محسن امسال سیاستش کم کاری شده انگار (بر خلاف دو سال قبل) با توجه به این که تولدشم تو شبای احیاس احتمالا باید قید آهنگ جدیدو زد ، شاید دلصدا2 نیمه شعبان امسال بیاد شایدم نهنقل قول:
نکته جالب اینه که این عینکه کلا ثابته عوضش نمیکنه :)
Printable View
محسن امسال سیاستش کم کاری شده انگار (بر خلاف دو سال قبل) با توجه به این که تولدشم تو شبای احیاس احتمالا باید قید آهنگ جدیدو زد ، شاید دلصدا2 نیمه شعبان امسال بیاد شایدم نهنقل قول:
نکته جالب اینه که این عینکه کلا ثابته عوضش نمیکنه :)
نقد آلبوم در كافه خبر
به هیچ وجه از دست ندید. مهدوی مطالب فوق العاده جالبی رو گفته
مانی حقیقی کارگردان و بازیگر سینما در گفت و گو با داریوش مهرجویی کارنامه 40 ساله خالق فیلمهایی چون «هامون» و «اجاره نشینها» را بررسی کرده است.
به گزارش خبرآنلاین، سال گذشته مستند «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» ساخته مانی حقیقی به نمایش درآمد. مستندی که در آن مانی حقیقی به سراغ چهرهای رفته بود که کم تن به مصاحبه و گفت و گو میدهد و در مورد کارهایش سخن میگوید.
همین، شاید یکی از مهمترین نکتههایی بود که مستند حقیقی را دیدنی میکرد، اما با دیدن آن پرسشهای بسیاری در ذهن مخاطب به وجود میآمد که بیپاسخ میماند. حالا جواب آن پرسشها را میتوان در کتاب «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» پیدا کرد. کتابی که از سوی نشر مرکز منتشر شده و در آن حاصل گفت و گوی بلند مانی حقیقی و داریوش مهرجویی است.
در این کتاب و از پس پرسشهای حقیقی ما با چهره متفاوتی از داریوش مهرجویی مواجه میشویم. کارگردانی که عنوان روشنفکر را همیشه با خود یدک میکشد و آثارش چه قبل و چه بعد از انقلاب جزو آثار متفاوت و برتر سینمای ایران بودهاند.
مهرجویی در این گفت و گو صریح صحبت میکند. سعی دارد پرسشها را منطقی و صادقانه جواب بدهد و البته هر جا که تمایلی به حرف زدن ندارد، رندانه از پاسخ دادن سرباز میزند. او دریچهای را به روی ما میگشاید که از آن میتوان به تماشای حالات و احوال کارگردانی نشست که حساب شده و اصولی در راه حرفهایاش قدم برداشته است. خواندن پاسخهای او و موضعگیریهایش نسبت به شرایط، آدمها و آثارش ما را به این نتیجه میرساند که آن طنازی و تلخی مشهود در آثار سینمایی مهرجویی -که در اکثر کارهایش با هم جمع شدهاند- نشات گرفته از شخصیتی است که در عین جدی بودن و سختگیری نوعی آسانگیری و رهایی را در ذات خود دارد و آن را به مخاطبش نیز منتقل میکند.
روایت مهرجویی از آدمهایی که با آنها کار کرده یا به نحوی آشنا بوده، روایت بیحاشیه و شسته رفتهای است.
...
محسن چاووشی دیگر هنرمندی است که مهرجویی به خوبی از او یاد میکند: «... به «سنتوری» که رسیدیم یکی از نکتههای مهم و اصلی این بود که از چه موسیقی و صدایی برای آهنگهای علی استفاده کنیم. یک روز خانم محمدیفر در تاکسی چندتا ترانه از همان اولین سیدی قاچاق چاووشی شنیده بود و همان جا سیدی را از راننده خریده بود و آورده بود که بشنویم. خیلی کار قشنگی بود. نمی دانم شنیدهای یا نه. ترانه «نفرین» که هر بار گوش میکردم گریهام میگرفت! یعنی چه که من، مرتیکه گنده با این سن و سال و عقل و شعور با یک آهنگ پاپ گریه کنم؟ اما نمیدانم چه حس و حال و سوزی داشت که مرا هر دفعه به گریه میانداخت. افتادیم دنبال این که محسن چاووشی کیست و کجاست؟ هر کس یک چیزی میگفت، میگفتند فرار کرده، رفته دبی و نمیگذارند برگردد و از این حرفها. تا این که آقای پارسیان که نقش رئیس تشریفات عروسی فیلم را با آن کت فراک بازی کرده، بالاخره پیدایش کرد. تماس گرفتیم و آمد خانه ما و دیدم بچه صاف و ساده و بااستعدادی است و دو سه تا ترانهسرا هم باهاش کار می کنند. فیلمنامه را بهش دادم و گفتم از صدا و ملودی کارهایت خوشمان آمده و بیا ببین در این فیلم چه کار میتوانی بکنی. فیلمنامه را گرفت و رفت و هفته بعد آمد و دو تا ترانه کامل ضبط شده را تالاپ گذاشت جلوی ما، یکی از یکی بهتر! من با این همه سابقه و سلیقه موسیقی هر کار کردم ازش ایراد بگیرم ،نتوانستم، شعر خوب، ملودی قشنگ، اجرای عالی و تنظیم و خلاصه همه چیزش خوب بود... خلاصه این محسن چاووشی پنج شش قطعه برای ما نوشت و زد و خواند و هر بار هم میگفت اگر می خواهید باز هم برایتان بسازم و بخوانم و بیاورم. هر چه میخواستیم، یک هفته بعد درجه یکش را میگذاشت جلومان! میگفتیم پاپ باحال و پر شور و حال بده، میداد. میگفتیم خالتور بیار، میآورد، میگفتیم پر سوز و گداز بساز، تلق میگذاشت جلومان! خیلی بچه با استعداد و ماهی است این چاووشی! خلاصه کیف کردیم دیگر. ما هم ترانهها را گرفتیم و کلی خواهش و تمنا کردیم که آقا یک کاری کن که این اهنگهات مثل بقیه لو نره، که البته بعد به لطف آقای صفار هرندی و جعفریجلوه و قاچاقچیان ماهر، خود فیلم در داخل و خارج کشور لو رفت و همه چیز نابود شد.»
کتاب «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» بر اساس فیلمهای مهرجویی فصلبندی شده و آخر هر فصل آلبوم عکسی از پشت صحنه و بازیگران فیلمهای مهرجویی منتشر شده که در جای خود دیدنی است.
این کتاب با قیمت 17هزارو 900 تومان به پیشخوان کتابفروشیها آمده است.
چی هست این بوکلت؟
کاور آلبوم 5 سال پیش + صحبتهای مهدوی که اونم جزء کاورهنقل قول:
کاش همینا رو ،رو آلبوم میزد خیلی فانتزی ان و با حالو هوای آلبوم بیشتر میخورن!
(عکس روی آلبوم اصلی یه جوریه آدم احساس میکنه یا هوا خیلی سرده براش یا محسن سرما خورده!:n02:)
هر دو تاش ضعیفننقل قول:
انتظار بیشتری از محسن میره . مخصوصا با اونهمه انتقاد واسه کاور پرچم سفید
به نام خدا
قبل تر ها حوصله ام بیشتر بود و گهگاهی یه جاهایی یه حرفایی می زدم و اگر لازم بود از خودم دفاعی می کردم ...
از این- ور و اون- ور صدامُ می شنوم و صدام به هیچ جا نمی رسه و چه فایده که هِی بگو آقا خواهش می کنم ! به جای من تصمیم نگیرید ، آقا خواهش می کنم با من هماهنگ کنید ، آقا خواهش می کنم من رو توو نظرسنجی ها وارد نکنید .
به من چه ربطی داره که از اول کی آخرهُ از آخر کی اول ، نه برام مهم بوده و نه هست ...
قطارِ من همیشه سر ساعت به مقصدِش میرسه چون همیشه مسافراش رو دوست داشته ، قطارِ من 24 ساعته در خدمت شماست نه 25 ساعته !
خدا راز خوشبختی آدمارو توو قلبشون گذاشت و من قلبا" مام وطن را برای شهرم ، خونین شهر خواندم و نه جای دیگه و نه کَسِ دیگه و نه موضوعِ دیگه .
بگذریم ، تا بوده همین بوده ..
آلبوم سیزدهِ من ، مظلوم ترین آلبومم بود و از آن مظلوم تر شیرمردا ....
راستی برای مظلوم ترین آدم تاریخ خوانده ام و از خواندنش لذت برده ام ، برای جنگ خوانده ام و باز هم می خوانم .
برای پخش هیچ یک از قطعات آلبوم هایم از من اجازه گرفته نشده است .
دوستدار شما – محسن
دوشنبه 13 خرداد ماه 1392 – ساعت 23:57
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ها؟؟؟نقل قول:
جریان چیه؟
شیرمردا چی شده؟