Printable View
دمپایی ابری هم میتونست تن تاک بشه ولی خَستس میفهمی خسته
...................
همچین این بچه های روغن اویلایی رو نشون میدن همه دکتر مهندسن انگار ما که روغن نباتی قو خوردیم همه عمله وافغانی شدیم
........................
........................
سلامتیه دختری که وقتی بنز واسش بوق زد پیشه خودش گفت پیکان گوجه ای عشقمو عشقه بعد ماشین بنز زد لهش کرد . . .
...........
دقت کردین توهمه دنیا پلیسا از مردم میترسن ..ولی توایران مردم ازپلیسا
ﺁﻗﺎﯾﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎﺭﺗﻮﻧﻮ ﺗﻮ ﺩﺳﺸﻮﯾﯽ ﻋﻤﻮﻣﯽ
ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﯿﻦ
ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺭﻭﺕ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﮕﯽ ﻋﺸﻘﻤﻮ ﺗﻮ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﭘﯿﺪﺍﮐﺮﺩﻡ..؟؟ :/
+
دیروز یه اس ام اس اشتباهی فرستادم واسه زنم ، توش نوشتم لیلی جان هرچی تو بگی همونه، فردا ولنتاین همه وقتم با تو، غیر تو کسیو ندارم، داشت زندگیم ازهم میپاشید که یهو تو پیام بعدی نوشتم الکی مثلا من دارم خیانت میکنم .
اونم کلی خندید و زندگی جریان داره.
گفتم که استفاده کنین از این موقعیت
.زندگیمو مدیون مبتکر الکی مثلا هستم
+
خانوما هرچي با " واي فاي "و " وايمكس " و " وايبر " و "واتساپ " كار كردين بسه ديگه
ديگه وقتشه كه با " وايتكس " كار كنين
آخه عيد نزديكه ...
زنه در حال تماشای فیلم: نه نه تو رو خدا اینکارو نکن این حقش نیس!
مرده: ای بابا اون که صداتو نمیشنوه که اینجوری میگی!
.
.
.
.
.
حالا همون شب:
مرده: پاس بده پااااااااس
امیدوارم دوستان ناراحت نشن برای تنوع هم بد نیست
یه دیالوگ از فیلم پیشنهاد بیشرمانه
(جان به دایانا)
وقتي جوون بودم يادمه
داشتم از سينما يا همچين چيزي برمي گشتم
توي مترو بودم
يه دختري روبروي من نشسته بود
يه لباسي پوشيده بود که دکمه هاش تا اين بالا بود
اون زيباترين چيزي بود که تا حالا ديدم
اون موقع من خجالتي بودم
وقتي اون بهم نگاه ميکرد
من نگاهمو برمي گردوندم
بعدش وقتي من نگاهش ميکردم
اون نگاهشو برمي گردوند
بعدش به جايي رسيدم که بايد پياده ميشدم
و پياده شدم و درها بسته شد
و همون طور که قطار داشت ميرفت
اون به من نگاه ميکرد
و بي نظيرترين لبخند رو بهم زد
خيلي دردناک بود
ميخواستم درهارو به زور باز کنم
من دو هفته هر شب همون ساعت اونجا رفتم
ولي هيچوقت پيداش نشد
قضيه مال 30 سال پيشه
و فکر نميکنم از اون موقع روزي گذشته باشه
و من به اون فکر نکرده باشم
قهرمانان، مادرزاد به دنیا نیامده اند،
بلکه با تمرین و پشتکار به قهرمانی رسیده‌اند...
[نوشته شده در سالن های ورزشی ژاپن]
.
.
.
""مواظب وسایل شخصی خودباشید""
[نوشته شده در سالن های ورزشی ایران]
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﻫﻪ 80 ؛ﯾﻪ ﺑﭽﻪ بامرام و با ادب دهه 60 ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ؟؟.
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ «ﮐﺘﮏ»
چند روز پیش داشتم یه مازاراتی میخریدم . . .
سر یک حرف خیلی کوچیک معامله بهم خورد
گفت پول بده ، منم نداشتم ^_^
خداوندا هر خریتی را تجربه کردیم به جز
خرپولی
انرابه ماعطافرما!!!
بلندبگو!!! امین^_^
ﻓﻜﺮ ﻧﻜﻨﻴﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺍﻳﺮﺍﻧﻪ ﻛﻪ ﻣﻠﺖ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﺗﻮﺕ ﺁﻭﻳﺰﻭﻥ ﻣﻴﺸﻨﺎ !! ﻣﻦ ﺗﻮ
ﺳﻮﻳﻴﺴﻢ ﺩﻳﺪﻡ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﺗﻮﺕ ﺁﻭﻳﺰﻭﻧﻦ
تو زیر زمین داشتم مشروب می گرفتم ، مامان بزرگم داد زد پاشو پاشووووو بسیج اومده….!!
هر چی بود خالی کردم تو چاه
اومدم بالا میگه به گوشیت بسیج اومده !!!!!!!!!!!!
تا شب به افق خیره بودم!
.یروز یه کارت شارژ پیدا کردم رو زمین ۱% احتمال دادم خراشیده نباشه
چند بار چشمامو باز و بسته کردم دیدم خراشیده نشده
هیچی دیگه انقدر از حولم با ناخن تراشیدم همه عددآ رفت
کم مونده بود رگمو بزنم
به مرغه ميگن ميتوني روزي 20 تاتخم بزاري ميگه اين خالي بندي ها کار تلاونگه
................
خلبان هواپیمای گمشده مالزیایی هنوز داره به کمک خلبان می گه: ولی همون بریدگی اول فک کنم باید می‌پیچیدیم
.....................
ازنظر هندوانه تمام انسانها چاقوکش هستن
.....................................
مورد داشتیم طرف لقمه ی آخر سحری رو اینقدر نزدیک اذان صبح خورده که فرشته ها از خدا تقاضا ویدئو چک کردن !
.............
داشتم فوتبالیستا میدیدم … لامصب سوباسا توو دلش میگه : ما بایدببریم میزوگی از توو تماشاگرا میگه : درسته سوباسا :n35:عین واقعیت کارتون به این ضایعی
به مامانم میگم اگه بمیرم چیکار میکنی؟
میگه یه مراسمی واست میگیرم تا چشه عمه هات درآد.
.
.
اینجوری نگام نکنید ... کوچیک بودم خیلی دوسم داشت ...
یارو به پسرش میگه کلاغه خبرآورده سیگارمیکشی پسرش میگه: کسافت توچی میکشی که باپرنده هاصحبت میکنی؟!
..........................
شرکت سایپا در اقدامی شجاعانه با صادرات پراید به عراق انتقام خون شهیدان ۸ سال دفاع مقدس را خواهد گرفت!!!
.............................
طرف تو سفر حج نماز نمیخوند، بهش گفتن چرا نمیخونی؟ گفت: اون موقع که پول ریختیم به حساب به ما گفتن همه چیز با خود کاروانه!!
یه آدم دروغگو میره آزمایشگاه برای آزمایش (معذرت میخوام) ادرار
میگه چنده ؟
میگن 100 هزار تومن
میگه :
چه خبره آقا ؟؟؟ آزمایشگاهِ اونطرف خیابون میگن 60 هزار تومن , تازه ادرار هم با خودشونه
میخواستم حرف خواستگاری رو پیش بکشم. Tv هم داشت اخبار پخش میکرد. یهو گوینده گفت:
یک مادر، قاتل پسرش رو - بالای چوبه دار و قبل از اینکه بمیره- بخشید.
مامانم با کلی اشک و گریه گفت کاش منم بتونم یه روز همچین کاری بکنم.
یه هفته دارم به این جمله فکر میکنم؛ الان به این نتیجه رسیدم که از این حرف فقط یه منظور میشه برداشت کرد:
مامانم میخواد منو با چاقو بکشن، بعد اون بیاد پای دار قاتلم رو ببخشه :n04:
هیچی دیگه کلاً از خواستگاری رفتن منصرف شدم. اما وصیت میکنم وقتی میخواید حرف مهمی رو مطرح کنید، حتماً قبلش مطمئن بشید تلویزیون خاموش باشه.
هو الباقی :n02: