[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تمام پاییز باران آمد ،
زمستان هم که برف آمد ،
راستی!
تو با کدام فصل می آیی؟
Printable View
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تمام پاییز باران آمد ،
زمستان هم که برف آمد ،
راستی!
تو با کدام فصل می آیی؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تنهایی من
پر از دلقكهایی است
با دماغهای قرمز
از بس گریه كرده اند ... !
رضا محبی راد
حال آدم که دست خودش نیست
عکسی می بیند
ترانه ای می شنود
خطی می خواند
اصلن هیچی هم نشده
یکهو دلش ریش می شود …
حالا بیا وُ درستش کن
آدمِ دلگیر
منطق سرش نمی شود
برای آن ها که رفته اند
آن ها که نیستند , می گرید
دلتنگ می شود
حتی برای آنها که هنوز نیامده اند …
دل که بلرزد
دیگر هیچ چیز سرِ جای درستش نیست
این وقت ها
انگار کنار خیابانی پر تردد ایستاده ای
تا مجال عبور پیدا کنی
هم صبوری می خواهد هم آرامش
که هیچکدام نیست !
آدم تصادف می کند ,
با یک اتوبوس خاطره های مست ....
زخــمِ چنگالِ تو بر قلبِ صبورم خون شـد
گونــه ات از خبر مــُـردنِ من گلگون شـد
قبـــرِ من فاتحِ قلبت وَ سراغـــازِ غریـب
قالبِ شعــــرِ دلم با نفست موزون شد
ندا/
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به رفتن تو سفر نه ، فرار می گویند
به این طریقه ی بازی قمار می گویند
به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد
هنوز مثل گذشته «نگار» می گویند
اگر چه در پی آهو دویده ام چون شیر
به من اهالی جنگل شکار می گویند
مرا مقایسه با تو بگو کسی نکند
کنار گل مگر از حسن ِ خار می گویند؟
تو رفته ای و نشستم کنار این همدم
به این رفیق قدیمی سه تار می گویند
کاظم بهمنی
دنبال بهانه نباش عزیزکم
چشم که گذاشتم
برو و هر وقت خواستی برگرد
من تا بی نهایت شمردن می دانم !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من نمی دانم
چرا هر کسی را صدا کردم
هر کس را دوسـت داشتم
ناگهان در خم کوچه گم شد ...
من به عکس تو دست مى کشم …
تو به عکس من …
دست میکشى از من [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چنانت دوست میدارم، که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
فراقم سخت میآید ولیکن صبر میباید
که گر بگریزم از سختی رفیقِ سست پیمانم
گفتم : تو شیرین منی ! گفتی : تو فرهادی مگر ؟
گفتم خرابت میشوم . گفتی : تو آبادی مگر ؟
گفتم ندادی دل به من .
گفتی تو جان دادی مگر ؟ گفتم ز کویت میروم .
گفتی : توآزادی مگر ؟
گفتم فراموشم مکن .
گفتی : تو در یادی مگر