یوسفم گر نزند برسر بالینم سر
همچو یعقوب دل اشفته مویش باشم
Printable View
یوسفم گر نزند برسر بالینم سر
همچو یعقوب دل اشفته مویش باشم
مرحبا طاير فرخ پی فرخنده پيام
خير مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام
يا رب اين قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مراگوئی که چونی چونم ای دوست
جگر پردرد و دل پر خونم ای دوست
حدیث عاشقی بر ما روا کن
تو لیلی شو که من مجنونم ای دوست
تازه فهمیده ام که سید خندان هم،
بارها در خفا گریه کرده بود!
تازه غربت صدای فروغ را حس کرده ام!
تازه دوزاری ِ کج و کوله آرزوهایم را
به خورد تلفن ترانه داده ام!
من چه دارم كه برم در بر آن غير از اشك ؟
وين چه دارد كه نهد بر دل من غير از داغ ؟
غلام مردم چشمم كه با سياه دلي
هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
به هر نظر بت ما جلوه مي كند ليكن
كس اين كرشمه نبيند كه من همي نگرم
به خاك حافظ اگر يار بگذرد چون باد
ز شوق دردل آن تنگنا كفن بدرم
مي شدم پروانه خوابم مي پريد
خوابهايم اتفاقي ساده بود
زندگي دستي پر از پوچي نبود
بازي ما جفت و طاقي ساده بود
قهر مي كردم به شوق آشتي
عشقهايم اشتياقي ساده بود
ساده بودن عادتي مشكل نبود
سختي نان بود و باقي ساده بود
-------------
مای گاد!دیانلا...حاله شما خانوم؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیگه فرصتی نمونده
نازنین !نازت رو کم کن
دارم از صدا میفتم
کمکم کن ! کمکم کن
یک ترانه پا به پا باش
این صدای آخرینه
بی تو رو به انقراضم
حرف آخرم همینه
هر ذره که در خاک زمینی بوده ست
پیش از من و تو تاج و نگینی بوده ست
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان
کان هم رخ خوب نازنینی بوده ست
تا بو كه يابم آگهي از سايه ي سرو سهي
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوشخرامي مي زنم
هر چند كان آرام دل دانم نبخشد كام دل
نقش خيالي مي كشم فال دوامي مي زنم
دانم سر آرد غصه را رنگين برارد قصه را
اين آه خون افشان كه من هر صبح و شامي ميزنم
با آن كه از وي غايبم وز مي چو حافظ تايبم
در مجلس روحانيان گهگاه جامي ميزنم
=================
سلام مونيكا جان خوب هستين شما؟ :)نقل قول: