﻣﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ
ﻭﻟﯽ …
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ … ﯾﮏ ﻣﻼﻓﻪ ﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ … ﺑﻪ ﻣﻦ …
ﺑﻪ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻫﺎﯾﻢ … ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺷﯽ ﻫﺎﯾﻢ …
ﺑﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﻡ …
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻋﮑﺴﻢ ﺑﻐﺾ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ:
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نرگس آتش پرستی داشت شبنم می فروخت
با همان چشمی که می زد زخم ،مرهم می فروخت
زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر
داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت
زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر
مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت
در تمام سالهای رفته بر ما روزگار
شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت