این مشکل در ایران عمومیت داره . متاسفانه در سریال بیشتر ملموسه . معمولا فیلمنامه نویسان ایرانی در پیچیدگی روایت و داستان و یا خلق روایت تبحر خاصی ندارند .
اونها یک ثیم کلی رو طرح می زنند . بعد اگر قرار باشه 30 شب باشه ، سه شب کشش می دند !
اگر 13 شب باشه ، باز هم 13 شب کشش می دند . در حالیکه این اوج بد سلیقه گی تعمدی و دست کم گرفتن مخاطب هست .
مدیری با این سریالش به بینندگان ایرانی توهین کرد - چه تعمدی و یا سهوی - . بقدری این سریال روتین و آبکی هست که حتی چند دانشجوی اقتصاد هم بهتر می تونند یه سریال طنز بجای این گروه بسازند !
دکور ها کاملا ابلهانه ،
لوکیشن محدود به یک خانه و یک کوچه ،
برداشت های تکی ،
جکهای کودکانه و مضحک - انگار مخاطب ما آی کیو زیر 40 داره و باید طبق معمول مستقیم بگیم تا حتما مطمئن بشیم که فهمیده ! -
طبق معمول داستان هم کم می آریم و مجبوریم با تک کلام و شوخیهای کلامی بی ربط جبرانشون کنیم
بی اهمیتی به دوربین و صدا - صدای بم ناشی از دکور بسته غیر آکوستیکی - و دوربین امچوری !
و بسیاری دلایل برای اثبات ضعفهای سریال از دید تکنیکی
شاید عمده دلایل برای ارج نهادن در میان خیل مردم را بتوان نیاز به طنز ساده و کامیکی - بدور از داستانهای پیچیده و خلق موقعیت هایی که نیاز به درک دارند ؛ چیزی بمانند جکهای فلسفی ! - . از طرف دیگه فقدان فیلم و سریال یا برنامه ی شاد در کل مجموعه تلویزیون کاملا سیاسی-تبلیغاتی ایران ؛ کرکترهای از پیش تعریف شده و ملموس و ... دانست
اینتنها نظر شخصی بنده هست .