اينكه خيلي خوب بودنقل قول:
يگه چي ميخواستي ؟
Printable View
اينكه خيلي خوب بودنقل قول:
يگه چي ميخواستي ؟
من ندیدم تکرارشو فردا کی میزاره.
شهریاری کجای فیلم بود:18:نقل قول:
ok گرفتم .... راست میگی ها من هم فکر کنم حرف های خودش بودنقل قول:
ببخشید شهریاری کجا بود؟نقل قول:
خوب بودنش که خوب بود ولی چند جا سانسور تابلو داشت بقیشم اگر بود تابلو نبود. یکیش سانسور اسم داخل پرانتز فرهنگ و یکیم حذف قسمتای آخر ویکیم بازی نکردن محمودشهریاری و حسینیان.نقل قول:
نوشته شده توسط Greight
همون اول تو مراسم اهداي جايزه ماشين مجري بدو ديگه
موقعی که داشتن برنده رو معرفی میکردن تو چشن بانک فکر کنم قسمت سوم بودنقل قول:
خیلی حیف شد که تموم شد
نمی دونم از حالا به بعد به چه بهانه ای شب رو دلم رو خوش کنم که طنز هستش .... یه کمی خوشحال بشیم...
یا حق.
فکر کنم اون قسمت رو ندیدم:13:نقل قول:
شهرياري كه بود اما آره اين سانسورا پدر ما رو دراوردهنقل قول:
خوب بودنش که خوب بود ولی چند جا سانسور تابلو داشت بقیشم اگر بود تابلو نبود. یکیش سانسور اسم داخل پرانتز فرهنگ و یکیم حذف قسمتای آخر ویکیم بازی نکردن محمودشهریاری و حسینیان.
بهر حال همين سانسور ها هم حرف براي گفتن دارن و ارزش فيلمو بالا بردن. قبول نداري ؟
لک پوریان هم نبود درسته؟
چرا اون بود استاد طوفان واقعی !نقل قول:
خیلی زیبا بود قسمت آخرش
من که اشکم در اومد :41:
من اون قسمت شهریاری رو ندیدم و شما هم درست میگین که ارزش فیلم رو بالاتر برد. یه جورایی مهران مدیری به مردم رسوند که دستش در برنامه سازی باز نیست و نمی تونه هر چیزیو بگه.نقل قول:
ولی خودمونیم اون داخل پرانتز فرهنگ رو حذف نمیکردن کسی بهش فکر نمیکرد. اینا خودشون حساسیت درست میکنن.
چرا ديگه همون استاد طوفان اصلي بودنقل قول:
-------بابا چه خبره ؟؟ بمباران كرديم اين تاپيك رو!!!
ساعت ´´2:30 بعد از ظهر.نقل قول:
شاهین جان ورودت رو به سایت تبریک می گم !
لطفا قوانین سایت رو با دقت بخونید !
اینجا مکان عمومی هستش ! لطفا احترام یک دیگر رو نگه دارید !
آقای عالم ایشون حتما اون قسمت رو ندیده! نباید که توهین کنینقل قول:
با سرعت عمل مديريت محترم بايد گفت درود بر ميثم !
[QUOTE=Razel;2259024
ولی خودمونیم اون داخل پرانتز فرهنگ رو حذف نمیکردن کسی بهش فکر نمیکرد. اینا خودشون حساسیت درست میکنن.[/QUOTE]
مگه آخر معلوم شد مشکل توی پرانتز فرهنگ چیه؟به مام بگین بدونیم.
چند صفحه پيش يكي از بچه ها يه لينك گذاشته بود. خيلي كامله.
ببخشید مگه نگفتند که جواد رضویان هم هست ؟
کو ؟!
دیدید ؟؟
خیلی قشنگ بود..
دیدید مهران مدیری رو یه لحظه جو گرفت ؟؟؟؟
توی دادگاه ؟؟
واقعی داشت گریه می کرد ...
منبع روزنامه جام جم به تاریخ 29/12/86 : معرفی کامل سریال های نوروزی
.... یکی دیگر از از سریال های آماده پخش سریال 15 قسمتی مرد هزار چهره می باشد ....
البته تعدادی عکس هم چاپ کرده بود که با توجه به اینکه من همه سریال رو کامل دیدم 2 تا از عکس ها نبود ...
این سریال آخری هم که تابلو سانسور داشت ... یهو نیرو انتظامی ریخت تو عروسی ...
قسمت قبل ماشین منفجر شد و هیچ چیز دیگه ای نشون نداد فقط مهران خوابیده بود رو زمین ...
در کل سریال عالی اما صدا و سیما افتضاح ... بابا یا نذارید بسازند یا اگه ساختن به زحماتشون احترام بذارید ...
سلام
قسمت آخرش عالی بود و خیلی خوب تمومش کردن ... مدیری صحنه توی دادگاه رو معرکه بازی کرد و قدرت بازی گریش رو هم به رخ کشید !
به نظرم بخش پزشکیش از همه جذاب تر بود و سیامک و رادش و خمصه و شروین(دکتر جوونه) از همه بهتر بازی کردن...
در کل دست گلشون درد نکنه که واسه شاد کردن مردم زحمت میکشن ...
بدون شک بهترین طنز ساخته شده در ایران بود
ولی تو تبلیغاشون که قبل از شروع سریال بود رشیدپور یه صحنه دیگه بود همچنین حسینیان هم بازیگرشون بود ولی اصلا نبود
تایید میشه برای من هم سوالهنقل قول:
برای من نیز ایضاً و همچنین! :31:نقل قول:
پیشدرآمد : از همان آغاز پخش سریال «مرد هزارچهره»، نام سه نفر از مجریان مشهور سیما، یعنی محمود شهریاری، رضا رشیدپور و محمدرضا حسینیان به چشم میخورد. البته قرار بود این افراد، فقط نقش خودشان را بازی کنند. محمود شهریاری که در قسمت سوم، بهعنوان مجری همیشه شاد و شنگول مراسم قرعهکشی بانک، بازی کرد. اما نقش رضا رشیدپور و زمان ورود او به داستان دستخوش تغییر عظیمی شد و محمدرضا حسینیان (مجری شبکهی ٣ - برنامهی سینما گلخانه) بهکلی از فیلم حذف شد. و این در حالی بود که حتی تا آخرین قسمت سریال، نام این هر سه نفر در ابتدای تیتراژ پایانی آورده میشد.
آنچه اظهر منالشمس است و هر بینندهی کمتوجهی هم درمییابد آن است که سریال مرد هزارچهره، از نیمهی راه بهبعد دچار ممیزیهای بعضاً جزئی و در پارهای موارد کاملاً اساسی شده است. این قضیه یک بار در حذف عبارت «توی پرانتز فرهنگ» از پایان نام «قزاقهمندیان» نمود آشکاری یافت و این بار، در آخرین قسمت سریال، با تغییر نقش رشیدپور، حذف حسینیان و برداشت مجدد سکانس آخر، کاملاً مشهود بود.
آنچه در زیر میآید گمانهزنی بنده نیست، چیزیست که به آن اطمینان راسخ دارم و سر سوزنی شک به خود راه نمیدهم.
» ادعا : سکانس پایانی همین چند روز پیش، یک بار دیگر از نو فیلمبرداری شده و جایگزین شده است.
» شرح و اثبات! : از بین سه مجری یادشده، فقط رضا رشیدپور را همهمان در آنونس تبلیغی سریال دیده بودیم و چون همه او را دیده بودیم ــ حتی اگر فرض کنیم کسی به نام افراد در تیتراژ پایانی توجه نکند ــ منتظر بودیم تا بالاخره، یک جا رشیدپور وارد داستان شود. اما من به یقین میگویم این "یک جا"یی که امشب نشانمان دادند آنی نبود که از قبل برنامهریزی و بازی شده بود.
در آنونس، رضا رشیدپور را میدیدیم که پشت یک میز (احتمالاً میز قزاقهمندیان) مؤدب و موقر نشسته و این دیالوگ را میگوید: «اصل مطلب که دستبوسی شماست...» و آنچه پیداست ما این سکانس را (و احتمالاً چندین و چند بخش دیگر را) هرگز ندیدیم.
یقین دارم که در همانجا نقش رشیدپور تمام میشده و در اصل قرار بوده محمدرضا حسینیان در سکانس آخر بازی کند. البته نمیگویم آخر سریال عوض شده یا داستان چیز دیگری بوده، تنها بر آنم که بازیگر سکانس آخر ــ احتمالاً در فاصلهی همین سه، چهار روز ــ عوض شده است. دلیلش هم فکر نمیکنم چندان پیچیده باشد. مردم همه رشیدپور را دیده بودند و نمیشد او را کلاً حذف کرد. بههمین دلیل مسئولان سیما ــ که ذاتاً علاقهی زائدالوصفی به دستکاری آنچه پخش میکنند، دارند ــ تصمیم گرفتند، از رشیدپور استفاده کنند اما بهجای حسینیان. با ذکر این نکته که رشیدپور شناختهشدهتر و نامآشناتر از حسینیان است. اما در پایان کار فرق چندانی حاصل نشد و عزیزان رسانهی ملی باز هم ثابت کردند که با وجود علاقهی وافر به ممیزی و انگولک سریالها، نمیتوانند این کار را خوب و بیحرفوحدیث انجام دهند. بالاخره یک جا دم خروس را بیرون میدهند و مردم ما هم سرشان درد میکند برای همین چیزها. (یکی خود حقیر ِ سراپاتقصیر)
قضاوت با شما» اثبات کمکی : عبارت «شش ماه بعد» در سکانس آخر بر خلاف تمام نوشتههای سریال با فونت "ترافیک" نوشته شده و «بزن در رویی» بودن از سر و رویش میبارید. حال آنکه فونت اصلی نوشتهها در مرد هزارچهره، "حجاز" بود. گویا برادران پخش این یک قلم فونت را موجود نداشتهاند!
» پسماند : لطیفی میگفت اگر قرار باشد یک بار دیگر از نو، مرد هزارچهره از سیمای جان پخش شود، احتمالاً بهجای ١٣ قسمت، سه قسمتی خواهد شد.
منبع : روزنوشت ها
به نظر من هم دقیقا همین بود...حالا اگر دوستان تکرارشو دوباره با دقت بیشتری نگاه کنند...و به حواشی این سریال هم توجه کنند بیشتر غرض آقای مدیری رو از اون صحبت ها متوجه می شن....نقل قول:
من هم موافقم...
خيلي خوب تموم شد به به.
به نظر من اين صدا و سيماي ايران کاري به جز خراب کردن فيلم ها و سريال ها و به هدر دادن زحمات ديگران بلد نيست.
مطالب بسیار جالبی گفتی. مخصوصا دقتت به فونتها قابل تحسینهنقل قول:
سلام
يه نكتهاي دوستان راجع به حرفهاي مهران مديري تو دادگاه زده بودن. البته به نظر جالب بود.
اما يه جا تو يه مصاحبه با پيمان قاسم خاني خوندم كه قرار نبوده مهران مديري اين نقش رو بازي كنه. كلي تلاش كردن كه يه بازيگر ديگه انتخاب كنن اما نهايتا با اصرار خود قاسمخاني، مديري حاضر شده اين نقش رو بازي كنه.
البته ممكنه تصميم گيري راجع به اون ديالوگهاي پاياني بعد از انتخاب بازيگر انجام شده باشه.
الله اعلم
والسلام
سناريو و فضاي داستان، متن ديالوگها و سوابق و شخصيت مهران مديري و نويسندگان مجموعه طنز «مرد هزار چهره»، از پيامهاي سياسي آشكار اين مجموعه تلويزيوني حكايت دارد.
به گزارش خبرنگار «تابناك»، جديديين كارهاي سياسي اين گروه در گذشته، تخطئه تحصن نمايندگان مجلس ششم و نيز لزوم غنيسازي اورانيوم در داخل با تمثيل «غنيسازي نخود برره» بود كه احتمالا با سفارش مديريت صداوسيما مطرح شده بود.
همچنين مجموعه «باغ مظفر» كه در سال 85 پخش شد، با سفارش و بودجه وزارت نفت، ضمن تأكيد بر صرفهجويي سوخت، زمينه رواني سهميهبندي بنزين در سال 86 را پديد آورد.
به نظر ميرسد، مجموعه «مرد هزار چهره»، بيش از آنكه به نقد شخص يا گروه خاصي بپردازد، به پديدههاي منفي و زمينههاي اجتماعي، جامعهشناختي و روانشناختي توجه ميكند كه زمينهساز اين پديدههاست.
سريال همچنين تأكيد ميكند، برخي چهرهها كه با جعل عنوان و بدون توانايي، مسئوليتها يا شغلهاي مهمي را اشغال ميكنند، الزاما افراد «بدذاتي» نيستند و سوءنيت هم ندارند، بلكه جهل و اشتباه گرفتن مردم در كنار تعريف و تمجيدهاي اغراقآميز و غيرواقعي، منجر به تثبيت آنان در مكانهايي ميشود كه شايستگي آن را ندارند.
براي نمونه، روايت داستانهاي عجيب و غريب درباره سرهنگ غفاري كه افراطيترين نوع آنها توسط سرباز وظيفه 48 ماه خدمتي بيان ميشود، باعث ميشود كه شصتچي، سرانجام در پست رياست كلانتري به چهرهاي واقعا خشن تبديل شود. با اين حال، نويسنده تأكيد ميكند كه وي واقعا ميخواسته «محله را خوب كند» و تنها روش آن را بلد نبوده و از همين روي، دهها نفر از مردم محل را كه تمثيلي از كل جامعه است، اسير ميكند و به بازداشتگاه ميفرستد و حتي پس از آنكه به اشتباه خود واقف ميشود، بر آن اصرار ميورزد؛ حتي اگر «نفت بازداشتگاه تمام شود و نان به همه نرسد».
مجموعه «مرد هزار چهره» به درستي معتقد است: كساني كه جامعه را با «دروغ» به انحطاط ميكشانند، لزوما افراد فاسدي نيستند، بلكه برخي نقاط ضعف و عقدههاي رواني معمولي حتي ميتواند يك جوان سادهدل و سالم شهرستاني را به بازي با جان و مال و عرض و آبروي مردم بكشاند، چرا كه «خوشش ميآيد از او تعريف كنند و او را دكتر خطاب كنند»، «از رسيدن به قدرت خشنود ميشود»، «استعداد خوبي در جوگير شدن دارد»، «از كودكي آرزوي زدن آژير خودرو پليس را داشته» و بالاخره به تجملات و «سوشي و خاويار در صبحانه» علاقه دارد و از ترس مرگ، حتي حاضر است نامزد خود را وانهاده با ديگري ازدواج كند. البته اين افراد بايد از برخي ويژگيها چون توان «دروغگويي» بهرهمند باشند.
اين سريال سيزده قسمتي تلاش كرده با برگزيدن چهار حوزه پزشكان و متخصصان، نيروي انتظامي و قدرتمندان حكومتي، شعرا، هنرمندان و روشنفكران و سرانجام مافيا و انتقاد از تمام آنها، به نوعي ايجاد تعادل پايبند باشد. با اين حال، به غير از حوزه چهارم كه به دليل اغراق بيش از اندازه، چندان براي مخاطب واقعنمايي نميكند، در حوزه اول و دوم (پزشكان و پليسها) ضمن نقد جدي به آنها، معدود افراد دانا و متعهدي را نيز نشان ميدهد كه چون پزشك معاون بيمارستان و يا سروان رشيدي تلاش ميكنند روند را تغيير داده و با روشهاي خود چون نظامپزشكي و بازرسي كل، دروغگو را رسوا كنند.
با اين حال گويا به اعتقاد سازندگان مجموعه، در حوزه هنرمندان آن معدود شخصيت مثبت هم وجود ندارند و همه روشنفكران اهل منقل و وافور و توهم و خيال نشان داده شدند.
انتقاد از مدركگرايي در خانوادهاي كه همه دكتر بودند و نقض حقوق شهروندي و شيوههاي اعترافگيري، اینکه در جامعه تمام کارهای خشن و خلاف قانون با نام های زیبا و داخل پرانتز فرهنگی انجام می شود نیز از ديگر سوژههاي اين مجموعه بود و نشان داد وقتي افراد ناتوان به رياست برسند، نيروهاي كارآمد چون سروان رشيدي به بازداشتگاه ميروند و نيروهاي ناكارآمد چون سرباز 48 ماه خدمت، ارتقاي درجه گرفته و همهكاره ميشوند.
مجموعه طنز شبكه سوم سيما در بخش آخر نيز بر پيام اصلي خود تأكيد كرد و پس از به ريشخند گرفتن برخي مصاحبههاي بيربط صداوسيما و چهرهسازيهاي افراطي مطبوعات از افرادي چون «مرد هزار چهره»، نشان داد كه تمام مردم و زيانديدگان از جرايم امثال «مسعود شصتچي» شريك جرم او در «اشغال نابجاي پستها و مسئوليتها و مشاغل حساس» و ضربه زدن به خودشان به شمار ميروند و از همين روي، به رغم متناسب بودن مجازاتي چون اعدام براي او، خود نيز به دليل شراكت در جرم، راضي به مجازات وي نميشوند، هرچند توان اين كارمند ساده ثبت احوال شيراز در سوار شدن بر احساسات مردم نيز در رهايي بخشيدن وي از مجازات اعدام بيتأثير نبود.
اینا دیگه کی هستن بابا. نشد مدیری یه فیلم بسازه و اینا دستکاریش نکنن.:13:
یه نکته هم من بگم . مسئول جوایز بانک هم عوض شده بود.
ولی این دفعه امکانات بیشتری بهش داده بودن. مثلا یه ماشین (اسقاطی) منفجر کردن. یه چیز دیگه هم اینکه کلی بازیگر و سیاهی لشگر تو این سریال به کار رفت. حتی یه بازیگر بود که خیلی وقت بود بازی نمی کرد که ما تو این سریال دیدیمش.
ولی آخرش اشکمونو در آورد با اون سخنرانی تو دادگاه. راستی راستی هم جو می گیردش بعضی وقت ها.
منظورت چيه ؟نقل قول:
مسئول جوایز بانک هم عوض شده بود.
سلام
خوشبختانه من که این سریال را ندیدم.
با توجه به پستهای شما دوستان متوجه شدم در این سریال دستکاری های شده است..
فقط نمی دونم چرا همه متعجب هستند؟مگه دفعه اول که این اتفاقها می افتد؟
سریال امام علی هم به نوعی دستکاری شده بود..اولین بار که اخرین قسمت(یا د.و اخر قسمت)پخش شد..از زبان قطام می شنیدیم که می گفت"من از علی کینه به دل دارم..چون تنها مردی است که در برابر من زانو نزد.."اما حتی تکرار همین قسمت هم این جمله پخش نشد..و نیز جایی که یکی از بازیگران رقص با شمشیر داشت..که متاسفانه یادم نیست چنگیز وثوق بود یا آسایش یا کاراکتر ابن ملجم..
این جناب مدیری(که شخصا ازشون متنفرم) که مهمتر و نام آورتر از استاد بیضایی ،کیارستمی،پناهی،تقوایی،جل یلی یا اخیرا مهرجویی نیست که...
وقتی اونها با کلی ممیزی و سانسور روبرو هستند..هوادارن آقای مدیر باید خدارو شکر کنند که حداقل ایشون ممنوع التصویر نشدند....
ضمن اینکه بنده این سوال را در ذهن دارم که چطور ایشون هنوز دارند فعالیت می کنند.
اینجور که توی پستهای شما دوستان خوندم این سریال تکه پرانی های زیادی داشته...
حتی یادم هست در هنگامی که اون یکی سریال برره پخش می شد(که خوشبختانه اون را هم چند قسمت محدود بیشتر ندیدم) یه اشاراتی به اولیا امور کشور داشتند.دقیقا یادم نیست به نمایندگان بود..فکر کنم.
که دیگه حتی روزنامه ها هم این مورد را ذکر کردند..
اما خوب باز می بینیم ایشون هنوز فعالیت می کنند؟
حالا اگر مسعود کیمیایی هم این اشارات را در فیلم خودش به کار برده بود..باز هم می تونست کار کنه؟
این حرفها را به علت تنفر شدیدم از ایشون(مهران مدیری) نمی گم...کما اینکه عقیده دارم هرکسی ،در هر کسوتی و به هر نحوی که دلهای هموطنان من را که مدتهاست زنگار غم و غصه نان گرفته،خوشحال کند...عبادتی بزرگ کرده است.
اما خوب بالاخره سوال پیش م یآید دیگه....
کل قسمت ها که در یک روز نوشته نشده! به همراه فیلمبرداری هر قسمت فیلم هم نوشته میشده که البته گروه نویسنده معمولا یه چند قسمتی جلوتر از فیلمبرداری بودند. در نتیجه واضحه که قسمت آخر موقعی نوشته شده که مهران مدیری انتخاب شده بود.نقل قول:
فقط می تونم بگم احسنت:40::40:نقل قول: