تهران یعنی حیات بی حیاط
تهران یعنی حیات بی حیاط
هر روز مشق می کنم از روی آدم ها
وقتی مرا ترک کرد , دلم تَرَک برداشت
فقط تیزهوشان میتوانند بیمار را قبل از عمل بی هوش کنند
چشم میدوزم به آینده،شاید قلب تکه پاره ام وصله خورد!
دیدنه حلقه در دستت ، حلقه آویزم کرد!
" این روز هــــا ،یادم می رود دیــروز مدام در فکر فردا بودم
انگار فردا نیز یاد دیروز را فراموش کرده است ."
بی جهت بهایش دادم،ارزان فروختم و رفت!
چنان دست گُلی به آب داد که کِشتی آبروشان به گِل نشست.
روزهای اوج کجایی که من دارم تو عمق دست و پا میزنم .