ایرج طهماسب آدم کمتجربهای نیست، سی و سه ساله که داره در تلوزیون برنامهی عروسکی میسازه و در همین مدت با حمید جبلی همکاری داشته
هر عروسکی که به برنامه اضافه میشه حاصل تجربهی منحصری است از یک گروه کاربلد
اضافه شدن شخصیت جدید هم لازمهی برنامهی عروسکی با این تداوم پخشه، حالا چند تا مقبولیت بیشتری دارن که شخصیتهای اصلی و فیکس برنامهاند
اگر طرفدار برنامههای عروسکی باشید با ماپتها آشنایی دارید، ماپت شو از معروفترین برنامههای عروسکی دنیاست، البته در ایران بعد از کلاهقرمزی :38:
ماپتها از 1969 با سسمی استریت و از 1976 با ماپت شو کاراکترهای زیادی رو معرفی کردن
اولین فیلم ماپتها هم داستان سفر کرمیت برای ورود به هالیوود بود...
عکسی از شخصیتهای اصلی ماپتها
باور کنید کاراکتری مثل کوکیمانستر میتونه همتای دیو باشه که همه باهاش ارتباط برقرار کردن و خب مگه اینکه ما هم از نسل سمندون و دیو دخمه نباشیم که از یه بچه دیو ماچدار معکوس بترسیم! :n09:
دیشب که باران کوثری اومده بود تازه یادم اومد آخرین بار که عید 88 مهمان برنامه بود فقط کلاه قرمزی و پسرخاله و پسرعمهزا کنار مجری بودن
اون سال هر قسمت یه هنرپیشه مهمان برنامه بود تا خالی بودن برنامه کمتر به چشم بیاد
سال 89 کلاهقرمزی نداشتیم و کسی هم انتظارشو از تلوزیون بیرمق اون موقع نداشت اما سال 90 با حضور فامیل دور و ببعی برنامه تداوم هر ساله پیدا کرد و...
باران و نگاریان در کلاهقرمزی 88
ئی تشت چسبیده بود دیوار ورداشتم اوردم لباس توش بشورم:n09:
از باقیماندههای ماشین مجری در کنار باران عمهزا قرمزی
+ 93عمهزا: آقای مجری یا نیمَه بنداز یا برو :n22:
کلاهقرمزی: فامیل جان یه پولی بذار تو جیبش بگو این پول چاییه!
فامیل دور: گرفتم مهندس
مجری: چه خبره اینجا؟
عمهزا: اینجا پروژهی ساختمانی خفَت... :n08:
فامیل: نوشته بودیم دم در، همسایگان محترم با عرض پوزش ما اینجا ساخت و ساز داریم
عمهزا: ما مشارکتِم...
فامیل: شما هم میخوای مشارکت در پاخت انجام بدی؟
ساختش تراکَمش کم بود ما پاختُ مجوز گرفتیم اونجا تراکَم زیاد کردن! تراکَم بده بالا...
مجری: بچهها اسمش تراکُم ـه!
فامیل: نه فقط گفت من تراکَمتونو زیاد میکنم عقبنشینی بیشتر! عـقـبنـشـیـنـی کنید
عمهزا: من گفته باشِم تا ترا کَم باشه کار... باید ترا زیاد باشَه کار کنیم!
نیمَه بده بالا :n09:
فامیل: خانم مهندس باران شما که در جریانی دستت توو کاره همهی زمینا رو خوردن ما دیگه کجا زمین بخوریم :n29:
عمهزا: ما یک دونه زمین داشتیم نصفشه همین گاوی خورد
گابی: همهی زمینا ره من خوردم دیگه، چیزی نمونده کوجِی بریم
عمهزا: مهندس هوووووو تراکم بده بالا من لای جرزِم
فامیل: آقای جیگر اوون بیلگردا رو بده بالا بیل بذارن...
... بَرَ بَرَ! اینجا که در نداره کیه داره در میزنه!
مجری: منم! کی به شما گفت باید اینجا ساخت و ساز بشه معماری انجام بدین؟
فامیل: مهندس باران! :n26::n02: