[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درد دارد؛
من باشم ..
تو هم باشی ...
اما
قسمت نباشد .....!
Printable View
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درد دارد؛
من باشم ..
تو هم باشی ...
اما
قسمت نباشد .....!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نشسته ام تنها، در سکوت ناگفته ها...
ناگهان شب شد پيدا...
مَنظَر چشمم که سحر انگيز و زيبا بود، گم شد.
دانستم زمان...
اين ناديد? نا ايستاده...
چه بي مهر و قهار است...
چه رعدآسا و فرّار است.
گفتم زمان را سدي بايد...
زمان را پهلواني بايد...
که باز ايستاند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شده در خلوت تنهایى خود یاد یک خاطره شادت بکند؟
لرزه بر قلب و دلت اندازد؟
تویى آن خاطره ى خلوت تنهایى من
کاشکی بر می گشت
روزگار رفته از دست،
لحظه هاي مانده در ياد.
كاشكي بر مي گشت...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ذهنم را خالی کرده امــحالا مدتیستـــ
از خیالــ
و دلمـ را از امیـد
نشسته امـ لبـ ایوانِ روزمرگی
و نگاه می کنمـ
به این روزها
که برای خودشانـ می روند
رسیده امـ به بی حسی
به بی تفاوتی...
رسیده امـ به حسـ برگی که می داند
باد از هر طرفــ که بیاید
سرانجامشـ افتادنــ استــ ...
حسین کاظمیان
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خدایا، ماندهام...
نمیدانمــــــــــ
از دست دادهام یا از دست رفتهام
که روزگارم این چنین استـــــــــــــــــ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آدمکـــــــــــــ
برای مردن لازم نیست عزرائیل بیاید
همین که تو نیای کافی ست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امشب ميخوام قدم بزنم !
او با يارش , من با يادش .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من ماهی و تو ساحــلُ و فرسنگ ها فرسـنگ
تــو غـرقِ آزادیّ وُ من هم خانــــــه با کافـــــور
تـو پشت آن آبـــــاده ها در عمـــــقِ دریـــایی
مـن زیــــر آوارِ زمیـــــن از هستی ام تا گـــــور
«نـــدا»
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادت هست…؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود…؟!
و من سکوت کردم…
دیدی …! جاده جایی نرفت…!
آن که رفت ، تو بودی
راهی نمیبینم ، آینده پنهان است اما مهم نیست
همین کافیست که تو راه را میبینی و من تو را . .