گودوخ! عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
اشعار عرفانی حسنی( شعر دوم)
چون که هر کس که از علما بود برای خودش اشعار عرفانی داشت، من هم مجبور شدم اشعار عرفانی بگویم که بعضی از آنها شبیه حافظ که یک نفر شیرازی بود. و من می خواستم این اشعار را بعد از مرگ من منتشر کنند که چون ممکن است زیاد زنده بمانم پشیمان شدم و منتشر می کنم.
ای گودوخ! عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
سالها دل طلب جام جم(1) از ما می کرد
چون کی اخبار فلسطین تماشا می کرد
گر که لبنان بکند جنگ به اون ایسرائول
موشک و کاتیوشا پرت به حیفا می کرد
آلمانی، انگلیسی، آمریکانی رفت کومک
سید حسن یک نفری جنگ به چند تا می کرد
عربستان و مبارک(2) که از او گرخان(3) شد
چون که اعراب از اول به ماها(4) می کرد
هرکسی بود چپی و کمونیست و بی دین
در مجلات خودش کار به سیا(5) می کرد
خاک به سر بوش که با اون سگ خود عکس(6) گرفت
اگر آدام شده بود فکر به فردا(7) می کرد
ای کشاورز! فقط کار کشاورزی نیست
روز جمعه تو خودش را به صفی(8) جا می کرد
یعنی منظور من این بود که جمعه به نماز
هر کشاورز اگر رفت خدایا می کرد
انگاراخ(9) گر بکشد بر سر تو صد اشک(10)
ایسرائول باز نفهمیده و حاشا می کرد
مگر اون گولاخ(11) او کر شده بود کی نشنید
چقدر ناله که اون بچه به قانا می کرد
قانا هم در دو مکان هست، یکی این، یک اون
قانا(12) در اورمیه صد فرق به صیدا(13) می کرد
دیدمش شنگول و خندان، بطری(14) باده به دست
این پدرسگ عرقی خورده و هاها(15) می کرد
دید مامور و گرفتش که اولاخ این کار است؟
که به لبنان بخورد بمب و تو اینجا(16) می کرد
ای گودوخ!(17) عرصه سیمرغ نه جولانگه(18) توست
چون ستاره(19) بشو که کار به اون جا می کرد
اینها را برای آدمهایی که اشعار عرفانی اینجانب را نمی فهمند می نویسم، چون عرفانی چیز خیلی سختی بود.
1) منظور از جام جم همون لاریجانی بود که الآن رفت به امنیت و یک کسی جای اون آمد که اسمش سخت بود و در شعر هم جا نمی گیرد.
2) منظور از مبارک همان حسنی مبارک بی ناموس بود که وقتی اسرائیل به لبنان حمله کرد مثل زن های ضعیف ترسید و رفت و قایم شد، تو آدمی که می ترسی؟
3) گرخان شد یعنی گرخید، که در تهران می گویند ترسید که من چون می خواستم اشعار عرفانی من به زبان مردم محلی نزدیک و بفهمند این را گفتم.
4) اون به ماها می کرد، یعنی اون که عراق و کشورهای عرب اول انقلاب به ما تجاوز کرد که درد گرفت و ما جنگیدیم، ولی چه فایده، چون تمام شد.
5) سیا منظور همان وزارت اطلاعات آمریکا بود که در این شعر عرفانی درست جا نیفتاده است ولی اشکالی ندارد، چون این شعر را من گفتم.
6) و من عکس اون را دیدم که سگ بازی می کرد. خاک بر سرش.
7) منظور از فردا، روز جمعه بود که نماز جمعه در آن برگزار و مردم به آمریکا شعار مرگ بر آمریکا می دهند و اگر بوش آدم بود به اون روز فکر و دست از این کارها برداشته و مسلمان می شد. مثل فیدل کاسترو و چاوز که مسلمان شد و خوب بود، بد نبود.
8) منظور صف نماز جمعه است که صف چند نفر آدام بود که کنار هم می ایستند و یک صف هم در دکان و مغازه بود که پشت به هم می کنند و می ایستند، زن جدا، مرد جدا. و صف اتوبوس هم بود که دیگر من حوصله ندارم اون را بگم.
9) آنگاراخ به زبان محلی یعنی صدای الاغ که خیلی بلند بود و این ایسرائیل چنان کور و کر شده بود که حتی صدای آنگاراخ الاغ را نمی شنید، چون خداوند گوش او را بست و گفت: تو آدم نیستی، برو.
10) اشک(Eshshak ) به زبان محلی یعنی الاغ که در اینجا برای لطافت شعر عرفانی از اشک استفاده کردیم، البته از اشک استفاده های دیگری هم می کنند، از جمله برای بردن خیار و هندوانه و سوار شدن بچه و اگر کار دیگری با آنها بعضی جوانان بی خود در روستا بکند گناه دارد، بی شعور نکن!
11) منظور از گولاخ همان گوش است که به زبان محلی بود و اگر گوش اون را خداوند ببندد، دیگر نمی شنود.
12) یک روستا نزدیک ارومیه بود به اسم قانا که با اون قانا که در لبنان بود فرق می کرد که اگر کسی خواست برای بچه های لبنان گریه کند، اشتباه نکند و برای بچه های قانا در ارومیه گریه نکند، چون در ارومیه هیچی نشد.
13) صیدا اسم یک بندر در لبنان بود که برای لطافت شعری از آن استفاده نمودم. که بندر یک جایی است که در آن کشتی های مختلف ایستاده و حمال و کارگر زیاد است و کشتی ها بوق بلند می زند.
14) در شعر حافظ نوشته بود قدح باده که من خیلی ناراحت شدم، چون قدح را ما در آن آبدوغ خیار درست می کنیم و اگر در آن عرق بریزد نجس می شود که به جای آن من بطری نوشتم که ما در بطری آبدوغ خیار نمی ریزیم، چون دهان آن تنگ است و نمی شود نان در آن تیلیت کرد.
15) ها ها می کرد یعنی این بی ناموس عرق خورده و مست شده و مثل اون شهرام که آواز می خواند و دهانش را یک متر باز می کند، در کوچه آواز می خواند که نیروی انتظامی اون را گرفت و شلاق زد که شلاق را در این شعر نیاوردم، چون جا نشد.
16)« تو اینجا می کرد؟» یعنی اینکه « ای بی ناموس تو غلط می کنی در لبنان مردم کشته می شه و جنگ بود تو عرق خوردی و آواز می خوانی؟» که چون این همه جملات مهم در شعر عرفانی جا نمی شد آن را خلاصه کردم.
17) گودوخ: منظور کره خرهای کوچک بود که آدام دلش به آنها می سوزد و بچه ها سوار آن می شوند و پدر و مادر باید جلوی آن را بگیرد، چون گودوخ ضعیف بود، مگر اینکه قوی باشد که اشکال ندارد، سوار شو.
18) جولانگه: یعنی یک جایی که من معنی آن را درست نمی دانم ولی چون حافظ گفت من هم از آن استفاده کردم و به عقل خودم فهمیدم که یک جایی است که مگس در آن نمی تواند برود، مثل داخل پشه بند هایی که پشت بام می اندازند و اگر همسایه انداخت نرو دختر نامحرم را نگاه کن.
19) ستاره اسم من است که در آخر شعر از آن استفاده می کنم که شعر دزدی نکنند، چون بعضی اشعار من شبیه حافظ بود، ممکن است بعضی سوء استفاده کرده و آن را چاپ کند.
انواع ریش در آقایان (در ایران)..........(به مناسبت ماه مبارک رمضان)
ریش در آقایان بنابر کاربرد ها و مزایای مختلف آن تقسیم بندی می شود که خود به ۳ دسته ی :
الف)ریش های کامل:
۱-ریش هایی که معمولا عزیزان و برادران مذهبی و با ایمان و با تعصب و با غیرت می گذارند و معمولا این نوع افراد دارای طرز عقاید خاص خود میباشند (مانند تمام برادران بسیجی،آیت الله های عظام،مداحان ،برادران ارتشی،نیروهای مسلح،نیروهای زمینی و هوایی و...پاسداران و..)که گاهی اوقات ریش این عزیزان از حد معمول بلند تر شده و جلب توجه میکند.که ما چاکرشان هم هستیم.
۲-ریش هایی که معمولا به مناسبت شغل خاصی گذاشته میشوندکه این افراد معمولا اعتقادی به ریش خود ندارند اما ناچارند از آن برای دستیابی به اهداف خود استفاده کنند.یا معمولا سازمان ها و ارگان ها آن ها را وادار به انجام این عمل میکنند.یا خودشان احساس امنیت و آرامش بیشتری بدین وسیله میکنند.(مانند ریش تمام مجریان تلویزیونی،خبرنگاران،و کارمندان ادارات خاص)
۳- ریش هایی که هنر جویان سینما و تلویزیون و کلیه ی رشته های هنری (نویسندگی،کارگردانی،نقاشی موسیقی و ...) می گذارند و گاهی استادان و پیش کسوتان هم جو گیر شده و از این مدل ریش ها استفاده میکنند.که البته معمولا برای تشخیص این افراد از دسته های قبل ،سعی میکنند که موهای خود را هم بلند کنند و با کشی مشکی رنگ از پشت ببندند (مانند آقای عصار خواننده ی پاپ،یا آقای ناصر عبدالهی)،البته عده ای از فیلسوفان و عارفان و مرتاضان هم در این دسته جای میگیرند.
۴-افرادی که بنابر ایفای نقش خاصی در سینما تلویزیون مجبور به گذاشتن ریش می شوندـ(مثلا آقای احسان سعیدی در سریال نرگس)
۵-عده ای که صورتشان نسبت به ریش تراش و تیغ و کلیه ی ابزار اصلاح حساس و آسیب پذیر است و یا ناراحتی های پوستی گوناگون دارند و یا صورتشان آکنده از جوش های چرکی و قرمز است و یا پوست صورتشان سوخته است و جراحی خاصی روی قسمتی از صورتشان انجام داده اندکه معمولا بعد از گذاشتن ریش ،بنابر سلیقه ی شخص،ریش به رنگ های مختلف میتواند در آید،حتی میتوان آن را (های لایت)هم نمود.(مانند داریوش لس آنجلسی)
۶-ریش هایی که مدل ها و مانکن ها از آن استفاده می کنند و برای استفاده از عکس ها در بیلبورد (تبلیغاتی و مجله و .....)لازم است.که معمولا این گونه ریش ها به طور طبیعی رنگی میباشند.
۷-ریش عزاداران که معمولا یکی از عزیزان خود را از دست داده اند و معمولا این نوع ریش با لباس مشکی بکار می روند و تا ۴۰ روز بیشتر دوام ندارد.
تعدادی از افراد که میل و رغبتی به ظاهر و قیافه ی خود نشان نمیدهند و ریش خود را به امان خدا رها میکنند تا بلند شود(گاهی کنکوریان عزیز هم این کار را میکنند)
۹-عده ای از خلافکاران عزیزبرای رد گم کردن از این ریش ها استفاده میکنند.که معمولا به جای اینکه رد گم کنند خود را بیشتر تابلو میکنند تا ماموران نیروی انتظامی به سرعت آن ها را شناسایی کنند.این افراد معمولا زنجیر یا تسمه ای همراه خود دارند یا انواع چاقوهای ضامن دار را با خود حمل میکنند. یا افرادی که به علت مصرف بیش از حد مواد مخدر دارای لب و دهنی سیاه هستند و برای پوشش آن از ریش استفاده میکنند.
۱۰-ریش هایی که فقط به مناسبت های خاص گذاشته میشوند .مثلا در ماه مبارک رمضان یا محرم و صفر.
ب)ریش های ناقص:
۱- ریش پروفسوری یا ریش بزی:که معمولا افرادی که در زمینه ی علم و دانش به پیشرفت های بی نظیری رسیده اند،از این ریش استفاده میکنند،که حتما باید همراه این ریش از کیف و سامسونت هم استفاده شود.گاهی اوقات کسانی که تازه به سن جوانی رسیده اند و یک نوع خلاء و کمبود روانی هم در زمینه ی پیشرفت درسی در خود احساس میکنند،از این ریش ها استفاده میکنند.اغلب افراد عینکی هم از این ریش استفاده میکنند.(مانند دانشمندان،مخترعان،مکتشفان و اندیشمندان پیشکسوت و ....)
۲-ریش لنگری:که من اسم دیگری به جز این اسم به ذهنم نمیرسد،که این ریش چندی قبل میان جوانان بسیار رواج پیدا کرد و شبیه به لنگر کشتی تمام دور لب و دهان را در بر گرفته و از ۲ گوشه ی گوش به صورت خط باریکی به سمت پایین سوق پیدا کرده است.که این ریش محتاج صرف زمان و دقت بیشتری میباشد برای همین دوام زیادی ندارد(مانند ریش افشین خوانده ی لس آنجلسی)
البته این ریش به صورت پر پشت تر در قدیم رواج داشته که عده ای از طاغوتیان هم هنوز از آن استفاده می کردند.
۳-ریش کوسه ای:که تعداد اندکی از آن در سراسر صورت می روید که این عزیزان بهتر است که ریش خود را تماما کوتاه کنند چون ظاهر زیبایی نداردیا میتوانند پیوند هم بزنند.این نوع ریش ها در اثر اختلالات هورمونی و جنسی بدین صورت ظاهر میشوند که بهتر است مثالی در باره ی آن نزنم.
۴-یک نوع ریش که مختص پسرا ۱۵-۲۵ سال است و فقط به صورت تکه ای کوچک در زیر لب بکار میرود و بسیار خفن به نظر میرسد که امروزه بسیار مد میباشد و دختران به این نوع ریش ها علاقه ی فراوانی نشان میدهند!! که طول آن بسته به میل و سلیقه ی شخص مورد نظر بلندو کوتاه میشود و گاهی این ریش به ۵ یا ۱۰ سانت هم میرسد و مدل پرپشت آن هم کاربرد دارد.
ج) ته ریش:
۱-افرادی که این نوع ریش را دارند،تکلیفشان مشخص نیست،در واقع خودشان هم نمیدانند که ریش کامل بگذارند یا نگذارند ،یعنی بر سر اعتقاد خود تردید دارند یا میتوان گفت اعتقادشان سست شده است.
۲- گاهی ته ریش به دلیل نداشتن وقت برای زدن آن ها ایجاد میشوند و در آن قصد و غرضی وجود ندارد.
۳- بعضی از مدل ها و هنرمندان هم برای ایجاد فیگور مناسب تر از آن استفاده میکنند.
نکته۱:گاهی یک شخص میتوان به طور همزمان در چند دسته جای بگیرد.
نکته۲ (مهم)-جا دارد از همین جا از تمام کسانی که ریش کامل،ناقص و مخصوصا ته ریش دارند تقاضا کنم که حداقل از بوسیدن بچه های زیر ۱۰ سال خود داری کنند چون فرو رفتن تیغ و زبری ریش آن ها در صورت بچه ممکن است در آینده عواقب جبران ناپذیری به همره داشته باشد.با تشکر
حالا شما یا خانواده ی محترمتان جزو کدام دسته هستید؟؟؟!!