[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ميگويند زمان طلاست...
اما من چشيدم...
دروغ ميگويند زمان آتش است...
گذرا نيست..ثانيه به ثانيه اش ميسوزاند و تا به شعله ات نکشد نميگذرد...
Printable View
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ميگويند زمان طلاست...
اما من چشيدم...
دروغ ميگويند زمان آتش است...
گذرا نيست..ثانيه به ثانيه اش ميسوزاند و تا به شعله ات نکشد نميگذرد...
حالا که پلک عاشقانه های ما نمی پره
سکوت کن ، سکوت کن ، سکوت خیلی بهتره ...
» نبض های آخـــر»
دست خالی با دلـی پُر، خســته از ایام...مـُـرد
روی پــرده قید گردد : «این جـــوان ناکام مـُرد»
خواست دنیــا را شـبی هم رنــــگ رویا ها کند
تـا که آمد که بگویــد "تــو همه دنیــــام..." مرد
با نگاهــی منتظر هی لحظه ها را می شـمرد
طفلکــی در انتـــظار و حســـرت پیغــــام مـرد
خــواب دریــایی شــدن را دیده بود اما ســراب
عایــدش شد، عاقبت هم غرق در ابهــام مـرد
برگ هـــای دل که رو شد، از همه دنیـــــا برید
حکم را از پیش می دانست و سـر اَنجــام مرد
در قدم هــــای شـــبانه زیر سـقف آســــمان
خاطراتش را مروری کرد و در هـــر گام مـــــرد
◘ ◘ ◘
آخـرین دســت قـــمار عشـــــق را پــاییز برد
نبض هــای آخــــرش را زد غـزل ، آرام...مرد
«هامون جلیل زاده»
ﻏﻤﮕــﯿﻦ ﻭ ﺧــــﺴﺘﻪ ﺍﻡ ...
ﺩﻟـــﻢ ﯾﮑـــ ﻫـــﻮﺍﯼ ﺑﺎﺭﺍﻧـــﯽ ﻣـــﯿﺨــﻮﺍﻫﺪ
ﯾﮑــــــ ﺷـــﺂﻧــﻪ ﺑــــﺮﺍﯼ ﮔـــﺮﯾﻪ ﮐـــﺮﺩﻥ ...
ﻭ ﯾﮑـــــ ﮔــﻮﺭ ﭘـــــﺪﺭﯼ ﮐﻪ ﻧﺜﺎﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺗـــﻤــﺎﻡ ﻣـــﺘﻌﺎـﻘﺎﺗﺶ ﺑـﮑــــﻨﻢ ... !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تنـــهایـــــی...
یکباره آدم را قورت نمــی دهد...
بلکــه ســر فـرصـــت....
مــــی جــود...
ای سرنوشت شــوم، جام شوکرانت کو ؟
این خانه دیـــگر در خور آبـاد بودن نیست
لبخند ها هــــرگز مــلاک شـاد بودن نیست
هر تیشه ای بر دوش از فرهاد بودن نیست
هر جا که باشی منطق آیینه ها این است
در چشم بودن، معنی در یــاد بودن نیست
ای در قفس افتاده، افسوس چه را داری؟
بیـــرون از ایــــنجا درد ما آزاد بودن نیست
از عشق دیگر هر چه می گویند افسون است
آوارگــــی جـــز طاــــلع بر بــــــاد بودن نیست
هر کس نداند لطفعلی خان خوب می داند
در جـــنگ، پیروزی به پر تعداد بودن نیست
ای سرنوشت شوم، جام شوکرانت کو ؟
ایـن خـانه دیگر در خـور آباد بودن نیـست
با تشکر مهران...
مدت هاست دلم احساس سنگینی می کند...
مدت هاست یاد گرفته ام گریه نکنم...
مدت هاست دلم نتوانسته خودش رو سبک کنه...
مدت هاست دیگر در عمق قلبم کسی لانه ندارد...
مدت هاست تمام باورم این است که هر چه بود تمام شد ، چه خوب چه
بد...
نسیمی بود که وزید و رفت...
مدت هاست دل تنگ بارانم...
مدت هاست عاشقی را از یاد برده ام...
مدت هاست یاد گرفته ام بگویم، بنویسم خوبم تا بقیه بشنوند و بخوانند
و باور کنند که خوبم...
نمی دانم که مدت هاست چرا این گونه شده ام...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
غربت صدایِ تو است
پشتِ گوشی
وقتی وانمود می کنی
همه چیز روبه راه است
....
خودکشی نبود!
فقط
زبان نداشتم/
با پانتومیم/
به او نشان دادم
که چقدر برایش میمیرم....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﮐﻦ
ﺑﻌﺪﻫﺎ ...
ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ !