-
من خوب هستم ، شما هم خوب هستيد
افراد نوع نگاهشان به خودشان و دیگران از الگوی خاصی تبعیت می کند که نشانه شخصیت بهنجار یا شخصیت نابهنجار آنهاست .
*- طرز زندگی و احساس شما به کدام یک از چهارگروه زیر نزدیکتر است؟
*- شما چگونه به خودتان و دیگران ارزش می دهید؟
1 - من خوب نیستم ، شما خوب هستید.
2 - من خوب نیستم ، شما هم خوب نیستید.
3 - من خوب هستم ، شما خوب نیستید.
4 - من خوب هستم ، شما هم خوب هستید.
1 - من خوب نیستم ، شما خوب هستید:
کسانی چنین احساساتی دارند که از کودکی او را بصورت مشروط دوست داشته اند ، به او گفته اند که اگر چنین و چنان باشی تو را دوست داریم ، و اگر چنین چنان باشی تو را دوست نداریم. به هر حال دوست داشتن کودک، مشروط به انجام دادن یاانجام ندادن اعمالی بوده است که از او خواسته اند. هیچ وقت کودک را به خاطر خودش دوست نداشته اند. شخصیت کودک به صورتی شکل گرفته است که مجبور است برای مقبولیت، حتما اعمال دلپسند دیگران را انجام دهد. این کودک همیشه با لفظ پسر خوب ، دختر خوب یا پسر بد ، دختر بد ، مورد ارزیابی واقع می شده است.
معمولا پدران ومادران کمال طلب، فقط نقاط ضعف کودکان را برجسته کرده وزیر ذره بین میبرند. آنها کمتر درصدد توجه و تقویت نقاط قوت فرزندانشان عمل می کنند. والدین سخت گیراعتماد به نفس وعزت نفس کودکانشان را به مخاطره می افکنند و به علت برخوردهای شدید با کودکان ، قدرت خلاقیت کودکان را محدود می کنند.
بهرحال در ذهن ناخودآگاه این کودکان، احساس حقارت شکل میگیرد و اعتماد به نفس و عزت نفس پائینی دارند. هنگامی که بزرگ میشوند ممکن است در سطح خود آگاه ، از آن بی خبر باشند. این افراد ریشه ضعف شخصیت خود را نمی دانند.
آشخصیت افسرده،شخصیت وسواسی،شخصیت کمال طلب ، توجه طلب ، دروغگو و کسانی که سعی در خراب کردن و بی اهمیت جلوه دادن دیگران دارند ، جزء این دسته قرار میگیرند. آنها چون در ناخودآگاهشان احساس بد بودن و کم بودن می کنند و از طرفی افراد دیگر را خوب و برتر میدانند، سعی در خراب کردن دیگران می کنند. این وضعیت به شخص فشار می آورد وشخص میخواهد بهر قیمتی خود را نشان دهد. گاهی با دروغ ، گاهی با خراب کردن دیگران ، گاهی با قرار دادن خود، در معرض دید دیگران و ....
2 - من خوب نیستم ، شما هم خوب نیستید.
اگر خانواده ای گسسته باشد و همواره در خانواده جنگ و دعوا حاکم باشد و کودک شدیدا تنبیه بدنی شود و برای تربیت کودک ارزشی قائل نباشند ، کودک قانون و هنجارهای اجتماعی را نمی آموزد و انسانهای دیگر را بد می داند و خود را نیز که همواره مورد تنبیه واقع میشده است، بد می داند . لذا در آینده نه خود را خوب می داند و نه دیگران را .
این افراد در آینده شخصیت ضد اجتماعی ( antisocial ) یا احتمالا لجوج و لجباز می شوند. ( شعار : همه بی قانونی می کنند من هم )
افراد حسود نیز نه خود را خوب می دانند و نه دیگران را . مشخصه افراد حسود این است که فقط وقتی دیگران گرفتار مصیبت شوند به حال آنها دل می سوزانند. برای افراد حسود دیگران فقط وقتی خوبند که شکست بخورند و گرفتار مصیبت شوند.
3- من خوب هستم ، شما خوب نیستید.
افرادی که خودخواه هستند و شخصیت خود شیفته دارند ، چنین می اندیشند. آنها خود را واجد استعدادها و توانائی های ویژه ای می دانند که دیگران ندارند و فقط افراد یا موسسات خاصی لیاقت همنیشینی با آنها را دارند.
4 - من خوب هستم ، شما هم خوب هستید.
افرادی با شخصیت سالم و اعتماد به نفس بالا هستند. انتقادپذیرند و تحمل بالایی دارند.
دیر عصبی می شوند و بر احساسات ، عواطف و تکانشهای خود کنترل دارند. در زندگی آرامش دارند و به کام دیگران نیز آرامش می ریزند. دیگران با دیدن شخصیت سالم آنها آرام می گیرند و آنها سنگ صبورند.
امیدوارم که شما جزء این دسته باشید ... یا اگر نیستید ، در کسب چنین نگرشی تمام سعی خود را انجام دهید. ...
-
راه و رسم مثبت بودن در دنياي منفيها
منفي در منفي: مثبت
ترجمه: گيتا جاوداني
حضور مثبت و موفق در ميان همنوعان، دارايي بزرگي است كه موفقيت و شادي و نشاط ما و اطرافيانمان را به دنبال ميآورد. انسان، موجودي است كه براي زندگي اجتماعي آفريده شده و هنگامي كه احساس كند دوستداشتني و مورد پذيرش نيست، احساس بدبختي و تيرهروزي ميكند. واقعيتي كه شامل من، تو و همه مردم دنيا ميشود. براي ايجاد روابطي دوستانه و شادي بخش چه بايد كرد؟
ما در دنيايي بزرگ، با مردمي زندگي ميكنيم كه آرزومند گرماي دوستي، شادي، لبخند و همراهي ما هستندو هنگامي ميتوانيم اين موهبتها را به خود و ديگران هديه دهيم كه يك قانون طلايي را به كار ببنديم. حتما شنيده ايد كه بايد با ديگران به گونه اي رفتار كرد كه مورد پسند آنها است اما شايد اين نكته كليدي را نشنيده باشيد كه هرگز نميتوان كسي را مجبور كرد همين كار را متقابلا در برابر شما انجام دهد.اين همان قانون طلايي است كه سياست شاد زيستن ناميده ميشود. انجام اين قانون به شخصيتي آماده و پرورش يافته و يكدلي و انتقال فكر نياز دارد؛ به توانايي براي قرار گرفتن در جاي ديگري و احساس كردن احساسات او، تا بر آن اساس بتوان راه و روشي را براي عمل و عكسالعمل برگزيد كه نيازهاي اساسي فرد مقابل را پاسخ دهد و راهگشاي آشنايي، دوستي و موافقت باشد.
علمي پرورش شخصيت
تا همين اواخر مرسوم نبود كه آدمها رفتارهايشان را مورد بررسي و كند و كاو قرار دهند و آنها را با روشهاي علمي توصيهشده بسنجند.اما اين كار ميتواند كمك بزرگي باشد براي كشف اينكه مردم چه دوست دارند؟ چه ميخواهند وبه چه چيزهايي نياز دارند؟ با اين روش فرد ميتواند دريابد كه چگونه در مقابل ديگران ظاهر شود و به آنها واكنش نشان دهد و توانايي، استعداد و روش رفتارش را بشناسد.براي انجام اين كار بايد چشمتان را روي حقايق باز كنيد. رفتارهايتان بايد تغييرپذير و تواناييهايتان قابل بسط و گسترش يافتن باشد.
تأثير بر ديگران
روانشناسان، رفتارهاي اجتماعي متعددي را مورد بررسي قرار دادند تا دريابند چه چيزهايي موجب ايجاد حس دوستي ميشود و قابليت دوست داشته شدن در جمع را براي فرد ايجاد ميكند. اين مطالعه عاداتي را در بر ميگرفت كه ميتوانند با اراده و تصميم جدي فرد، تغيير كنند.
البته بايد اين نكته ضروري را مورد توجه قرار داد كه پيش از آنكه شما بتوانيد دوست خوبي براي ديگري باشيد، بايد خود را دوست بداريد و نيازهاي خود را شناخته و در برطرف كردن آنها بكوشيد. شادي و نشاطي كه از درون شما بجوشد و رفتاري كه سرشار از اعتماد به نفس باشد، بدون ترديد به توانايي حضور مثبتتان در جمع ميافزايد.
بايدها و نبايدها
چطور ميتوانيد اصطكاك خود را با ديگران به حداقل برسانيد و چطور ميتوانيد محبوبيت خود را افزايش بدهيد؟ نه توصيه زير ميتواند به شما در برداشتن گام اول براي برقراري روابط اجتماعي مثبت كمك كند:
راه كمك به ديگران را پيدا كنيد: نسبت به همه كس مهربان، همدل و سرشار از حس ياري و ياوري باشيد چرا كه ممكن است روزي سرنوشت شما در دستان آنها قرار گيرد و يا حداقل دوستي به حلقه دوستانتان اضافه شود.
به آنچه ميگوييد عمل كنيد: دوستانتان هنگامي به شما اعتماد خواهند كرد كه ببينند شما آنچه را كه ميگوييد، انجام ميدهيد. آنها همچنين توقع دارند كه شما آن را به بهترين شكل ممكن انجام دهيد.هيچ چيزنبايد مهم تر از قولي كه ميدهيد، باشد. وقتي شما به شكل ذهني و اخلاقي به قولهايي كه ميدهيد پايبند باشيد، پلي بين خودتان و موفقيت ميزنيد.
بردبار باشيد و كم انتقاد كنيد: اين واقعيتي است كه همه آدمها نكات قابل انتقادي دارند و ممكن است كارهايي انجام دهند كه از نظر شما ناپسند باشد اما شما زماني نسبت به ديگران موفقتر خواهيد بود و دشمنان كمتري خواهيد داشت كه ديگران را آنطور كه هستند، بپذيريد.
سعي نكنيد بر ديگران حكمفرمايي كنيد: هيچكس دوست ندارد كه بهعنوان فردي ضعيف به حساب بيايد، تواناييهايش به هيچ گرفته شود و هميشه به او بگويند چه كاري را چگونه انجام دهد. اگر شما دايما خواستههاي خود را به ديگران تحميل كنيد ، با به وجود آوردن حس برتريجويي و سلطهطلبي، در منزل يا محيط كار ديگران را از خود دور ميكنيد.
معلوماتتان را به رخ نكشيد: هر فردي دوست دارد درديد ديگران مهم و ارزشمند به نظر بيايد. پس هنگامي كه شما تلاش ميكنيد اين احساس را به فردي تقديم كنيد، بهترين موقعيت را در روابط ايجاد و آداب داني و نزاكت خود را متجلي كردهايد. اما اگر تلاش كنيد با فضلفروشي، خود را فرد مهمي نشان دهيد اگرچه ممكن است ديگران شما را به خاطر دانشتان تحسين كنند اما شما را دوست نخواهند داشت. بهتر است مورد علاقه باشيد تا مورد تحسين. توجه كنيد كسي كه تلاش ميكند تا اطلاعات و دانشاش را به رخ شما بكشد، شايد دارد تلاش ميكند تا احساس عميق خودكم بيني در ساير زمينهها را مخفي كند. او به دلسوزي و همدلي شما نياز دارد.
هرگز به گونهاي رفتار نكنيد كه گويي شما بالاتر و برتر از اطرافيانتان هستيد: اگر خداوند به شما تواناييهاي برتري بخشيده است، براي آن است كه در رشد و ارتقاي آن بكوشيد و از مواهب آن بهرهمند شويد. اگر تلاش ميكنيد تا اين برتريها را به رخ اطرافيانتان بكشيد، متاسفانه يك جزيره كوچك تنها خواهيد شد و در جمع مجبوريد مدام سر به اين سو و آن سو بچرخانيد تا شايد شنوندهاي براي حرفهايتان پيدا كنيد.
صادق باشيد ودر گفتههايتان اغراق نكنيد: شما احتمالا داستان چوپان دروغگو را شنيدهايد. زماني كه او واقعاً مورد حمله گرگها قرار گرفت و كمك خواست، هيچكس به كمكش نيامد. اين سرنوشت در انتظار همه كساني است كه دروغ ميگويند و بدون وقفه مبالغه ميكنند. مراقب باشيد، زماني ممكن است شما هم فرياد بزنيد گرگ و كسي به ياريتان نيايد.
با گوشه و كنايه و متلك صحبت نكنيد: اگر شما بتوانيد شرايط حاكم بر جمع و حال و حوصله افراد دور و برتان را درك كنيد، روابط شخصي شما، مانند يك سفر دريايي نرم و آرام خواهد شد. زماني ممكن است يك پاسخ كنايهآميز بتواند توفاني از خنده به راه بيندازد، اما بايد متوجه باشيد اين شادي زودگذر باعث دلخوري و دلتنگي فرد ديگري نشود.
مردم را مسخره نكنيد: اشتباه كردن، جزء لاينفك رفتار بشري است و هيچ چيزي به اندازه مسخره شدن به خاطر آن اشتباه، فرد را مورد اذيت و آزار قرار نميدهد. مسخره كردن سبب ميشود فرد احساس حقارت كند. اين كار اهانت بزرگي است به اندازهاي كه گاهي وقتها زمان زيادي طول ميكشد تا شخص بتواند فرد مسخرهكننده را ببخشد. اگر شما پشت سركسي، به او بخنديد يك شمشير دو لبه براي قطع كردن ريشه دوستيها و ساختن دشمنان به كار بردهايد. قديميها ميگويند: <هر حرفي را پيش از گفتن دور دهانتان بچرخانيد> تا بدانيد كه آيا آنها دوستانه و بيضرر هستند يا خير
-
درباره هوش هیجانی چه می دانید؟
اولين بار در سال 1990 روانشناسي به نام «سالوي» ، اصطلاح هوش هيجاني را براي بيان كيفيت و درك احساسات افراد، همدردي با احساسات ديگران و توانايي اداره مطلوب خلق و خو به كار برد. درحقيقت اين هوش مشتمل بر شناخت احساسات خويش و ديگران و استفاده از آن براي اتخاذ تصميمات مناسب در زندگي است. به عبارتي عاملي است كه به هنگام شكست، در شخص ايجاد انگيزه مي كند و به واسطه داشتن مهارتهاي اجتماعي بالا منجر به برقراري رابطه خوب با مردم مي شود.
تئوري هوش هيجاني ديدگاه جديدي درباره پيش بيني عوامل مؤثر بر موفقيت و همچنين پيشگيري اوليه از اختلالات رواني فراهم مي كند كه تكميل كننده علوم شناختي، علوم اعصاب و رشد كودك است. قابليتهاي هيجاني براي تدبير ماهرانه روابط با ديگران بسيار حائز اهميت است.
روانشناسي به نام «گلمن» اظهار مي دارد كه هوش شناختي در بهترين شرايط تنها ۲۰ درصد از موفقيتها را باعث مي شود و 80رصد از موفقيتها به عوامل ديگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسياري از موقعيتها در گرو مهارتهايي است كه هوش هيجاني را تشكيل مي دهند. درواقع هوش هيجاني عدم موفقيت افراد با ضريب هوش بالا و همچنين موفقيت غيرمنتظره افراد داراي هوش متوسط را تعيين مي كند. يعني افرادي با داشتن هوش عمومي متوسط و هوش هيجاني بالا خيلي موفقتر از كساني هستند كه هوش عمومي بالا و هوش هيجاني پايين دارند. پس هوش هيجاني پيش بيني كننده موفقيت افراد در زندگي و نحوه برخورد مناسب با استرسها است.ا
اين هوش بنا به نظر «بار-اون » 5 مولفه به شرح زير دارد كه 15 عامل در آن موثر هستند.افراد تعداد بيشتري از اين مولفه ها را در خود بيابند هوش هيجاني بالاتري دارند.
۱- مهارتهاي درون فردي شامل:خودآگاهي هيجاني (بازشناسي و فهم احساسات خود)
جرأت (ابراز احساسات، عقايد، تفكرات و دفاع از حقوق شخصي به شيوه اي سازنده)
خودتنظيمي (آگاهي، فهم، پذيرش و احترام به خويش)
خودشكوفايي (تحقق بخشيدن به استعدادهاي بالقوه خويشتن)
استقلال (خودفرماني و خودكنترلي در تفكر و عمل شخصي و رهايي از وابستگي هيجاني)
۲- مهارتهاي ميان فردي شامل:
روابط ميان فردي (آگاهي، فهم و درك احساسات ديگران، ايجاد و حفظ روابط رضايت بخش دو جانبه كه به صورت نزديكي هيجاني و وابستگي مشخص مي شود)
تعهد اجتماعي(عضو مؤثر و سازنده گروه اجتماعي خود بودن، نشان دادن خود به عنوان يك شريك خوب)
همدلي(توان آگاهي از احساسات ديگران، درك احساسات و تحسين آنها)
۳- سازگاري شامل:
مسأله گشايي(تشخيص و تعريف مسائل، همچنين ايجاد راه كارهاي مؤثر)
آزمون واقعيت(ارزيابي مطابقت ميان آنچه به طور ذهني و آنچه به طور عيني، تجربه مي شود)
انعطاف پذيري(تنظيم هيجان، تفكر و رفتار به هنگام تغيير موقعيت و شرايط)
۴- كنترل استرس شامل:
توانايي تحمل استرس(مقاومت در برابر وقايع نامطلوب و موقعيت هاي استرس زا)
كنترل تكانه(ايستادگي در مقابل تكانه يا انكار تكانه)
۵- خلق عمومي شامل:
شادي(احساس رضايت از خويشتن، شاد كردن خود و ديگران)
خوشبيني(نگاه به جنبه هاي روشن زندگي و حفظ نگرش مثبت حتي در مواجهه با ناملايمات)
چگونه مي توان در هوش هيجاني پيشرفت كرد؟
بايد گفت بيشتر مهارت ها در اثر تعليم و تربيت پيشرفته مي شود و احتمال دارد كه اين موضوع حداقل براي بعضي از مهارت هاي هوش هيجاني صحيح باشد.
مهارتهاي هوش هيجاني در منزل و با تعامل خوب والد و كودك شروع مي شود. والدين به كودكان ياد مي دهند كه هيجانهاي خود را تشخيص داده و آنها را نامگذاري كنند. به عنوان نمونه، من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصباني ام. پس وقتي از رفتار برادرش شكايت مي كند و مي گويد من از او متنفرم، مي توان جمله او را اين گونه بازگويي كرد: به نظر مي رسد رفتار برادرت خيلي تو را عصباني كرده، هم نشان داده ايد كه احساس كودك خود را درك كرده ايد و هم الگوي مناسبي براي بيان احساسات فراهم ساخته ايد.
يكي ديگر از راه هاي پيشنهادي براي پرورش هوش هيجاني، ايجاد يك محيط امن عاطفي است به گونه اي كه كودكان بتوانند با آزادي و امنيت خاطر درباره احساساتشان با والدين گفت وگو كنند. پس بايد به آنها نشان داد كه به احساسات آنها توجه شده و نظريات آنها با صبر و حوصله شنيده مي شود. حتي اگر نظريات كودكان مورد قبول والدين نيست بهتر است با استدلال خواهي آنها را توجيه كنند و در مواردي كه آسيب كودك را مورد حمله قرار مي دهد بهتر است به جاي اين كه بگويند «بالاخره خودت را به كشتن مي دهي» اين عبارت را بگوييد «من مي ترسم به خودت آسيب برساني» . و اگر اشتباهي از جانب والدين رخ داد بايد از كودكان عذرخواهي كنند تا عملاً آموخته باشند كه پذيرش اشتباهات و احساس تأسف امري طبيعي است.
عدم رعايت اين موارد و عدم ابراز ناراحتي و حتي خشم توسط والدين ممكن است باعث شود بعضي اوقات كودكان دچار اختلالاتي شوند كه در آن از احساسات خود دور شوند يا در درك احساسات با سوء تفاهم روبه رو شوند.
متخصصان باور دارند كه آموزش طبيعي هيجاني كه باهنرهاي آزاد و نظام هاي ارزشي نيز همراه است اهميت ويژه اي دارد. در درسهايي كه شامل داستانهاي مهيج است كودكان در مورد احساسات قهرمانان شروع به يادگيري مي كنند. پس آنها مي توانند ياد بگيرند كه چه چيزي باعث احساس شخصيت ها به صورت شادماني، خشم، ترس و... شده و چگونه اينها با احساسات خود كنار آمده و يا مقابله كنند.
آموزش مهارتهاي اجتماعي نيز يكي از راه هاي افزايش هوش هيجاني است. اين آموزش ها شامل برنامه هاي كنترل خشم و عصبانيت، همدلي، تشخيص و به رسميت شناختن تشابهات و تفاوت هاي مردم، اظهار ادب و صميميت و تعارف، اداره خود، برقراري ارتباط، ارزيابي خطرات، خودگفتاري مثبت، حل مسأله و مشكل، تصميم گيري، ايجاد هدف و مقاومت در مقابل فشار گروه هم سن است.
موضوع ديگر هوش هيجاني و مقابله با بحران است. ديده شده افرادي وجود دارند كه به طور مداوم در مقابله با نتايج منفي دچار مشكل هستند و به نظر مي رسد هيچ گاه از شر حوادث بد در زندگي خلاص نمي شوند. در مقابل افرادي وجود دارند كه حتي پس از غم انگيزترين تجارب به حال اوليه برمي گردند و حتي به جلو مي روند. اين موضوع مربوط به قابليت هاي هيجاني است كه اجزاي آن تركيب كننده هوش هيجاني هستند.
هوش هيجاني به اين صورت فرآيند مقابله را تشريح مي كند:
ابتدا لازم است آنچه را احساس مي كنيم درك كنيم و لذا براي ايجاد ارتباط با احساسات خود به دو طريق كلامي و غير كلامي عمل مي كنيم. از آن گذشته، لازم است احساسات ديگران را نيز درك كنيم و با آنها همدلي كنيم.
بايد بدانيم كه هيجانها در افكار اولويت ايجاد مي كنند(منجر به بوجود آمدن تفكرات خاص مي شوند)، حافظه را شكل مي دهند، ديدگاه هاي مختلف حل مسأله خلق مي كنند و خلاقيت را سهولت مي بخشند .
-
متافیزیک و چشم سوم
- دکتر مطلب برازنده
مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید
با نزدیک شدن منظومهی شمسی به خورشید مرکزی، نیروی ادراک ذهنی انسانها افزایش مییابد. از آنجا که در آغاز یک عصر جدید قرار گرفتهایم، تصور میشود که بسیاری از رازهایی که تاکنون بر انسانها پنهان بوده است، در این زمان بر همگان آشکار خواهد شد. این امر مهم از طریق دستیابی به بُعد چهارم محقق میگردد، کسانی که نسبت به بُعد چهارم نابینا باشند، از این مقوله محروم خواهند ماند.
اشراف به ابعاد دیگر جهان هستی از طریق چشم سوم میسر میشود. افراد معمولی که فقط از چشم سر برای رؤیت استفاده میکنند، نسبت به متافیزیسینها که از تواناییهای چشم سوم بهره میگیرند نابینا محسوب میگردند. چشم سوم یک در، یک راه و یک روزنه به سوی نور و روشنایی است. بسیاری هستند که میخواهند دربارهی چشم سوم بیشتر بدانند. اینان طالبان واقعی دانش حقیقی هستند.
مکان چشم سوم
کالبد اثیری با اسامی دیگری همچون کالبد لطیف، کالبد ظریف، کالبد نورانی، کالبد شفاف، کالبد ستارهای، کالبد اختری، کالبد آسترال، همزاد، پریاسپیریت، روانپوش، بدن برزخی و بدن مثالی خوانده میشود. این کالبد در شکل ظاهری بسیار شبیه کالبد فیزیکی است. ولی نسبت به کالبد فیزیکی رقیقتر و لطیفتر میباشد. کالبد اثیری از جنس ماده نیست، بلکه از جنس و ماهیت خاصی به نام «اثیر» یا «اتر» میباشد. اثیر در لغت به معنی عالی، برگزیده و مکرم آمده است. در متافیزیک اثیر به معنی ماهیت لطیف و غیر مادی است که بوجود آورندهی کالبد اثیری میباشد. (گرمی تن را همی خواند اثیر)
ماده دارای سه حالت جامد، مایع و گاز است. در حالت جامد مولکولها به شکل بسیار فشرده ومنقبض در کنار هم قرار میگیرند. در حالت مایع فشردگی مولکولها کمتر میشود و در حالت گاز این فشردگی بسیار کاهش مییابد، بهطوری که گازها در یک فضا پراکنده میشوند و تمام آن فضا را در بر میگیرند. به بیان سادهتر میتوان گفت که اثیر، یک ماهیت فراتر از گاز میباشد. به عبارت دیگر اثیر رقیقتر و منبسطتر از گاز است، به همین دلیل اثیر تمام قسمتهای جهان اثیری را در بر گرفته است، همان طور که گازها تمام بخشهای کرهی زمین را دربر گرفتهاند و در همه جای آن نفوذ کردهاند. کالبد اثیری در حال حاضر با ما و در انطباق با کالبد فیزیکی ما قرار دارد، ولی افراد معمولی آن را احساس نمیکنند. کالبد اثیری همان تصویری است که در خواب از خودمان و یا دیگران میبینیم.
چشم سوم یک ساختار فیزیکی نیست و نباید در کالبد فیزیکی به دنبال آن باشیم، چرا که در این کالبد چیزی نخواهیم یافت. وقتی کالبد اثیری و کالبد فیزیکی بر هم منطبق میشوند، محل قرار گرفتن چشم سوم در کالبد اثیری منطبق بر وسط پیشانی در جسم فیزیکی میشود. البته برای رسیدن به محل دقیق چشم سوم باید از وسط پیشانی حدود پنج سانتیمتر به داخل و عمق پیشانی و به زیر مغز نفوذ کرد. چشم سوم ماورای مکان و زمان در اندیشه است.
پس چشم سوم، ساختاری است که وجود خارجی دارد، داستان و افسانه نیست، اما وجود آن فیزیکی و مادی نمیباشد، بلکه متافیزیکی و اثیری است. بعضی افراد به اشتباه فکر میکنند فقط چیزهای فیزیکی وجود خارجی دارند.
مر دلم را پنج حس دیگر است حس دل را هر دو عالم منظر است
اسامی چشم سوم
چشم سوم با اسامی مختلف خوانده میشود. از جمله: چشم دل، چشم درون، چشم دانش، چشم بصیرت، چشم شهود، چشم یگانه، چشم معرفت، چشم معرفت بین، چشم برزخی، چشم عقل، چشم فکر، چشم معنوی، چشم قلب، چشم دریا، چشم سرّ، چشم باطن، چشم باطن بین، چشم خرد، چشم برزخ ملکوتی، چشم بصیرت باطنی، چشم بصیرت مثالی، چشم بصیرت ملکوتی، چشم بصیرت نفس، چشم غیبی ملکوتی، چشم ملکوت، چشم ملکوتی برزخی، دیدهی بصیرت، دیدهی دل، دیدهی دریا، ستارهی شرق، کبوتری از ملکوت، چاکرای ششم، چاکرای پیشانی، چاکرای گورو، چاکرای آگیا، دروازهی اثیری، مرکز پیشانی، مرکز ابرو، مرکز فرمان، نقطه سیاه، تیسراتیل، تری کوتی، تری ونی، موکتا تری ونی، جنانترا، شیوانترا، برومادهیا، برامیریها، دودالکانوال، نوکتی ساودا، آجنا و ...
چشم سوم بدان سبب گویند که چشمهای فیزیکی راست و چپ را اول و دوم در نظر گرفته و دو تا حساب شدهاند، پس این ساختار، چشم سوم نام گرفته است. در زبان انگلیسی نیز برای آن معادل همین عنوان یعنی Third eye بهکار میرود.
چشم دل، عنوانی است که بیشتر در ادبیات و عرفان بهکار میرود. معادل عربی آن «بصرِ قلب» است که در احادیث و روایات نیز به آن اشاره شده است. نبی گرامی اسلام، حضرت ختمی مرتبت، سید و سرور کائنات ـ که سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ میفرمایند: «نیست بندهای جز اینکه برای قلبش دو چشم است و آنها دیدنی نیستند و با آنها عالم غیب مشاهده میگردد. هر آنگاه خداوند اراده فرمود خیر بندهاش را، میگشاید چشم دلش را و میبیند آنچه غایب است از این چشمان»(عبادت عاشقانه، ص 77)، همچنین سید ساجدین حضرت امام سجاد علیهالسلام میفرمایند: «هر کس را دو چشم سرّ و باطن است که با آن غیبها را میبیند و چون خداوند به بندهای اراده خیر فرماید، چشمهای باطن او را میگشاید.»(سوخته، ص 92)
آجنا یک کلمهی سانسکریت به معنی فرمان، سرکردگی، سامان، اطاعت کردن، درک کردن و بهطور کامل فهمیدن است. دروازهی اثیری بدان سبب گفته میشود که چشم سوم راه و دروازهی ورود به جهان اثیری ـ بخش دوم جهان هستی ـ میباشد.
چاکرا، مراکز ورود و خروج انرژی در هالهی نورانی انسان میباشد. چاکراهای اصلی 7 عدد میباشند، که با شمارههای یک تا هفت مشخص میشوند. چشم سوم منطبق بر چاکرای اصلی شمارهی شش است، بدین جهت به آن چاکرای ششم، چاکرای پیشانی و چاکرای گورو میگویند. محل قرار گرفتن این چاکرا در وسط پیشانی است. این چاکرا پل ارتباطی با گورو (استاد درون) میباشد.
charismaco.com
-
آئین شوهر داری
" نخستین مراحل کامیابی "
دستور 1- به شوهر خود یاری کنید تا تصمیم بگیرد که به کجا می رود و از زندگی چه می خواهد. هدفی در نظر بگیرید و به سوی آن گام بردارید.
دستور 2- هنگامی که به یک هدف رسیدید، مقصود و هدف دیگری در نظر بگیرید و نقشه هائی برای دوره های 5 ساله طرح ریزی کنید.
دستور 3- شوهر خود را به اهمیت ابراز شوق و علاقه در کارش واقف سازید و نتایج مفیدی را که دیگران از این روش گرفته اند به وی بازگو کنید.
دستور 4- شش طریق ذیل را برای ایجاد علاقه و حرارت در کار به وی تلقین نمائید:
الف- تا آنجا که می توانید راجع به شغل خود رموز و اطلاعات بیشتری فرا گیرد.
ب- هدفی معین در نظر گیرد و مصراً پایبند نیل به آن هدف شود.
ج- روزانه چند لحظه مطالب ذوق آور به خود تلقین کند.
د- به جای خود بینی صرف، به فکر خدمت به دیگران باشد.
ه- با مردم پر شور و با حرارت آمیزش کند.
و- کارش را با شوق و ذوق بیامیزد تا عملاً بر ذوق آید.
# # # # # # # # # # # # # # # #
" روشهای اساسی برای ایجاد روحیه مناسب "
دستور 1- روش مؤثر و صحیح گوش دادن را با رعایت نکات ذیل فرا بگیرید:
الف- به وسیله ابراز علاقه و نشان دادن تغییرات مطلوبی در چهره و سیما، و حرکات دست و بدن، توجه و هوشیاری خود را نسبت به مطالب گوینده نشان دهید.
ب- سئوال های عاقلانه مطرح سازید.
ج- هیچگاه سری را فاش نکنید.
دستور2- به وسیله تشویق و تحسین به شوهر خود کمک کنید تا به مقام مرد ایده ال خود برسد.
دستور3- به شوهر خود معتقد و مؤمن باشید.
# # # # # # # # # # # # # # # #
" چهار طریق برای ارائه کمک فوق العاده به شوهر "
دستور 1- شغل و حرفه اش را بیاموزید و دست کمک به سویش دراز کنید.
دستور2- با منشی مخصوص او عاقلانه مماشات کنید.
دستور3- در بالا بردن سطح دانش و معلوماتش با وی همکاری و معاضدت کنید و بگذارید با فراغت خاطر به وسیله شرکت در کلاسهای شبانه و یا مطالعه در خانه، دوره های تکمیلی مورد نظر را بگذراند.
دستور 4- برای بحرانهای فامیلی و رویدادهای ناگهانی آماده و مهیا باشید، در صورت لزوم و امکان از کار کردن در خارج قصور نورزید و با به کار انداختن استعدادهای نهفته خویش حرفه و هنری را برای روز مبادا فرا گیرید.
# # # # # # # # # # # # # # # #
دستور1- انتقال به ناحیه جدید را در صورت لزوم به حسن قبول بپذیرید.
دستور2- هنگامی که شوهرتان ناگزیر است اضافه کار بکند از خود مخالفت و اکراه نشان ندهید.
دستور3- وضع خود را با شرایط مخصوصی که لازمه شغل و حرفه اوست تطبیق دهید.
دستور4- اگر ناگزیر است در خانه کار کند، محیط را با در نظر گرفتن همه افراد خانواده مساعد سازید.
دستور5- هرگاه حرفه و شغل شما با علائق و نیکبختی او مغایرت دارد، آنرا رها کنید.
دستور6- پابه پای شوهرتان پیش بروید تا "بانوی وامانده" نباشد.
# # # # # # # # # # # # # # # #
اگر به پیشرفت شوهرتان علاقمندید، از این دامها بپرهیزید
دستور1- خرده گیری و غرولند نکنید
دستور2- به کارهای اداری او دخالت ننمائید و اسباب زحمت همکاران و شرکایش نشوید.
دستور3- به کاری که بیش از قدرت و استعداد اوست وادارش نسازید و چیزی را به وی تحمیل نکنید.
دستور4- از تن دادن به ماجراهای زندگی نهراسید.
# # # # # # # # # # # # # # # #
دستور1- خوش مشرب باشید.
دستور2- در بعضی علائق او شریک و سهیم شوید.
دستور3- تشویقش کنید سرگرمیهائی برای اوقات فراغت ترتیب دهد و او را به حال خود بگذارید.
دستور4- برخی فعالیتهای مفید برای شخص خود ترتیب دهید.
# # # # # # # # # # # # # # # #
" چگونه می توان خانه ای خوش و مطبوع برای شوهر ترتیب داد"
دستور1- از اینکه کارتان تنها"خانه داری" است مفتخر و سربلند باشید.
دستور2- خانه را به محیطی راحت، آسوده، منظم و نشاط آور مبدل سازید و کاری کنید شوهرتان محیط خانه را، همان قدر که شما بدان دلبسته اید، از آن خود بداند.
دستور3- انجام کارهای منزل را با پیروی از روش" میان بر" تسهیل نمائید.
# # # # # # # # # # # # # # # #
" در حفظ سلامت و ثروت شوهر"
دستور1- خرج کردن در حدود درآمد او را بیاموزید.
دستور2- به همان اندازه که در حفظ سلامت خود می کوشید صحت او را نیز مورد توجه قرار دهید.
# # # # # # # # # # # # # # # #
" مهمترین کمکها"
دستور- عشق عالیتری را با پیروی از اصول زیر به وی تقدیم دارید:
الف. ابراز عشق و محبت
ب. خوش خلقی و مهربانی..
ج. بلند نظری و سخاوت طبع
د. ابراز قدردانی.
ه. موقع شناسی.
نوشته: بانو دروتی کارنگی همسر دیل کارنگی
ترجمه: عبدالحسین جلالی
-
17راه براي تبديل شدن به يك فرد بالغ و كامل
شما از نظر ظاهری به عنوان یک فرد بالغ شناخته می شوید، اما تا زمانی که از نظر عاطفی و ذهنی به بلوغ نرسید، نمی توانید نام یک شخص کامل را بر روی خود بگذارید. مگر اینکه بخواهید با یک
کودک ازدواج کنید (که در این حالت "کمال" بالاجبار به شما تزریق می شود) در این حالت وقت کافی دارید
که در حین رابطه رشد کرده و بزرگ شوید.
روش های زیر به شما کمک می کند که راه رسیدن به کمال را آسانتر طی کنید.
فاکتورهای اجتماعی
1- مسئولیت پذیری
اساس شخصیت و درستی، مسئولیت پذیری می باشد. بدون هیچ عذر و بهانه ای یاد بگیرید که مسئولیت کارهایی را که انجام می دهید به عهده بگیرید. همانطور که تحسین و تمجید را قبول می کنید باید گله و شکایت را نیز بپذیرید. برای پی آمد تصمیم های خود آماده باشید و سعی کنید تصمیمات درستی اتخاذ کنید،
چرا که قبول مسئولیت کار دشواری است. به عنوان مثال می توانید کارهایی را که به طور بالقوه خطرناک هستند، مثل: رانندگی بیشتر از سرعت مجاز و یا رانندگی بعد از مصرف الکل را انجام ندهید.
2- احساسات خود را کنترل کنید
عدم توانایی در کنترل احساس می تواند هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی لطمات جبران ناپذیری را به شما وارد آورد. نباید به طور کلی احساستان را بکشید بلکه باید آنها را از طریق یکسری رفتار و گفتار موجه بروز دهید. به عنوان نمونه اگر کسی از زور عصبانیت دست خود را بر روی شما بلند کند، نباید سریعا عکس العمل مشابهی انجام دهید. اگر بتوانید همچنان خونسردی خود را حفظ کنید همه شما را به عنوان "آدم خوبه" داستان می شناسند.
3- بخشنده باشید
موفقیت شما به کمک هایی بستگی دارد که در میان راه از دیگران دریافت می کنید. بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کنید. اگر توان مالی شما اجازه می دهد میتوانید هزینه ای را نیز به خیریه ها و سایر موسسات این چنینی اختصاص دهید. اگر دست شما از نظر مالی باز نیست می توانید از وقت خود استفاده کرده و به آموزش بچه های بی سرپرست بپردازید.
4- وقت خود را با خانواده و دوستان بگذرانید
صله رحم را از یاد نبرید. اگر نمی توانید همیشه به دیدنشان بروید، حداقل ارتباط تلفنی را قطع نکنید. این امر برای دوستانتان نیز صدق می کند. اگر سرتان خیلی شلوغ است، سعی کنید حداقل آخر هفته را با آنها بگذرانید. می توانید یک نوشیدنی با هم میل کنید و یا یک دست بيليارد بازی کنید. همیشه به خاطر داشته باشید که شما قبل از اینکه با خانمتان آشنا بشوید، دوستان و خانواده در زندگی شما وجود داشتند.
خود را بشناسید
5- ضعف های شخصیتی خود را از بین ببرید
هر کدام از ما عیب و ایراداتی در شخصیت خود دارد. در شناخت عادات، ویژگی های اخلاقی و به طور کلی شخصیتتان تلاش کنید. به نظرات دوستان و اقوام در مورد صفات اخلاقی خودتان گوش کنید. ضعف های خود را به تدریج از بین ببرید و نقاط قوت خود را تقویت کنید. به عنوان مثال اگر در زمینه کاری با مشکل مواجه هستید سعی کنید هر روز بیش از روز قبل بر روی مسائل کاری تمرکز کنید.
6- متوجه رفتار خود باشید
رفتار و گفتار شما در قبال دیگران تعیین کننده برخورد آنها درقبال شما می باشد. شما یک تابلوی تبلیغاتی متحرک هستید که توجه همه را به خود جلب می کنید، پس بهتر است اخلاق خوب خود را به نمایش بگذارید. اگر این کار را نکنید مردم از شما خوششان نمی آید، شما را استخدام نمی کنند و با شما قرار ملاقات نمی گذارند. کارهای خوبی را که از والدین خود در کودکی اموخته اید در زندگی نیز به اجرا در آورید.
7- کار خودتان را انجام دهید
کاری که تصور می کنید برایتان مناسب است انجام دهید نه کاری که دیگران فکر میکنند انجام آن برایتان لازم است. به عبارت دیگر در پی رسیدن به خوشی و سعادت باشید. هیچ گاه خودتان را با کسی
مقایسه نکنید، به ویژه در مورد مسائل مالی برای اینکه ممکن است احساس نارضایتی کنید. کارهایی که
همیشه آرزوی انجام دادن آنها را داشته اید اما هیچ وقت انجام نداده اید را شروع کنید.
8- درستکار باشید
یک فرد درستکار همیشه برای اصول اخلاقی ارزش بیشتری نسبت به لذات و سودهای شخصی قائل است. کارمندان، همکاران، و خانم ها برای افراد درستکار ارزش بسیار زیادی قائل هستند. روی حرف خود بایستید و کاری را که فکر می کنید درست است، انجام دهید.
دیدگاه خود را مشخص کنید
9- با اهدافتان روبرو شوید
افراد موفق از روسای شرکتها گرفته تا ورزشکاران همه و همه دارای یک عادت ویژه هستند: هدفمندی و تلاش برای رسیدن به مقصود. بدون داشتن هدف و نقشه مناسب برای رسیدن به آن زندگی شما عادی شده و
شادی و موفقیت ناچیزی را میتوانید به دست آورید. برای خود اهداف روزانه، هفتگی، و ماهیانه تعیین کنید، سپس راه مناسب برای هر یک را طرح ریزی کنید و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار بندید و از آن به عنوان راهی برای رسیدن به آرزوهای نهایی خود بهره بگیرید.
10- عادات بد خود را ترک کنید
هر یک از ما به طور متفاوت دارای عادات بدی هستیم. دیر یا زود پی آمدهای منفی آن متوجه ما خواهند شد. با خودتان عهد ببندید که رفتار بد خود را کاهش داده و یا به طور کلی از میان می برید. به عنوان نمونه یکی از عادات بد خود مثل قسم دروغ خوردن و یا تاخیر داشتن را انتخاب کنید و بعد به دوستان و خانواده خود بگویید که می خواهید چنین عادتی را برای همیشه از زندگی خود بیرون کنید. اگر آنها به عنوان یک
مراقب در کنار شما باشند تمایل شما نسبت به انجام این کار افزایش پیدا خواهد کرد.
11- روحیه جوان و شاداب داشته باشید
به خاطر داشته باشید که سن شما به آن اندازه ای است که خودتان می خواهید. یک شیوه شاداب و جوان پسند را در زندگی پیش بگیرید تا بدن و ذهن شما همواره به تحرک واداشته شوند. در حالی که خودتان احساس جوانی می کنید پس چه اشکالی وجود دارد که با یک خانم يا آقاي جوان هم نامزد کنید؟
12- از موقعیت های خود استفاده کنید
فرصت های بیشماری در زندگی هر فردی وجود دارد، اما سود بردن از آنها کار ساده ای نبوده و دارای ریسک بالایی می باشد. اما باید توجه داشته باشید که هیچ کار بزرگی بی خطر نمی باشد. چه این موقعیت را داشته باشید که برای خودتان شغلی راه بیندازید، چه با دختر خانمی يا آقا پسري که به هیچ وجه در سطح شما نیست، قرار ملاقات بگذارید، به خودتان مطمئن باشید و تا تنور داغ است نان را بچسبانید. کاری نکنید که بعدا موجبات پشیمانی شما را فراهم آورد.
13- تمرین بردباری
صبر و پافشاری شما را به سمت کامیابی و موفقیت رهنمون می سازند. بیشتر انسان های بزرگ بیشتر از اینکه موفق شده باشند در زندگی خود با شکست مواجه میشدند. زمانی که بی حوصله می شوید باید یاد بگیرید که خونسری خود را حفظ کرده و آرام باشید. برای اینکه قدری شکیبایی خود را تقویت کنید می توانید پرستاری کودک یکی از دوستان و یا آشنایان خود را برای مدت زمان کوتاهی به عهده بگیرید.
یک مرد همه جانبه
14- علایق خود را متنوع سازید
یک سرگرمی جدید برای خودتان پیدا کنید تا افق های جدید را بر روی خود باز کنید. با یاد گیری ورزش ها و مهارت های جدید خود را به چالش وادار کنید. یکی از کارهایی که می توانید در این خصوص انجام دهید، یادگیری یک زبان جدید می باشد. زمانی این کار با موفقیت انجام شد؛ به عنوان پاداش، سفر تفریحی به کشوری که زبان آنرا یاد گرفته اید را به خودتان هدیه دهید تا پیشرفت خود را محک بزنید.
15- ساعات مطالعه خود را بیشتر کنید
مطالعه یکی از راه های مناسب برای افزایش اطلاعات و دایره لغات شما می باشد. روزی یک ساعت هم که شده تلویزیون را خاموش کرده و در عوض شروع به خواند یک کتاب کنید. بیشتر سعی کنید کتاب های
الهامی در مورد ارتقای شخصیتی و یا زمینه شغلی دلخواهتان را مطالعه کنید. حتی می توانید کتاب های سرگرم کننده را به صورت تفریحی مطالعه کنید.
16- ورزش کنید
ورزش یکی از راههایی است که از شما فرد سالم ترو جوان تری می سازد. آنقدر که کار شما ارزش دارد مدت زمانی که مشغول به انجام آن هستید مهم نیست. با خودتان تعهد کنید که در برنامه روزانه خود مقداری فعالیت فیزیکی بگنجانید.
17- یک حیوان خانگی بگیرید
داشتن حیوان خانگی تا حد زیادی استرس و فشار را کاهش داده و درصد خوشحالی را نیز افزایش می دهد. این کار شما را برای ازدواج و بچه دار شدن آماده می سازد.
عاقل باش جوان!
همچنان که به مسیر خود در راه رسیدن به یک فرد کامل ادامه می دهید، به خاطر داشته باشید که طرز تفکر مثبت همیشه به عنوان اساسی ترین فاکتور شناخته میشود. دید مثبت ذهنی نسبت به هر چیز در زندگی به شما اجازه می دهد در جایی که دیگران شکست خوردند، به پیروزی دست پیدا کنید.
بدون توجه به اینکه شرایط تا چه حد دشوار است اگر نقطه نظر مثبتی داشته باشید و این کار را ادامه دهید، همیشه راهی برای پیروزی در مقابلتان باز خواهد شد
-
خنده بر هر درد بيدرمان
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عمومی- نسرین رضایی:
بسياري از ما، اكثر وقت خود را در محل كار سپري ميكنيم؛ جايي كه بيشترين فشار را از لحاظ كاري متحمل ميشويم. بيماريهاي زيادي مانند: فشارخون، نارساييهاي قلبي، بيخوابي و افسردگي حاصل فشارهاي بيش از اندازهاي هستند كه هركدام از ما روزانه با آنها دست و پنجه نرم ميكنيم. اضطراب و استرس محيط كار و فعاليت ممكن است به وضعيت بدتر مانند اعتياد به موادمخدر يا تفريحات غيرسازنده منجر شود، از اينرو تمرين خنده به فواصل زماني در روز باعث ميشود اكسيژن بيشتري به مغز برسد و با آزاد شدن هورمونهاي انرژيزا در بدن، فرد احساس آرامش بيشتري كند و راندمان كاري بالا رود.
خنده از دو قسمت تشكيل شده است كه يكي به حالت صورت و ديگري به صدايي كه توليد ميشود اطلاق ميشود. وقتي ما ميخنديم، مغز دستور اين عملها را صادر ميكند و اگر شديدتر بخنديم، دستوراتي براي تكان خوردن دستها و پاها نيز صادر ميشود. هنگام خنده 15 ماهيچه صورت به حركت درميآيند كه مهمترين آنها مكانيزم حركت لبهاي بالاست.
ماهيچههاي حلق شما دچار انقباض ميشوند و به همين علت شما دچار بريده نفس كشيدن ميشويد. همه خندهها از يكي از صداهاي ها- ها-ها يا هو- هو- هو پيروي ميكنند و امكان ندارد فردي بتواند با تركيب اين دو صدا بخندد.
زماني كه يك مطلب خندهدار (جوك) ميشنويم، قشر خاكستري نيمكره چپ شروع به آناليز كلمات ميكند. كمي طول نميكشد كه عمده فعاليتهاي مغز به لوب فرونتال معطوف ميشود كه مركز احساسات و عواطف مغز است. لحظاتي بعد نيمكره راست هم شروع به بررسي دادههايي ميكند كه از طريق سيستم ارتباطي بين نيمكرهاي دريافت كرده است تا معني جوك را بفهمد. چند صدم ثانيه قبل از اينكه شروع به خنديدن كنيد در لوب اكسپيتال مغزتان كه پردازش اطلاعات حواس را بهعهده دارد امواج مغزي بهشدت افزايش مييابند.
نوسانات امواج دلتاي مغز در اين زمان به اوج خود ميرسند و دقيقاً بعد از اين وضعيت شروع به خنديدن ميكنيد. تمام اينها كه چند صدم ثانيه بيشتر زمان نميبرد، معادل زمان افتادن يك دو ريالي است.
محققان معتقدند كه در بدن انسان يابندههايي وجود دارد كه خنده را تشخيص ميدهد و باعث ادامه يافتن آن ميشود. از نظر آنها خنده يك عكسالعمل كاملاً ناخودآگاه است.
علل روانشناختي خنده
1- نشانه اعتماد به ديگران
2- تقويت روابط اجتماعي
3- اجتناب از درگيري و برخورد
4- ايجاد صميميت
5- خنده گوياي پذيرش و تعاملات مثبت است
6- خنده بيانگر و اثباتكننده عضوي از يك گروه بودن است.
روانشناسان معتقدند كه چون مقدار زيادي انرژي ذخيره شده و واپسزده رواني بهعلت شرايط مختلفي چون كنترل شديد محيط، حوادث اتفاقي و بازداريهاي ذهني راهي به بيرون پيدا نميكنند از طريق خنده از ذهن و بدن تخليه ميشوند.
نقش خنده در سلامت جسماني
سيستم ايمني: تحقيقات علمي نشان ميدهد در حالي كه افسردگي به دستگاه ايمني بدن در برابر بيماري آسيب ميرساند خنده با كاهش كورتيزول، افزايش فعاليت سلولهاي كاهنده در افزايش سيتوكنين، دستگاه ايمني را تقويت ميكند. وقتي شخص ميخندد وجودش از احساساتي مثل: گرما، رهايي و سرحالي آكنده ميشود و اينها همان احساساتي هستند كه دربردارنده مفهوم احساس سلامتياند. پژوهشگران سوئيسي معتقدند كه پس از هر خنده و يا فعاليت شادي بخش تا نيم ساعت قدرت دفاعي بدن بيشتر ميشود. در بدن افراد شاد، ايمنوگلوبولين كه از عوامل دفاعي بدن است، بيشتر توليد ميشود. اين ماده بدن را در برابر عفونتهاي تنفسي محافظت ميكند.
ضربان قلب با خنده افزايش يافته و در اين صورت اكسيژنگيري مغز هم بيشتر شده و شخص احساس آرامش روحي و جسمي بيشتري ميكند.
ورزش: خنده يكي از مهمترين ورزشهاست. هيچ ورزشي نميتواند مثل خنده بيشتر عضلات بدن را به جنبش درآورد. يك دقيقه خنديدن برابر با 40 مرتبه نفس كشيدن است.
همچنين روزانه ۱۵ دقيقه خنديدن بخش زيادي از منافع حاصل از پيادهروي صبحگاهي را در بردارد.
دانشمندان انگليسي بعد از سالها تحقيقات به اين نتيجه رسيدند كه يك دقيقه از ته دل خنديدن معادل 45 دقيقه ورزش، انسان را سر حال ميآورد.وقتي كه از ته دل ميخنديد، عضلات اندامها و ديگر عضلاتي كه در خنديدن شركت ندارند، شل ميشوند و استراحت ميكنند. بعد از پايان خنديدن هم عضلاتي كه در اين پروسه شركت داشتند شروع به استراحت و شل شدن ميكنند؛ يعني فرايند ريلكس شدن عضلاني در دو مرحله اتفاق ميافتد.
فشار خون: خنده در كنترل فشار خون نيز نقش دارد. اگرچه هنوز مكانيسم دقيق اين قضيه مشخص نشده ولي بررسيها نشان داده است خنده باعث جلوگيري از پر فشاري خون ميشود. دانشمندان دريافتهاند خانمها بيشتر از آقايان از فايده خنده سود ميبرند.
اگر شما يك دقيقه بخنديد، آن خنده، 45 دقيقه باعث آرامش شما ميشود، خطر بيماري قلبي را از شما ميگيرد و محركي براي اشتها و هضم مواد غذايي خورده شده است.
سيستم تنفسي: خنديدن از ته دل بهطور مرتب باعث ميشود ريههاي شما بيشتر از هر وقت ديگر از هوا خالي شوند و اين كار باعث تخليه و تميز شدن بهتر ريهها ميشود.
انگار كه چندين بار پشت سر هم نفس عميق كشيده باشيد. اين حالت خصوصاً براي بيماراني كه آمفيزم دارند يا ديگر بيماريهاي ريوي بسيار مفيد است. جالب است بدانيد كسي كه ميخنداند، بيشتر از شنونده، اثر مفيدي بر بدن خود به جاي ميگذارد.
كبد: هرگاه بخنديم، يكي از بزرگترين و مهمترين اندام بدنمان شروع به فعاليت ميكند كه كبد است. كبد مواد زائد را دور ميريزد، مواد غذايي مازاد بر نياز بدن را به شكل قند (گليكوژن) در خود ذخيره ميسازد، تا وقتي كه بدن نياز به انرژي داشت، قند را بسوزاند و تبديل به انرژي كند و به خون تحويل دهد. همچنين كبد محل ذخيره پروتئينهاي خون، ويتامينها و عناصر معدني است.
وزن: محققان دانشگاه واندر بيلت معتقدند كه خنديدن موجب سوختن مقداري از كالريهاي بدن ميشود و هر چه ميزان و تعداد دفعات خنديدن بيشتر باشد، مقدار كالري كه سوزانده ميشود نيز بيشتر خواهد بود كه اين موجب كاهش وزن ميشود.
خنديدن بهمدت 15 دقيقه در طول روز موجب كاهش وزن بدن تا 1.8 كيلوگرم در سال ميشود.
پوست: خنديدن چين و چروك صورت را از بين ميبرد و بهترين كرم براي پوست صورت است.
نكـاتي ديگر درباره خنده
1- صداي خنده متشكل از آواهايي است كه در هر 210ميليثانيه تكرار ميشوند.
2- انسانها بسته به اينكه درحضور چه فرد و يا افرادي هستند بهطور متفاوتي ميخندند.
3- مردها هنگامي كه در كنار يكديگرند، با خنديدن دوستي و رفاقت خود را ابراز كرده و روحيه رقابتجويانه ميان خود را تعديل ميبخشند.
4- حداكثر فركانس صوتي كه مردها قادرند با خنده توليد كنند 1200 هرتز است، اما زنان قادرند فركانسي تا 2000هرتز توليد كنند.
5- خنده همواره پس از مكث در پايان جملات و عبارات خندهدار روي ميدهد.
6- كودكان 300 بار در روز و بزرگسالان بهطور متوسط 17بار در روز ميخندند.
7- 80 درصد خندهها در پاسخ به جوك و لطيفه نيست. اغلب خندهها هنگام خداحافظي و يا خوشامد گويي و سلام كردن روي ميدهند.
8- زنان 126 درصد بيشتر از مردان ميخندند و دختران هم بيش از زنان.
9- صداي خنده زنان آهنگينتر از صداي خنده مردان است. خنده دختران را مقايسه كنيد.
10 - قدرت يادگيري را افزايش ميدهد. در بسياري از كلاسهاي درسي و آموزشي، خنديدن و خنداندن يادگيري را بيشتر ميكند.
11- گاهي اوقات در حالتهاي شديد خنده مجراهاي اشكي شما هم وارد كار ميشوند و در حالي كه شما از شدت خنده دهان خود را براي گرفتن اكسيژن بيشتر باز و بسته ميكنيد صورتتان هم از اشك خيس ميشود و حتي رنگ چهرهتان به قرمز تغيير ميكند و صداهاي عجيبي نيز توليد ميكنيد.
12 - تحقيقات ديگر نشان ميدهد كه خنده در زماني كه در يك گروه هستيد، 30 برابر زماني است كه شما تنها مثلاً جلوي تلويزيون نشستهايد.
13 - در اثر خنديدن، نوعي ماده شيميايي خاص سيستم عصبي به نام «آندروفين» توليد ميشود كه در شخص، اعتماد به نفس و سرخوشي ايجاد ميكند.
پژوهشهاي ديگر روي خنديدن نشان ميدهد كه انسانها به وسيله خنده، درد را بيشتر تحمل ميكنند به اين دليل كه خنده ترشح آندروفينها را زيادتر ميكند و آندروفينها كشندههاي طبيعي درد در بدن هستند.
در واقع «آندروفين» مادهاي مشابه مرفين است كه در بدن ساخته ميشود. مقدار اين ماده در خون، در اثر ورزش و فعاليتهاي نشاطآور بالا ميرود.
14- خنده، گنجايش ريه را بالا ميبرد و باعث ميشود اكسيژن بيشتري وارد خون شود بنابراين بيماريهاي ريوي مثل برونشيت را از بين ميبرد و ميزان قند خون را كم ميكند.
-
اختلال شخصيت وابسته، از تشخيص تا درمان
شخصيتهاي تازه استقلال يافته
دكتر ژامك مدرسي
انسان موجودي اجتماعي است كه تا حدودي به اطرافيانش وابستگي دارد ولي مشكل زماني آغاز ميشود كه اين وابستگي حالتي افراطي و بيمارگونه پيدا ميكند. يكي از دلايل شايع براي چنين وضعيتي وجود اختلال در شخصيت افراد است. بيماران مبتلا به اين حالت، نيازهاي خود را تحتالشعاع نيازهاي ديگران قرار ميدهند، مسووليتهاي مهم زندگي خود را به گردن ديگران مياندازند، به خود مطمئن نيستند و اگر جز براي مدتي كوتاه تنها بمانند، احساس ناراحتي زيادي ميكنند. روانپزشكان به اين حالت ميگويند: اختلال شخصيت وابسته.
اين اختلال در ميان خانمها شايعتر از آقايان است. به تازگي مطالعاتي در كشورهاي غربي صورت گرفته است كه نشان ميدهد فرزندان كوچك خانواده با احتمال بيشتري در معرض خطر ابتلا هستند. افرادي هم كه در كودكي بيماري جسمي و ذهني داشتهاند، ممكن است بيش از بقيه مستعد اين اختلال باشند. مشخصه اين افراد، رفتاري حاكي از وابستگي و سلطهپذيري به صورت الگويي نافذ و فراگير در كليه ابعاد زندگي آنهاست. افراد مبتلا، از تصميمگيري عاجزند، مگر آنكه با ديگران به مقدار بسيار زيادي مشورت كرده و كاملا مطمئن شده باشند. آنها از موقعيتهاي مسووليتآور پرهيز ميكنند و اگر از آنها خواسته شود كه نقش رهبر را در جايي به عهده بگيرند، به شدت مضطرب ميشوند و ترجيح ميدهند تحت سلطه باشند. پافشاري در انجام تكاليفي كه مربوط به خودشان است را دشوار مييابند، اما اگر قرار باشد آن تكاليف را براي كسي ديگر انجام دهند، مداومت در آنها كاري سهل و آسان محسوب ميشود. اين بيماران دوست ندارند تنها باشند و دلشان ميخواهد كسي را پيدا كنند كه بتوانند به او وابسته شوند، همين نياز آنها به دلبستگي به فرد ديگر است كه روابطشان را خدشهدار ميكند. آنها حتي از ابراز احساسات پرخاشگرانه خود نيز ميترسند و به همين دليل اين دسته از افراد ممكن است همسري بدرفتار يا بيوفا را مدتها تحمل كنند، فقط براي آنكه احساس دلبستگيشان به او خدشهدار نشود.
علايم
معيارهاي تشخيصي براي افراد با وابستگي بيمارگونه و مفرط، به طور خلاصه به شرح زير است:
* نيازي نافذ، فراگير و افراطي به مراقبت شدن كه به سلطهپذيري، وابستگي و ترس از جدايي بينجامد.
* اين حالت از اوايل بزرگسالي شروع شده باشد و در زمينههاي گوناگون به چشم آيد كه نشانههايش وجود حداقل پنج مورد از موارد ذكر شده در زير باشد:
1) بدون توصيه و اطمينان بخشي فراوان ديگران، در گرفتن تصميمات روزمره مشكل داشته باشد (مثل پوشيدن لباس يا انتخاب غذا در رستوران. )
2) نيازمند آن باشد كه ديگران مسووليت بيشتر مسايل عمده زندگياش را بر عهده بگيرند (مثل خريد خانه، انتخاب همسر، تعيين رشته تحصيلي و غيره.)
3) به دليل ترس از برخوردار نشدن از حمايت يا تاييد ديگران، در ابراز مخالفت با آنها مشكل داشته باشد كه اين امر به دليل فقدان اعتماد به قضاوتها يا تواناييهاي خود باشد و نه به دليل فقدان انگيزه يا انرژي.
4) در كسب حمايت و پشتيباني ديگران بيش از حد معطل بماند، تا جايي كه حتي حاضر شود كارهايي را كه دوست نميدارد به خاطر ديگري انجام دهد و اين امر حالتي تكرار شونده در روند زندگي فرد داشته باشد.
5) در تنهايي احساس ناراحتي يا درماندگي كند، به دليل ترس مبالغهآميز از نداشتن قدرت مراقبت از خود.
6) با ختم يك رابطه صميمانه، فورا به جستوجوي رابطهاي ديگر برآيد تا آن را منبع مراقبت و حمايت ازخود قرار دهد.
7) ذهنش به طرزي غيرواقعگرايانه به اين انديشه مشغول باشد كه مبادا براي مراقبت از خود، تنهايش بگذارند. مجموعه صفات فوق باعث ميشود كه كاركردهاي شغلي اين گونه افراد اغلب مختل باشد، به طوري كه نميتواند مستقلا و بدون نظارت دقيق شخص ديگري كارهاي خود را انجام دهند.
* روابط اجتماعي آنها اغلب فقط با كسي است كه ميتوانند به او وابسته شوند و خيلي از اين افراد مورد بدرفتاري جسمي يا روحي رواني قرار ميگيرند، فقط به اين علت كه باجرات نيستند و در نتيجه نميتوانند ابراز وجود كرده و از حق و حقوق خود دفاع كنند.
* اگر غيبت فردي كه به او وابستهاند طولاني شود، بيمار در معرض خطر اختلال افسردگي قرار ميگيرد.
پشت پرده وابستگي
حقيقت اين است كه صفت وابستگي در بسياري از اختلالات روانپزشكي ديده ميشود. جالب است بدانيم كه يك بيماري روانپزشكي وجود دارد كه طي آن بيمار مبتلا از تنها ماندن در فضاهاي باز به شدت وحشت دارد و در صورت تنها ماندن در چنين شرايطي، حملات شديد اضطراب را تجربه ميكند. به طور طبيعي اين بيماران اغلب براي خارج شدن از منزل نياز به همراهي فرد دومي دارند كه در اكثر موارد اين فرد دوم، همسر آنها است كه در اينجا هم يك نوع وابستگي بيمارگونه ملاحظه ميشود. بنابراين كمك گرفتن از پزشك متخصص براي افتراق انواع مختلف وابستگي كه در بيماريهاي متنوع روانپزشكي رخ ميدهد، امري لازم و گاه ضروري است.
و اما درمان
خوشبختانه درمان اختلال شخصيتي وابسته با نتايج خوبي همراه است و اغلب نتيجهبخش است. پايه اصلي درمان بر روشهاي غير دارويي بنا شده است. يكي از آنها، درمانهاي مبتني بر بينش است كه بيمار بتواند صورتهاي اوليه رفتار خود را بشناسد و با حمايت درمانگر به فردي مستقلتر، باجراتتر و با اتكا به نفس بيشتر تبديل شود. طبيعي است كه ايجاد اين تغييرات نياز به زمان دارد، بنابراين صبر و حوصله و بردباري كمك زيادي به پيشرفت ميكند. رفتاردرماني، جرا‡تآموزي، خانواده درماني و گروه درماني نيز از جمله ساير روشهاي غيردارويي هستند كه به كار ميروند و در بسياري از بيماران نتايج موفقيتآميزي هم داشتهاند. اگرچه از روشهاي دارويي هم براي درمان اين مشكل استفاده ميشود اما روشهاي غيردارويي، آثاري ديرپا و ماندگار برجاي ميگذارند و به اين ترتيب بيماري كه تحت اين دسته از درمانها قرار گيرد، تا سالهاي سال قادر به بهرهمندي از يك زندگي طبيعي خواهد بود
-
6راه اسرار آميز براي يافتن مرد ايده آل
آیا تا به حال به طریقی که کفش هایتان را در می آورید فکر کرده اید؟ آیا آنها را از پا در آورده و به گوشه ای پرت می کنید؟ آیا به طریقه در آوردن آنها در هر روز توجه می کنید؟ تنها با توجه اندکی به کارهای متفاوتی که انجام می دهید (مثل در آوردن کفش ها) می توانید چیزهای بسیار مهمی را درمورد خودتان یاد بگیرید. و در عوض این کار یک زندگی با شکوه تر و کامل تری را به شما ارزانی می دارد. تمام این موارد به این دلیل است که قلب شما گشوده ميگردد، ذهن شما پالايش ميشود، روح شما حاضر ميگردد و به شما می گوید که به راستی چه کسی هستید. تمام این
موارد جزء رازهایی هستند که شما می توانید راه عاشق شدن را از طریق آن بیاموزید.
اگر از تنهایی و یا سر و کله زدن در رابطه های فعلی خود خسته شده اید وقت آن رسیده است که خود حقیقی تان را بهتر بشناسید. باید بدانید که انتظارات شما در یک رابطه چیست و چگونه می توانید با آزاد کردن ذهن خود عشق حقیقیتان را پیدا کنید. می توانید از همین جاشروع کنید. یکی از 6 حرکت زیر را از "هنر عاشق شدن" انتخاب کنيد.
به کسی که در نزدیکیتان است توجه بیشتری کنید
عشق را بازیچه دست خود قرار ندهید
به پدر و مادر اجازه اظهار نظر دهید
چمدان های خود را بر روی زمین بگذارید
هدیه دهید
با خودتان آشتی کنید
به کسی که در نزدیکیتان است توجه بيشتري کنید
خیلی رایج است که بیشتر افراد وقت زیادی راصرف می کنند تا بتوانند "فرد ایده آل" خود را پیدا کنند. از این ور و آن ور چرخیدن باز ایستید و درست با چشمانی باز پیش رویتان را بنگرید.
به شخصی که همین حالا ارتباط نزدیکی با شما در زندگی دارد نگاه کنید. حال این فرد چه یک دوست باشد چه یک همکار یا هر کس دیگر، به کارهایی که برای دور کردن او از خودتان انجام می دهید دقیق تر شوید. انجام چنین کارهایی را متوقف کنید. اجازه دهید که در مسیری که هر
دو دوست دارید بیفتید. همه چیز را در رابطه همانطور که هست قبول کنید.
کارهایی را که گفتیم فردا با فرد مورد نظر خود انجام دهید. البته منظور ما این نیست که با هر شخصی که در حال رد شدن از مقابل تان است، طرح ازدواج بریزید. کاری که به شما پیشنهاد کردیم تنها تمرینی است که به خودتان ثابت شود چقدر ساده از بسیاری از افراد تنها با این امید که بهفکر پیدا کردن "مرد ایده آل" هستید می گذرید. اما هر چقدر که شما با دیگران درست برخورد کنید به همان اندازه نیز می توانید به شانس خود برای پیدا کردن فرد مورد علاقه تان نزدیک شوید.
عشق را بازیچه خود قرار ندهید
بسیاری از افراد مجرد گله می کنند که هیچ گاه مورد محبت دیگران قرار نمی گیرند. دلیل این امر بسیار ساده است. آنها آنقدر درگیر زندگی روزمره هستند که حتی علاقمندان بالقوه آنها حتی فرصت پیدا نمی کنند که آنها را به درستی بشناسند.
شما در رابطه خود چه مقدار نقش بازی می کنید؟انتظار دارید تا دیگران در مقابل شما چه کارهایی انچام دهند و چه نقشی بازی کنند؟ شاید به نظرتان شانس با شماست که می توانید طرح خودتان را همانطور که می خواهید دنبال کنید؛ اما سوال اینجاست که: آیا شما عاشق فردی که نقش بازی می کند و یا نقشی که بازی می کند، می شوید؟ اگر به نقش هایی که بازی می کنید اعتباری نیست پس برای مدتی نقش بازی کردن را کنار بگذارید. سعی کنید نقش های دیگری را بازی کنید نقش هایی که تا به حال به غالب آنها فرو نرفته اید. می توانید با فردی ارتباط برقرارا کنید که نقش هایی بازی می کند که شما به آنها علاقه ای ندارید آنگاه متوجه خواهید شد که چه حالی به شما وسایرین دست می دهد.
هدف ما این است که بین شما و نقش هایی که بازی می کنید تمایز قائل شویم. و در نتیجه می توانید به راحتی نقش های ساختگی را به دور بریزید و خیلی راحت خود واقعی تان را آشکار سازید. که این قسمت خود بخشی از موفقيت است. شما همیشه دوست داشتنی و زیبا هستید. و این دو نقش هایی هستند که باید در زندگی خود همیشه به غالب آنها فرو روید.
به والدین خود اجازه اظهار نظر دهید
یکی از بزرگترین مشکلاتی که در زندگی عاطفی وجود دارد این است که هر کس میخواهد به تنهایی روی پای خودش بایستد و حضور دیگران را نادیده می گیرد. ما آنچنان سخت به یکدیگر می چسبیم و به دیگری اجازه انجام امور دلخواهش را نمیدهیم که جایی برای رشد عشق و علاقه باقی
نمی ماند. ما نبايد این کار را انجام دهیم.
اگر کسی می خواهد به زندگی شما وارد شود به اواجازه انجام این کار را بدهید. حتی می توانید به او خوش آمد هم بگویید.اصلا مهم نیست که او چه تیپ آدمی است. از چیزهایی که با خود به همراه
دارد نهایت استفاده را ببرید، حتی اگر این رابطه برای مدت زمان کوتاهی ادامه داشته باشد.
زمانی که نوبت به آن رسید که فردی پایش را از زندگی شما بیرون کشد به او اجازه انجام این کار را بدهید. طوری او را رها نکنید که همیشه یک تجربه تلخ عدم پذیرش، یا از دست دادن در زندگی اش باقی بماند. به خاطر داشته باشید که زندگی شخصی او به شما هیچ ارتباطی ندارد. فقط قبول کنید که وقت آن رسیده که پایش را از زندگی شما بیرون کشد.
با خودتان نیز یک چنین کاری را انجام دهید. اجازه دهید که آزادانه در عرصه زندگی گام بردارید. و بی جهت خود را دردام زنجیر های بی پایه واساس گرفتار نکنید. هر چقدر که خود و سایرین را
آزادتر بگذارید خیلی راحت تر می توانید عاشق شوید.
چمدان هایتان را روی زمین بگذارید
برخی از افراد تصور می کنند که تا زمانیکه تمام نیازهایشان بر آورده نشده باشد نمیتوانند عاشق شوند. و جالب تر این است که همین افراد زمانی که به تمام نیازها و خواست هایشان می رسند متوجه می شوند که آنقدر ها هم که فکر می کردند نتوانستند به خوشبختی و سعادت دستپیدا کرده و خوشحال باشند. به همین دلیل درخواستهای مکرر تنها به عنوان مانعی بر سر راه عاشقی هستند.
"باید" های شما در یک رابطه به چه چیزهایی ختممی شود؟ اگر نمی دانید بهتر است یک تکه کاغذ بردارید و لیستی از آنها تهیه کنید و نگاه دقیقی به تک تک آنها بیندازید. می توانید آنها را به چمدانی تشبیه کنید که باعث می شود تمام فرصت ها و انسان های خوبی را که در پیش روی شما قرار می گیرند تنها به دلیل بار اضافی که بر دوش می کشید نبینید. این چمدان همچنین باعث می شود که شما احساس ترس و انعطاف ناپذیری هم بکنید. شما بايد تمام خواست ها و نیازهای کهنه خود را به دور اندازید تا بتوانید آزادانه زندگی کنید.
اجازه دهید که تنها یکی از توقعات شما برای چند روز هم که شده از ذهنتان بیرون رود. ببینید که بدون وجود آنها چه احساسی به شما دست می دهد. (البته به خاطر داشته باشید که هر زمان که
اراده کنید می توانید مجددا" آنها را به ذهن خود راه دهید) بعد یکروز دیگر هم این کار را انجام دهید. زمانیکه این کار را چندین بار انجام دادید، به این نتیجه می رسید که چیزهایی را که تصور می کردید واقعا برای زندگی شما حیاتی هستند در حال فراموش شدن می باشند. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید خیلی خوشحال تر و سبک تر زندگی خواهید کرد. همچنین چنین طرز فکری، اجازه می دهد تا بسیاری افراد جدید، فرصت ها و امکانات نوین پا به عرصه زندگی شما بگذارند. شما تنها با گذاشتن چمدان های خود بر روی زمین به آنها اجازه می دهید تا به زندگیتان قدم بگذارند.
هدیه دهید
بخشیدن و دریافت کردن یکی از موارد ضروری در هر رابطه می باشند. زمانی که ما عاشق می شویم هیچ مشکلی نباید بر سر راه ما پیدا شود. خیلی راحت بخشش می کنیم و هر چه که در مقابل به ما برسد ما را بسیار خوشحال می کند. اگر می خواهید عاشق شوید این موارد را باید با جان
و دل بپذیرید و داد و دهش را تمرین کنید.
شما در یک رابطه به طرف مقابل خود چه هدایایی می دهید؟ انتظار دارید در مقابل آنها چه چیزهایی دریافت کنید؟ حالا چند دقیقه بر روی چیزهای دیگری که می توانید به دیگران بدهید فکر کنید. سپس دست به کار شوید و آنها را در اختیار دیگران قرار دهید. این کار را هر روز
انجام دهید. هر روز چیز تازه ای به آنها دهید. هدایای شما حتما لازم نیست که یک کادوی رویایی یا گران قیمت و حتی از انواع اجناس مادی باشد فقط کافی است چیزی باشد که از جانب شما دریافت کنند. سپس این کار را برای افراد مختلف انجام دهید. ذن معتقد است که شما باید این کار را به دور از هر گونه سر و صدا و انتظار برای دریافت چیزی در ازای آن انجام دهید.
این کار را در مورد خودتان نیز انجام دهید. چنددقیقه بر روی این موضوع فکر کنید که دوست دارید چه هدایایی به خودتان دهید. هدیه شما می تواند قدم زدن در پارک، خرید یک رژ لب و یا گذراندن وقت با کسی که دوستش می دارید باشد. بهتر است که هر روز به خودتان یک هدیه بدهید.
هرچند این تمرین بسیار ساده می باشد، اما از قدرت خارق العاده ای برخوردار است. انجام این کار به طور روزانه می تواند هر رابطه ای را از این رو به آن رو کند. زمانی که چیزی می بخشید نباید هیچ گونه چشم داشتی به جبران آن از طرف مقابل داشته باشید.( حتی نه یک تشکر خشک و خالی و نه یک لبخند) فقط برای بخشندگی ببخشید بدون داشتن هیچ گونه انتظار و خواهشی. اگر با یک چنین ذهن باز و سخاوتمندی زندگی کنید به طور طبیعی تمام هدایای مورد نظرتان به سمت شما سرازیر می شوند.
با خودتان آشتی کنید
بسیاری از افراد حتی اگر با یکی از دوستانشان هم زندگی کنند باز هم اظهار میدارند که فرد تنهایی هستند. تنها مشکل این افراد این است که با خودشان قهر هستند. زمانی که به شناخت خود دست پیدا
کردید و متوجه شدید که چه کسی هستید، غیر ممکن است که از آن به بعد تنها بمانید.
با خودتان آشتی کنید. وقت بگذارید تا خودتان را بهتر بشناسد. تمام اندام ها و اعضای بدنتان را همانطور که هستند بپذیرید. از سرزنش و قضاوت جریاناتی که اتفاق می افتد دست بردارید. آرام
باشید و نگاهی به درون خود بیندازید.
با همین تمرین آخر کار خود را شروع کنید. به تنفس خود دقت کنید و ببنید که در داخل بدن شما چه تحولاتی در حال روی دادن است. آنها را با کمال میل بپذیرید و دوباره به تنفس کردن باز گردید. نفس به نفس خود را درک کنید و ببینید که به دور از تمام این هیاهو ها و غوغا ها شما چه فرد کامل و بی عیبی هستید. آیا می توانید این شخصیت را در روابط خود نیز نگه دارید؟ ایا با کسانی ارتباط برقرار می کنید که خود واقعی شما را می شناسند و برایشان قابل تحسین هستید. در زندگی و همچنین در روابط خود تغییرات مثبتی ایجاد کنید. این کار می تواند به سادگی دقت کردن به طرز در آوردن کفش ها از پا باشد.
"زمانی که شما به خود واقعی تان اجحاف پیدا کنید موفقيت برای شما معنا پیدا خواهد کرد. زمانی که خود واقعی تان باشید تمام دنیا عاشق شما می شود.
-
8 تیپ مردی که خانم ها از آن پرهیز می کنند
آیا تا به حال رفتار شما باعث رنجش خاطرهمسرتان شده است؟ آیا نگرانید که رفتار شما ممکن است نتیجه عکس دهد؟
خانم ها به نوع خاصی از مردها علاقه دارند، به همین دلیل از مردهایی که دارای یک سری خصوصیات خاص هستند به شدت پرهیز می کنند. این امر در دوران اولیه ارتباط از اهمیت ویژه ای برخوردار است درست زمانی که خانم ها در حال قضاوت خصوصیات اخلاقی آقایون هستند.
در زیر خصوصیات 8 تیپ از مرداني را که خانم ها سعی می کنند خودشان را از آنها دور نگه دارند آمده است. ما این اطلاعات را از طریق مصاحبه هایی که با جمع کثیری از خانم ها داشتیم بدست آورده ایم.
البته اگر یکی یا چند تا از خصوصیات زیر در شخصیت شما وجود داشت جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد چرا که اغلب آنها باعث بر هم خوردن رابطه نخواهند شد. نظر ما این نیست که خصوصیات اخلاقی خود را به طور کلی تغییر دهید بلکه مراقب آن دسته از رفتاری که به مزاج خانم ها چندان خوشایند نیست باشید. خواندن مقاله را ادامه دهید تا متوجه شوید که خانم ها چه چیزهایی را دوست ندارند. از این طریق دفعه آینده که با همسرتان ملاقات داشتید راحت تر می توانید اثر گذار جلوه کنید.
1- مردهای نیازمند
او بیش از اندازه احساساتی است و از همان آغاز کار تمام عواطف خود را به بیرون میریزد. این مرد نسبت به خود شک دارد و دائما نیازمند اطمینان های مکرر در زمینه شغلی دوستی و رابطه ای است.
چرا او جذاب نیست: اعتماد به نفس و استقلال از جمله خصوصیات جذاب آقایون در نظر خانم ها هستند و عدم اطمینان و وابستگی نکوهیده هستند. بیشتر خانم ها به دنبال مرد قدرتمندی هستند که در زندگی بتوانند بر او تکیه کنند. بنابراین اگر شما همیشه بر آنها تکیه کنید – به ویژه در مراحل ابتدایی رابطه – او ممکن است نسبت به توانایی های شما مشکوک شود و از آنجایی که خانم با تمام ناامنی ها به یک رابطه قدم می گذارند دیگر انتظار ندارند که از جانب شما نیز شاهد عدم اطمینان باشند.
اگر چنین فردی هستید چه بکنید: زمان بندی راه حل کار شماست. شما در آغاز ارتباط می بایستی خیلی مراقب اخلاق و رفتار خودتان باشید. نا امنی ها و تمام احساسات خود را یک جا بروز ندهید. زمانی که رابطه شما به اندازه کافی صمیمی شد می توانید عواطف خود را تا آنجا که میل دارید با او درمیان بگذارید. در آن زمان او حتی به خاطر انجام این کار از شما سپاسگزار نیز خواهد شد.
2- مردی که رفتارش قابل پیش بینی باشد
خانمها از این نوع مردها خوششان نمی آید چراکه می توانند به راحتی تمام عکس العمل هایش را پیش بینی کنند. چنین مردی در ذهن خود پیرو یکسری قوانین و مقررات خاصی است که همیشه رفتارهایش را بر پایه آنها انجام می دهد. به عنوان مثال هیچ گاه برای اینکه خانم راسوپرایز کنند بدون قرارقبلی او را به گردش نمی برند.
چرا او جذاب نیست: خانم ها تا حدی به دنبال رفتار غیر قابل انتظار در آقایون می گردند (مردهایی با روح آزاد) به این دلیل است که اکثر خانم ها به دنبال "پسرهای شیطون" می گردند. این تنها به
دلیل شیطنت نیست که خانم ها جذب می شوند بلکه دلیل اصلی آن غیر قابل پیش بینی بودن آنهاست.
اگر چنین فردی هستید چه بکنید: اگر می خواهید در خانم ها تاثیر بگذارید لزوما نباید آدم بدی باشید بلکه سعی کنید خصوصیات مثبت را با هم جمع کنید– به ویژه در ابتدای رابطه - به راحتی با او
تماس بگیرید و برای آخر هفته او را به یک پیک نیک و یا شام خوشمزه دعوت کنید. زمانی که این کار را انجام دهید اگر تا چند وقت هم درگیر کارهای روزمره خود باشید او از دست شما ناراحت نمی شود. سعی کنید هر چند وقت یکبار با انجام کار های این چنینی او را شگفت زده کنید و سرزندگی و شادابی را به رابطه خود دعوت کنید.
3- مردهای متکبر
او بسیار خود خواه و خود بین است. همچنین بی ادب نیز می باشد نه تنها با خانم ها بلکه با تمام افراد و احساس می کند که همه از او پایین تر هستند. حتی اگر در روز ملاقات شخصی که دارای چنین خصوصیتی است با خانم مورد نظر مهربان باشد و برخورد خوبی داشته باشد باز هم کافی نخواهد بود زیرا خانمها رفتار شما را با سایر افراد را نیز مد نظرمی گیرند.
چرا او جذاب نیست: خانم ها اغلب برای ارزیابی خصوصیات اخلاقی مردها رفتار آنها را با افراد دیگر می سنجند. بنابر این اگر در روز ملاقات با او مهربان باشید خانم رفتار شما با سایر افراد رانیز مد نظر قرار می دهد.
اگر چنین فردی هستید چه بکنید: هیچ خانمی دوست ندارد که در جلوی مردی کم بیاورد بنابراین در زمان ملاقات بهتر است خود پرستیتان را پنهان کنید و اگر می خواهید که حقیقتا در او تاثیر بگذاریدباید با تمام افرادی که در کنار شما هستند با احترام رفتار کنید. چرا که او در حال نظاره شماست.
4- مرد خشن و بی نزاکت
چنین مردی در نزد شما خانم های دیگر را هم از زیر نظر خود می گذارند. با خدمتکار رستوران بیش از اندازه صحبت کرده و احساس عشق ورزی می نماید. روی هم رفته او برای خانم ها هیچ گونه ارزش و اعتباری قائل نیست.
چرا او جذاب نیست: این کار نه تنها نوعی بی نزاکتی قلمداد می شود بلکه باعث می شود تا خانم حس عزت نفس خود را نیز از دست بدهند. اگر در اولین قرار ملاقات با یک خانم چنین رفتاری را از خود بروز بدهید بدون شک هیچ شانسی برای برقراری ارتباط پیدا نخواهید کرد.
اگر چنین فردی هستید چه بکنید: اگر نمی توانید چنین اخلاقی را برای مدت زمانی طولانی از خود دور نگه دارید حداقل سعی کنید که در اولین ملاقات چنین کارهایی از شما سر نزند. اگر بخواهید دائما نگاه هایتان را به این طرف و آن طرف بچرخانید این کار پس از مدتی به صورت یک عادت ناپسند در می آید. اگر بخواهیم با صداقت کامل به قضییه نگاه کنیم باید بگوییم که بروز چنین رفتاری در هیچ مرحله ای از رابطه برای طرف مقابل به هیچ وجه قابل قبول نمی باشد.
5- مردهای چیپ
این نوع از آقایون خانم را به شام دعوت می کنند و زمانی که موقع پرداخت صورتحساب فرا می رسد با وقاهت تمام از خانم می خواهند که پول غذا را دانگی حساب کنند. هیچ گاه پول هایش را به خاطر خرید گل برای همسرش خرج نمی کند و همیشه ارزانترین نوشیدنی را انتخاب می کند. او از همان اولین قرار ملاقات طوری برخورد می کند که گویی درتنگنای مالی قرار دارد.
چرا او جذاب نیست: چند ملاقات اولیه معمولا باید با سخاوت تمام انجام شود. و لغاتی نظیر " پس انداز" و "بودجه" نباید حرفی برای گفتن پیدا کنند. اگر در اولین قرار ملاقات برایش خاطره ای از جمع کردن پول بسازید شانس خود را برای ادامه رابطه از دست خواهید داد.
اگر چنین فردی هستید چه بکنید: سر کیسه را شل کنید. لازم نیست برای تاثیر گذاری هزینه زیادی در نظر بگیرید اما باید کاری کنید که او تصور کند که وجودش برای شما خاص است. خرید گل هم هر از چند گاهی مزه خوبی دارد.
6- مرد جر و بحث کن
این تیپ مردها عادت دارند که هر گفتگوی را به سرعت به مشاجره تبدی کنند. اما باید بدانید که اگر خانم ها را مجبور کنید که تمام مدت به دفاع از خود بپردازند زندگی آانچنان که باید و شاید برایشان دلپذیر نخواهد بود. او زمانی که خانم را با خود به بیرون می برد به جای اینکه او احساس کند به گردش و تفریح آمده بیشتر تصور می کند که در یک جلسه مناقشه است. به همین دلیل به لاک دفاعی فرو رفته و آسیب پذیر می شود.
چرا او جذاب نیست: قرار ملاقات باید یک تجربه دلپذیر باشد. اگر او مجبور باشد که تمام مدت با شما سر و کله بزند دیگر وقتی برای لذت بردن باقی نخواهد ماند. جر و بحث بیش از اندازه باعث ایجاد استرس می شود و شما هم به طور یقین هر گز نمی خواهید که همسرتان از شما خاطره های استرس زایی را در ذهنش ثبت کند.
اگر چنین فردی هستید چه بکنید: مهمترین کار این است که آرامش خود را در هر شرایطی حفظ کنید. شما به این دلیل جر و بحث راه می اندازید که در مورد موضوعی عصبی و نا مطمئن هستید. بنابر این قبل از قرار ملاقات تمام چیزهایی که در ذهن دارید بر روی کاغذ بیاورید و سوالات مناسب را از بین آنها انتخاب کنید. با این کار نه تنها کار شما به جر و بحث کشیده نخواهد شد بلکه گفتگو آرام و دلنیشی نیز دارید.
7- عقل کل
این گونه افراد فقط در پی قضاوت رفتار سایرین هستند. او احتمالا نه سیگار می شکد و نه ازمشروبات الکلی استفاده می کند. او از همان روز اول شروع می کند به گفتن چیزهایی از این قبیل "شما اصلا نباید لب به مشروب بزنید"، " دسر باعث ایجاد چاقی می شود " و ...
چرا او جذاب نیست: هیچ کس دوست ندارد مورد قضاوت دیگران قرار بگیرد به ویژه در روز ملاقات. انسان ها این کار را آزار دهنده و بی ادبی قلمداد می کنند.
اگر چنین فردی هستید چه بکنید: شما می توانید نطق های خود را برای زمانی نگه دارید که رابطه اندکی صمیمی تر شد. اما تا قبل از زمان سیگار کشیدن، مشروب خوردن و سفارش دسر او به شما ارتباطی پیدا نمی کند.
8- مردهای زن گریز
این تیپ مردها با تلخکامی تمام با خانم ها برخورد می کنند. آنها در روز ملاقات نمی توانند خود را نگه دارند و مرتبا از جنس مونث ایراد گرفته، دشنام می دهند و از او انتقاد می کنند.
چرا او جذاب نیست: در این لیست این خصوصیت تنها رفتاری است که مطمئنا باعث بر هم خوردن ارتباط خواهد شد. و اصلا هم جای تعجب وجود ندارد. آیا شما به شخصه خانمی را سراغ دارید که از بودن در یک چنین رابطه ای لذت ببرد؟
اگر چنین فردی هستید چه بکنید: شما نیاز دارید که مجددا نگاهی به طرز برخورد خود بیندازید. این رفتار نه تنها بی ادبانه و کثیف است بلکه تنها تیری است که باعث از بین رفتن علاقه می شود.
مرد شگفت آوری باشید